تـوجـّه بـه خـوشـبـخـتـى خـانـواده ، نـيـاز بـه شـنـاخـت جـامـع و فـراگـيـر نـسـبـت بـه عـوامـل سـعـادت بـخـش آن دارد. شـناخت اين عوامل و به كارگيرى آنها، در شؤ ون مختلف زندگى خانوادگى اثر داشته ، اركان سعادت خانواده را حفظ و مستحكم مى سازد.
بـرخـوردارى از اين عوامل ، نياز به تجربه فراوان ، عبرت از زندگى ديگران و آموختن و به كـارگـيـرى دسـتورات دينى دارد و هر اندازه بتوان به نكات بيشترى در اين زمينه دست يافت ، بـهـتـر مـى تـوان سـعـادت خـانـواده را تـضـمـيـن كـرد. ايـنـك تـعـدادى از ايـن عوامل :
1 ـ احترام متقابل
بـراى بـرخـوردارى از خـانـواده بـهـنـجـار، نـيـاز بـه سـازش ، تـوافـق و هـمـكـارى مـتـقـابـل در خـانـواده اسـت . در زنـدگـى خـانـوادگـى هـيـچ يـك از زن و مـرد نـبـايـد خـود را مـسـتـقـل از ديـگرى بداند. هر دو به يكديگر نيازمندند و بايد نيازهاى مختلف همديگر را تاءمين كنند.
احـتـرام مـتـقـابـل زن و مـرد در مـحـيـط خـانـوادگـى ، يـكـى از اصول مهمّ سعادت خانواده است . بر اين اساس ، در روايات اسلامى آمده كه هر يك از مرد و زن ، بايد به ديگرى احترام بگذارد. امام باقر(ع ) به مردان چنين سفارش كرده است :
(مَنِ اتَّخَذَ امْرَاءَةً فَلْيُكْرِمْها)
هر كس زن گرفت ، بايد او را گرامى دارد.
زن نـيـز بـايـد نـهـايـت احـتـرام را نـسـبـت به شوهرش روا داشته ، با او خوشرفتار باشد، تا خوشبختى خود و همسر و فرزندانش را تضمين كند. امام صادق (ع ) فرمود:
(... سَعيدَةٌ سَعيدَةٌ، اِمْرَاءَةٌ تُكْرِمُ زَوْجَها وَ لا تُؤْذيها وَ تُطيعُهُ فى جَميعِ اَحْوالِهِ)
بـسـيـار سـعـادتـمند است زنى كه به همسرش احترام گذارد و او را آزار ندهد و همواره از اواطاعت كند.
الف ـ ضرورت احترام به زنان
گـرچـه زن نـسبت به شوهر وظايف ويژه اى همچون اطاعت و فرمانبرى و... دارد ـ كه در درسهاى آيـنـده خـواهيم گفت ـ ولى به خاطر احساس و عاطفه ، تاءثير پذيرى ، رقّت قلب و نياز شديد بـه مـحـبـت و مـهـرورزى و... بـايـد از احـتـرام شايسته شوهر در محيط خانه و خانواده برخوردار باشد.
رعـايـت احترام زن از سوى شوهر، موجب رشد و تعالى شخصيّت او و نيز بهبود و تحكيم روابط عاطفى او با شوهر و ساير اعضاى خانواده خواهد بود و در نتيجه سعادت خانواده در پرتو چنين احترامى تاءمين مى گردد.
بـرعـكـس ، خـانـواده اى كـه احـتـرام بـه هـمسر در آن رعايت نشود، نمى توان اميدى به سعادت و خوشبختى آن داشت و زمينه بروز اختلافات ، همواره در آن مهيّاست .
ضـرورت رعـايـت احترام زنان از سوى مردان ، موجب سفارش بسيار پيشوايان دينى در اين زمينه شده است . پيامبر اسلام (ص ) فرمود:
بـرادرم جـبـرئيـل بـه مـن خبر داد ـ و همواره سفارش زنان را به من مى كرد، تا آنجا كه من گمان كـردم جـايـز نـيـسـت شـوهر به زنش (اُف ) بگويد ـ اى محمد! در مورد زنان تقواى الهى پيشه كـنـيـد... بـا آنـان مـهربان باشيد و رضايت خاطرشان را فراهم كنيد، تا در كنار شما باشند و ايشان را به كارى مجبور نكنيد و بر آنان خشم نگيريد و اموالى را كه به آنان داده ايد، جز با رضايت و اجازه آنها پس نگيريد.
بـى احـتـرامـى بـه هـر كـس در حـقـيقت تضييع شخصيت انسانى اوست . زنى كه از همسر خود بى احترامى ببيند و مورد اهانت او قرار گيرد، رنجيده خاطر مى گردد و نشاط و شكوفايى خود را از دسـت مـى دهـد و بـتـدريـج بـاور مـى كـنـد كـه نـزد شـوهـرش ارزش نـدارد و قـابـل احترام نيست . اگر در زن چنين روحيه درهم شكسته اى پيدا شود، نمى تواند فرزندان با شخصيت و محترمى را پرورش دهد و از عهده مسؤ وليت تربيت كودكان و اداره خانه به شايستگى برآيد و احساس خوشبختى و سعادت كند. پيامبر گرامى (ص ) فرمود:
(اِسْتَوْصَوْا بِالنِّساءِ خَيْراً فَاِنَّهُنَّ عَوانٌ عِنْدَكُمْ)
با زنان خوشرفتارى كنيد، اينان در دست شما امانت (و اسير) هستند.
امام على (ع ) فرمود:
(لا يَكُنْ اَهْلُكَ اَشْقَى الْخَلْقِ بِكَ)
(بـا خـانـواده ات بـگـونـه اى رفـتـار كـن كـه ) مبادا همسرت به واسطه تو بدبخت ترين مردم باشد.
ب ـ علل بى احترامى به زن
گاهى بعضى از مردان ، آن گونه كه شايسته است به همسر خود احترام نمى گذارند و آنان را مـورد تـوجـّه قـرار نـمى دهند، در حالى كه سِمَت سرپرستى خانواده ايجاب مى كند كه مرد به هـمـسـر خـود احترام گذاشته ، از اهانت ، ناسزاگويى ، فرياد زدن ، ابراز خشونت ، تحقير و... خوددارى كرده، كاستيهاى اخلاقى همسرش را با بزرگوارى و گذشت جبران كند.
بى احترامى به زن توسط شوهر، معلول عواملى است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
# انديشه برترى مرد بر زن
پندار برترى مرد بر زن و طفيلى پنداشتن وجود او، احساس تسلّط مطلق مرد را بر زن به وجود مـى آورد و مـوجـب مـى شود تا به او به عنوان موجودى ناقص نگاه شود و اين امر، زمينه پيدايش بـى احـتـرامـى بـه او را فـراهـم مـى كـنـد، در حـالى كـه تـفاوتهاى موجود ميان زن و مرد، لازمه زندگى مشترك آنهاست و دليلى بر كمبود شخصيت مرد يا زن نيست .
اگـر مـردى در بـيرون از خانه داراى موقعيت و شخصيّتى اجتماعى ، سياسى ، نظامى و... است ، نـبـايـد ايـن روحـيـه را بـه مـحـيط خانه بكشاند و با برترى جويى ، ديگر اعضاى خانواده را تحقير كند. لقمان حكيم گفت :
(يَنْبَغى لِلْعاقِلِ اَنْ يَكُونَ فى اَهْلِهِ كَالصَّبِىِّ، فَاِذَا كانَ فِى الْقَوْمِ وُجِدَ رَجُلاً)
مـرد خـردمـنـد بـايـد در بـيـن خـانـواده اش مـانـنـد كـودك بـاشـد و در خـارج از منزل ، رفتار مردانه داشته باشد.
# خوى استبدادى
داشـتـن خـوى اسـتـبـدادى و اِعـمال اين صفت نادرست در قالب خشونت و ايجاد ترس در همسر، موجب شـكـسـته شدن حرمت و شخصيت زن مى شود. چنين افرادى ، بى احترامى به همسر را لازمه تسلّط خود بر زندگى مى دانند. در عوض ، انتظار احترام بسيار از همسر خويش دارند و سعى مى كنند آن را از طريق استبداد و ابراز خشونت كسب كنند. آنان از اين نكته غافلند كه احترام برخاسته از تـرس و وحـشـت ، هـيـچ گـونـه ارزشـى نـدارد. ايـنـان مـشـمـول سـخـن رسول خدا(ص ) هستند كه فرمود:
(شَرُّ النّاسِ يَوْمَ الْقِيامَةِ الَّذينَ يُكْرَمُونَ اتِّقاءَ شَرِّهِمْ)
بـدتـرين مردم در روز قيامت كسانى هستند كه به جهت در امان ماندن از شرّشان مورد احترام قرار مى گيرند.
# توقّع كار زياد
تـوقـّع بـيـجـايـى كـه بـعـضـى از مـردان نـسـبـت به انجام تمامى كارهاى خانه از زنان دارند، عـامـل ديـگر بى احترامى به آنان است . چنين افرادى گمان مى كنند كه كار در خانه تنها وظيفه زن اسـت و بـه خـود حق مى دهند كه در اين مورد، او را مورد توبيخ و سرزنش قراردهند، در حالى كـه زن چـنـيـن وظـيـفه اى ندارد و فقط علاقه او به همسر و امور خانه دارى مشوّق او در اين زمينه است و آنچه كه در اين باره بر عهده مرد است ، تقدير و تشكّر است ، نه توبيخ و بازخواست .
2 ـ مهربانى و محبّت
يـكى ديگر از عوامل سعادت خانواده كه اميد و حركت را به ارمغان مى آورد، محبّت زن و شوهر به يكديگر است . انسان ، نيازهاى عاطفى فراوانى دارد كه نياز به محبّت ، يكى از اساسى ترين آنهاست. او دوست دارد هم مورد محبّت ديگران واقع شود و هم نسبت به آنها ابراز محبت كند، زيرا زندگى بدون محبت براى هيچ كس جاذبه ندارد.
از آنجا كه زن موجودى عاطفى است و عواطف و احساسات او بر جنبه هاى ديگرش غلبه دارد، نياز او بـه مـحـبـّت ، بـيـش از مـرد اسـت و شـايـد بـه همين سبب ، خداوند نسبت به زنان بيش از مردان مهربان است . پيامبر اسلام (ص ) فرمود:
اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى عَلَى النِّساءِ اَرْاءَفُ مِنْهُ عَلَى الذُّكُورِ)
خداوند متعال نسبت به زنان بيش از مردان مهربان است .
درباره رفتار پيامبر گرامى اسلام (ص ) با زنان گفته شده است :
(كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص ) اَرْحَمَ النّاسِ بِالنِّساءِ وَالصِّبْيانِ)
پيامبر خدا(ص ) مهربانترين مردم نسبت به زنان و كودكان بود.
بـنـابـرايـن ، بـهتر است شوهر، آغازگر ابراز محبّت و تداوم بخش آن باشد. در اين صورت ، علاقه زن نسبت به او شدّت يافته ، او نيز درصدد ابراز محبت برمى آيد.
ساختار وجودى و خصوصيات فطرى زن ، او را بشدّت ، نيازمند محبّت همسر قرار داده است . زنى كـه از ايـن مـوهـبـت بى بهره باشد، همواره با حسرت تمام درصدد جبران اين كمبود روحى خواهد بود. امام صادق (ع ) فرمود:
(اِنَّ الْمَرْاءَةَ خُلِقَتْ مِنَ الرَّجُلِ وَ اِنَّما هِمَّتُها فِى الرِّجالِ، فَاءَحِبُّوا نِساءَكُمْ)
همانا زن از مرد آفريده شده ، و توجه او به مردان معطوف است ، پس زنانتان را دوست بداريد.
مـحـبـّت بـايـد از درون آدمـى سـرچشمه گيرد و از صميم قلب برخيزد، تا در قلب ديگرى اثر بـگـذارد، بـا اين حال ، اظهار محبت و ابراز آن به دو صورت انجام مى گيرد: ابراز محبّت عملى كـه در بـرخـورد مـلايـم و محبت آميز فرد نمايان مى شود و بدين گونه زن ، محبت مرد نسبت به خـود را از رفـتـار او درمـى يـابـد. ديـگرى ابراز محبّت زبانى و گفتارى كه نقش ويژه اى در تحكيم پيوند خانوادگى دارد.
زن بـه ابـراز محبت زبانى شوهر نياز دارد و به وسيله آن از محبّت قلبى شوهر نسبت به خود اطمينان يافته ، آرامش خاطر پيدا مى كند و هرگز شيرينى آن را فراموش نمى كند. پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْاءَةِ اِنِّى اُحِبُّكِ لا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَداً)
سخن مرد به همسرش كه (دوستت دارم ) هرگز از قلبش بيرون نخواهد رفت .
ابراز محبّت به همسر نشانگر رشد ايمان و انسانيت است . امام صادق (ع ) در اين زمينه فرمود:
(اَلْعَبْدُ كُلَّمَا ازْدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً ازْدادَ فِى الاِْيمانِ فَضْلاً)
هر اندازه محبّت انسان به همسر بيشتر شود، ايمان او افزونتر خواهد شد.
هـمـان گـونـه كـه مـحبّت مرد به همسرش مايه خوشبختى خانواده است ، مهربانى و محبت زن به شـوهـرش نـيـز مـوجـب استحكام روابط زناشويى خواهد بود. در سخنان پيشوايان دين به زنان سفارش شده كه با محبّت و مهربانى ، رضايت و خشنودى شوهر را به دست آورند. پيامبر اكرم (ص) فرمود:
آيـا مـى خـواهـيـد بهترين زنان بهشتى را به شما معرّفى كنم ؟ زنى كه وَلود (زايا) و مهربان بـاشـد، هـرگـاه شـوهـر را بيازارد، يا شوهر به او آزارى رساند به پوزش و عذرخواهى نزد شوهر آيد، دست او را بگيرد و بگويد: به خدا تا تو راضى نشوى ، خواب به چشم من نخواهد رفت .
3 ـ گذشت و بخشش
يـكـى ديـگـر از عـوامـل سـعادت خانواده كه تاءثير زيادى در ايجاد جوّ تفاهم ميان زن و شوهر و حُسن روابط خانوادگى دارد، گذشت آنها نسبت به يكديگر است .
بـطـور طـبـيـعـى هـر انـسـانـى لغزشها و اشتباهاتى دارد كه نشانگر نقص ذاتى اوست و جز با گـذشـت زمان و كسب تجارب فراوان ، برطرف نمى شود. زندگى خانوادگى نيز از اين قاعده بـيـرون نيست . اگر خطاها و اشتباهات تعقيب گردد و هر روز به رخ كشيده شود، آسايش و آرامش مـحـيـط خـانـه بـه اخـتـلاف ، عـيـبـجـويـى ، نـزاع و كـشـمـكـش تبديل خواهد شد. زن فداكار و علاقه مند به زندگى ، از لغزش شوهرش مى گذرد و عذرش را مى پذيرد و به اين وسيله بر محبّت شوهرش مى افزايد. پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(اِنَّ مِنْ شَرِّ نِسائِكُمْ... [مَنْ] لا تَقْبَلُ مِنْهُ عُذْراً وَ لا تَغْفِرُ لَهُ ذَنْباً)
بدترين زنان ، زنى است كه عذر شوهرش را نمى پذيرد و خطاهايش را نمى بخشد.
اهميّت گذشت
گـذشـت هـر يـك از زن و شـوهـر از لغـزشها و كارهاى ناپسند ديگرى ، در محيط خانواده از چنان اهميّتى برخوردار است كه بى توجّهى نسبت به آن ، جوّ صميميّت و آسايش حاكم بر خانواده را بـه مـحـيـط اضـطـراب ، بـدبينى ، عصبانيت و عيبجويى مستمرّ هر يك از اعضا نسبت به يكديگر تبديل خواهد كرد.
مـرد يـا زنـى كه از خوى گذشت ، بهره اى ندارد و با وقوع كوچكترين خطا و لغزشى از طرف هـمسر، درصدد انتقام و مجازات او برمى آيد، خوشبختى خود را تباه كرده ، سراسر زندگى اش را تيره و تار مى كند. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(قِلَّةُ الْعَفْوِ اَقْبَحُ الْعُيُوبِ وَالتَّسَرُّعُ اِلَى الاِْنْتِقامِ اَعْظَمُ الذُّنُوبِ)
كم گذشت بودن ، زشت ترين عيب و شتاب در انتقام ، بزرگترين گناه است .
بـى نـصـيب بودن از روحيه گذشت ، موجب تسريع در انتقام ـ كه از بزرگترين آفات زندگى خـانـوادگـى اسـت ـ مـى شـود. هـمسرانى كه از لغزش ديگران گذشت نكرده ، از عيوب آنان چشم پوشى نمى كنند، در زمره بدترين مردم محسوب مى شوند؛ چرا كه صفا و صميميت كانون گرم خانواده را فداى اين صفت ناپسند خويش مى كنند. حضرت على (ع ) فرمود:
(شَرُّ النّاسِ مَنْ لا يَعْفُو عَنِ الزَّلَّةِ وَ لا يَسْتُرُ الْعَوْرَةَ)
بدترين مردم كسى است كه از لغزش ديگران گذشت نمى كند و عيوب آنان را نمى پوشاند.
پـذيـرفـتـن عـذر و عـفـو كـسـى كـه پـوزش خواسته است بقدرى اهميّت دارد كه امير مؤ منان(ع) درباره آن فرمود:
(اِقْبَلِ الْعُذْرَ وَ اِنْ كانَ كِذْباً)
عذر را بپذير گرچه دروغ بوده باشد.
آثار عفو و گذشت
گذشت و بخشش در بيشتر امور، بويژه در مسائل مربوط به خانه و خانواده ، داراى آثار ارزنده و فراوانى است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
الف ـ افزايش عزّت :
شـخـصـيت انسانِ باگذشت در اجتماع بالا رفته ، نظرها متوجّه او مى گردد. عفو، سبب بالا رفتن قـدر و مـنـزلت انـسـان نـزد مـردم مى شود. در محيط خانوادگى نيز، گذشت از خطاها و اشتباهات هـمـسـر، مـوجب عزّت انسان شده ، بر احترام او نزد همسر مى افزايد. برعكس ، عدم گذشت و خرده گـيرى و عيبجويى ، موجب كاهش عزت ، درگيرى و ريختن آبروى انسان و مايه پايين آمدن ارزش شخص و ذلّت او مى شود.
كـسـانـى كـه از رفـتار همسر خويش خرده مى گيرند، نه تنها به اصلاح رفتار او موفّق نمى شـونـد، بـلكـه مـمـكـن اسـت موجب لجبازى و واكنش منفى او گردند، در حالى كه با گذشت و چشم پـوشـى از خـطـا در نـظر او بزرگ و محترم جلوه كرده ، از نفوذ كلام بيشترى برخوردار خواهند شد. از امام صادق (ع ) نقل شده است كه پيامبر(ص ) فرمود:
(عَلَيْكُمْ بِالْعَفْوِ فَاِنَّ الْعَفْوَ لا يَزيدُ الْعَبْدَ اِلاّ عِزّاً فَتَعافَوْا يُعِزَّكُمُ اللّهُ)
بـر شـمـا بـاد به عفو كردن ؛ زيرا عفو و گذشت جز بر عزّت انسان نمى افزايد، پس گذشت كنيد، تا خدا شما را عزيز كند.
ب ـ آمرزش پروردگار:
يـكـى از راهـهـاى رسـيدن به آمرزش پروردگار، گذشت از لغزشهاى ديگران است . چه زيبا و زيـبـنـده اسـت كـه انـسـان در سـايه گذشت به چنين مقام و منزلت بزرگى دست يابد! قرآن مى فرمايد:
(وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا اَلا تُحِبُّونَ اَنْ يَغْفِرَ اللّهُ لَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ)
(مـؤ مـنـان ) بـايـد عـفـو كـنـنـد و چـشـم بـپـوشند؛ آيا دوست نمى داريد خداوند شما را ببخشد؟! و حال آنكه خداوند آمرزنده و مهربان است .
ج ـ زدودن كينه :
ريـشـه بسيارى از اختلافات و درگيريهاى خانوادگى كينه اى است كه زن و شوهر از يكديگر بـه دل مـى گـيـرنـد كه با كوچكترين بهانه اى تازه شده ، موجب بروز درگيريهاى لفظى و تـيرگى روابط خانوادگى مى شود، در حالى كه با گذشت از بديهاى همسر درباره خود، مى تـوان ريـشـه تـمـامـى كـيـنـه هـا را سـوزانـد و بـذر مـحـبـت را در دل كاشت . پيامبر گرامى اسلام (ص ) فرمود:
(تَعافَوْا تَسْقُطِ الضَّغائِنُ بَيْنَكُمْ)
نسبت به يكديگر گذشت كنيد، تا كينه هايتان برطرف شود.
با داشتن روحيه گذشت و اغماض ، بذر كينه در دل نخواهد روييد و بدين گونه كانون خانواده از چنين آفت بزرگى در امان مى ماند.
د ـ ايجاد آرامش :
اثـر ديـگـر گذشت ، ايجاد آرامش و آسايش روحى در كانون گرم خانواده است . كسى كه گذشت نـدارد، هـمـواره مـنـتظر فرصتى است تا انتقام بگيرد، بدين جهت هميشه داراى دغدغه روحى بوده آرامـش از او سـلب مـى شود. برعكس ، كسى كه با گذشت است از اين دغدغه روحى مصون بوده ، بـدون هـيـچ كـيـنـه و نـاراحـتـى در كـنـار همسرش زندگى مى كند و از بهانه جوييهاى بيهوده و زيانبار دورى مى جويد.
زيباترين گذشت
عـلاوه بـر ايـنـكـه نـفـس گـذشـت بـسـيـار ارزنـده و زيـبـاست ، نوع گذشت نيز از اهميّت خاصى بـرخـوردار اسـت . گذشت از بديهاى ديگران را مى توان به صورتهاى گوناگون نشان داد. بعضى از افراد حتّى بعد از مجازات افراد خطاكار نيز آنها را نمى بخشند و رفتار خصمانه اى بـا آنـان دارنـد. چنين افرادى در زمره بدترين انسانها به شمار مى آيند. بعضى ديگر، افراد خـطـاكـار را مـجـازات مـى كـنـنـد، امـّا بـعـد از آن ، كـيـنـه اى از آنـان در دل نـگـه نمى دارند. بهتر از اين افراد كسانى هستند كه بدون مجازات كردن شخص خطاكار، از بدى و ظلم او در حق خود، مى گذرند و بزرگوارانه او را مى بخشند. قرآن كريم چنين گذشتى را به مردم توصيه كرده ، مى فرمايد:
(فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَميلَ)
گذشت كن ، گذشتى نيكو.
امام صادق (ع ) در تفسير اين آيه فرمود:
(وَالصَّفْحُ الْجَميلُ اَنْ لا تُعاقِبَ عَلَى الذَّنْبِ)
گذشت زيبا اين است كه كسى را به خاطر خطايش مجازات نكنى .
هنگامى كه گذشت از همسر بدون سرزنش باشد، تاءثير نيكوى خود را در زندگى مى گذارد. امام رضا(ع ) نيز در مورد گذشت زيبا فرمود:
(اَلْعَفْوُ مِنْ غَيْرِ عِتابٍ)
گذشت (زيبا) آن است كه بدون سرزنش باشد.
نـتـيـجـه مـداومـت بـر چـنـيـن گـذشـتـى در زندگى خانوادگى ، ايجاد روابطى سالم ، انسانى ، پـسـنـديـده و قـابـل سـتـايـش اسـت كـه زن و شـوهر در پرتو آن از سعادت خانوادگى بيشترى برخوردار مى شوند.
عفو و گذشت در سيره پيشوايان دين
تـوجـه بـه گـذشـت فراوانى كه ائمّه معصومين (ع) نسبت به ديگران داشته اند، تشويق كننده خوبى براى پيروى از اين صفت والاى انسانى و مؤ ثر دانستن آن است .
اينك سيره چند تن از بزرگان دين را بيان مى كنيم :
مـن مـدّت ده سال به رسول خدا(ص ) خدمت كردم و حتّى يك كلمه اُفّ هم به من نگفت و هرگز به من نفرمود چرا اين كار را كردى ، يا آن كار را نكردى .
امـام سجاد(ع ) خدمتكار خود را دو مرتبه صدا زد و او جواب نداد، در مرتبه سوّم فرمود: فرزندم آيا صداى مرا نشنيدى ؟! گفت : چرا. فرمود: پس چرا جواب ندادى ؟ گفت : چون ترسى نداشتم و احـسـاس امنيت مى كردم . امام فرمود: سپاس خدايى را كه مملوك و خدمتكار مرا اين گونه قرار داده كه از من در امان است و در دل خود نسبت به من هراسى ندارد.
آرى ، الگو قرار دادن پيشوايان دين ، راهنما و ترغيب كننده خوبى براى خو گرفتن انسان به اين صفت والاى اخلاقى در محيط گرم خانواده است .
غـفـلت از شـنـاخت مسؤ وليتهاى گوناگون خانوادگى ، آثار زيانبار بسيارى در پى دارد و در نـهـايـت ، مـوجـب پـشـيـمـانـى و حـسـرت انسان خواهد شد. بدين جهت ، ضرورت دارد كه هر انسان پـيـوسـتـه دربـاره مـسـؤ وليـتـهـاى خـانـوادگـى خـود بـيـنـديـشـد و بـا شـنـاخـت كامل به انجام دقيق آنها همّت گمارد.
بعضى از نمودهاى مسؤ وليّت پذيرى زن و شوهر در زندگى خانوادگى عبارتند از:
كـسـى پـيـش خـدا خـشـنـودتـر و رفـتارش پسنديده تر است كه براى خانه و خانواده اش نعمت و آسايش بيشترى ـ دور از اسراف و تبذير ـ فراهم كند.
زن وظـيـفـه شـنـاس نيز قدر زحمتهاى شوهرش را مى داند، به رهنمودها و دستورهاى او احترام مى گـذارد، مـديـريـت او را در امـور زنـدگـى مـى پـذيـرد و مـطـابـق دسـتـوراتـش عمل مى كند و از اين طريق ادامه زندگى مشترك را ميسّر مى سازد.
مـرد مـسـؤ ول ، زن را در دسـت خـود امـانـت الهـى دانسته ، و نسبت به او احساس وظيفه مى كند، به شخصيّت ، افكار و اعمال او احترام مى گذارد، به نشاط و غذاى روحى او و ديگر اعضاى خانواده مـى رسـد، در امـور خـانـه و زنـدگى مشترك با همسر و فرزندان خود مشورت مى كند و به آنها بـال و پـر مـى دهـد. زن وظـيـفه شناس نيز به نظريات شوهر احترام مى گذارد، از او اطاعت مى كـنـد، از صـفـات خـوب او تـشـكـّر كرده ، و با او مدارا مى كند، از توقّع خود مى كاهد، و در حفظ مال ، ناموس و آبروى شوهر مى كوشد.
حـقّ فـرزند بر تو، اين است كه بدانى وجود او از توست و نيك و بدهاى او در اين دنيا به تو وابـسـتـه اسـت و بـدانـى كـه در سـرپـرسـتـى او مـسـؤ ولى ، و موظّفى او را به آداب و اخلاق پسنديده پرورش دهى .
ايـن ويـژگـى اخـلاقـى داراى آثـار فـراوانـى اسـت كـه گـسـتـره آن بـيـشـتـر مـسـائل زنـدگـى را در بـرمـى گـيـرد. ايـنك به دو اثر كلّى كه نقش ويژه اى در تاءمين سعادت خانوادگى دارد، مى پردازيم :
مـردى كـه در قـبـال مـسـؤ وليـتـهـاى خانوادگى سهل انگارى كرده ، از زير بار اداره زندگى ، شـانه خالى مى كند و با تن آسايى خود، خانواده اش را در معرض فقر اقتصادى قرار مى دهد و آنان را در برآوردن نيازهاى اوّليه خود يارى نمى رساند. در حقيقت بزرگترين ضربه را به سعادت خانوادگى خود وارد ساخته است .
عـلاوه بـر ايـن ، بـا وجـود روحـيـه مـسـؤ وليـت پـذيـرى مـتـقـابل در همسران ، ريشه اختلافات خانوادگى از بين رفته ، زن و شوهر در جوّى سالم و با روحيه اى اميدوار به انجام وظايف خود مى پردازند.
بـا تـوجـّه به آثار ارزنده اى كه روحيه مسؤ وليت پذيرى بر سعادت خانوادگى انسان دارد، شـايـسته است كه هر يك از زن و مرد در صورت كمبود اين روحيه ، درصدد جبران آن برآيند. در اين زمينه عوامل فراوانى مؤ ثر است كه به دو عامل اشاره مى كنيم :
بـراى اصـلاح چـنـيـن افرادى بايد روحيه اعتماد به نفس و مسؤ وليت پذيرى را در آنان تقويت كـرد. چـنين افرادى با انجام كارهايى كه در توان آنهاست و كسب موفقيّت در آن ، بتدريج اعتماد بـه نـفـس پـيـدا مـى كـنـنـد، زيـرا ايـفاى مسؤ وليت منجرّ به استحكام شخصيت و موفقيّت آنها در زنـدگـى مـى شـود و زندگى را در كام آنها شيرين مى كند. در نتيجه ، در انجام مسؤ ليت شتاب بيشترى از خود نشان مى دهند.
بنابراين ، لازمه ايجاد روحيه مسؤ وليت پذيرى در محيط خانواده اين است كه مرد خانواده ، بيش از هـر كـس اين روحيه را در خود تقويت كند تا با گذشت زمان در همسر و فرزندان خود تاءثير گذارد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید