دختر و پسرى كه از كودكى در دامن خانواده اى رشد یافته است، نمى تواند و نباید خانواده خود را به راحتى و سادگى فراموش كند. احساسات و عواطف هر فرد در مورد خانواده اش، حتى اگر خاطراتى ناخوشایند نیز داشته باشد ، ریشه دار و عمیق است.
از آنجا كه دل بستگى دخترها به خانواده خود و نیازشان به دیدار خانواده بیشتر است، دل تنگى و غمگینى در دخترانى كه پس از ازدواج ناچار به ترك بستگان و شهر خود هستند ، بیشتر بروز مى كند. از این رو، زن و شوهرى كه ازدواج مى كنند، نباید چنین انتظارى از یكدیگر داشته باشند كه با افراد خانواده خود قطع رابطه كنند و یا در این مورد اعتراضى داشته باشند و یا چنین تلقّى شود كه رابطه هر كدام با خانواده خود دلیلى بر بى مهرى و بى توجهى او به همسرش است. البته میزان این روابط باید به گونه اى باشد كه خللى به روند زندگى زناشویى زن و شوهر وارد نسازد و موجب غفلت و یا كوتاهى از انجام وظایف زندگى مشترك نشود.
در صورت امكان، بهتر است كه زن و شوهر به اتفاق همدیگر با خانواده هاى خود رفت و آمد داشته باشد ، اگرچه از نظر روانى لازم است كه گه گاه زن و شوهر به تنهایى با خانواده هاى خود معاشرت كنند و به گفتگوهاى خصوصى و خانوادگى بپردازند.مسئولیت تنظیم روابط و رفتار مناسب و درست زن و شوهر با دو خانواده بر عهده فرزند آن خانواده است كه نقش مهمى در ایجاد رابطه اى صمیمى و دوستانه بین همسر و خانواده خود دارد و شخص اوست كه باید به گونه اى رفتار كند كه محبت و صمیمیت بیشترى بین آن ها برقرار شود.
ذكر نكات مثبت همسر در زندگى مشترك و مطرح نكردن نكات منفى و كشمكش هاى زندگى خصوصى با خانواده خود ، از نكات بسیار مهم است.
باید توجه داشت كه زن و شوهر اگر اختلاف سلیقه و یا برداشت هایى از خانواده دیگرى دارند ، بهتر است تا حد امكان از بیان آن خوددارى كنند ، چرا كه هیچ فردى به سادگى نمى تواند انتقادات دیگران را نسبت به افراد خانواده خود بپذیرد و بعضى از انتقادها باعث بروز واكنش هاى عصبى مى گردد كه همراه با مقاومت هاى روانى است و یا موجب ابراز انتقاد و عیب جویى متقابل از خانواده دیگرى خواهد شد ، مگر در بعضى موارد كه انتقاد و یا گله به گونه اى ملایم بیان شود و همسر او انسانى منطقى باشد. البته نمى توان پذیرفت كه هر انتقاد و یا گله شوهر و یا زن از خانواده دیگرى مى تواند درست و صحیح باشد ، بلكه این احتمال وجود دارد كه این انتقاد ناشى از سوءتفاهم ها و یا اختلاف فرهنگ دو خانواده باشد.
زن و شوهر باید به گونه اى با خانواده هاى خود رفتار كنند كه آنان را از ابراز انتقاد و یا گله از همسرشان باز دارد. دو خانواده نیز نباید چنین تصور كنند كه مانند گذشته مى توانند و یا باید از جزئى ترین مسائل زندگى مشترك و زناشویى فرزندشان آگاه شوند و یا به خود اجازه دهند كه در زندگى مشترك فرزندشان دخالت كنند.
آن ها باید این حقیقت را بپذیرند كه فرزندانشان حق دارند و باید با مشورت و تفاهم در مورد زندگى شان تصمیم گیرى كنند و به همین دلیل، اصلاح زندگى آن ها در این است كه بسیارى از روابط خصوصى و چگونگى روش زندگى شان را پنهان نگه دارند.
قطع رابطه یك طرفه و یا دو طرفه با خانواده ها موجب بروز خلأ عاطفى خواهد شد كه نه تنها زن و شوهر را تحت تأثیر قرار خواهد داد، بلكه بر نوه ها نیز از جهات روانى و اجتماعى تأثیر خواهد گذاشت. آن ها نیاز دارند كه با خانواده هاى پدر و مادر خود در ارتباط باشند، و گرنه آنان نیز احساس كمبود عاطفى خواهند كرد.
منبع :مجله علمی-تخصصی معرفت
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید