تحقيقات پيرامونى
ابتدا لازم است هر كدام از طرفين در باره شريك احتمالى زندگى، سن، شغل، صفات جسمى و اخلاقى و خانوادگى او تحقيق كافى كنند و در اطلاعات دريافتى تأمل نمايند و كلاه خود را قاضى كنند كه آيا مىتوانند با فردى كه اين ويژگىها و خصوصيات را دارد، زندگى كنند.يكى از مواردى كه كمتر مورد توجه جوانان در شُرف ازدواج قرار مىگيرد (در حالى كه بايد توجه بيشترى نسبت به آن داشته باشند) ويژگىهاى خانوادگى همسر است. برخى مىپندارند: جوان در آينده مىخواهد با همسرش زندگى كند نه با پدر، مادر، برادر يا خواهر او، از اينرو ويژگىهاى شغلى و اخلاقى و جسمى افراد خانواده همسر از جمله نزديكان درجه اوّل، يعنى پدر و مادر و برادران و خواهران، اثر و نقشى در زندگى ندارد و نبايد براى خواستگار اهميت داشته باشد؛ در حالى كه چنين نيست. وقتى پسر و دختر با هم ازدواج مىكنند، دو خانواده به هم وصل مىگردند، كه اين اتصال، بيشترين تأثير را بر دختر و پسر مىگذارد. هر كدام از آن دو بعد از ازدواج علاوه بر پدر و مادر و خويشاوندان خود، داراى پدر و مادر دومى مىشود و برادران و خواهران همسر به اندازه برادران و خواهران خود يا كمتر و بيشتر با او رابطه پيدا مىكنند. ايمان، اخلاق و رفتار وابستگان همسر با برقرارى ارتباط، در او هم اثر خواهد گذاشت. اگر آن وابستگان مؤمن، نيكوكار، تلاشگر و خادم باشند، او را به درستكارى سوق مىدهند اما اگر لاابالى، ولنگار، تنبل، تبهكار و ... باشند، او را به سوى زشتىها مىكشانند. اگر محترم و عزتمند باشند، انتساب به آنان سبب عزت و احترام مىگردد اما اگر بدنام و منفور باشند، او هم بدنام و منفور مىگردد. او نمىتواند از پيامدهاى مثبت يا منفى حاصل از انتساب فرار كند و قطع رابطه با خانواده همسر تقريباً ناممكن است، زيرا همسر به علت انتساب و علاقهاى كه به خانوادهاش دارد، به طور طبيعى متمايل به آنان است و قطع رابطه، ضربه شديد روحى به او وارد مىكند، حتى اگر مدتى بتواند به سختى قطع رابطه را تحمل كند، بالاخره روزى طاقتش تمام مىشود و خواهان ارتباط با خانوادهاش مىگردد و از بىاعتنايى يا نفرت همسرش از خانوادهاش دلآزرده مىشود و موجبات اختلافات و جدايى فراهم مىآيد.
البته استثناهايى وجود دارد. چه بسا زن يا مردى از خانواده خود و عقايد و اخلاق و رفتار آنان بيزار بوده و با فردى ازدواج كند كه مانند خودش از چنين عقايد، اخلاق و رفتارى نفرت دارد و مىپذيرد كه هر دو با خانواده همسرش قطع رابطه كنند يا رابطهشان را به حداقل برسانند اما با هم باصفا و صميميت زندگى كنند و سرزنشهاى خانواده نتواند در عزم محكم و استوار آن دو در زندگى و تداوم آن خللى ايجاد كند؛ ولى همان گونه كه گفتيم، اين موارد استثنا هستند و كسانى مىتوانند چنين كارى كنند كه عزم جزمى داشته و تاب تحمل سرزنشها و نامهربانىها را داشته باشند، يعنى نامهربانى پدر، مادر، برادر و خواهر، عزم آنان را نشكند و از شيوه زندگى و همسرى كه انتخاب كرده، دلسرد ننمايد. اگر دو طرف از چنين عزم و ارادهاى برخوردارند، مىتوانند با هم زندگى كنند و نامهربانىها را ناديده بگيرند اما چنانچه دو طرف يا يكى از آنها از چنين عزم و ارادهاى برخوردار نباشند، قطعاً ازدواجى موفق نخواهد بود.
اگر پدرِ همسر شما مردى تبهكار باشد و يا اگر مادر همسرتان اخلاق زشت و رفتارهاى ناپسند داشته باشد و خانواده همسرتان در جامعه به بدنامى شناخته شده باشند، آيا مىتوانيد با چنين افرادى ارتباط و انتساب داشته باشيد؟ آيا از بدنامىها و رفتارهاى ناپسند بىتاب نخواهيد شد و از آن وضع ناپسند فرار نخواهيد كرد؟ آيا مىتوانيد خودتان و همسرتان با آنان به طور كامل قطع رابطه كنيد؟ اگر خانواده شما از بعضى شغلها، برخى رفتارها و اخلاقها متنفر باشند و همسر شما يا يكى از اعضاى خانوادهاش آن شغل، رفتار و اخلاق را دارد و در صورت ازدواج مورد قهر و سرزنش خانواده قرار مىگيريد، برايتان اهميت ندارد؟ چقدر مىتوانيد در مقابل سرزنشها و قهرها ايستادگى كنيد؟ وقتى توانتان تمام شد، چارهاى جز جدا شدن از همسرتان و خويشان او داريد؟!
با تحقيق است كه خواستگار نقاط قوّت و ضعف فرد مورد نظر را مىيابد و مىتواند آگاهانه تصميم بگيرد و از پيامد تصميم خام و مبتنى بر احساس و جهل در امان باشد. به قول يكى از نويسندگان:
نبايد به دخترى پيشنهاد ازدواج دهيد مگر اينكه بعضى از عيوبش را كشف كرده باشيد.(1)
بنابراين جوانانى كه مىخواهند براى ازدواج اقدام كنند و فردى را به عنوان همسر در نظر گرفته و به او دلبستگى پيدا كردهاند، لازم است در اوّلين مرحله، تحقيقات پيرامونى خود را انجام دهند و نسبت به موارد «كفو» و همشأن بودن كه در مقاله قبل آمد، تحقيق كافى كنند، آنگاه بعد از اطمينان از مناسب و قابل قبول بودن شخص مورد نظر از جهات مختلف، براى خواستگارى اقدام كنند و مقدمات ازدواج را فراهم آورند.
شناخت حضورى و رو در رو
برخى ازدواجها با برخورد اتفاقى و غير منتظره صورت گرفته است. در خيابان، دانشگاه، محيط كار يا ... با فردى برخورد كرده و قيافه، اخلاق يا رفتار او را پسنديده و بدو متمايل شدهايد، يا از اطرافيان وصف فردى را شنيده و با اينكه او را نديدهايد، ولى دلتان به او تمايل پيدا كرده و اين زمينه براى ارتباطهاى بعدى شده و بالاخره به ازدواج منتهى گرديده است. همه شناختهاى اتفاقى، تصادفى، حضورى يا غير حضورى براى ايجاد تمايل مفيد و مناسب است اما دين، اخلاق و وجدان علاوه بر جلب نفع شخصى حكم مىكند كه در صحبت رو در رو و حضورى سعى كنيم طرف مقابل را در رسيدن به آگاهىهاى واقعى يارى دهيم تا انتخاب او بر اساس آگاهى و اطلاع باشد و در آينده نتواند ما را به خيانت، دروغ، دورويى و فريب متهم سازد.
نبايد شناختهاى سطحى، مبناى ازدواج باشد، بلكه شناختهاى سطحى فقط به عنوان اولين خشت بنا مناسب است و بايد مراحل بعد با دقت و آرامى پيموده شود.بعد از تمايل به فردى در برخورد ابتدايى و اتفاقى، شناختهاى پيرامونى لازم است. حال شناخت پيرامونى كسب كرده و مورد را براى ازدواج مناسب يافتهايد. تا به حال شناخت شما از همسر احتمالى، شناختهاى واسطهاى و با برداشتهاى تحقيقى است و بايد با شناختها و برداشتها حضورى و بدون واسطه تكميل و تصحيح گردد و درست و خطاى آن روشن شود تا به آگاهى كافى براى اقدام به ازدواج برسيد. در اين مرحله بايد در پى ملاقاتهاى خانوادگى و طرفينى در محيط خانواده يا در محيطهاى مناسب و كنترلشده ديگر بود.
زن و مردى كه تصميم به ازدواج گرفته اند، بعد از مدتى كه راجع به همديگر تحقيق كرده و از يكديگر اطلاعاتى كسب كردند، نبايد بدين شناختهاى اوليه بسنده كنند، بلكه بايد اطلاعات تحقيقاتى با اطلاعات مستقيم، حضورى و بدون واسطه تكميل شود و محك بخورد. ملاقات مستقيم با فردى كه مىخواهد همسرتان باشد، لازم و ضرورى است. در اين ملاقاتها شما بايد در محيطى آرام و مطمئن به گفتگوى صادقانه بپردازيد. لازم است هر دو بدون تعارف، حياى بىجا و دورويى به كسب آگاهى از ويژگىهاى جسمى، روحى، و مادى يكديگر همت بگماريد و هر كدام، طرف مقابل را در رسيدن به آگاهى يارى دهد. بنابراين اگر مىخواهيد زندگى آينده شما دوام و استحكام داشته باشد، صادقانه ايدهآلها و خواستههاى خود را به طرف مقابل بگوييد و درخواستهاى او را بجوييد. ويژگىهاى شخصى، اخلاقى، خانوادگى و رفتارى خود را توضيح دهيد و از او در باره ويژگىهايش توضيح بخواهيد.
حرام بودن تدليس و فريب
در فقه اسلامى تصريح شده كه اگر آرايشگرى آگاهانه دخترى را آرايش كند به گونهاى كه دختر زيبا جلوه كند و چهره زشت او را در پس آرايش پنهان نمايد، آنگاه چهره آرايش شده را به فردى نشان دهند و او را جذب كنند و دختر را به ازدواج او در آورند، كار آرايشگر و اجرت او حرام است، زيرا سبب فريب و گمراه شدن خواستگار مىگردد. خواستگار بايد صورت واقعى (بَزك نكرده) دختر را ببيند و بپسندد، آنگاه آرايش كردن او بدون مانع است، بلكه كارى پسنديده مىگردد.آرايشگرى و بزك كردن حرام در موارد ديگرى هم مصداق پيدا مىكند. كسى كه در صحبت رو در رو با خواستگارش ويژگىهاى روحى، اخلاقى، رفتارى، خانوادگى و ايدهآلهايش را پنهان كند و مطالبى اظهار نمايد و ارائه دهد كه حقيقت نداشته باشد، خواستگار را به گمراهى انداخته، علاوه بر اينكه گناه كرده، زمينه ايجاد بنيانى را فراهم آورده كه بعداً در معرض فروپاشى است. منهدم شدن اين بنيان علاوه بر اينكه به ضرر خواستگار خواهد بود، براى خودش هم ضرر در پى دارد.
بنابراين دين، اخلاق و وجدان، علاوه بر جلب نفع شخصى حكم مىكند كه در صحبت رو در رو و حضورى سعى كنيم طرف مقابل را در رسيدن به آگاهىهاى واقعى يارى دهيم تا انتخاب او بر اساس آگاهى و اطلاع باشد و در آينده نتواند ما را به خيانت، دروغ، دورويى و فريب متهم سازد.اگر باور كرديم كه «ازدواج عقلآزمايى است، نه بختآزمايى»، سعى مىكنيم قبل از ازدواج تمام جوانب كار را بسنجيم و آگاهانه اقدام كنيم. اقدام بختآزمايانه در ازدواج اصلاً صحيح نيست.
ديدن جمال و نيكوهاى زن قبل از ازدواج
معمولاً زنها جمال و زيبايى ظاهرى مرد را نمى خواهند، از طرف ديگر، جمال و زيبايى مردها آشكار است و در برخوردهاى اتفاقى هم مىتوان آن را مشاهده كرد اما زنها در جامعه اسلامى پوشيدهاند و در برخوردهاى خارج از خانه و با نامحرم، اندام و زيبايىهاى آنان در پوشش پنهان شده و نمىتوان در برخوردهاى اتفاقى، آن را يافت اما زيبايى و جمال زن، مطلوب و گمشده مردان است و در شيرينى و دوام زندگى بسيار اثر دارد. چون در برخوردهاى اتفاقىِ خارج از منزل، ويژگىهاى زنها پنهان است، لازم است مرد در فرصتى قبل از ازدواج بتواند ويژگىهاى همسر آيندهاش را مشاهده كند تا پس از آن تصميم به ازدواج بگيرد.يكى از مسائل مهمى كه در تحقيق حضورى و رو در رو بايد مورد توجه باشد، مشاهده قد و قامت و زيبايى و رعنايى همسر است. زنى كه مىخواهد به همسرى در آيد براى اينكه ازدواجش مطمئن باشد، لازم است ويژگىهاى خود را در ملاقات حضورى و در محيطى امن به خواستگار نشان دهد تا او با آگاهى و چشم باز انتخاب كند.اين مطلب در رهنمودهاى اهل بيت(ع) مورد تأكيد قرار گرفته است. در زمان رسول خدا(ص) شخصى زنى را خواستگارى كرد و مى خواست با او ازدواج كند اما وى را نديده بود و انتخاب او بر مبناى شنيده ها بود. رسول خدا(ص) به او فرمود:
«لَوْ نظرتَ إليها فإنّه اَحْرى أنْ يدوم بينكما؛(2)
كاش او را مى ديدى، زيرا در اين صورت اميد سازش و توافق و دوام زندگىتان بيشتر بود.»
مرد هنگام گزينش همسر مىخواهد فردى را انتخاب كند كه شريك زندگىاش محرم اسرارش مادر فرزندانش و وصله تنش باشد.در حقيقت نيمه كاملكننده خود را برمىگزيند، همان گونه كه زن هنگام ازدواج شريك زندگى، ياور همراه پدر فرزندان و مايه افتخارش را برمىگزيند.
چه قيمتى بالاتر از اين؟!
از امام صادق(ع) سؤال شد: آيا مردى كه مىخواهد با زنى ازدواج كند، مجاز است به مو و جمال زن بنگرد؟ امام فرمود: به شرط آنكه دنبال كامجويى و لذت بردن حرام (سوء استفاده) نباشد.(3)
آيت اللَّه امينى از كارشناسان ازدواج و خانواده چنين رهنمود مىكند:
به پسران و دختران توصيه مىشود از ديدن مانع نشوند و هر يك اجازه بدهد ديگرى او را ببيند. اين موضوع بهتر است تا اينكه نديده ازدواج كنند و بعداً ناراضى باشند، در نتيجه كارشان به طلاق برسد يا ناچار باشند عمرى را در ناراحتى و دلسردى و اختلاف بگذرانند.(4)
چهره، مو، اندام و محاسن زن اگر مورد پسند مرد باشد، در صفا، صميميت و گرمى زندگى بسيار مؤثر مىباشد. آنچه ابتدا زن و مرد را به هم متمايل مىكند و پيوستگى زندگى را تضمين مىنمايد، زيبايىهاى ظاهرى و جسمى و اندامى است. ديگر عوامل پايداركننده پيوند و وصلت، بعداً پيدا مىشوند و در كنار عامل زيبايى قرار مىگيرند. اگر اين عامل وجود نداشته باشد، تداوم زندگى تا پيدا شدن عوامل ديگر و اصولاً پيدا شدن آن عوامل مورد ترديد است. زن عفيف، پاكدامن و مقيد به پوشش بايد هنگام رويارويى با خواستگار، براى آگاهى يافتن او از جمال و زيبايىهاى همسر آيندهاش با او همكارى كند و اجازه دهند جوان خواستگار حداقل از پسِ چادر نازك، چهره، مو، اندام و قد و بالاى او را ببيند تا بتواند تصميم بگيرد. خود نيز با دقت قد و بالا و اندام مرد را برانداز كند، آنگاه تصميم بگيرد.
ممكن است بعضى از متدينان بگويند كه لازم نيست قبل از ازدواج، خواستگار در صدد ديدن چهره، مو و زيبايىهاى همسر باشد، بلكه مادر و خواهر او كه زن هستند مىتوانند دختر را ببينند، بعد براى پسر توصيف كنند تا او انتخاب كند و تصميم بگيرد.
به اين عزيزان تذكر مىدهيم هر انسان سليقه خود را دارد. چه بسا دخترى كه به نظر مادرى زيبا نيست و اندامش متناسب نمىباشد، از نظر پسر، زيبا و خوشاندام جلوه كند. مشهور است ليلى دخترى لاغر و گندمگون بود. روزى امير آن سامان وى را ديد و شناخت و به او گفت: اين چهره و اندام، شايسته مجنون و آن دلدادگى نيست. چرا بايد مجنون دلداده چنين فردى باشد كه رنگش سبزه است و مويش فرفرى و قدش كوتاه و اندامش لاغر و ... . ليلى سخن و كلام امير را شنيد و در جواب گفت: اين برداشت شما از قد و قواره من است اما
اگر بر ديده مجنون نشينى
بجز زيبايى از ليلى نبينى
بنابراين اكتفا به توصيف مادر و خواهر و تصميم بر ازدواج گرفتن با تكيه بر توصيفها، همه جا درست و كافى نيست. شايستهتر آن است كه دو طرف در ملاقات حضورى و مطابق با دستور شرع همديگر را ببينند. نگاههاى خريدارانه اگر در مرحله نهايى و پس از توافق دختر و پسر باشد، از نظر شرع مجاز مىباشد.
گرانترين قيمت
رواياتى مجاز بودن نگاه مرد به مو و جمال زنى را كه مىخواهد با او ازدواج كند، يادآور گرديده، در توجيه جواز نگاه كردن مىگويد:
«إنّما يشتريها بأغلى الثمن؛(5)
زيرا او را به گرانترين قيمت مى خرد.»
بعضى از علما «گرانترين قيمت» را به مهريهاى كه مرد براى ازدواج مى دهد يا هزينههاى مادى كه مىپردازد تفسير كرده اند،(6) ولى به نظر مىرسد «گرانترين قيمت» داراى مفهومى وسيعتر از هزينههاى مالى و مادى است. مرد هنگام گزينش همسر مىخواهد فردى را انتخاب كند كه شريك زندگىاش، محرم اسرارش، مادر فرزندانش و وصله تنش باشد. در حقيقت نيمه كاملكننده خود را برمىگزيند، همان گونه كه زن هنگام ازدواج، شريك زندگى، ياور همراه، پدر فرزندان و مايه افتخارش را برمىگزيند. چه قيمتى بالاتر از اين؟! طبيعى است كه وقتى معاملهاى به اين اهميت انجام مىدهند، بايد اختيارات متناسبى داشته باشند. لازم است بعضى اجازهها كه در مواقع عادى وجود ندارد، آن هنگام وجود داشته باشد. زن يا مرد اگر از شخصى راجع به طرف مقابل تحقيق كنند، بر سؤالشونده لازم است و اجازه بلكه وظيفه دارد نقاط ضعف فرد را مانند نقاط قوّتش براى پرسشگر بيان كند. بيان نقاط ضعف و عيوب نه تنها غيبت و حرام نيست بلكه نگفتن آنها كتمان و گناه است. اجازه افشاى عيوب به خاطر اهميت پيوند و وصلتى است كه پيش خواهد آمد؛ به همين دليل دو طرف اجازه دارند خوبىهاى همديگر را ببينند و از آن آگاهى يابند، و اين گرانترين قيمتى است كه هر دو طرف مىپردازند.
اگر در روايت «ناظر» و نگاهكننده، مرد بيان شده، از آنروست كه سؤال از اختيار مرد بوده است. ديدن موى زن براى مردان به صورت عادى ممكن نيست، ولى زنان جمال و قد و قواره و اندام مرد را هميشه مىتوانند ببينند و احتياج به اجازه فوقالعاده نيست.
امام صادق(ع) مىفرمايد:
«ببين جانت را كجا قرار مىدهى [به چه كسى دل مى بندى] و چه كسى را در مالت شريك مى كنى و بر دين و راز خود آگاه مىگردانى.»(7)
در روايتى ديگر مى فرمايد:
«شوهر دادن دختر، به كنيزى در آوردن اوست، هر گاه يكى از شما دخترش را به براى انتخاب شريك آينده زندگى و كسى كه مىخواهد نزديكترين فرد به انسان باشد و همراز و همسفر او در تمام مدت عمر و پدر يا مادر فرزندانش؛ دقت فراوان لازم است اما بايد از افتادن در دام وسواس برحذر بود.
وسواس يعنى تكيه بيش از اندازه به تحقيقات پيرامونى و حضورى و اميد رسيدن به اطمينان قطعى!
همسرىِ ديگرى مىدهد، او را كنيز وى گردانيده است. بنگريد عزيز دردانه خود را كنيز چه كسى قرار مىدهيد!»(8)
اين روايتها حاكى از آن است كه ازدواج يعنى انتخاب شريك زندگى، آگاه بر ظاهر و باطن، نيمه گمشده و ... و اين گرانترين قيمتى است كه دو فرد هنگام ازدواج مىپردازند. عقل حكم مىكند در معاملهاى به اين گرانقيمتى، دقت كافى به عمل آورند تا پس از ازدواج احساس غبن و پشيمانى نكنند.
دقت يا وسواس (تحقيق و توكّل)
براى انتخاب شريك آينده زندگى و كسى كه مىخواهد نزديكترين فرد به انسان باشد و همراز و همسفر او در تمام مدت عمر و پدر يا مادر فرزندانش؛ دقت فراوان لازم است اما بايد از افتادن در دام وسواس برحذر بود.
بعضى افراد در انتخاب همسر گرفتار افراط مىگردند و از ترس عدم موفقيت، ريزبينىهاى بىجا مىكنند و نمىتوانند كسى را به عنوان شريك زندگى برگزينند. اين افراد بيش از حدّ به تحقيق و شناخت بها داده و توكل را فراموش كردهاند.
براى در امان ماندن از ورطه وسواس بايد تحقيق را با توكل همراه كرد، يعنى از طرفى، دنبال يافتن فرد مناسب با ويژگىهاى خوب بود و از طرف ديگر، براى در امان ماندن از خطا و اشتباه احتمالى، به خدا پناه برد و بر او توكل كرد.
اگر كسى در صدد باشد كه فرد صد در صد ايدهآل را پيدا كند و در مورد او به اطمينان قطعى برسد، بايد بداند كه خواست محالى است، زيرا همه داراى عيبها و نقصهاى فراوان هستند. جز ملاك قرار دادن برآيند و جمع امتيازات و عيوب راه ديگرى نيست. براى هر فرد احتمال خطا در تحقيق هم وجود دارد و ممكن است عيبها و نقصهايى در فرد مورد نظر باشد كه بدانها آگاهى پيدا نكرده است، پس نمىتوان به فرد صد در صد ايدهآل و اطمينان قطعى دست يافت. چارهاى جز تحقيق و انتخاب فردى كه مجموع ويژگىهايش مثبت باشد، نيست. براى آينده هم بايد به خداوند توكل كرد و با اميد به او پيش رفت. وقتى جوانى را داراى ايمان، پشتكار، خانواده محترم و ... يافتيم و ويژگىهاى مثبتش را فراوانتر از ويژگىهاى منفىاش ديديم و نتيجه تحقيقات پيرامونى و حضورى در مجموع اميدبخش بود، بايد با اميد به خدا پيش رفت و از او كمك طلبيد تا نابسامانىهاى احتمالى را بسامان كند. خداوند به پيامبرش دستور مىدهد كه از دشمنان برحذر باشد و براى رفع هجوم و سركوبى آنان آمادگى لازم را داشته باشد؛ در ضمن دستور مىدهد كه اگر گروهى از دشمنان خواستار صلح و متاركه دشمنى بودند و قراين حاكى از صداقت آنان در صلحجويى بود، احتمالات خلاف را به خدا واگذارد و با توكل بر خدا پيشنهاد مصالحه را بپذيرد.(9) پيامبر به عربى كه شتر خود را به امان خدا رها كرده بود، دستور داد اوّل زانوى اشتر را ببندد و بعد آن را به اميد خدا واگذار كند. به قول سعدى:
«با توكل زانوى اشتر ببند.»
وسواس يعنى تكيه بيش از اندازه به تحقيقات پيرامونى و حضورى و اميد رسيدن به اطمينان قطعى! اگر كسى در امر ازدواج گرفتار وسواس گردد، اميد آنكه بتواند همسر مناسبى پيدا كند، كم مىشود و افراد مناسب را از دست خواهد داد. در امر ازدواج نه سهلانگارى و انتخاب سريع و بدون تأمل، پسنديده و موافق احتياط است، نه وسواس و سختگيرى بيش از حد. راه صحيح در اين مسئله مهم، دقت و تحقيق و مشورت از طرفى و تضرع و توكل به خداوند و كمك خواستن از او از طرف ديگر است. امام صادق(ع) به يكى از اصحابش فرمود:
«هر گاه يكى از شما خواست ازدواج كند، دو ركعت نماز بخواند و خداى بلندمرتبه را بستايد و به پيشگاه او عرض كند: خدايا! مىخواهم ازدواج كنم؛ پس، از زنان آنكه نيكوخُلقترين، رعناترين و عفيفترين است برايم مقدّر گردان. زنى كه عفت خود را در غياب من حفظ كند و حافظ مال، پُر روزى و پر بركت باشد؛ و از او فرزندانى پاك، روزى من كن تا خَلَف و جانشين صالح من در دوران زندگى و بعد از مرگم باشند.»(10)
استخاره در ازدواج
استخاره بر دو نوع است:
1- طلب خير و هدايت از خداوند كه معناى حقيقى استخاره و شيوه عملى پيشوايان اسلام عليهمالسلام بوده است. در حقيقت نوعى دعا، تضرع، يارىخواهى از خداوند و توكل بر اوست، كه در تمام احوال و كارها و بخصوص كارهاى مهم مانند انتخاب همسر، پسنديده و بلكه لازم است. دعاى سى و سوم صحيفه سجاديه و دعاى اوّل دعاهاى دهگانه «الوسائل الى المسائل» دعاى استخاره و(11) براى طلب خير در كارها مىباشد.
طريق اين استخاره و طلب، آن است كه هر گاه بعد از تأمل، تعقل و مشورت تصميم به كارى گرفتى، متوجه درگاه خداوند شوى؛ مناسب است دو ركعت نماز به جا آورى و بعد از خداوند بخواهى كه اگر تصميمت صحيح است، تو را بر انجام آن موفق گرداند و خير و بركت در آن قرار دهد، اما اگر تصميم نادرستى است و مورد رضايت حق نيست، تو را از آن منصرف سازد و بين تو و انجام آن مانع ايجاد گرداند.
در نقلى آمده است كه امام على(ع) هر گاه مىخواست كارى را انجام دهد، دو ركعت نماز مىخواند و بعد از آن صد بار مىگفت: «استخير اللَّه؛ از خدا طلب خير مىكنم.» بعد اين گونه دعا مىفرمود:
«خدايا، مىخواهم فلان كار را كه مىدانى، انجام دهم. اگر صلاح دين و دنيا و آخرت مرا در اين كار مىبينى، وسيلهاش را برايم فراهم ساز، اما اگر مىدانى كه اين كار براى دين و دنيا و آخرت من زيان دارد، مرا از انجام آن منصرف كن، چه دوست داشته باشم و چه دوست نداشته باشم، زيرا تو مصالح واقعى را مىدانى و من از آنها آگاه نيستم. تويى كه به امور پنهان آگاه مىباشى.»
بعد از دعا، امام با توكل بر خدا تصميم به انجام يا ترك مىگرفت و پى انجام تصميمش مىرفت.(12)
نقل شده كه فرزند يكى از علما تصميم به تحصيل در رشتهاى دانشگاهى مىگيرد اما پدر موافق نبوده و نظر ديگرى داشته است. بالاخره به استخاره متوسل مىشوند، ولى با توجه به اختلاف نظر دو طرف، نمىتوانند با استخاره مشكل را حل كنند و بر يك تصميم اتفاق نظر نمايند. ناچار از امام خمينى(قدسسره) كمك و استخاره مىطلبند. امام مىفرمايد:
«فرزند خود را در انتخاب آزاد بگذاريد و شما و مادرش دعا كنيد موفقيت در راهى كه انتخاب مىكند، نصيب او گردد.»(13)
امام به استخاره به معناى واقعى اشاره كرده و رهنمود مىدهد. لازم است مؤمن در همه كارها بخصوص در كارهاى مهم از خداوند طلب هدايت و خير كند و متضرعانه از او بخواهد اگر انتخابش صحيح و در راستاى سعادت دين و دنيايش مىباشد، او را موفق گرداند اما اگر انتخابش نادرست و تباهكننده دين و دنيايش است، وى را منصرف سازد و مانع انجام ارادهاش شود. متأسفانه معناى حقيقى و صحيح استخاره كمتر مورد توجه واقع مىشود و بدان عمل مىگردد.
2- استخاره معمول و متداول بين مردم اين است كه وقتى مىخواهند راجع به امرى مهم تصميم بگيرند، قبل از تحقيق و تأمل و مشورت يا بعد از تحقيق و تأمل و مشورت و تمايل به انجام كار، با قرآن يا تسبيح استخاره مىكنند و كسب تكليف مىنمايند، بعد مطابق دستور استخاره - چنان كه خود يا استخارهكننده برداشت كرده - تصميم مىگيرند و به انجام كار، مصمم يا از انجامش منصرف مىشوند. اين نوع استخاره در جاى خودش صحيح است. وقتى انسان بعد از تحقيق، تأمل و مشورت نتوانسته تصميم بگيرد و حيران و سرگردان است، چنين استخارهاى مىتواند مفيد و راهگشا باشد، ولى متأسفانه در بعضى خانوادهها توسل به اين نوع استخاره، حالت زيادهروى به خود گرفته و جاى تحقيق و مشورت و تصميمگيرى عاقلانه نشسته است. بسيارى خانوادهها وقتى دخترى را مىبينند و او را براى پسرشان مناسب تشخيص مىدهند و يا پسرى از دخترشان خواستگارى كرده، قبل از تحقيق، تأمل، مشورت و تصميمگيرى بر مبناى آن، به استخاره متوسل مىشوند و جواب مثبت يا منفى مىدهند. صحيح آن است كه اجازه دهند خواستگارى مطرح گردد و راجع به خواستگار تحقيق و پرس و جو كنند و ملاقات حضورى ترتيب دهند و بر مبناى تحقيقات و با توكل به خدا تصميم بگيرند. اگر بعد از تحقيقات و دقت به نتيجه اطمينانبخشى نرسيدند، به قرآن و استخاره متوسل گردند.
فال بد زدن يكى از حيلههاى شيطان است تا او را از انجام كار خير باز دارد؛ بر عكس فال خوب كه وى را به انجام كار مصمم مىسازد و اطمينان و توانش را زياد مىگرداند.
پيامبر(ص) وقتى تصميمى مىگرفت، فال خوب مىزد و حوادث و وقايع را مثبت (اميدوارانه) ارزيابى مىكرد. با تعريف مثبت در خود و اطرافيانش ايجاد روحيه مىنمود.
تفأل خير
يك نكته ديگر كه يادآورى آن مناسب است، تفأل خوب و بد در ازدواج است. بعضى هنگام انجام كارهاى مهم به كوچكترين بهانهاى تفأل بد مىزنند و از انجام كار منصرف مىگردند. قرآن به شدت با تفأل بد مبارزه كرده و آن را از دامها و كيد شيطان شمرده و از آن حذر داده است. انسان وقتى مىخواهد كار ارزشمندى انجام دهد، شيطان با كمك دستياران درونى و بيرونىاش در صدد منصرف كردن او برمىآيد. فال بد زدن يكى از حيلههاى شيطان است تا او را از انجام كار خير باز دارد؛ بر عكس فال خوب كه وى را به انجام كار مصمم مىسازد و اطمينان و توانش را زياد مىگرداند. اسلام همچنان كه با فال بد زدن - تطيّر - مخالفت كرده، به فال خوب زدن دعوت نموده است. پيامبر(ص) وقتى تصميمى مىگرفت، فال خوب مىزد و حوادث و وقايع را مثبت (اميدوارانه) ارزيابى مىكرد. با تعريف مثبت در خود و اطرافيانش ايجاد روحيه مىنمود.
ازدواج از كارهاى مهم مورد رضايت خدا و مورد غضب شيطان است. وقتى فردى تصميم به ازدواج مىگيرد، شيطان در صدد است او را به هر بهانهاى باز دارد. يكى از راههاى ابليس براى بازداشتن و منصرف كردن، فال بد زدن و سست كردن و ترساندن مىباشد. شايد به همين جهت بسيارى از بزرگان از استخاره در مورد ازدواج خوددارى مىورزند، مبادا خواستگار را بدون جهت منصرف سازند و مانع كار خير و سبب خشنودى شيطان شوند.
البته تفأل (فال خير زدن) بايد واقعبينانه باشد، نه از سرِ سادگى و انتظار بىمورد داشتن. نبايد خود را گول زد، بلكه پيش از ازدواج مىبايد چشم و گوش را خوب باز كرد.
پىنوشتها:
1) نقش دين در خانواده، صادق احسانبخش، ص138.
2) وسائل الشيعه، ج20، ص90، مؤسسه آلالبيت.
3) همان، ص88.
4) انتخاب همسر، ابراهيم امينى، ص114.
5) وسائل الشيعه، ج14، ص28، چ اسلاميه و ج20، ص88، چ آلالبيت.
6) مبانى عروةالوثقى، آيتاللَّه خويى، ج1، ص31؛ كتاب النكاح، شيخ انصارى، ص42.
7) وسائل الشيعه، ج14، ص59، چ اسلاميه.
8) همان.
9) و إنْ جنحوا لِلسَّلْم فاجْنحْ لها و توكَّلْ على اللَّه.» (سوره انفال، آيه 61).
10) وسائلالشيعه، ج20، ص113.
11) اين دعاها در حاشيه مفاتيحالجنان شيخ عباس قمى، ص760 تا 790 آمده است.
12) مكارمالاخلاق، طبرسى، ص369.
13) صحيفه امام، ج21، ص309.
14) وسائلالشيعه، ج20، ص27، چ آلالبيت.
15) همان، ج14، ص17، چ اسلاميه.
16) سوره نور، آيه 33.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید