هـمـان گـونـه كـه مـوفـّقـيـت و خـوشـبـخـتـى خـانـواده مـرهـون عـوامـل سعادت بخش است و با دستيابى به آن ، نور صفا و صميميت محيط زندگى را روشن مى كند، اختلافات و تيره روزى خانواده نيز معلول آفات گوناگونى است كه دامنگير آن مى شود.
براى برخوردارى از زندگى سالم و خانواده اى ارزشمند، بايد در زمينه پيراستن كانون گرم خانواده از آفات مختلف تلاش كرد و اجازه نداد كه خانواده در معرض بيماريهاى خانمان برانداز قرار گيرد.
اگـر عـوامـلى نـظـيـر احـتـرام ، مـحـبـت و مـودّت ، تـفـاهـم و گـذشت ، مشورت و مسؤ وليت پذيرى مـتـقـابـل زن و شـوهـر مـوجـبـات سـعـادت خـانـواده را فـراهـم مـى كـنـد، عـوامـل ديـگـرى نـيـز وجـود دارد كـه زمـينه هاى اختلاف و درگيرى ، كينه و خشم و در نتيجه از هم پاشيده شدن خانواده را به دنبال دارد كه بايد پيش از پيدايش و گسترش آن ، درصدد دفع آن باشيم . اينك برخى از آفات خانواده را برمى شمريم :
1 ـ بد خلقى
آدمـى بـايـد سعى كند تا اخلاق و سيرت درونى خود را همچون ظاهر خود زيبا و پسنديده سازد. بدخلقى صفت ناپسندى است كه زندگى انسان را تيره و تار مى كند. ورود بدخُلقى در محيط زنـدگـى خـانـوادگـى مـوجـب عـوارض مـنـفـى بـى شـمـارى مى گردد كه در قالب تند خويى ، گرفتگى چهره ، بى حوصلگى ، اخم و بهانه گيرى نمايان مى شود.
بداخلاقى يكى از آفات ويرانگر زندگى خانوادگى است ؛
حضرت على (ع ) فرمود:
(مَنْ ساءَ خُلْقُهُ مَلَّهُ اَهْلُهُ)
هـر كـس بـداخـلاق بـاشـد، خـانـواده اش از او نـاراحـت و ملول مى شود.
آثار بدخلقى
بدخلقى ، محيط خانه را به جهنّم سوزانى تبديل مى كند كه ثمره اى جز از دست دادن خوشبختى و سعادت افراد خانواده ندارد. اينك برخى از آثار منفى بدخلقى را ذكر مى كنيم :
الف ـ ضايع شدن شخصيت انسانى
اوّليـن اثـر مـنـفـى بـدخـلقـى بـطـور مـسـتـقـيم متوجه شخص بداخلاق مى گردد؛ بدين معنى كه بداخلاقى چنان چهره زشت و نامطلوبى از انسان ارائه مى دهد كه با مشاهده آن ، خوبيها، صفات ارزشمند و ساير ارزشهاى اجتماعى او از ياد رفته ، شخصيت وى ضايع و در نظر ديگران خوار و ذليل مى گردد. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(رُبَّ عَزيزٍ اَذَلَّهُ خُلْقُهُ وَ رُبَّ ذَليلٍ اَعَزَّهُ خُلْقُهُ)
چـه بـسـا عـزيـزى كه اخلاق بد، مايه ذلّت و خوارى او شده و چه بسا خوار و ذليلى كه اخلاق خوب ، او را به عزّت و بزرگى رسانده است .
عـلاوه بـر آن ، بـدخـلقـى مـايـه تـبـاهـى و ضـايـع شـدن آثـار اعمال نيك انسان مى شود. امام صادق (ع ) در اين باره فرمود:
(اِنَّ سُوءَ الْخُلْقِ لَيُفْسِدُ الْعَمَلَ كَما يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ).
بـدخـويـى ، كـردار را تـبـاه مـى سـازد، چـنـان كـه سـركـه عسل را.
ب ـ ايجاد ترس و اضطراب
بدخلقى در خانه و يا در محيط كار و زندگى ، زمينه تفاهم و همدلى و صميميت را از بين برده ، موجب دورى از مردم و در نتيجه آشفتگى روحى و احساس تنهايى و دلهره مى شود. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(مَنْ خَشُنَتْ عَريكَتُهُ اَقْفَرَتْ حاشِيَتُهُ)
هر كس درشت خوى باشد، دور و برش خالى گردد (و كسى در كنار او نمى ماند).
مـحـيـط خـانه و زندگى بايد محل آرامش و آسايش زن و مرد و فرزندان آنان باشد. بداخلاقى ، آرامـش و صـفـاى مـحـيط خانواده را از بين برده ، ترس و دلهره را جايگزين آن مى كند. بعلاوه ، آنـگـاه كـه شـوهـر بـا بدخلقى عرصه زندگى را براى همسرش تنگ كرده و به جاى ملاطفت و نـيـكـى ، خـشـونـت كـنـد، اضـطـراب و تـرس را بـر وى چـيـره سـاخـتـه و تـعـادل روحى او را از بين مى برد. در اين هنگام است كه زن احساس وحشت مى كند و خويشتن را در برابر ديو بدخلقى گرفتار مى يابد. امير مؤ منان على (ع ) فرمود:
(لا وَحْشَةَ اَوْحَشُ مِنْ سُوءِ الْخُلْقِ)
هيچ وحشتى ، ترسناك تر از بدخلقى نيست .
ج ـ زوال محبّت
اثـر ديـگـر بـدخـلقى ، كاهش مهر و محبّت و از بين رفتن مهربانى و دوستى است . رفتار انسان بـدخـلق ، بـراى هـيـچ كـس خوشايند نيست ؛ همه از خوى ناپسند، در رنج و عذابند و از آن نفرت دارند.
خوشرويى كمترين بهايى است كه زن در مقابل تلاش شبانه روزى خود، از شوهر انتظار دارد و در حـقـيـقـت ، جـبـران كـنـنـده بـسـيـارى از كـمـبـودهـاى مـادى زنـدگـى بـوده ، تحمّل ناهمواريهاى آن را براى او ميسّر مى سازد. زنى كه همواره با تندخويى شوهرش رو به رو مـى شـود، زنـدگى در نظرش تيره و تار شده ، از معاشرت با همسر بى حوصله و بدخلقِ خود خسته و درمانده خواهد شد.
گـاهـى تـندخويى و بداخلاقى افراد چنان خسته كننده و نفرت انگيز است كه عدّه اى به انتظار مرگ آنان نشسته و بدين وسيله شاد مى شوند. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(مَنْ ساءَتْ سَجِيَّتُهُ سَرَّتْ مَنِيَّتُهُ)
هر كس بداخلاق باشد، مرگش مايه شادى گردد.
2 ـ بدگمانى
از ديگر آفات سعادت خانواده ، بدگمانى زن و شوهر به يكديگر است كه آثار منفى بسيارى را بـه هـمـراه دارد. شـخـص بـدگمان داراى روحيه منفى بافى و بيمارگونه است . او از سلامت روحى و تعادل روانى برخوردار نبوده ،به رفتار وگفتار ديگران با ديده ترديد مى نگرد.
انـسـانـى كـه بـر اثـر روحيه بدبينى ، به همسر خود اعتماد و اطمينان ندارد، از آرامش و صفاى زنـدگـى خـانـوادگى محروم خواهد بود. چنين افرادى در روابط اجتماعى نيز موفق نخواهند شد؛ چـرا كه در نتيجه بدگمانى به ديگران ، دوستان خود را از دست داده ، تنها خواهند ماند. امير مؤمنان (ع ) فرمود:
(شَرُّ النّاسِ مَنْ لَمْ يَثِقْ بِاءَحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ وَ لَمْ يَثِقْ بِهِ اَحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِهِ)
بدترين مردم كسى است كه به علت بدگمانى به هيچ كس اعتماد ندارد و به جهت رفتار بدش ، كسى به او اطمينان نمى كند.
براى از بين بردن صفت ناپسند بدگمانى ، بايد از عواملى كه مايه بروز يا ايجاد بدبينى است ، پرهيز كرد. رفتار مشكوك ، قرار گرفتن در موضع تهمت و نيز همنشينى با بدگويان و افراد شرور، از جمله اسباب بدبينى است كه بايد در محيط زندگى بويژه در كانون گرم خانواده از آنها دورى جست .
آثار بدگمانى
هـمـسـر بـدبـيـن بـه علت روحيه منفى بافى اش ، سلامت زندگى خانوادگى را در معرض خطر قـرار مى دهد و آن را با عواقب زيانبارى رو به رو مى سازد كه در نهايت ممكن است به نابودى كانون گرم خانواده منجر شود. در اين بخش دو اثر منفى بدگمانى را ذكر مى كنيم :
الف ـ برانگيختن بديها
يـكـى از نـتـايـج زيـانـبـار بـدگـمـانـى ، كـاهـش انـگـيـزه نـيـكـوكـارى و ارتـكـاب اعـمـال ناپسند است . اگر مردى در مسائل خانوادگى نسبت به همسرش بدگمان باشد، اتهامات واهـى و بـى اسـاسـى را بـه وى نـسـبـت مـى دهـد كـه سـبـب نـاچـيـز جـلوه دادن زشـتـى اعـمـال بـد گـرديـده ، انـجـام اعمال ناشايست را براى او آسان مى كند و در نتيجه ، رفتار او را بـتـدريـج بـه سـمـتـى انـحـرافـى و نـامـطـلوب سـوق داده ، مـوجـب ظـهـور اعمال ناپسند از او خواهد شد. امير مؤ منان على (ع ) در اين مورد فرمود:
(سُوءُ الظَّنِّ يُفْسِدُ الاُْمُورَ وَ يَبْعَثُ عَلَى الشُّرُورِ)
بدگمانى كارها را فاسد مى كند و بديها را برمى انگيزد.
ب ـ اختلافات خانوادگى
از ديـگـر آثـار مـنـفـى بدگمانى به همسر، ايجاد زمينه وسيع درگيرى و اختلافات خانوادگى اسـت . از نـظـر فـرد بـدبـيـن ، اغـلب رفـتـارهـاى هـمـسـر، مـشـكـوك و نـادرسـت اسـت و هـمـيـن خـيـال واهـى ، مـوجب اعتراضات بى اساس ، پرخاشهاى بيجا، دخالتهاى ناروا، اتهامات پوچ و واكـنـشـهـاى نـاپـسـنـد او در مـقـابـل رفـتـار هـمـسـر مـى شـود. تـحمّل چنين وضعى در دراز مدت براى انسان مشكل و طاقت فرساست . همسر چنين فردى هر اندازه كـه صـبـور و خـويـشتندار باشد، پس از گذشت مدت زمانى ، كاسه صبرش لبريز شده ، به مقابله با او خواهد پرداخت .
در نـتـيـجـه ، بـر اثـر غـلبـه روحـيـه بـدگـمـانـى ، هـمـواره بـه خـاطـر مسائل جزئى و غير قابل اعتنا، درگيريهاى مستمر خانوادگى ايجاد مى شود، صلح و آرامش از اين خـانـه رخـت بـرمـى بـنـدد و دوسـتـى و مـحـبـت زن و شـوهـر، بـه جـدايـى روحـى از يـكـديـگـر تبديل خواهدشد. حضرت على (ع ) فرمود:
(مَنْ غَلَبَ عَلَيْهِ سُوءُ الظَّنِّ لَمْ يَتْرُكْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَليلٍ صُلْحاً)
بدگمانى بر هر كس چيره شود، بين او و هيچ دوستى صلح و آرامش باقى نخواهد گذاشت .
3 ـ بد زبانى
سـوّمـيـن عـامـلى كه سلامت و سعادت خانواده را تهديد مى كند و موجب بروز نگرانيها و اختلافات ميان زن و شوهر مى گردد، بدزبانى است .
(زبـان ) كـه وسيله تكلّم و تفهيم خواسته هاى درونى است ، اگر به صورت صحيح به كار گـرفـته نشود و بيماريهاى ناشى از آن معالجه نگردد، آثار منفى و زيانبارى به همراه خواهد داشت . بدين جهت ، روايات فراوانى درباره پرهيز از آزادى بى حد و حصر زبان و تاءكيد بر محافظت آن وارد شده است .
شـخـصـى حـضـور پـيـامـبـر اكـرم (ص ) شـرفياب شد و تقاضاى پند و اندرز كرد. آن حضرت فرمود:
(اِحْفَظْ لِسانَكَ)
زبانت را حفظ كن .
سپس در برابر تقاضاى مكرّر او تا سه مرتبه اين جمله را تكرار كرده ، فرمود:
(وَيْحَكَ وَ هَلْ يُكِبُّ النّاسَ عَلى مَناخِرِهِمْ فِى النّارِ اِلاّ حَصائِدُ اَلْسِنَتِهِمْ)
واى بر تو! آيا مردم را جز درو شده هاى زبانشان به رو در آتش دوزخ مى اندازد؟
بـدزبـانى كه از هواها و انگيزه هاى متنوع نفسانى سرچشمه مى گيرد، از صفات رذيله و اخلاق ناپسند در وجود انسان است و او را به گفتار بى فايده و بيجا و ارتكاب سخنان ناروا و حرام وادار مى كند. بسيارى از جرايم و گناهان از زبان نشاءت مى گيرد. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(بَلاءُ الاِْنْسانِ فى لِسانِهِ)
گرفتارى انسان در زبانش است .
آثار بدزبانى
بـخـشـى از اخـتلافات و درگيريهاى خانوادگى ، در سايه بدزبانى زن يا شوهر است . و چه بسيار ناراحتيها و طلاقها برخاسته از سخن بد و نارواست . امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(رُبَّ فِتْنَةٍ اَثارَها قَوْلٌ)
بسا فتنه اى كه سخنى آن را برانگيخته است .
بدزبانى هر يك از زن و شوهر در محيط زندگى خانوادگى ، موجب كاهش محبّت و رنجش خاطر و مايه سرزنش و ملامت ديگران است . حضرت على (ع ) فرمود:
(مَنْ ساءَ كَلامُهُ كَثُرَ مَلامُهُ)
هر كس سخنش بد باشد، بيشتر سرزنش مى شود.
علاوه بر آن ، بيمارى (بدزبانى ) غضب الهى و آتش جهنم را به همراه خواهد داشت . امام صادق (ع ) در اين باره فرمود:
(مَنْ خافَ النّاسُ لِسانَهُ فَهُوَ فِى النّارِ)
كسى كه مردم از زبان او بترسند، در آتش دوزخ خواهد بود.
(مولوى ) در وصف زبان و آثار بدزبانى گفته است :
اين زبان چون سنگ و فم آهن وش است
و آنكه بجهد از زبان چون آتش است
سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف
گه ز روى نقل و گاه از روى لاف
زانكه تاريك است و هر سو پنبه زار
در ميان پنبه چون باشد شرار
ظالم آن قومى كه چشمان دوختند
زان سخنها عالَمى را سوختند
بـد زبـانـى در خـانـواده ، بـه صورتهاى گوناگونى ظاهر مى شود كه برخى از آنها بدين شرح است :
الف ـ سرزنش
هرگاه سرزنش به صورت يك عادت ريشه دار درآمده باشد، جزو آفات زبان محسوب مى شود. عـادت بـه سـرزنـش كـردن ديـگـران ، تـوجـّه بـه واقعيات زندگى و موقعيت ديگران را بشدّت تضعيف كرده ، زمينه برخورد خصمانه و عتاب آميزى را فراهم مى كند.
چـه بـسـيـار از نـارسـايـيـهـا و اشـتـبـاهـات را مى توان با پند و اندرز و خوش زبانى ، بدون سـرزنـش و خـرده گـيـرى حـل كـرد؛ هـرگـاه سـرزنـش افـراد بـويـژه سـرزنـش هـمسر در محيط خـانـوادگـى ضـرورت پـيـدا كـند، نبايد در اين باره افراط و زياده روى كرد، بلكه بايد به حدّاقل آن اكتفا نمود؛ چرا كه زياده روى در سرزنش ديگران به جاى تاءثير نيكو، آثار منفى در پى دارد.
امير مؤ منان على (ع ) فرمود:
(اَلاِْفْراطُ فِى الْمَلامَةِ يَشُبُّ نارَ اللَّجاجَةِ)
زياده روى در نكوهش ، آتش لجاجت را شعله ور مى سازد.
يـكـى از اصـول تـربـيـتـى ، پـرهيز از تكرار سرزنش است ؛ چرا كه موجب بى اثر شدن آن و پافشارى شخص در رفتار نادرست مى گردد. حضرت على (ع ) فرمود:
(اِيّاكَ اَنْ تُكَرِّرَ الْعَتْبَ فَاِنَّ ذلِكَ يُغْرى بِالذَّنْبِ وَ يُهَوِّنُ الْعَتْبَ)
از تكرار ملامت بپرهيز كه حرص بر گناه مى آورد و سرزنش را بى ارزش مى كند.
اثر منفى ديگر در زياده روى سرزنش ، ايجاد كينه و دشمنى است . به فرموده همان امام :
(لا تُكَثِّرَنَّ الْعِتابَ، فَاِنَّهُ يُورِثُ الضَّغينَةَ وَ يَدْعُو اِلَى الْبَغْضاءِ)
زياد سرزنش مكن كه موجب كينه و دشمنى مى شود.
ب ـ ناسزاگويى
گـاهى بدزبانى به صورت ناسزاگويى و فحّاشى است كه موجب نارضايتى ، اختلافات و ناراحتيهاى عميق مى شود. بعضى از افراد در هنگام ناراحتى و خشم و غضب از همسر، به فحّاشى مـى پـردازنـد. چـنـيـن كـارى نـه تـنها مشكلى را حل نخواهد كرد، بلكه از شخصيت اجتماعى انسان كاسته ، محبّت و صميميت را از بين مى برد.
شـخـص نـاسـزاگـو در خـانـواده ، بـه عـنـوان فردى نامتعادل شناخته مى شود كه مى خواهد همه مـشـكـلات را بـا زبـان درشـت خـود حـل كـنـد و بـه جـهـت بـى احـتـرامى مكرّر به افراد خانواده و ناسزاگويى به آنان حرمت خويش را نيز ضايع خواهد كرد. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(سُوءُ الْمَنْطِقِ يُزْرى بِالْقَدْرِ وَ يُفْسِدُ الاُْخُوَّةَ)
سخن بد، ارزش آدمى را كم و برادرى را از بين مى برد.
امـيـر مؤ منان على (ع ) ، دشنام دادن افراد به يكديگر را به منقار زدن دو خروس يا نزاع دو سگ تـشـبـيـه كـرده كـه آن قـدر با يكديگر مى ستيزند تا مجروح و يا خسته و درمانده شوند. سپس هـشـدار داده كـه دانـايان و عاقلان چنين كارى نكنند و هر كس دست از فحّاشى بردارد، با شخصيت تر و ارزشمندتر از ديگرى خواهد بود.
در بـرخـى خـانواده ها، درگيريهاى لفظى زن و شوهر با ناسزاگويى به پايان مى رسد و در نتيجه زن ـ كه غالباً مورد هتّاكى و ناسزاگويى شوهر خود قرار مى گيرد ـ كينه همسرش را بـه دل گرفته ، نفرت از او سراسر وجودش را فرا مى گيرد، و بدين جهت ، محبوبيت و احترام معمول خانوادگى را از دست خواهد داد. حضرت على (ع ) فرمود:
(اِحْذَرْ فُحْشَ الْقَوْلِ وَالْكِذْبَ فَاِنَّهُما يُزْرِيانِ بِالْقائِلِ)
از فحّاشى و دروغ بپرهيز كه اين دو گوينده خود را بى ارزش مى كنند.
ج ـ عيبجويى
يـكـى از صـفـات زشـت و نـاپـسـنـد اخلاقى ، عيبجويى است كه از آفات زبان محسوب مى شود. عـيـبـجـويـى مـوجـب پـيـدايـش نـاراحـتـيـهـاى گـوناگون ، آزار و اذيت روحى و روانى و خجالت و شرمسارى است . قرآن كريم ، هر نوع عيبجويى و طعنه زدن را مورد نهى قرار داده ، مى فرمايد:
وَ لا تَلْمِزُوا اَنْفُسَكُمْ)
يكديگر را مورد طعن و عيبجويى قرار ندهيد.
و نيز در مورد عيبجوى مسخره كننده مى فرمايد:
(وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ)
واى بر هر عيبجوى مسخره كننده اى .
كسى كه به عيبجويى عادت كرده است ، هرگز به اصلاح عيوب خود و ديگران اهمّيتى نمى دهد و هـمـواره درصـدد اسـت كـه از ديـگـران عـيبى مشاهده كرده ، آن را به جهت سرزنش ، زخم زبان ، حـسـادت ، كـوچـك شمردن ، انتقامجويى يا اغراض ديگر بازگو كند. اين گونه افراد ـ بويژه اگـر در مـيان كانون گرم خانواده باشند ـ قبل از ديگران ، خود نيازمند اصلاح هستند و بايد در مـرحـله اول خـود را اصـلاح كـنـنـد كـه پرداختن به عيوب ديگران و غفلت از عيوب خويش يكى از لغزشگاههاى بزرگ انسان است . حضرت على (ع ) در اين زمينه فرمود:
جَهْلُ الْمَرْءِ بِعُيُوبِهِ مِنْ اَكْبَرِ ذُنُوبِهِ)
ناآگاهى شخص به عيبهاى خويش ، از بزرگترين گناهان است .
سعادت و خوشبختى در خانه اى است كه اهل آن در جستجوى عيب يكديگر نبوده ، به فكر اصلاح و بـازنـگـرى در اخـلاق خـويش و يافتن نقص و لغزشهاى خود باشند و در صورت مشاهده عيبى در اعضاى خانواده ، براى حلّ آن با لحنى ملايم ، محترمانه و بدون هيچ گونه تحقير و اهانت و با تـوجـه بـه شرايط و ظرفيت روحى افراد، به اصلاح آنان بپردازند، بگونه اى كه آنان با رضـايـت خـاطـر درصـدد اصـلاح خـويـش بـرآيـنـد و از نـصـيـحـت و انـدرز استقبال كنند و سخن امام صادق (ع ) را آوازه گوش قرار دهند كه فرمود:
(اَحَبُّ اِخْوانى اِلَىَّ مَنْ اَهْدى اِلَىَّ عُيُوبى )
محبوبترين برادرانم نزد من كسى است كه عيوبم را به من هديه كند.
د ـ نام زشت نهادن
يكى ديگر از نمودهاى بدزبانى كه گناه محسوب مى شود و موجب ناراحتى و آزار ديگران است ، نـام زشـت نـهـادن بـر افـراد اسـت . عدّه اى از افراد بى بند و بار سعى دارند كه بر ديگران القاب زشت بگذارند و از اين طريق آنها را تحقير و مسخره كنند، شخصيتشان را بكوبند و يا از آنان انتقام گيرند.
بـرخـى نـيـز در مـحـيـط خانوادگى براى تفريح و شيرين زبانى به صورتى تمسخر آميز، لقبى بد بر همسر نهاده ، گاه و بى گاه با صدا زدن آن نام ، او را آزرده خاطر مى كنند.
(وَ لا تَنابَزُوا بِالاَْلْقابِ)
يكديگر را با القاب زشت صدا نزنيد.
بـه هـر حـال ، بـايـد مـراقـب بـود تـا در هـمـه مـواقع ، بويژه هنگام شوخى و بذله گويى يا عـصـبـانيت و انتقاد و نيز نزد دوستان و آشنايان ، از نام زشت نهادن بر همسر خوددارى گردد تا موجب ناراحتى و آزردگى وى فراهم نشود و سعادت خانواده همچنان پا بر جا باشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید