تمرکز حواس در کلاس
يکي از شايع ترين مشکلها، عدم تمرکز حواس در کلاسهاي درس، جلسات سخنراني، سمينارها و کنفرانس هاست. بيشتر افراد با آن که با اشتياق فراوان و تمرکز خوب سر جلسه حاضر مي شوند و به سخنران يا مدرس گوش مي سپارند، پس از چند دقيقه حواسشان پرت مي شود و وقتي به خود مي آيند، مي بينند که دقايقي چند گذشته و در اين مدت کاملاً در جاي ديگري بوده اند.
شايد در يک جلسه دو ساعته، شما چهل دقيقه با تمرکز عالي به جذب مشغول باشيد و هشتاد دقيقه ديگر را به طور پراکنده مشغول افکار ذهني خودتان باشيد. اگر شما بتوانيد در همان کلاس، تمامي مطالب را بگيريد، خود باعث مي شود که حجم عمده اي از فعاليت مطالعه شما در منزل کاسته شود. شايد تا به حال با افرادي برخورد کرده باشيد که فقط در کلاس حضور مي يابند و بسيار کم در منزل مطالعه مي کنند.
معمولاً شما در اين حالت به خود و اطرافيان خود مي گوييد: نمي دانم چرا با اين که من ساعتها در منزل درس مي خوانم يک دهم آن را هم نمي خواند، هميشه نمره هاي من از او کمتر است. شما بايد توجه داشته باشيد که مدت زمان مطالعه شما مطلقاً مهم نيست بلکه زمان مطالعه مفيد و متمرکز شماست که مهم است. بسياري از اوقات شما ساعتها کتاب به دست داريد و مشغول مطالعه ايد اما زمان مطالعه متمرکز و مفيد شما از يک ساعت بيشتر تجاوز نمي کند.
علاوه بر اين، درصد مهم و عمده اي از يادگيري در کلاس درس صورت مي گيرد. شايد خودتان تجربه کرده باشيد که آموختن درسي که زمان تدريس آن، شما در کلاس حاضر نبوده ايد، چقدر دشوار است. اما حضور در کلاس از نظر فيزيکي چندان مهم نيست بلکه شما بايد حضور مؤثر و متمرکزي در کلاس داشته باشيد. ما هم اکنون مي خواهيم تکنيکهايي را ارائه دهيم که شما با عمل کردن به آنها و فقط با عمل کردن به آنها بتوانيد دانش آموز و دانشجويي فعال و درگير باشيد.
تکنيکهاي حضور فعال در کلاس
1.همراهي با مدرس:
بسيار مهم است که خودتان را با سرعت، نحوه و شيوه تدريس معلم يا استاد خود هماهنگ سازيد و با او حرکت کنيد. هم شتاب بيش از مدرس داشتن ذهن را آشفته و مغشوش مي کند و هم سرعت کند شما و عقب ماندن از او. هماهنگ نبودن با سرعت و روش و بيان مدرس، شما را از جذب مطالب بعدي محروم مي کند. آنچه که در همراهي با مدرس مهم است، در وهله اول، خوب شنيدن است. اغلب شما با آنکه صداي معلم را به وضوح نمي شنويد يا گفتار سخنران را متوجه نمي شويد از اين که از او بخواهيد درباره آن مطلب را رساتر و واضح تر بيان کند، واهمه داريد. گاهي صداي سخنران به انتهاي کلاس نمي رود، گاهي تند و گذرا صحبت مي کند گاهي صحبتش نامفهوم است و برخي اوقات نيز به مطلبي در گذشته استناد مي کند که شما از آن هيچ اطلاعي نداريد. يادتان باشد شما براي اين به کلاس يا جلسه سخنراني آمده ايد که مطلبي را فرا بگيريد و معلم هم دقيقاً همين را مي خواهد. بنابراين اگر کوچکترين ابهام يا عدم وضوحي را در مطلب يا صداي معلم احساس کرديد، بايد شهامت از او بخواهيد که مطلب را دوباره بگويد.
سؤال کردن از معلم گناه نيست و نبايد احساس گناهي را هم به دنبال داشته باشد. به ويژه دانش آموزان دوره ابتدايي خيلي از سؤال کردن بيم دارند. بسياري از وقتها پيش مي آيد که مثلاً معلم تکليفي را به بچه ها مي گويد که براي فردا انجام دهند و دانش آموز درست متوجه اين تکليف نمي شود، با وجود اين چون مي ترسد که سؤال کند، چيزي نمي گويد و چه بسا که فردا به خاطر انجام ندادن آن تکليف مؤاخذه و تنبيه شود.
دوباره تأکيد مي کنيم که اگر نکته اي را متوجه نشديد يا نشنيديد، حتماً بپرسيد چه بسا که آن نکته کليدي بوده، تمام درس آن روز وابسته به همان نکته باشد.
2. شنونده اي فعال باشيد:
شما بارها به اين عبارت تأکيدي برخورد کرده ايد: شنونده اي فعال باشيد، اما مفهوم اين عبارت چيست؟ يعني بايد چگونه باشيم؟ شنونده فعال چه خصوصيات و ويژگيهايي دارد؟
بهترين و مؤثرترين راه براي اين که شما يک شنونده فعال باشيد اين است که يادداشت برداريد. چه، نياز به يادداشت برداري را سر کلاس احساس مي کنيد چه نمي کنيد، حتماً از صحبت مدرس يا سخنران، يادداشت برداريد. اما منظور ما از يادداشت برداري در اينجا با آنچه که در روش مطالعه متمرکز گفتيم فرق مي کند که اکنون به شرح آن مي پردازيم.
يادداشت برداري داخل کلاس
قلم و کاغذ به دست مي گيريد و در کلاس حاضر مي شويد. يادتان هست که گفتيم شب قبل از کلاس يک مطالعه اجمالي و يک بررسي ابتدايي از درس، انجام دهيد؟ اين کار را براي کسب اطلاعات اوليه و هشياري ذهني در کلاس انجام داده ايد. اگر شما بدون هيچ مطالعه اي سر کلاس شيمي حاضر شويد، وقتي معلم مي گويد امروز درس ما هيبريداسيون است و شما هم نه از قبل درباره هيبريداسيون چيزي مي دانيد نه نگاهي اجمالي به کتاب انداخته ايد، تا چند لحظه خود را در کلاس بيگانه احساس مي کنيد. خود را کاملاً گيج مي بينيد و اين حالت، خود باعث مي شود که نسبت به اين درس بي علاقه شويد و به سرعت تمرکز حواستان را از دست بدهيد و ذهنتان را به سير در جاهاي ديگر مشغول سازيد.
درست بر عکس، اگر شما با مطالعه اوليه سر کلاس حاضر شويد، احساس خيلي خوبي در کلاس خواهيد داشت، ذهنتان مشتاق است، مي خواهيد هرچه سريعتر از راز هيبريداسيون سر در بياوريد و در نتيجه تمرکز حواسي عالي پيدا مي کنيد. اهميت مطالعه اوليه را پيش از اين هم توضيح داده بوديم. حالا که شما با اين آمادگي ذهني و کنجکاوي و علاقمندي، داريد به صحبتهاي معلم گوش مي کنيد، هر نکته اي را که فرا مي گيريد يادداشت کنيد.
هم اکنون شما مي گوييد فلان معلم يا استاد به ما اصلاً اجازه يادداشت برداري نمي دهد. به شما مي گوييم که او کاملاً کار درستي مي کند. چرا که شما معمولاً به شيوه سنتي خود، “جمله” هاي معلم را يادداشت مي کنيد و نوشتن يک جمله از صحبتهاي معلم عملاً شما را از گوش دادن و درک جمله بعدي باز مي دارد. شما به هيچ عنوان نبايد جمله اي يادداشت کنيد بلکه بايد به صورت اشاره اي و مختصر از واژه هاي کليدي استفاده کنيد که چون جرقه اي تمام موضوع را به ياد شما مي آورد.
اين گونه مي توانيد همزمان با تدريس استاد، يادداشت کنيد و پشت سر هم يادداشت برداريد در حالي که نه وقت شما گرفته مي شود نه از درک مطلب بعدي باز مي مانيد و نه مدرس را ناراضي مي کنيد.
به جاي همه اينها چند کار مهم انجام دهيد:
اول اين که بارذهني خود را در کلاس لحظه به لحظه تخليه مي کنيد و نکته اي را که فرا مي گيريد يادداشت مي کنيد و ذهن خود را همچنان باز و گسترده و خالي نگاه مي داريد. يعني شکل حضور شما در پايان کلاس با شروع کلاس چندان تفاوتي نمي کند.
دوم اين که چون خودتان را ملزم مي دانيد هرچه را که فرا مي گيريد به سرعت بر روي کاغذ بياوريد، ذهن شما در يک حالت آماده باش قرار مي گيرد و شما از تمرکز حواسي عالي برخودار مي شويد و کاملاً از خود مراقبت مي کنيد که چيزي را جا نيندازيد. فقط کافي است که يک بار اين عمل يادداشت برداري را به شيوه درستي که گفتيم تجربه کنيد تا ببينيد که چقدر برايتان لذت بخش است. حتي کم کم به شکل يک بازي مهيج برايتان در مي آيد. اين شيوه يادداشت برداري به صورت کمي حرفه اي تر و ماهرانه تر در خبرنگاران ديده مي شود که در مصاحبه هاي خود از گفته هاي سخنران يادداشت برداري مي کنند و سپس خود از گفته هاي سخنران يادداشت برداري مي کنند و سپس از روي آن، متن را تصحيح مي کنند و اما سومين فايده يادداشت برداري اين است که باعث مي شود شما سر کلاس خواب آلوده نشويد و چرت نزنيد به ويژه در اوقاتي که معلم يا سخنران بسيار آرام و ملايم و حتي کمي خسته کننده درس مي دهد و شيوه تدريس او براي شما درگيري ذهني لازم را ايجاد نمي کند. شما با يادداشت برداري، حضور خودتان را در کلاس مهيج تر و مؤثرتر مي کنيد.
بسيار بعيد است که کسي به اين شيوه در کلاس يادداشت برداري کند و خوابش بگيرد. شما وقتي سر کلاس خوابتان مي گيرد که ذهنتان ساکت و ساکن شود. معلم در شما درگيري ذهني ايجاد مي کند و خود به خود به اين کار مشغول مي شويد. به ويژه وقتي سخنران از نوع سخنرانان آرام و ساکن است، شما بايد يادداشت برداري را جدي تر بگيريد. نگوييد: من اين مطلب را بلدم و نيازي به يادداشت کردن ندارم. نگوييد: من همه اين مطالب را هم اکنون به حافظه ام مي سپارم و نيازي نيست که يادداشت کنم و . . .
شما مي دانيد که يکي از مهمترين اهداف يادداشت برداري در کلاس، همين زنده و هشيار بودنتان سر کلاس است. يک مانع بزرگ مطالعه اجمالي قبل از کلاس و کسب اطلاعات پيش از حضور در کلاس مي تواند يک اشکال بسيار بزرگ توليد کند و آن: رقابت با استاد است. به عبارت بهتر: به مبارزه طلبيدن استاد. به اين شکل شما ذهن خود را مدام متوجه دانسته هاي خود مي کنيد و منتظريد تا در اولين فرصت آنها را بيان کنيد و يا اين که عمداً سؤالي مي کنيد که فقط نشان دهيد مطلب را پيشاپيش مي دانيد. يادتان باشد که هدف از کسب اطلاعات اوليه فقط ايجاد يک نوع کنجکاوي و علاقمندي و تمرکز حواس است براي گوش دادن و ياد گرفتن بيشتر نه براي صحبت کردن و خودنمايي بيشتر. براي اين که ذهنتان خالي باشد اطلاعات خود را قبل از کلاس بر روي کاغذ بياوريد و بالاي آن هم بنويسيد: هدف من اين است که با گوش دادن به درس امروز، اين اطلاعات ناقص خود را کامل تر کنم. وقتي اين را مي نويسيد در خود ميل بيشتري را براي فراگيري ايجاد مي کنيد و با خود تعهد مي کنيد که سخن نگوييد. قرار است ما در کلاس، يک شنونده فعالي باشيم به يک سخنران مبارز.
به هيچ عنوان در لحظه حضورتان در کلاس، اطلاعات قبلي خود را با اطلاعات معلم مقايسه نکنيد. اين مقايسه، ذهن شما را به خود مشغول مي کند و دقايقي حواس شما را پرت مي کند. مقايسه اطلاعات خودتان با اطلاعاتي که سر کلاس از معلم مي گيريد، فقط بايد در چند دقيقه پايان کلاس و يا حتي بعد از آن صورت گيرد. اگر سر کلاس اين مقايسه را انجام دهيد اگر احساس کنيد اين دو با هم تفاوت دارند، تمرکز حواس خود را از دست مي دهيد و حواستان پرت مي شود. در حالت اول، شادي و شعف و هيجان ذهني، عامل حواس پرتي شماست و در حالت دوم، احساس متفاوت بودن دانسته هاي قبلي شما از اطلاعات معلم، ذهن شما را بر انگيخته مي کند که سؤالي کنيد و حتي شايد تمايل داشته باشيد که به نوعي دانسته هاي خودتان را توجيه کنيد که اين موجبات حواس پرتي شما را فراهم مي کند.
از چه چيزهايي يادداشت برداريم؟
يادداشت برداري در کلاس، سه شاخه دارد.
- شاخه اول، يادداشت برداري از نکات مهمي است که معلم مي گويد که در مورد آن توضيح داديم.
- شاخه دوم، يادداشت برداري از سؤالاتي است که به ذهنتان مي رسد. البته اگر روند کلاس آرام و طرح سؤال در طول کلاس مجاز باشد، ما توصيه مي کنيم سؤال خود را فوراً بپرسيد. اما اگر معلم بگويد به سؤالات شما در آخر کلاس پاسخ مي دهم، مطلقاً سؤال خود را رها نکنيد. حتماً آن را مختصراً در گوشه اي بنويسيد که آخر کلاس بپرسيد. اگر بگوييد: بعداً آن را مي پرسم و يادداشت نکنيد، تا پايان کلاس ذهن شما را مشغول مي کند و اين مانع فراگيري اطلاعات بعدي با تمرکز عالي مي شود. به ويژه اگر سؤالتان براي شما جالب و جذاب باشد مدام در طول کلاس به پردازش سؤالتان مشغول مي شويد و منتظريد که کلاس به پايان برسد و سؤال جالب خود را مطرح کنيد. خيلي از اوقات، حتي اين انتظار، ما را به جايي مي رساند که ديگر دريافت پاسخ برايمان اهميت چنداني ندارد بلکه فقط مي خواهيم از طرح اين سؤال جالب در حضور ديگران با صداي بلند لذت ببريم. به ويژه اگر بدانيم آفرين و تحسين معلم را هم به دنبال خواهد داشت. بنابراين حتماً سؤال خود را يادداشت کنيد. بار ذهن خود را سبک کنيد و به گوش دادن و يادداشت برداري از گفته ها ادامه دهيد.
- شاخه سوم، يادداشت برداري از عوامل حواس پرتي است. سر کلاس درس هم به احتمال فراوان، افکار زيادي در ذهن شما غوطه مي خورند که ذهن شما را منحرف مي کنند. در گوشه اي، از آنچه که حواس شما را پرت مي کند، يادداشت برداري کنيد. در بالاي اين يادداشت بنويسيد آنچه که بايد پس از کلاس به آن فکر کنم يا انجام دهم. اگر بخواهيد اين کار را هم به تأخير بياندازيد، يا به حافظه بسپاريد و يادداشت نکنيد، باز ميدان ذهني خود را تا پايان کلاس، اشغال مي کنيد. يادمان هست که قلم و کاغذ مهمترين ابزار براي تمرکز حواس هستند.
باز هم در فايده يادداشت برداري
به عنوان آخرين فايده ي يادداشت برداري، بايد بگوييم که اين عمل، شما را هميشه در حالت سوگيري قرار مي دهد. در کتاب “زمينه روان شناسي” نوشته “اتکينسون – هيلگارد” گفته مي شود: “هميشه با تغييرات محرک است که تحريک پذير جهت مي گيرد.” براي روشن شدن اين مطلب مثالي مي زنيم: فرض کنيد شما در خانه تنها هستيد و صداي پايي را از پشت بام منزل خود مي شنويد (صداي پا، محرک است و شما، تحريک پذير). وقتي صداي پا بلندتر مي شود يا به هر شکلي تغيير مي کند، شما گوشتان را تيزتر مي کنيد (به زبان روان شناسي “سوگيري” مي کنيد). اما اگر صداي پا يکنواخت باشد يا تغييرات محسوس نداشته باشد به زودي براي شما عادي مي شود و شما ديگر بر آن تمرکز نمي کنيد. در کلاس درس، معلم محرک است و شما تحريک پذير. تغييرات معلم به صورت حرکات دست، چهره و لحن و طنين صدا باعث مي شود که شما مدام سوگيري کنيد و تمرکز شما بر او باشد.
بسياري از معلمان که به اين نکته واقف هستند، در تدريس خود از اين تغييرات، زياد استفاده مي کنند و توجه شما را کاملاً به خود جلب مي کنند. در اين موارد ديگر نيازي نيست که شما خودتان را تغيير دهيد. اما معلماني هم هستند که صدايي يکنواخت دارند و موقع تدريس، بي تحرکند. در کلاس ِ چنين معلماني است که شما بايد تحريک پذيري، در خود ايجاد کنيد تا تمرکز حواستان پايدار باقي بماند. در مثالي که براي سوگيري زديم، وقتي صداي پا از پشت بام به گوش مي رسيد، يکنواخت مي شد، شما مي توانيد با تغيير مکان خود و بالا رفتن از پله ها و نزديک شدن به صدا، در خود سوگيري و تمرکز حواس ايجاد کنيد.
يادداشت برداري داخل کلاس نيز در شما چنين حالت آماده باش و تحرکي را ايجاد مي کند. جهت گيري براي شنيدن بهتر و درک بيشتر و بهتر. بنابراين، يادداشت برداري را جدي بگيريد.
اهميت جلو نشستن
هميشه به خاطر داشته باشيد که واقعاً رابطه اي بين کساني که جلو مي نشينيد و کساني که درسشان خوب است وجود دارد. توجه کنيد، کساني که صندليها و نيمکتهاي جلويي را اشغال مي کنند، در ميدان ديد خود، فقط معلم و تخته را خواهند داشت. اما کساني که در رديف دوم مي نشينند، علاوه بر معلم و تخته، افراد رديف اول را هم مي بينند و همين طور تا رديف آخر که ديگر همه رديفهاي جلويي در ميدان ديد قرار مي گيرند. به عبارت ديگر، عوامل حواس پرتي در جلوي کلاس حداقل و در انتهاي کلاس حداکثر است. از آن انتها، همه چيز مشخص است. چشم افرادي که در اين انتها مي نشينيد، کوچکترين حرکات افراد جلويي را مي بيند و اين ديدن يعني حواس پرتي. ما مي گوييم: حتي الامکان در رديفهاي جلويي بنشينيد. ممکن است بگوييد اين طور هم نمي شود که همه در رديف اول بنشينند. ما هم حرف شما را قبول داريم اما مخاطبان ما آن کساني هستند که هميشه تا وارد کلاس يا جلسات سخنراني مي شوند، با وجود آن که رديفهاي جلويي خالي است، خودشان مي روند و در رديفهاي آخر مي نشينند. مي خواهيم به اين افراد بگوييم که با اين عمل خود پيشاپيش زمينه بسيار مساعد حواس پرتي را براي خود به وجود آورده اند. اگر بخواهيد در آن آخر بنشينيد که هيچ چيز از ديد شما مخفي نماند، در واقع حواس پرتي را به تمرکز حواس ترجيح داده ايد و خود را براي آن آماده کرده ايد.
توصيه مي کنيم که حتي الامکان، رديفهاي جلو را براي نشستن انتخاب کنيد. باز هم تأکيد مي کنيم که واقعاً رابطه اي بين کساني که جلو مي نشينيد و پيشرفت تحصيلي، وجود دارد. اين ارتباط، کاملاً منطقي است و اين طور نيست که عوامل حواس پرتي خود را کمتر سازيد. دقت و تمرکز حواس خود را افزايش دهيد و به پيشرفت تحصيلي خود کمک مؤثر کنيد.
نقش فرمان ذهني
“آنتوني رانينز”، نويسنده کتابهاي جالب و پر فروش “به سوي کاميابي” در يکي از سمينارهاي خود مثالي زيبا مي آورد که خوب است قبل از طرح نقش فرمان ذهني، براي روشن شدن مطالب، اشاره اي داشته باشيم به اين مثال: پدري به فرزندش مي گويد: “برو اآشپزخانه، نمکدان را بياور.”، بچه بي درنگ مي گويد: “نيست.” يا “نمي توانم پيدا کنم.” و . . . پدر مي گويد:
“تو برو، پيدا مي کني.” بچه پاسخ مي دهد: “مي دانم که پيدا نمي کنم ولي مي روم.”
بچه به آشپزخانه مي رود و تمام آشپزخانه را مي گردد اما نمکدان را پيدا نمي کند. پدرش را صدا مي زند و مي گويد که نمکدان اينجا نيست. پدر به آشپزخانه مي آيد و خيلي زود مي گويد: “نمکدان که اينجاست! جلوي چشمت بود، چطور آن را نديدي؟” بچه متعجب و متحير مي ماند که چرا با تمام جستجوي خود، نمکدان را که جلوي چشمش بود، پيدا نکرده است.
در اين داستان که شايد در خاطره شما هم به نوعي مستند باشد، واقعيت چيست؟ چرا بچه نمکدان را پيدا نمي کند؟
واقعيت اين است که اين بچه قبل از آن که به دنبال نمکدان برود بارها به خود گفت: نيست، نمي توانم پيدايش کنم. يعني به ذهنش فرمان داد: نمکدان را پيدا نکن! مغز بچه اين فرمان را دريافت کرد. حالا بچه به آشپزخانه مي رود و به جستجو مي پردازد اما با آن که نمکدان در ميدان ديدش قرار دارد، آن را نمي بيند يعني مغز، برنامه قبلي دارد که آن را شناسايي و پيدا نکند و به همين خاطر، به اصطلاح آن را پس مي زند. مغز بچه مانند يک ماشين فقط فرماني را که بچه به او داده بود، اجرا مي کند.
نقش فرمانهاي ذهني در تمام موفقيتهاي زندگي و از جمله موفقيتهاي تحصيلي بسيار مهم است.قبل از اين که به کلاس برويد، براي خود هدف تعيين کنيد. به ذهن خود بگوييد که چرا به کلاس مي رويد، آيا فقط براي اين که برايتان غيبت ثبت نشود مي رويد؟ آيا براي خنديدن مي رويد؟ آيا براي چرت زدن مي رويد؟ و يا اين که قصد داريد چيزي را بفهميد و ياد بگيريد؟ اگر اين طور است دقيقاً براي خود مشخص کنيد که مي خواهيد چه چيز را ياد بگيريد و در جستجوي چه هستيد؟
همين برنامه ذهني که قبل از کلاس به خود مي دهيد، تمام فعاليتهاي شما را در کلاس پيرو خود مي سازيد. بنابراين کلاس را جدي بگيريد و قبل از حضور در آن به ذهن خود برنامه اي جدي بدهيد. دقيقاً مشخص کنيد که مي خواهيد چه چيزي از اين کلاس ياد بگيريد. اين موضوع به موفقيت شما بسيار کمک خواهد کرد. يادتان هست که در تعيين هدف، گفتيم هدف بايد جزيي، روشن و دقيق باشد. پس به ذهن خود بگوييد که چه مطلبي را مي خواهيد بياموزيد. درخواستي مشخص از ذهن خود داشته باشيد. مثلاً به خود بگوييد: امروز مي خواهم بفهمم واقعاً چرا و چطور رعد و برق ايجاد مي شود؟ امروز مي خواهم بدانم چطور مي توان از يک عدد اعشاري، جذرگرفت؟ و . . . هدف خود را از حضور در کلاس با صداي بلند يا در ذهن خود، براي خود کاملاً مشخص سازيد.
فرمانهاي ذهني منفي و مخرب به ذهن خود ندهيد. مثلاً همان فرمان “امروز به کلاس مي روم که بخندم.” يا “بروم ببينم چه مي شود.” يا ” بروم که غيبت نخورم.” و . . . وقتي اين فرمانها را به ذهن خود مي دهيد، در واقع به آن، اين برنامه را داده ايد که: هيچ چيز ياد نگير. وقتي هدف خود را از حضور در کلاس، خنديدن معرفي مي کنيد، تمام فکر شما به رويداد طنزآميزي که در کلاس پيش مي آيد، متمرکز مي شود و يا سرگردان به هر موضوعي واکنش نشان مي دهيد و توجه مي کنيد و قادر نيستيد بر درس که مسلماً هدف اصلي حضور شما در کلاس است، تمرکز پيدا کنيد.
يک عده هم هستند که وقتي به سمينار يا سخنراني يا همين کلاس درس مي روند به خود فرمان ذهني ايراد گرفتن از استاد يا سخنران را مي دهند. “ببينيم چقدر ايراد دارد”، ” چند اشتباه مي کند.” و . . . افرادي که در يک جلسه سخنراني يا کلاس درس حضور دارند، شرايط نسبتاً يکساني دارند اما چرا برداشت آنها از کلاس متفاوت است؟ علت، آن است که فرمانهاي ذهني ابتدايي حضورشان در کلاس با هم فرق داشته است. يکي از کلاس بيرون مي آيد و مي گويد: چه نکته جالبي را ياد گرفتم. يکي مي گويد: هيچ فهميديد که فلان جا اشتباه کرد؟ يکي مي گويد: چه حرف خنده داري در فلان لحظه کلاس گفت! و يکي هم مي گويد: چه کلاس خسته کننده اي بود. من که فقط چرت زدم و هيچ چيز ياد نگرفتم. نفر آخر کسي است که يا به خود فرمان چرت زدن داده يا اين که اصلاً هيچ فرماني قبل از کلاس به ذهن خود نداده است که حالت دوم معمولتر و شايعتر است.
با توجه به همه اين نکات که گفتيم، شما از اين پس: ابتدا در منزل مطالعه اي اجمالي بر مطالبي که مي خواهند تدريس کنند، خواهيد داشت. سپس قبل از ورود به کلاس، فرمان ذهني دقيقي را به مغز خود مي دهيد و ذهن خود را از حضور در کلاس هدفدار مي کنيد. بعد از ورود به کلاس، حتي الامکان در رديفهاي جلو مي نشينيد و مانند يک شنونده فعال به درس گوش مي دهيد و يادداشت برداري مي کنيد. اگر هم سؤالي داشتيد يا در طول کلاس مي پرسيد و يا آن را ثبت مي کنيد و در آخر کلاس از معلم سؤال مي کنيد. به اين ترتيب شما حضور متمرکز و فعال و مثمر ثمري در کلاس خواهيد داشت و درصد مهمي از يادگيري مطلب را همان سر کلاس به دست خواهيد آورد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید