اول - واجب است بين اطراف خصومت بطور مساوى برخورد نمايد هر چند كه از حيث آبرو و جاه مختلف باشند، به همه آنها به يك جور سلام كند و يا جواب سلام بگويد و همه را در يك رديف بنشاند و بطور يكسان به همه آنها نظر كند با همه به يك اندازه سخن بگويد و با يك چهره برخورد نمايد، و همچنين ساير آداب و احترامات را يكسان بجا آورد و در حكم كردن رعايت عدالت را بكند، و اما اينكه در دل هم بطور يكسان تمايل داشته باشد واجب نيست البته اين در زمانى است كه طرفين نزاع هر دو مسلمان باشند، و اما اگر يكى از آنها غير مسلماناست جائز است مسلمان را بيشتر از خصمش احترام كند، و اما عدالت در حكم در هر حال واجب است چه مسلمان باشند و چه كافر و يا يكى مسلمان و ديگرى كافر باشد.
دوم - قاضى يكى از دو طرف نزاع را در سخن گفتنش كمك نكند و سخنى كه اگر بگويد برنده مى شود را در دهان او نگذارد، مثل اينكه مدعى ادعاى خود را بصورت احتمال بيان كرده او به وى بفهماند كه بايد بطور جزم ادعا كنى كه دعوايت مسموع شود، و يا او ادعا مى كند كه من امانت اين مرد و يا طلبش را داده ام قاضى بگويد (اين اقرار به بدهكارى است ) تو بايد بكلى منكر امانت و بدهى باشى ، و همچنين براى قاضى جائز نيست به يكى از دو طرف دعوا تلقين كند چگونه حرف بزند كه بر خصم خود غالب آيد، البته اين در جائى است كه قاضى نداند حق او است و گرنه جائز است ، همانطور كه جائز است بعلم خود حكم كند، البته اين حكم مخصوص قاضى است و اما غير قاضى در صورتيكه بداند دعواى مدعى صحيح است مى تواند او را تلقين كند، و اما اگر علم دارد كه باطل مى گويد جايز نيست او را تلقين كند، و در صورتيكه هيچ اطلاعى ندارد نه از صحت و نه از بطلان دعواى او احتياط در ترك تلقين است .
سوم - اگر طرفين يا اطراف نزاع يكى بعد از ديگرى وارد شد حاكم ابتدا سخن آنكس را مى شنود كه اول وارد شده مگر آنكه او راضى به تاخر شود و نوبتش را بديگرى بدهد، و در رعايت نوبت فرقى بين شريف و وضيع ، و زن و مرد نيست ، و اگر همه با هم آمدند و يا اگر كسى پس از ديگرى بوده ولى قاضى نمى داند كدام جلوتر بوده و طريقى هم براى اثبات متقدم ندارد و اطراف نزاع هم همه مى خواهند ابتدا به سخن كنند قاضى مى تواند قرعه بياندازد.
چهارم - اگر در حالى كه مدعى دعواى خود را بيان مى كند مدعى عليع سخن او را قطع كند، قاضى به او گوش نمى دهد تا آنكه مدعى عليه نخست جواب مدعى را بگويد و حكومت تمام شود، آنگاه مدعى عليه دعواى خود را مطرح كند مگر آنكه وقتى منكر سخن مدعى را قطع كرد رضايت بدهد به اينكه او آغازگر طرح دعوى باشد.
پنجم - اگر هر دو با هم وارد شوند (بدون دستور قاضى ) و يكى از طرف نزاع مبادرت كرد و طرح دعوى نمود او سزاوارتر به استماع است ، و اگر هر دو با هم سخن آغاز كردند سخن آنكسى را مى شنوود كه در دست راست خصم خود قرار گرفته است ، و اگر اتفاق بيافتد كه مسافر و حاضرى به محكمه درآيند اگر يكى از آن دو عجله ندارد و تاخير او ضررى بحال او ندارد هر دو از نظر استحقاق حرف زدن مساويند، و گرنه كسى ابتدا مى كند كه اگر نكند ضرر متوجه او مى شود لكن در اين تردد است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید