در ذكر مواطن و مواقف و مواضعي كه فرستادن صلوات، تأكيدش بيشتر است.
اول: در هر جائي كه اسم مبارك آن سرور ـ عليه و آله الصلوه و السلام ـ برده شود، خواه خود مذكور نمايد، و خواه از كسي بشنود، كه در آن مقام، فرستادن صلوات واجب است. و در فصل دوم، تحقق آن مذكور شد.
و مراد اين است: از ياد كردن و شنيدن اسم مبارك آن حضرت، فرستادن صلوات واجب ميشود، خواه ذكر كردن و شنيدن واجب باشد يا نباشد؛ چنانكه در خواندن و شنيدن آية عزيمه، سجده واجب ميشود، اگر چه خواندن و شنيدن آن واجب نباشد.
دوم: در ابتداء هر كلامي كه آن را قدري باشد. و علماء خطبهاي را كه مشتمل بر حمد و ثناء الهي و صلوات بر رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ نباشد، آن را «ابتر» ميگويند و مينامند، يعني مقطوع از خير و فايده. و عامه از رسول خدا صليالله و عليه و آله ـ روايت كردهاند كه فرمود:
« هر كلامي كه در آن، به ذكر خدا و درود بر من ابتدا كرده نشود، آن كلام، ابتر ـ يعني از خير، مقطوع ـ بود».
سوم: در ابتداء وضو.
و عامه از اميرالمؤمنين ـ عليهالسلام ـ روايت كردهاند كه رسول خدا ـ صليالله و عليه و آله و سلم ـ فرمود كه:
«يا علي چون خواهي وضو بسازي، بگو: بسمالله و الصلوه علي رسول الله»
چهارم: عامه از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ روايت كردهاند كه فرمود:
« چون از وضو فارغ شويد، بگوئيد: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له، و اشهد ان محمداً عبده و رسوله. و بعد از آن صلوات فرستيد. و چون چنين كنيد، گشاده ميشود براي شما درهاي رحمت».
پنجم: عامه از اميرالمؤمنين ـ عليهالسلام ـ روايت كردهاند كه فرمود:
« اذا مررتم بالمسجد فصلوا علي النبي صلي الله عليه و آله»
يعني: هر گاه مرور كنيد به مسجدي، صلوات فرستيد بر پيغمبر ـ صليالله عليه و آله ـ.
و اين حديث را به دو طريق معني كردهاند:
يكي آنكه «بالمسجد» به معني « فيالمسجد» باشد، يعني هر گاه داخل در مسجد شويد، صلوات فرستيد.
و ديگر آنكه به معني « علي المسجد» باشد، به اين معني كه چون بر كنار مسجد بگذريد، صلوات فرستيد.
و مؤيد معني اول است حديثي كه ابوهريره راوي آن است، كه:
« چون يكي از شما در مسجد درآييد، صلوات فرستيد بر محمد و آل محمد (صلوات الله عليهم)»
نيز اين حديث را از رسول خدا ـ صليالله عليه و آله و سلم ـ روايت كرده است.
و مؤيد دوم است آنكه در اخبار وارد شده است كه:
« چون نظر بر مسجد افتد، بايد صلوات فرستاد».
و ايضاً عامه از فاطمه دختر امام حسين عليهالسلام روايت كردهاند، كه:
« چون رسول خدا ـ صليالله عليه و آله و سلم ـ داخل مسجد ميشد، صلوات ميفرستاد، و بعد از آن ميگفت: رب اغفرلي ذنوبي و افتح لي ابواب رحمتك و چون بيرون ميآمد، صلوات و سلام ميفرستاد، و ميفرمود: رب اغفرلي ذنوبي و افتح لي ابواب فضلك».
و در بعضي از روايات مذكور است كه:
« بايد در وقت دخول و خروج بگويد: اللهم صل علي محمد و آل محمد».
و اما در طريق اصحاب ما، حديثي در خصوص صلوات فرستادن در وقت دخول و خروج مسجد در نظر نيست، نهايت از آنجا كه براي هر يك، دعائي بلكه چند دعا روايت شده است، و صلوات فرستادن پيش از دعا كردن و بعد از آن، از لوازم است، و تا وقتي كه صلوات فرستاده نشود دعا محجوب ميماند و به اجابت نميرسد، بايد كه البته صلوات فرستيد.
ششم: در تعقيب همة نمازها عموماً، و در تعقيب نماز مغرب و صبح خصوصاً.
در كتاب عدهالداعي، از اميرالمؤمنين ـ عليه السلام روايت كرده است كه:
« چون بنده از نماز فارغ شود، بايد كه صلوات فرستد بر رسول خدا ـ صليالله عليه و آله ـ، و از خدا سؤال نمايد، زيرا كه هر كه بر رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ صلوات فرستد، دعاي او بالا ميرود. و هر كه از خدا بهشت را بخواهد، بهشت ميگويد: خداوندا، عطا كن به بندة خودت، از آنچه به تو پناه برد از آن. و چون حوريان را از خدا بخواهد، آنها ميگويند كه: خدايا، عطا كن بندة خودت را، آنچه را خواست.»
و ابن باويه در كتاب ثواب الاعمال، از حضرت صادق ـ عليهالسلام ـ روايت كرده كه به صباح بن سبابه فرمود كه:
ميخواهي به تو تعليم نمايم چيزي را، كه روي ترا از گرمي آتش جهنم نگاه دارد؟ راوي عرض كرد: بلي. فرمود كه:
بعد از نماز صبح، صد مرتبه بگو: اللهم صلي علي محمد و آل محمد، كه حق تعالي نگاه ميدارد روي ترا از گرمي جهنم.
و ايضاً در همان كتاب، از حضرت امام موسي عليهالسلام روايت كرده است كه: « هر كه بعد از نماز تسبيح ـ يعني نماز جعفر طيار ـ و بعد از نماز مغرب، پيش از آنكه پاها را بگرداند، و با كسي تكلم نمايد، بگويد:
ان الله و ملائكه يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنو صلوا عليه و سلموا تسليما. اللهم صل علي محمد النبي و ذريته،
حق تعالي صد حاجت او را برآورد، هفتاد در دنيا، و سي در آخرت.
راوي ميگويد: من عرض كردم كه: چيست معني صلوات خدا و صلوات ملائكه؟ فرمود كه:
« تزكيه است از ايشان براي آن حضرت.و صلوات مؤمنان، دعا است براي آن جناب».
هفتم: پيش از شروع در دعا كردن.
هشتم: بعد از فراغ از دعا.
و اخبار متعلقة به اين، در موطن پيش از اين مذكور شد. و از اين اخبار، مستفاد گرديد كه هر دعائي كه از صلوات خالي باشد، به اجابت نميرسد، بلكه معلوم شد كه اگر دعا كننده بر فرستادن صلوات اقتصار نمايد و هيچ دعا نكند،سعادت و رستگاري دنيا و آخرت براي او حاصل ميشود.
و شيخ صدوق، از حضرت صادق ـ عليهالسلام ـ روايت كرده است كه:
اذا صلي احدكم و لم يذكر النبي صلي الله عليه و آله يسلك بصلوته غير سبيل الجنه يعني: هر گاه دعا كند يكي از شما، و در آن دعا، پيغمبر ـ صليالله عليه و آله ـ را ياد نكند، آن دعا، به راهي كه غير راه بهشت است، خواهد رفت.
اگر چه ميتوان گفت كه مراد از صلوه در اين حديث، نماز است؛ و مقصود از آن، رد بر عامه است، چه بسياري از ايشان، صلوات را در تشهد واجب نميدانند، بلكه بعضي بدعت ميدانند.
نهم: در خطبة جمعه و عيدين و استسقاء و غير اينها، زيرا كه به مذهب ما، صلوات در خطبه، ركني از اركان است. و عامه در آن اختلاف كردهاند، و بيشتر به استحباب آن قائل شدهاند.
دهم: در هر روز
يازدهم: در هر شب.
و پيش از اين مذكور شد كه در جامعالاخبار مذكور است كه رسول خدا صليالله عليه و آله و سلم به اميرالمؤمنين ـ عليهالسلام ـ فرمود كه:
« يا علي، هر كه بر من صلوات فرستد در هر روز يا در هر شب، شفاعت من از براي او واجب ميشود، هر چند كه از اهل كبائر باشد.»
و از دعوات راوندي نيز نقل شد كه رسولخدا ـ صليالله عليه و آله ـ فرمود كه: « هر كه در هر روز، از روي دوستي و شوق، به من سه مرتبه صلوات فرستد، بر خدا لازم ميشود، كه گناهان آن روز و آن شب را بيامرزد».
و در كتاب جامعالاخبار، از امام جعفرصادق ـ عليهالسلام ـ منقول است كه:
« هر كه در هر روز، صد مرتبه صلوات فرستد، هفتاد ملك مبادرت مينمايند كه هر يك، آن را به رسول خدا ـ صليالله و عليه و آله ـ برسانند، پيش از آنكه ديگري برساند».
و در كتاب مفتاح حصنين ـ كه از كتب عامه است ـ از رسول خدا ـ صليالله عليه و آله و سلم ـ روايت كرده است كه فرمود كه:
« هر كه در هر صبح ده مرتبه، و در هر شام ده مرتبه بر من صلوات فرستد، من او را دريابم، در وقتي كه محتاج به آن باشد».
دوازدهم: عصر روز پنجشنبه
سيزدهم: شب جمعه
چهاردهم: روز جمعه
و بعضي اخبار متعلقه به اين مواطن در فصل سابق مذكور شد.
و شيخ طوسي در مصباح متهجد گفته است كه مستحب است كه بعد از عصر روز پنجشنبه تا آخر روز جمعه، بسيار صلوات فرستد بر محمد و آل محمد ـ صلوات الله عليهم ـ پس بگويد:
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلك عدوهم من الجن و الانس من الأولين و الآخرين.
و اگر اين صلوات را صدبار بگويد، براي او فضل بسيار خواهد بود.
و ابن بابويه از امام جعفر صادق عليهالسلام روايت كرده است كه:
« هيچ عملي در روز جمعه، افضل از صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد صلوات الله عليهم ـ نيست.»
و ايضاً از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت كرده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود كه:
« هر كه در هر روز جمعه، بر من صد مرتبه صلوات فرستد، حقتعالي شصت حاجت او را روا ميكند: سي در دنيا، و سي در آخرت».
و در كتاب جامع الاخبار مذكور است كه رسول خدا ـ صليالله عليه و آله ـ فرمود كه:
« هر كه در روز جمعه، صد مرتبه بر من صلوات فرستد، خدا گناهان هشتاد سالة او را بيامرزد».
و از حضرت امام موسي ـ عليهالسلام ـ منقول است كه:
« بهترين اعمال در روز جمعه، آن است كه بعد از عصر، صد مرتبه بر محمد و آل محمد (عليهم الصلوه و السلام) صلوات فرستد. و اگر بر آن زياد كند، افضل خواهد بود».
و در كتاب جامعالاخبار، از رسول مختار ـ صليالله عليه و آله و سلمـ منقول است كه فرمود:
« بسيار بر من صلوات فرستيد در روز جمعه، بدرستي كه مضاعف ميگردد در آن روز، ثواب عملها. و از خدا سئوال نمائيد براي من درجة وسيله را از بهشت.»
كسي عرض كرد كه: كدام است درجة وسيله؟
فرمود: « آن اعلي درجة بهشت است كه به آن نميرسد، مگر پيغمبري. و من اميدوارم كه آن پيغمبر باشم.»
و در كتاب عروس ـ كه مؤلف آن يكي از مشايخ قميين است ـ از حضرت صادق ـ عليهالسلام ـ روايت كرده است كه:
« هر كه در شب جمعه بر محمد و آل محمد ـ صلوات الله عليهم ـ صلوات فرستد، روشن ميگرداند نور او، آسمانها را، تا روز قيامت. و ملائكه خدا در آسمانها براي او استغفار ميكنند. و استغفار ميكند براي او ملكي كه موكل است بر قبر رسول خدا ـ صليالله عليه و آله ـ تا روز قيامت.»
و همين حديث در كتاب مقنعه نيز مذكور است.
و شهيد ثاني، در بعضي از رسائل خود، از امام جعفر صادق ـ عليهالسلام ـ روايت كرده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود كه:
« بسيار بر من صلوات فرستيد در شب نوراني و روز نوراني ـ يعني شب جمعه و روز جمعه.
راوي عرض كرد كه: صلوات بسيار چه قدر است؟
فرمود: « تا صد مرتبه. و اگر زيادتر شود، بهتر است».
و در كتاب جمالالاسبوع، از حضرت صادق ـ عليهالسلام ـ روايت كرده است كه:
« چون شب جمعه ميشود، فرود ميآيند از آسمان، ملائكه به عدد ذرهها، و در دستهاي آنها قلمها از طلا و كاغذها از نقره هست. و تا شب شنبه، چيزي را بجز صلوات بر محمد و آل محمد ـ صلوات الله عليهم ـ نمينويسند. پس بسيار صلوات فرستيد در آن شب و روز.»
بعد از آن فرمود كه: از جمله سنتها، آن است در هر جمعه هزار مرتبه، و در ساير ايام، صد مرتبه بر آن حضرت و اهل بيت او، صلوات فرستاده شود.
و در كتاب فقهالرضا ـ عليهالسلام ـ مذكور است كه:
« بسيار صلوات فرست بر رسول خدا ـ صليالله عليه و آله ـ در شب جمعه و روز جمعه.
و اگر تواني كه هزار مرتبه فرستي، فضل در آن خواهد بود. و به ما رسيده است كه: در عصر روز پنجشنبه، گروهي از ملائكه نازل ميشوند، و با آنها قلمها و صحيفهها از نور هست، و نمينويسند مگرصلوات بر رسول خدا را، تا آخر روز جمعه».
و ايضاً از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام مروي است كه:
« در روز قيامت، حقتعالي، روزها را مبعوث ميگرداند به صورتي كه خلايق بدانند كه آنها ايامند؛ و روز جمعه پيش از همه ميباشد، مانند عروسي با جمال و كمال كه او را براي مردي صاحب دين و مال ميبرند. ميآيد و بر در بهشت ميايستد، و ساير روزها در عقب او ميايستند، و شهادت ميدهند، و آن شفاعت ميكند براي گروهي كه صلوات فرستادهاند بر محمد و آل محمد عليهم السلام و غير اين گروه را شفاعت نميكند.»
كسي عرض كرد كه: صلوات بسيار، چه قدر است؟ و در كدام وقت بهتر است؟
فرمود: « صدمرتبه، و بعد از نماز عصر».
پرسيد كه: چگونه صلوات فرستم؟
فرمود كه: « ميگوئي: اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
و ايضاً در همان كتاب مذكور است كه: هر كه در روز جمعه صد مرتبه بر محمد و آل محمد صلوات الله عليهم بفرستد، و صد مرتبه استغفار كند، و صد مرتبه « قل هوالله احد» بخواند، البته گناهان او آمرزيده شود.
و شيخ شهيد در رسالهاي از رسول خدا ـ صليالله عليه و آله ـ روايت كرده است كه فرمود: بسيار صلوات بر من بفرستيد در روز جمعه. و هر كه صلواتش به من بيشتر است، منزلة او به من نزديكتر است. و هر كه در روز جمعه به من صد صلوات فرستد، در روز قيامت آيد، با روي نوراني. و هر كه در روز جمعه هزار مرتبه بر من صلوات فرستد، نميرد، تا آنكه جاي خود را در بهشت ببيند.
و شيخ طوسي و كفعمي از حضرت صادق عليه السلام روايت كردهاند كه: هر كه بعد از نماز صبح و بعد از نماز جمعه بگويد:
« اللهم اجعل صلواتك و صلوات ملائكتك و رسلك علي محمد و آل محمد».
تا مدت يكسال، گناه بر او نوشته نميشود.
و در كتاب دعائم الاسلام، از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كرده است كه: بسيار صلوات بفرستيد بر من در روز جمعه، زيرا كه در آن روز عملها مضاعف ميشود.
و امام جعفر صادق عليهالسلام فرمود كه: چون صبح روز جمعه طالع ميشود، حق تعالي گروهي از ملائكه را ميفرستد، كه صلوات بر محمد و آل محمد صلوات الله عليهم را بنويسند تا شب.
و از امام محمد باقر عليهالسلام روايت كرده است كه: عملها در روز جمعه مضاعف ميگردد. پس بسيار قرار بدهيد در آن، صلوات و صدقه و دعا را.
مؤلف گويد: كه اخبار در استجابت صلوات در روز جمعه، از آن بيشتر است كه در اين رساله گنجد. و بيشتر از اين احاديث كه مذكور شد، در اكثر كتب اصحاب ما مذكور است. و عامه نيز در كتب خود، بسياري از آنها را ذكر كردهاند. و ذكر آن، موجب تكرار خواهد بود.
پانزدهم: در ماه مبارك رجب، خصوصاً در روز مبعث.
چنانكه در مصباح متهجد، از حسن بن راشد روايت كرده است كه گفت:
به امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم كه آيا غير اعياد مشهوره، ديگر عيدي هست؟
فرمود كه: شريفتر و كاملتر از همة آنها، روزي است كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ مبعوث گرديد.
عرض كردم كه آن، كدام روز بود؟
فرمود كه: آن، روز شنبه بيست و هفتم ماه رجب بود.
عرض كردم كه در آن روز، چه عمل بايد بجا آورد؟
فرمود: روزه ميگيري و صلوات بسيار بر محمد و آل محمد عليهالسلام ميفرستي.
شانزدهم: در ماه شعبان.
و از سيدالساجدين عليه السلام صلواتي وارد شده است كه در هر روز ماه مبارك شعبان در وقت زوال بايد خواند. و آن صلوات، در مصباح متهجد و غير آن از كتب دعوات مذكور است.
و در كتب عامه مذكور است كه: در آسمان، دريائي است كه آن را درياي بركات گويند. و بر لب آن دريا، درختي است كه آن را درخت تحيات نامند. و بر آن درخت، آشيانة مرغي است مسمي به مرغ صلوات. و چون بنده مؤمني، در ماه شعبان، بر سيد پيغمبران صلي الله عليه و آله صلوات فرستد، حقتعالي آن مرغ را امر نمايد تا در آن دريا غوطه خورد، و پرهاي خود را بيفشارد. و هر قطرهاي كه از پرهاي آن مرغ بريزد، ملكي خلق نمايد. و جميع آن ملكها، به تقديس و تحميد و مدح و ثناي پروردگار مشغول گردند. و ثواب آنها در ديوان اعمال صلوات فرستنده ثبت گردد.
و ايضاً روايت كردهاند كه: يك صلوات در ماه شعبان، برابر است با ده صلوات در غير ماه شعبان.
هفدهم: در ماه مبارك رمضان.
و پيش از اين، حديثي از امالي شيخ صدوق ـ ره ـ و ثواب الاعمال ـ كه مؤلف آن نيز، شيخ صدوق است ـ نقل شد كه رسول خدا ـ صليالله عليه و آله و سلم در ضمن خطبهاي كه در فضيلت ماه رمضان خواند، فرمود كه: هر كه در اين ماه، بر من بسيار صلوات فرستد، سنگين ميگرداند حقتعالي ترازوي اعمال او را، در روزي كه ترازوهاي اعمال سبك باشد.
هجدهم: در وقت بوئيدن گلها و رياحين.
در كتاب روضه الواعظين و مكارم الاخلاق از مالك جهني روايت كرده است كه:
من چيزي از رياحين به امام جعفر صادق ـ عليهالسلام ـ دادم. آن حضرت گرفت و بوئيد و بر چشمهاي خود نهاد. و گفت: اللهم صل علي محمد و آل محمد. پس فرمود كه: هر كه چنين كند كه من كردم، گناهان او آمرزيده ميشود، پيش از آنكه آن را بر زمين گذارد.
و عامه از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ روايت كردهاند كه فرمود: هر كه گلي ببويد و بر من صلوات نفرستد، بر من جفا كرده است.
نوزدهم: بعد از عطسه كردن خود يا ديگري.
بيستم: در نزد ذكر پروردگار.
چنانكه در « كافي »، از عبدالله بن دهقان روايت كرده است كه ميگفت:
به خدمت امام رضا عليه السلام رفتم. آن حضرت، از من پرسيد كه مراد از اين آيه چيست: « و ذكر اسم ربه فصلي»
من عرض كردم كه يعني هر گاه ياد ميكند اسم پروردگار خود را، برميخيزد و نماز ميكند.
فرمود كه: اين تكليفي خواهد بود بسيار مشكل.
عرض كردم: فداي تو شوم، پس مراد چيست؟
فرمود كه: مراد اين است كه چون اسم پروردگار ياد ميكند، بر محمد و آل محمد صلوات الله عليهم صوات ميفرستد.
مؤلف گويد كه: علماي عامه، مواطن بسيار ذكر كردهاند كه در آنها صلوات، تأكيدش بيشتر است. و در طريق خاصه، براي بيشتر از اين مواضع نصي و دليلي به نظر نميآيد. بلكه عامه نيز دليلي بر آن اقامه ننمودهاند. بلكه همينقدر گفتهاند كه فلان كس چنين گفته است. مثل:
وقت ارادة سفر، و در وقت نشستن بر مركب، و در راه مكه، و در هر جايي كه سرازير بايد رفت، و بعد از تلبية در حج، و در حين دخول در مسجدالحرام، و نزد استلام حجر، و بر كوه صفا در وقت سعي، و بر كوه مروه، و در وقت طواف وداع در ميان ركن و باب، و در روز عرفه، و به وقت وقوف در مشعر، و در وقت ذبح، و در راه مدينه، و در وقت آنكه نظرش به مدينه افتد، و در وقت دخول در مسجد رسولالله ـ صلي الله عليه و آله ـ و در وقت طواف روضة مطهره، و در وقت توجه به قبر مقدس، و در ميانة قبر و منبر، و در وقت مرور به مواضع معروفه كه رسول خدا صلي الله عليه و آله در آن مواضع ميبوده، و در ابتداي درس حديث، و در ابتداي تذكير و موعظه، و در وقت برخاستن از مجلس، و در هنگام مصاحفه با مسلم.
و در اين مقام، دو حديث روايت كردهاند.
يكي آنكه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود كه: هر دو بنده كه دوست يكديگر باشند براي خدا، و باهم مصافحه نمايند، و بر من صلوات فرستند، پيش از آنكه از هم جدا شوند، حقتعالي گناهان گذشته و آيندة هر دو را ميآمرزد.
و ديگر آنكه آن حضرت فرمود كه: هر كه مصافحه كند با مسلماني، و در وقت مصافحه بگويد: اللهم صل علي محمد و آل محمد و سلم، اين عمل باقي نگذارد از گناهان او، چيزي را.
و ديگر از مواضعي كه شمردهاند، در ابتداي مكاتبات و مراسلات است حمد الهي بجا آورده صلوات فرستد، و دروقت نوشتن فتوي، و در وقت افتتاح طعام خوردن و در وقت فراغ از آن، و در وقت داخل شدن در بازار، و در وقت بيع و شري و در وقت طنين، و در وقت حذو و بيحس شدن پاها، و در وقت تعجب كردن از چيزي، و در وقت ارادة صدقه، و بعضي ديگر از مواضع را نيز شمردهاند.
و اما اصحاب ما، در بيشتر اين مواضع، دعائي مخصوص از ائمه اطهار عليهم السلام روايت كردهاند كه درضمن آن، صلوات نيز مذكور است. و در خصوص صلوات ـ به تنهايي ـ در جايي در نظر حقير نميآيد، كه روايتي بخصوص وارد شده باشد، مگر در دو، سه موضع.
از آن جمله، در « ثواب الاعمال» از عبدالسلام بن نعيم روايت كرده است كه به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم كه: داخل خانه كعبه شدم، و هيچ دعايي ديگر به خاطر من نرسيد، مگر صلوات بر رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود كه هيچكس از كعبه بيرون نيامده است، كه عملش از عمل تو بهتر باشد.
و همين حديث، در كتاب كافي و عده الداعي نيز مذكور است.
در ذكر آدابي كه براي صلوات فرستنده رعايت آنها ضرور است
بدان كه از آية « و لا تجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضاً» كه ترجمهاش اين است كه « قرار مدهيد خواندن پيغمبر را ـ يعني بردن نام آن حضرت و آواز كردن او ـ در ميان خود، مثل خواندن بعضي از شما بعضي ديگر را ـ يعني مثل آنكه يكديگر را ميخوانيد و نام ميبريد ـ» مستفاد ميگردد كه بايد نام و اسم گرامي آن حضرت را به تعظيم و توقير ياد نمود. و نشايد كه به طريق متعارف، آن جناب را نام برد.
و از اينجا معلوم ميشود كه بايد صلوات فرستنده، دقيقهاي از دقائق آداب ظاهري و باطني را فروگذاشت ننمايد.
ويكي از علماء گفته است كه معظم آداب باطني، آن است كه در خاطر خود راه ندهد كه شرف و منزلتي و قرب و مرتبتي كه براي آن حضرت حاصل است، ممكن است كه براي ديگري حاصل باشد يا حاصل نشود.
در وقتي اين ادب، صورت كمال پذيرد، كه اين مطلب، در خاطرش، از روي اعتقاد و يقين باشد؛ زيرا كه عدم يقين، در اموري كه تعلق به باطن دارد، مفيد فايده نيست.
و معظم آداب ظاهر، آن است كه بيطهارت، از روي اختيار، آن نام بزرگوار را به زبان نگذارند. و بعضي گفتهاند كه بعضي از آن كسان، كه مراعات ادب، شيوة ايشان بوده است؛ از ياد كردن اسم كسي، كه نامش با نام آن حضرت متفق بوده است ـ در حالي كه طهارت نداشتهاند ـ مضايقه داشتهاند.
و ديگر آنكه فرستادن صلوات را، وسيلة شهرت و سرماية نيكنامي نسازد؛ و به فرستادن آن، بر مردم منت ننهد؛ و به آن، طلب جاه و مال نكند. بلكه از جميع اغراض دنيوي، آن را دور دارد، تا به عز قبول برسد.
و ديگر آنكه در جميع مجالس و محافل صلوات فرستد.
چنانكه در كتاب كافي از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود كه:
« هر قومي كه جمع شوند در مجلسي، و خدا را ياد نكنند، و بر من صلوات نفرستند، آن مجلسي براي ايشان، حسرت و وبال خواهد بود.»
اما اگر در مجلسي لغو معصيت، از صلوات فرستادن، زبان را كوتاه دارد، شايد اولي و به ادب اقرب باشد؛ مثل مجلس بازيگران و قصهخوانان و معركهگيران و امثال آن. و اگر مقصود از آن، گرمي هنگامي باشد، معلوم است كه حرام خواهد بود.
و مثل اين است صلواتي كه دلالان و فروشندگان متاع، در وقت جلوهدادن متاع ميفرستند، و مراد ايشان، گرمي هنگامة خريداران است.
ديگر آنكه بايد كه در حال فرستادن صلوات، دل با زبان موافقت نمايد. به اين معني كه از روي غفلت، زبان را به گفتن صلوات حركت ندهد، بلكه اگر خاطر به چيزي مشغول شود، آن را برگرداند.
و ديگر آنكه نيتش، انقياد و امتثال فرمان الهي و تقرب و توسل به حضرت رسالت پناهي، و موافقت با ملائكه و مخالفت از منافقان باشد.
و ديگر آنكه در وقت فرستادن صلوات و سلام، آن حضرت را حاضر بيند، و چنان تخيل نمايد كه به آن جناب سخن ميگويد.
و ديگر از جمله آدابي كه علمائ ذكر كردهاند، بسيار صلوات فرستادن است و احاديث دال بر آن در موطن چهاردهم مذكور شد.
در ذكر جمعي از انبياء ـ عليهم السلام ـ و غير انبياء، كه به واسطة صلوات فرستادن بر خاتم پيغمبران و اهل بيت آن حضرت ـ صلوات الله عليهم ـ به مراتب بلند و مقاصد سودمند رسيدهاند.
در كتاب اختصاص از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه جابر انصاري گفت كه: به رسول خدا صلي الله عليه و آله عرض كردم كه چه ميگويي، در شأن علي بن ابيطالب ـ صلوات الله و سلامه عليه ـ ؟
فرمود: كه او نفس من است.
عرض كردم كه چه ميگوئي در شأن حسن و حسين ـ عليهما السلام ـ؟
فرمود كه: آن دو، روح منند. و فاطمه مادر ايشان، دختر من است. هر كه او را دلگير كند مرا دلگير كرده است. و هر كه او را شاد گرداند، مرا شاد گردانيده است به درستي كه من جنگم، با هر كه با ايشان جنگ است. و صلحم با هر كه با ايشان صلح است.
اي جابر! هرگاه خواهي دعا كني و مستجاب گردد، خدا را بخوان به اسماء ايشان زيرا كه هيچ اسمي در نزد خدا، محبوبتر از اسماء ايشان نيست.
و در بعضي از كتب مذكور است كه چون حضرت ابوالبشر ـ علي نبينا و آله و عليه السلام ـ از حضيض زمين به اوج خلد برين رسيد ـ اگر چه در بهشت، حوران پاكيزه سرشت بسيار بودند ـ اما از آنجا كه به سبب جنسيت در ايتلاف و انتظام دخلي تمام دارد، آن حضرت را با ايشان انس و الفتي نبود. و چون حوا را آفريدند و نظر حضرت آدم ـ عليه السلام ـ بر او افتاد، به او مايل گرديد، و از او پرسيد كه تو چه كسي؟ اثر حيا در چهره حوا ظاهر گرديده، هيچ نگفت. في الحال جبرئيل نازل شده، گفت: اين حوا است، و او را براي تو آفريدهاند؛ و همواره اليف و محرم، و پيوسته حريف و همدم تو خواهد بود.
حضرت آدم ـ عليه السلام ـ چون دانست كه آن نعمت، خاص او است، خواست كه دست تصرف به او دراز كند. جبرئيل گفت: كه آي آدم اگر او را خواهي، بايد كه كابين داده، او را به عقد خود درآوري، تا فرزندان تو دانند كه بيمهر از مهر بتان تمتع نتوانند برد؛ و از وصل سبك روحان، بي كابين گران بر نتوانند خورد.
حضرت آدم عليه السلام فرمود كه: اي برادر تو ميداني كه من مسافر ولايت عدمم. و با كيسه تهي و افلاس غالب چه كار توانم ساخت؟ و به نقدي كه ندارم، چگونه ميتوانم كه او را در نكاح آوردم؟
جبرئيل گفت كه سه نوبت بر حبيب خدا صلي الله عليه و آله كه نام خجسته فرجامش بر ساق عرش ديده، و اوصاف كمالش از ملائكه شنيده، صلوات فرستي، تا حوا بر تو حلال گردد.
و در اخبار بسيار از ائمه اطهار عليهم السلام منقول است كه توبة حضرت آدم عليهمالسلام به واسطة توسل به خاتم المرسلين و ائمه طاهرين عليهم السلام به درجة قبول رسيد و تا آن بزرگواران را در دعا شفيع خود نگردانيد، به مرتبة صفوت برنگرديد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید