وقتي سخن از مهرباني، همدلي و مفاهيمي از اين دست ميشود، پاي افرادي غير از خود فرد به ميان ميآيد. فارغ از مباحث فلسفي و علمي درباره اجتماعيبودن، واقعيت اين است كه زندگي ما آميخته با ديگران است. تجزيه و تحليل اين نكته نشان ميدهد كه آنچه اين سبك از زندگي را به وجود ميآورد «ارتباط» افراد با يكديگر است، نه كنار هم بودن تعدادي جسم. و اما ارتباط، پيوند ميان قلبها و روحهاست، نه بدنها. انسان در زندگي اجتماعي همانند دانههاي تسبيحي است كه نياز به نخي دارد تا آنها را در كنار هم به نظم درآورد و ارتباط آنها را با يكديگر برقرار كند.
الفت
عاطفه و مهرباني نخ نامرئي ارتباط ميان انسانهاست. از آنجا كه زندگي اجتماعي پيوند جانهاست، نه بدنها، ارتباط ميان آنها نيز نه اتصال بدنها، بلكه به هم وصل كردن روحها و قلبهاست كه توسط مهر و عاطفه صورت ميگيرد. اين همان چيزي است كه در متون ديني از آن به عنوان «الفت» ياد ميشود. الفت در روابط انساني، به معناي پيوند عاطفي ميان آنهاست . بدون الفت، جمعيت فراوان به آحاد پراكندهاي تبديل خواهد شد كه هيچ كارايي نخواهد داشت.
از اين رو، يكي از ضرورتهاي موفقيت در زندگي پرورش اين قابليت و تبديل آن به نيرويي بالنده است كه از آن با نام «مهرپروري» ياد ميكنيم.
الگوهاي ارتباط عاطفي
ارتباط امري دوسويه است و بهترين نوع ارتباط عاطفي الفت دوطرفه. معناي دوطرفه بودن ارتباط اين است كه هر كدام از انسانها بايد فرستنده و گيرنده الفت باشند.
از اين منظر، چهار الگوي ارتباطي وجود دارد.
الگوي نخست نه «مهرپذير» است و نه «مهرورز». احساسات اين گروه نسبت به كسي برانگيخته نميشود و احساسات ديگران را نيز درك نميكنند. اينان نه نياز عاطفي خود را ارضا ميكنند و نه نياز عاطفي ديگران را.
پيامبر خدا (ص) ميفرمايد: «خداى رحمان به مردمان دلرحم رحم مىكند. به ساكنان زمين رحم كنيد تا آن كه در آسمان است به شما رحم كند» (كنز العمّال، ح 5969).
الگوي دوم مهرپذير است، اما مهرورز نيست. اين گروه عواطف ديگران را درك ميكنند، از آن خرسند ميشوند، لذت ميبرند و بهرهمند ميشوند، اما توان پاسخ عاطفي به آنان را ندارند. اينان نياز عاطفي خود را برآورده ميكنند، اما نياز ديگران را نه.
الگوي سوم مهرورز است، اما مهرپذير نيست. اين گروه به هر دليل، ممكن است به ديگران مهر بورزند، اما مهر متقابل آنان را درك نميكنند. اينان شايد نياز عاطفي ديگران را برآورند، اما نياز خودشان برآورده نميشود.
الگوي چهارم هم مهرورز است و هم مهرپذير. اين گروه هم توان مهرورزيدن به ديگران را دارند و هم توان درك مهر آنان را. از اين رو، هم نياز عاطفي خودشان را برآورده ميكنند و هم نياز عاطفي ديگران را.
اهل ايمان مهرورز و مهرپذيرند. در روايات اسلامي، مؤمن را كانون الفت دانسته؛ و بيان شده ديگران با او الفت ميگيرند و او با ديگران الفت ميگيرد. در مقابل، كساني كه نه الفت ميگيرند و نه الفت ميپذيرند . در روايات اسلامي نكوهش و جزو منافقان دانسته شدهاند.2 مؤمن انسان رشديافتهاي است كه از ظرفيت بالاي عاطفي برخوردار است و لذا دو توانمندي در او وجود دارد: يكي، توان ابراز احساسات به ديگران و ديگري، توان درك عواطف آنان.
رحمت
انسان موجودي است نيازمند كه در طول زندگي، با نقصها و كاستيهايي مواجه، و اين امر موجب ضعف و ناتواني فرد ميشود. افرادي كه توان مهرورزي دارند عواطفشان برانگيخته ميشود و به ناتواني و كاستي همنوع خود واكنش مثبت نشان ميدهند. اين همان چيزي است كه در متون ديني از آن با نام «رحمت» ياد ميشود. كسي كه از ويژگي رحمت برخوردار باشد(رحيم) با مشاهده وضع رقتبار همنوع خود، قلبش به تپش ميافتد و نياز او را رفع ميكند. انسانهاي رحيم هم توان درك نياز و نقص ديگران را دارند و هم توان رحم به آنان را.
قلمرو دلرحمي
هرچه توان رحم فرد بيشتر باشد شعاع رحم او به ديگران نيز گستردهتر خواهد بود. اين قلمرو از نزديكترين فرد شروع ميشود و تا رحمت فراگير ادامه مييابد. برخي فقط توان رحم به نزديكترين افراد (مانند: فرزند، همسر و فاميل) را دارند و رحمت برخي به دوردستها نيز ميرسد. پيامبر خدا (ص) ميفرمايد: «خداى رحمان به مردمان دلرحم رحم مىكند. به ساكنان زمين رحم كنيد تا آن كه در آسمان است به شما رحم كند» (كنز العمّال، ح 5969). در اين حديث، سخن از رحم به همدينان نيست، سخن از رحم به انسان است. به همين دليل، پيامبر اكرم(ص) را «رحمة للعالمين» ميخوانيم، نه «رحمة للمؤمنين».
روزي رسول خدا(ص) به مردم فرمودند: «سوگند به آن كه جانم در دست اوست، وارد بهشت نمى شويد تا اينكه به همديگر رحم كنيد.» مردم عرض كردند: «اى رسول خدا! همه ما دلرحم و مهربانيم.» حضرت فرمود: «نه اينكه به يك فرد خاصى رحم كنيد، بلكه به همه مردم رحم كنيد» (كنز العمال، ح 25268).
و اما آنچه در صدر فهرست قرار ميگيرد «خود– رحمي» است. نخستين مرتبه رحم به خود است. خود ما نيز نيازمند رحم خود هستيم. امام علي(ع) ميفرمايد: چه چيز تو را در گناهورزى گستاخ كرده است؟ چرا همچنان كه به ديگران رحم مىكنى، به خودت رحم نمىكنى؟» (نهجالبلاغه، خطبه 223). هرچه بعد رحمت فرد توسعهيافتهتر باشد دلرحمي نيز گستردهتر خواهد بود. هرچه دايره «بيتفاوتي عاطفي» گستردهتر باشد فرد به لحاظ عاطفي رشدنايافتهتر است و هرچه دايره «توسعه عاطفي» گستردهتر باشد فرد رشديافتهتر است. تذكر اين مسئله ضروري است كه در كنار رحمت، شدت و غلظت نيز نياز است تا تقارن و «توازن عاطفي» به وجود آيد. لذا در ويژگي پيامبر اكرم(ص) و پيروان ايشان ميبينيم كه اينان هم شدت دارند (أَشِدَّاءُ على الكُفَّارِ) و هم رحمت(رُحَماءُ بَيْنَهُمْ).
سپيده دانايي- پسنديده
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید