بـراى اداره بـهتر زندگى و تاءمين آسايش و حفظ كيان خانواده ، هر يك از زن و شوهر نسبت به يـكـديـگـر مـسـؤ وليـتـهـا و وظـايـفـى بـه عـهـده دارنـد. گـرچـه وظـايـفـى كـه هـمـسـران در قـبـال هم دارند متفاوت است ، ولى متناسب و هماهنگ با ساختار وجودى آنهاست و مايه تحكيم و حفظ خـانـواده مـى گـردد؛ بـديـن تـرتـيـب هـر كدام از آنها، در انجام وظيفه خود كوشاتر باشد، نقش بيشترى در تحكيم خانواده خواهد داشت و اگر هر دو، با احساس مسؤ وليت شايسته ، وظايف ويژه خـود را بـدرسـتى انجام دهند، كشتى خانواده را در برابر امواج حوادث و ناگواريهاى اجتماعى ، با سلامتى به ساحل مى رسانند.
وظـايـف هـمسران گوناگون است ؛ بخشى ، واجب و تكليف شرعى است ، بخشى مستحب و توصيه هـاى اخـلاقـى اسـت و بـخـشـى از آن مـربوط به توافق و قرارداد زن و شوهر است . ما در اينجا، وظـايـفـى را كـه جـنـبـه اخـلاقى دارد و ويژه زن يا شوهر و يا مشترك ميان آن دو مى باشد، مورد تـوجـه قرار مى دهيم ، پايبند بودن به اين وظايف ، زمينه هاى اختلاف و ناراحتى را در زندگى مـشـتـرك كـاهـش داده ،خـوشـبـخـتـى و سـعـادت را بـه ارمـغـان مـى آورد.بـرعـكـس ، سـهـل انـگارى و بى اعتنايى نسبت به آنها، پيامدهاى ناگوار و اثرات نامطلوبى در پى خواهد داشت .
جلب محبّت همسر
زنـدگـى مـشـتـرك خـانـوادگى نياز شديد به علاقه ، محبّت ، مهربانى و عشق زن و شوهر به يكديگر دارد و هر كدام از آنان بايد بگونه اى رفتار كنند كه مجذوب همديگر باشند و كانون خانواده را گرم نگه دارند.
گر چه دوستى و محبت از ابتداى تشكيل خانواده وجود دارد، اما براى تداوم و افزايش آن ، بايد تلاشى دو جانبه صورت گيرد، تا علاقه و محبت زن و شوهر به يكديگر افزايش يابد. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(بِالتَّوَدُّدِ تَتَاءَكَّدُ الَْمحَبَّةُ)
با ابراز دوستى ، محبّت محكمتر مى شود.
راههاى جلب محبّت
بـراى ايـجـاد مـحبّت و توجه بيشتر زن و شوهر به يكديگر، راههايى وجود دارد كه با توجه بـه شـرايـط گـونـاگـون روحى و اخلاقى افراد، مختلف است و ما به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
الف ـ برخورد نيكو
در فـراز و نـشـيب زندگى و در محيط كار و خانواده ، با روى گشاده و خوش اخلاقى و برخورد نـيـكـو، مـى تـوان مـحـيـطى سالم و آكنده از محبّت و صميميت به وجود آورد. امير مؤ منان على (ع ) فرمود:
(بِحُسْنِ الْعِشْرَةِ تَدُومُ الْوُصْلَةُ)
برخورد شايسته و نيكو، مايه تداوم پيوند است .
بـرخـورد زن و شوهر در هنگام ورود يا خروج از خانه ، تاءثير زيادى در روند اخلاقى آنها مى گـذارد. ايـن بـرخـورد اگر منفى و ناشايست باشد، موجب آزردگى همسر و اگر نيكو و شايسته باشد، موجب دلخوشى و جذب او مى شود.
بـراى جـلب مـحـبـت هـمـسـر بـايـد هـر كـار مـعـقـول و پـسـنـديـده اى را انـجـام داد. بـراى مثال از ابتداى ورود به خانه ، زن و شوهر با سلام و روى خوش با يكديگر برخورد كنند.
در بـعـضـى از روايـات ، رفـتار نيكوى زن در هنگام ورود شوهر به خانه ـ كه مايه جذب همسر است ـ از حقوق مرد شمرده شده است . پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(حَقُّ الرَّجُلِ عَلَى الْمَرْاءَةِ... اَنْ تَسْتَقْبِلَهُ عِنْدَ بابِ بَيْتِها فَتُرَحِّبَ)
حـق مـرد بـر زن ايـن است كه ... هنگام ورودِ شوهر، تا درِ خانه استقبالش كند و به وى خوش آمد گويد.
چـنـين برخوردى ، محبّت به زن را در قلب شوهر افزايش داده ، خستگى كار روزانه را برطرف مى كند و زندگى دلپذير و جذّاب خواهد شد.
ب ـ تشكر و قدردانى
سـپـاسـگـزارى از كارهاى شايسته افراد، يكى از راههاى جلب محبت است و مايه تشويق و ترغيب آنـان بـه ادامـه كـار اسـت و بـى تـوجـّهـى و عـدم قـدردانـى از اعـمـال پـسـنـديـده ، روحـيه نااميدى و دلسردى به وجود مى آورد و نشانه پستى و خوارى است . حضرت على (ع ) فرمود:
(اَللُّؤْمُ اَنْ لا تَشْكُرَ النِّعْمَةَ)
پستى آن است كه از نعمت قدردانى و سپاسگذارى نكنى .
در زنـدگـى خـانـوادگـى ، هـر كـدام از زن و شـوهـر، در جـهـت ايـفـاى وظـايـف خـود، متحمّل رنج و زحمت مى شوند و تمام تلاش خود را وقف زندگى مى كنند. از اين رو، سزاوار است كـه هـر دو نـسـبـت بـه كـار يـكديگر سپاسگذار باشند. در اين صورت با دلگرمى بيشتر به تلاش خود ادامه داده ، لطف و احسان خود را با حرارت زيادترى تقديم اعضاى خانواده مى كنند؛ بر عكس اگر زحمات هر كدام ناديده گرفته شود، بتدريج شور و نشاط زندگى به دلسردى و پژمردگى تبديل خواهد شد. امام صادق (ع ) فرمود:
(مَكْتُوبٌ فِى التَّوْراةِ: اُشْكُرْ مَنْ اَنْعَمَ عَلَيْكَ وَ اَنْعِمْ عَلى مَنْ شَكَرَكَ فَاِنَّهُ لا زَوالَ لِلنَّعْماءِ اِذا شَكَرْتَ وَ لا بَقاءَ لَها اِذا كَفَرْتَ)
در تـورات نـوشته است : از كسى كه به تو احسان كرد سپاسگزارى كن و به كسى كه از تو سپاسگزارى كرد احسان كن ، زيرا نعمتها با سپاسگزارى پايدارند و با ناسپاسى ناپايدار.
تشكر و قدردانى از زحمات ، بخشى از ناراحتيهاى خانوادگى و خشم و غضب همسران را برطرف مـى كـنـد؛ چـرا كه سپاسگذارى نقش مهمّى در جذب افراد داشته ، مايه خشنودى و مهربانى است . امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(شُكْرُكَ لِلرّاضِى عَنْكَ يَزيدُهُ رِضاً وَ وَفاءً، شُكْرُكَ لِلسّاخِطِ عَلَيْكَ يُوجِبُ لَكَ مِنْهُ صَلاحاً وَ تَعَطُّفاً)
تـشـكـر تـو از كـسـى كـه نـسـبـت بـه تـو راضـى باشد، خشنودى و وفادارى را زياد مى كند و سپاسگزارى ات نسبت به كسى كه به تو خشمناك است ، موجب صلاح و مهربانى است .
ج ـ هديه دادن
هـديـه دادن كـه نـشـانگر محبّت و ارادت قلبى افراد نسبت به يكديگر است ، در زندگى مشترك خـانـوادگـى از اهميّت بيشترى برخوردار است و موجب افزايش محبّت همسر نسبت به شوهرش مى شـود و كـيـنـه هـا و دشـمـنـيـهـا را از بين مى برد. از اين رو، شايسته است كه شوهر به تناسب امـكـانـاتِ خـود، هـدايـاى مناسبى تهيّه كرده و در مناسبتهاى گوناگون و نيز پس از بازگشت از مـسـافـرت ـ كـه بـطـور مـعمول همسر در انتظار آن نشسته است ـ به او تقديم كند. پيامبر گرام اسلام (ص ) فرمود:
(اَلْهَدِيَّةُ تُورِثُ الْمَوَدَّةَ وَ تَجْدِرُ الاُْخُوَّةَ وَ تَذْهَبُ الضِّغينَةَ، تَهادُوا تُحابُّوا)
هـديـه مـوجـب مـودّت و پايدارىِ برادرى مى شود و كينه ها را از بين مى برد، به يكديگر هديه دهيد تا همديگر را دوست بداريد.
د ـ آراستگى به ديگر فضايل اخلاقى
بـعـضـى از صـفـات ارزشـمـند اخلاقى مانند: صبر، گذشت ، ملايمت و نرمى ، احسان ، سخاوت، انصاف ، تواضع و... در جلب محبّت همسر بسيار مؤ ثّر است . امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(ثَلاثَةٌ يُوجِبْنَ الَْمحَبَّةَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ حُسْنُ الرِّفْقِ وَالتَّواضُعُ)
سه چيز موجب محبّت مى شود: نيك خلقى ، نيك رفتارى و تواضع .
فـضـايـل اخـلاقـى در جلب محبّت همسر و تاءمين سعادت خانوادگى تاءثير بسزايى دارد. زن و شوهر به منظور تداوم سعادتمندانه زندگى مشترك و در امان ماندن از آفات فراوان آن ، بايد نـهـايـت سـعـى خـود را در تـحصيل فضايل اخلاقى به كار گيرند. امام صادق (ع ) در اين باره فرمود:
(إ نَّ الْمـَرْءَ يـَحْتاجُ فى مَنْزِلِهِ وَ عِيالِهِ اِلى ثَلاثِ خِصالٍ يَتَكَلَّفُها وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فى طَبْعِهِ ذلِكَ: مُعاشَرَةٌ جَميلَةٌ وَ سِعَةٌ بِتَقْديرٍ وَ غَيْرَةٌ بِتَحْصينٍ)
هـر مـردى نـيـازمـنـد اسـت كـه در خانه و خانواده اش سه خصلت را برعهده گيرد گر چه عادتش نباشد: معاشرت شايسته ، گشاده دستى حساب شده و غيرت و حفظ ناموس .
آثار جلب محبّت همسر
آثـار ارزشـمـنـد جلب محبّت همسر بقدرى گسترده و فراگير است كه نمى توان همه موارد آن را بـرشـمـرد، چـرا كـه اجـراى ايـن روش بـه خط مشى اخلاقى خانواده كيفيتى نوين و به زندگى مـشـتـرك شـيـريـنـى خـاصـى مى بخشد و آن را از بى روحى و پژمردگى و يكنواختى خارج مى سازد. در اينجا تنها به بيان دو اثر ارزنده آن بسنده مى كنيم :
الف ـ نشاط روحى
انـديـشـه جـلب مـحـبـّت ، سـبـب مـى شـود كـه انـسـان هـمـواره مـلاحـظـه احوال همسر را نموده ، از افراط و تفريط در رفتار و نيز از خودخواهيهاى جاهلانه بپرهيزد و در رفتار و گفتار خود، تعادل و دقّت داشته باشد. مرد وقتى علاقه مندىِ همسر به شوهرش و نيز سعى او را در كسب رضايت اعضاى خانواده احراز كرد، دلگرمى خاصى به زندگى خانوادگى پيدا مى كند و با اميد بيشتر و نشاط روحى افزونتر، تمام سرمايه هاى معنوى و مادى خود را در راه تـاءمين سعادت خانواده اش به كار مى گيرد. بعكس ، كسى كه بى توجّهى همسرش را نسبت به خود حس كند و از سوى او، تمايلى به جذب خويش مشاهده نكند، روز به روز بر ناراحتى و نـارضـايـتـى اش افـزوده مـى شـود و در صـورت تـداوم ، نـشـاط روحى خود را از دست داده ، در زندگى مشترك ، دچار دلسردى و افسردگى خواهد شد.
ب ـ تحكيم بنيان خانواده
بهترين راه تحكيم بنيان خانواده و جلوگيرى از فروپاشى آن ، سعى در ايجاد صفا و صميميت و جلب محبت همسر است .
وقـتـى رابـطـه زن و شـوهـر بـر اسـاس جـذب يـكـديـگـر و ايـجاد علاقه و محبّت باشد، اخلاق خانوادگى ، رشد و كمال پيدا مى كند، ميزان تاءثير پذيرى مثبت از اندرزهاى همسر افزايش مى يـابـد. زمـيـنـه اخـتـلاف و برخوردهاى نامناسب از بين مى رود، در نتيجه بنيان خانواده از گزند فروپاشى مصون مى ماند.
خوش اخلاقى
ريشه بسيارى از خوبيها و اعمال پسنديده در نيكخويى و خوش رفتارى نهفته است . امير مؤ منان على (ع ) فرمود:
(حُسْنُ الْخُلْقِ رَاءْسُ كُلِّ بِرٍّ)
خوش خلقى ، سرچشمه هر نيكى است .
مـحـيـط دوسـتـانـه و محبّت آميز و نيز زندگى فاقد نگرانيهاى روحى در سايه خوش رفتارى و گـشـاده رويـى ايـجـاد مـى شـود. در ايـن درس ، مـطـالبـى درباره موجبات ، مظاهر و آثار خوش اخلاقى بيان مى كنيم .
الف ـ موجبات خوش اخلاقى
بـعـضـى از صـفـات اخلاقى ، ريشه در توارث و تربيت خانوادگى دارند. از نشانه هاى كرامت نفس و اصالت خانوادگى و بزرگ منشى ، خوش اخلاقى است . حضرت على (ع ) فرمود:
(حُسْنُ الاَْخْلاقِ بُرْهانُ كَرَمِ الاَْعْراقِ)
نيكخويى نشانه كرامت ريشه (خانواده ) است .
با اين وصف ، كسانى كه بداخلاق بوده يا از صفات ارزشمند اخلاقى كم بهره اند، مى توانند در پـرتـو سـعـى و كـوشـش و بـا ايـجـاد و پـرورش فضايل اخلاقى به اصلاح رفتار و كردار خود پرداخته ، موجبات خوش اخلاقى را فراهم كنند. در اينجا به بيان دو عامل مهم كه در زمينه رشد و پرورش خوش اخلاقى مؤ ثر است مى پردازيم .
# ايمان
گـرچـه خـوش رفـتـارى ، يـكـى از صفات پسنديده انسانى است ، ولى از آنجا كه (دين ) به بارورى بيشتر صفات اخلاقى ، كمك شايانى مى كند و سفارشها و توصيه هاى زيادى در جهت نـيـكـخـويـى بـه مـتـديـّنـان دارد، هـر كس كه از ايمان بيشتر برخوردار باشد از رفتار نيكو و كرامتهاى اخلاقىِ بيشترى بهره مند است .پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(اَلْخُلْقُ الْحَسَنُ نِصْفُ الدّينِ)
خلق نيكو، نصف دين است .
در سخنى ديگر، اسلام و مسلمانى را در خوش اخلاقى معرفى كرده و فرمود:
(اَلاِْسْلامُ حُسْنُ الْخُلْقِ)
دين اسلام ، خوش اخلاقى است .
انسانى كه براساس توصيه هاى دينى ، باور دارد كه بداخلاقى با همسر و فرزندان ، موجب عـذاب الهـى و از آن جـمـله فشار قبر مى شود، بطور قطع در برخورد و روش اخلاقى خود دقّت خواهد كرد و خوش اخلاق و گشاده رو خواهد بود تا خشنودى خدا را به دست آورد.
در روايـتـى چـنين مى خوانيم : به پيامبر اكرم (ص ) خبر دادند كه فلان شخص زن خوبى است . روزهـا روزه دارد و شـبـهـا عـبادت مى كند، ولى بداخلاق است و با زبانش همسايگانش را آزار مى دهد. آن حضرت فرمود:
(لا خَيْرَ فيها، هِىَ مِنْ اَهْلِ النّارِ)
در او خيرى نيست ، وى از اهل دوزخ است .
بـراى روشـن شـدن تـاءثـيـر بـداخـلاقـى در گـرفـتـار شـدن انـسـان بـه عـذاب الهـى ، تاءمّل در ماجراى دفن (سعد بن معاذ) سودمند است . پيامبر اكرم (ص ) در مراسم تدفين آن مجاهد و يـار بـا وفـاى خـود از او تـجـليـل كـرد و احـتـرام زيـادى بـرايـش قائل شد. مادر سعد وقتى رفتار پيامبر(ص ) را مشاهده كرد، گفت : پسرم ! بهشت بر تو گوارا بـاد. رسـول خدا(ص ) فرمود: اى مادر سعد! اين گونه قضاوت مكن ! زيرا سعد اكنون گرفتار فـشـار قـبـر اسـت . اصـحـاب بـا تـعـجـّب پـرسـيـدنـد: بـا ايـن هـمـه احـتـرام و تجليل شما، چرا او دچار فشار قبر است ؟ حضرت فرمود:
(اِنَّهُ كانَ فى خُلْقِهِ مَعَ اَهْلِهِ سُوءً)
او با خانواده اش (قدرى ) بد رفتار بود.
# تمرين
تـمـريـن يـكـى از عـوامـل رشـد و پـرورش صفات اخلاقى است . اگر بخواهيم به اخلاق نيكو و كـردار پـسـنـديـده آراسته شويم ، بايد تمرين كنيم تا به آن عادت نماييم . حضرت على (ع ) فرمود:
(عَوِّدْ نَفْسَكَ فِعْلَ الْمَكارِمِ)
خويشتن را به انجام اعمال پسنديده عادت بده .
تـمـريـن و تكرار نسبت به يك خصلت زيبا يا زشت ، آن را به صورت عادت يا طبيعت دوّم انسان در مى آورد. همان حضرت فرمود:
(اَلْعادَةُ طَبْعٌ ثانٍ)
عادت ، طبيعت دوم است .
وقـتـى چـيـزى به صورت عادت انسان جلوه گر شد، بتدريج بر وجود او مسلّط مى شود، و به فرموده امير مؤ منان (ع ) :
(لِلْعادَةِ عَلى كُلِّ اِنْسانٍ سُلْطانٌ)
عادت بر هر انسانى حكومت مى كند.
در هـر ازدواجـى ، زن و شـوهر به محيطى قدم مى گذارند كه زندگى در آن برايشان تازگى دارد. از ايـن رو، بـر آنـان لازم اسـت كـه در رفـتـارشـان بـا يـكـديـگـر بـه فـضـايـل اخـلاقى و آداب متناسب با زندگى خانوادگى توجّه داشته باشند و با تمرين براى ايـجـاد و كسب ارزشهاى اخلاقى بكوشند تا آن ارزشها به صورت ملكه درآيند، بگونه اى كه بـدون هـيچ زحمت و تكلّفى با همسر و فرزندان خويش ، رفتار نيك داشته باشند. همان امام همام فرمود:
(كَفى بِفِعْلِ الْخَيْرِ حُسْنَ عادَةٍ)
عادت نيكو براى انجام عمل نيك ، كفايت مى كند.
ب ـ مظاهر خوش اخلاقى
در محيط خانه و خانواده ، به صورتهاى گوناگون مى توان خوش اخلاقى را نشان داد و محبّت و صـمـيـمـيـت را بـه زن و فـرزنـد هـديـه كرد. اينك دو جلوه زيباى خوش اخلاقى را كه تاءثير شگرفى در ايجاد انس و مودّت ميان همسران دارد، توضيح مى دهيم .
# نرمخويى
از ويژگيهاى افراد مؤ من ، نرمخويى و رفتار تواءم با ملاطفت و فروتنى است . امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(اِنَّ الْمُؤْمِنِينَ هَيِّنُونَ لَيِّنُونَ)
همانا مؤ منان ، فروتن و نرمخويند.
رفـتـار زن و شـوهـر بـراسـاس نـرمـخـويـى ، بـذر دوسـتـى و صـفـا را در دل مى كارد و كينه و اختلاف را از بين مى برد. حضرت على (ع ) فرمود:
(وَ مَنْ تَلِنْ حاشِيَتُهُ يَسْتَدِمْ مِنْ قَوْمِهِ الْمَوَدَّةُ)
هر كس خوى نرم دارد، از محبّت دايمى دودمانش برخوردار خواهد بود.
بـا نـرمـخـويـى ، تـوفـيـق انـسـان در زنـدگـى تـواءم با صلح و آرامش بيشتر مى شود؛ زيرا بازتاب منفى نداشته ، موجب همكارى ديگران با انسان نرمخو خواهد بود. گاهى نيز نرمخويى بـا افـراد خـشـمـنـاك و درشـتـخو، مايه تحول آنها و در نتيجه خوش رفتارى آنان مى گردد. اين مـسـاءله در مـحيط خانواده به شكل بارزترى خودنمايى مى كند. بدين جهت نرمخويى در خانواده بـهـتـريـن روش بـراى مـوفـّقـيـت و پـرهـيز از اختلافات و درگيرى است . امير مؤ منان على (ع ) فرمود:
(لِنْ لِمَنْ غالَظَكَ فَاِنَّهُ يُوشَكُ اءَنْ يَلينَ لَكَ)
در بـرابـر كـسـى كـه بـا تو درشتى مى كند، نرمخو باش ، زيرا زود باشد كه نسبت به تو نرمخويى كند.
البـتـّه مـقـصـود از نـرمـخـويـى ، سـسـتـى و بـى تـفـاوتـى نـيـسـت ، چـرا كـه مـؤ مـنـان در عـيـن حال كه نرمخو هستند، از سستى و كسالت بدورند و در حالى كه قاطع و جدّى هستند، از خشونت و تندخويى بركنارند. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(كُنْ لَيِّناً مِنْ غَيْرِ ضَعْفٍ، شَديداً مِنْ غَيْرِ عُنْفٍ)
نرم باش بدون ضعف ، سخت باش بدون خشونت .
# نرم زبانى
مـقـصـود از نـرم زبـانـى ايـن اسـت كـه انـسـان بـراى بيان مقاصد خود از سخنان ملايم و گفتار محترمانه استفاده كند و از خشونت و تندى در گفتار بپرهيزد.
نـرم زبـانـى در مـحـيـط خـانـواده ، اغـلب زمـيـنـه درگـيـرى و نـاراحـتـى را از بـيـن بـرده ، مسائل اختلافى را حل مى نمايد و محبّت و سازگارى را در كانون خانواده حكمفرما مى كند. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(عَوِّدْ لِسانَكَ لينَ الْكَلامِ وَ بَذْلَ السَّلامِ يَكْثُرْ مُحِبُّوكَ وَ يَقِلَّ مَبْغِضُوكَ)
زبانت را به گفتار نرم و سلام دادن عادت بده ، تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.
بـين اخلاق انسان و گفتار او ارتباط كامل وجود دارد و هرگونه تغيير در اخلاق ، تاءثير عميقى در شـيـوه بـيـان و نـوع گـفـتـار او مـى گـذارد. بـه عـنـوان مـثـال ، در گـفـتار شخص بداخلاق ، تندى و خشونت موج مى زند و قسمت زيادى از بدخلقى او از مجراى گفتارش بروز پيدا مى كند. بر عكس ، اخلاق نيكو در گفتار نيز تاءثير نيكويى خواهد گذاشت و سخن را از لطافت خاصى برخوردار مى سازد. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(إِذا حَسُنَ الْخُلْقُ لَطُفَ النُّطْقُ)
هنگامى كه اخلاق نيكو شود، سخن لطيف گردد.
ج ـ آثار خوش اخلاقى
نـقـش گـشـاده رويـى ، در تـاءمين سعادت زندگى بسيار عميق و فراگير است و در تمام شؤ ون خانواده ، مثل روابط اخلاقى زن و شوهر و نيز شيوه تربيت فرزندان ، اثر مى گذارد. در اينجا به بيان دو اثر ارزنده آن بسنده مى كنيم .
# ايجاد انس و محبّت
انـس و مـحـبـّت از نـيـازهـاى ابـتـدايـى و ضـرورى كـانـون خانواده است و زندگى بدون آن دچار نـابسامانيهاى فراوان مى شود. انس زن و شوهر نسبت به يكديگر، جز در پرتو خوش اخلاقى و نـيـك رفـتـارى حـاصـل نـمـى شـود. هـر كـس كـه دوسـتـدار مـحـبـت و خـواهـان نـفـوذ در دل ديگران است ، هيچ راهى بهتر از خوش اخلاقى ، نخواهد داشت . امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(عَلَيْكَ بِحُسْنِ الْخُلْقِ فَاِنَّهُ يُكْسِبُكَ الَْمحَبَّةَ)
خوش خلق باش كه برايت محبّت جلب مى كند.
انـسـان خـوش اخـلاق هـمـواره با زبانى نرم با ديگران سخن مى گويد، بدين جهت آنان را تحت تاءثير قرار داده ، محبتشان را به خود جلب مى كند. همان حضرت فرمود:
(بِلينِ الْجانِبِ تَاءْنِسُ النُفُوسُ)
بر اثر نرمخويى ، ديگران با انسان ماءنوس مى شوند.
كـسى كه همواره با همسرش بداخلاقى و بدرفتارى مى كند و با زبانى تند و خشن با او سخن مـى گـويـد، نـبـايـد انـتـظار داشته باشد كه همسرش با او ماءنوس شده ، نسبت به او عواطف و احـسـاسات دوستانه اى ابراز كند. بداخلاقى و خشونت ، ارمغانى جز دورى همسران از يكديگر و سـركـوبـى عواطف محبت آميز آنها ندارد. تنها در پرتو خوش اخلاقى با همسر است كه مى توان انس و محبت را در محيط خانواده به وجود آورده و رشته دوستى را محكم نمود.
# از بين رفتن زمينه اختلافات
خـوش اخـلاقـى يـكـى از بـهـتـريـن روشـهـاى حلّ مشكلات و درگيريهاى خانوادگى است و با آب نـيـكـخويى مى توان آتش خشونت و كدورت را خاموش ساخت و محيطى آكنده از صفا و دوستى به وجود آورد و زندگى را شيرين نمود؛ بدين جهت امير مؤ منان على (ع ) فرمود:
(بِحُسْنِ الْخُلْقِ يَطيبُ الْعَيْشُ)
با خوش اخلاقى زندگى شيرين و نيكو مى شود.
همچنين فرمود:
(مَنْ حَسُنَتْ خَليقَتُهُ طابَتْ عِشْرَتُهُ)
هر كس اخلاقش نيكو شود، زندگى اش پاكيزه و نيك مى گردد.
رفق و مدارا
رفق و مدارا در زندگى خانوادگى ، يكى ديگر از وظايف اخلاقى همسران نسبت به يكديگر است، بـديـن مـعـنـا كه همسران در برابر عيوب و كاستيهاى اخلاقى و ناملايمات رفتارى و گفتارى يـكـديـگر، تندخو و خشن نباشند و بزرگوارانه از رفتار ناپسند يكديگر چشم پوشى كرده ، با صميميت و دوستى رفتار كنند.
البـته معناى مداراى با همسر اين نيست كه نسبت به عيوب و رفتار ناپسند او بى اعتنا باشيم ، بلكه بدين معناست كه در مورد اصلاح همسر، ظرفيت او را در نظر گرفته ، بيش از توانش از او انـتـظـار نداشته باشيم و بطور كلى در مورد ويژگيهاى نامطلوب او رفتارى بزرگوارانه پيشه كنيم . بديهى است كه برخوردهاى صميمى و دوستانه ، منشاء خير و بركت و مايه عزّت و آبروى خانواده هاست . پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(اِذا اءَرادَ اللّهُ بِاءَهْلِ بَيْتٍ خَيْراً اَدْخَلَ عَلَيْهِمُ الرِّفْقَ)
هرگاه خداوند به خانواده اى از راه لطف و عنايت بنگرد، رفق و مدارا را به آنان عطا مى كند.
حضرت على (ع ) در مورد رعايت حال زنان و سخت نگرفتن بر آنان فرمود:
(اِنَّ النِّسـاءَ عـِنـْدَ الرِّجـالِ لا يـَمـْلِكـْنَ لاَِنـْفـُسـِهـِنَّ ضـَرّاً وَ لا نـَفـْعاً وَ اِنَّهُنَّ اءَمانَةٌ عِنْدَكُمْ فَلا تُضارُّوهُنَّ وَ لاتَعْضُلُوهُنَّ)
همانا كه زنان در خانه شوهران اختيار سود و زيان خود را ندارند، آنان در دست شما امانتند، پس برايشان سخت نگيريد و (بلاتكليف ) رهايشان نسازيد.
ايـنـك بـا تـوجـّه بـه اهـمـّيت مساءله رفق و مدارا در زندگى خانوادگى ، نكاتى را در اين باره بيان مى كنيم :
الف ـ مداراى زن نسبت به شوهر
زنـى كـه جـويـاى مـحـبـّت شـوهر است و مى خواهد از خرمن پربار زندگى زناشويى ، آرامش و سـكـون ، عشق و صميميت ، دوستى و آشتى درو كند بايد كمك كار شوهر و مشوّق او در زندگى و كـارهـاى اجـتـمـاعى باشد، در گرفتاريها، رنجها و اضطرابها همراه شوهر و تسلّى دهنده و آرام بـخـش وى بـاشـد؛ در تـنـگـدسـتـى هـا مـددكـارش بـوده و حـتـّى از مـال و دارايى شخصى خود براى ايجاد دلگرمى و برطرف كردن كمبودهاى مالى او استفاده كند و چـنـانـچـه مـال و ثروت خويش را صرف زندگى كرد، با زبان طعنه و كنايه او را نيازارد و بر وى منّت نگذارد. پيامبر اكرم (ص ) فرمود:
(اَيُّمـَا امْرَاءَةٍ مَنَّتْ عَلى زَوْجِها بِمالِها، فَتَقُولُ: اِنَّما تَاءْكُلُ اَنْتَ مِنْ مالى ، لَوْ اءَنَّها تَصَدَّقَتْ بِذلِكَ الْمالِ فى سَبى لِ اللّهِ لا يَقْبَلُ اللّهُ مِنْها اِلاّ اءَنْ يَرْضى عَنْها زَوْجُها)
زنـى كه با مال و ثروتش بر شوهر خويش منّت گذارد و بگويد: تو از ثروت من مى خورى ، اگـر تمام دارايى خود را در راه خدا صدقه دهد، خدا از او نمى پذيرد، مگر آنكه شوهرش از وى راضى شود.
زنى كه شوهرش را به عنوان تنها مرد محبوب پذيرفته است ، هيچ چيزى را به اندازه او دوست نـمـى دارد، از هـيـچ نـوع گذشت و فداكارى دريغ نخواهد كرد و سعى دارد كه احترامش را از بين نـبـرد و عـيـب پـوش او بـاشـد، بـا شـغـل و درآمـد او بـسـازد و در هـزيـنـه زنـدگـى ، معتدل و وظيفه شناس باشد و با سرزنش ، شوهرش را به رقابت و انجام كار طاقت فرسا وادار نكند. رسول گرامى اسلام (ص ) فرمود:
(اَيُّمـَا امـْرَاءَةٍ لَمْ تـَرْفـَقْ بـِزَوْجِها وَ حَمَلَتْهُ عَلى ما لا يَقْدِرُ عَلَيْهِ وَ ما لا يُطيقُ، لَمْ تُقْبَلْ مِنْها حَسَنَةٌ وَ تَلْقَى اللّهَ وَ هُوْ عَلَيْها غَضْبانُ)
هـر زنـى كـه بـا شـوهـرش رفـيـق نـبـاشـد و مـدارا نـكـنـد و او را بـه انـجـام كـارى كه توان و تـحـمـّل آن را نـدارد وادار كـنـد، هـيـچ عمل نيكى از او پذيرفته نمى شود و خداوند روز قيامت با نگاهى غضب آلود به او مى نگرد.
و در سخن ديگر فرمود:
(لا تَحِلُّ لِلْمَرْاءَةِ اءَنْ تُكَلِّفَ زَوْجَها فَوْقَ طاقَتِهِ)
جـايـز نـيـسـت زن بـيـش از قـدرت و تـوانـايـى شـوهـرش چـيـزى بـر او تحميل كند.
زن بـايد با فكر و سليقه ، تيزهوشى و ابتكار، تردستى و زيركى ، خوش زبانى و خوش رفـتـارى نـظـر شـوهـر را به خود جلب كند و در سختيها، صبور و بردبار باشد و در برابر رنـج و زحـمـت زنـدگـى ، جـزع و بـيـتـابـى نـكـنـد و با كژيهاى اخلاقى شوهر، بزرگوارانه برخورد كند. همان حضرت فرمود:
(مـَنْ صـَبـَرَتْ عـَلى سـُوءِ خـُلْقِ زَوْجـِهـا اءَعـْطـاهـَا اللّهُ مـِثـْلَ ثـَوابِ آسـِيـَةَ بـِنـْتـِ مُزاحِمَ)
هـر زنـى كـه بـداخـلاقـى شـوهـرش را تـحـمـّل كـنـد، خـداونـد پـاداشـى هـمـچـون پـاداش آسيه دختر مزاحم به او عطا مى كند.
ب ـ مداراى شوهر نسبت به زن
زن در اداره زنـدگـى و سـر و سـامـان دادن آن سـهـم بـسـزايـى دارد. مـسـائلى از قـبـيـل پـخـت و پـز، نـظـافـت و آراسـتـگـى و نـگـهـدارى خانه ، تنظيم امور خانوادگى و تربيت فـرزنـدان كـارى بس دشوار است و معمولاً زنان اين بار را به دوش مى كشند؛ بدون شك انجام امور ياد شده برخوردارى از حمايت بى دريغ شوهران را مى طلبد.
از طرف ديگر، زن در مواردى از زندگى دچار اضطرابها، نوميديها و بحرانهايى مى شود و از نـظـر روحـى و جسمى ضربه مى بيند. در اين صورت نياز به حمايت جدّى و دلگرمى و مداراى شوهر با وى دارد. شوهر بايد وضعيت او را درك كند و با او خوشرفتارى كند. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(اِنَّ الْمـَرْاءَةَ رَيـْحـانـَةٌ وَ لَيـْسـَتْ بـِقـَهـْرَمـانـَةٍ، فـَدارِهـا عـَلى كـُلِّ حـالٍ وَ اَحـْسِنِ الصُّحْبَةَ لَها فَيَصْفُو عَيْشُكَ)
زن ، دسته گل است نه قهرمان ، پس در هر صورت با او مدارا كن و با وى معاشرت نيكو داشته باش كه زندگى ات صفا و صميميت پيدا مى كند.
مرد از توان جسمى و روحى بيشتر و تحمّل و سعه صدر افزونترى برخوردار است ،از اين رو، مـداراى بـا هـمـسر از طرف وى بيشتر مورد انتظار است . ظرافت روح و لطافت طبع زن اقتضا مى كند كه شوهرش با وى مدارا كند و شخصيت او را زير بار فشار روحى و آزردگيهاى روانى خُرد نكند.
رعـايـت ظـرفـيـت هـمـسـر در زنـدگـى مـشـتـرك بـسـيـار مـهـم اسـت و بـايـد بـطـور كـامـل مورد توجه قرار گيرد. تحكّم و اجحاف بر زن ، نه تنها مايه پيشرفت و بهبود زندگى نمى شود، بلكه در روحيه او و ديگر اعضاى خانواده اثر معكوس مى گذارد.
از حـقوق اوليه زن اين است كه همسرش با او محترمانه رفتار كند و رفاقت و مداراى با او را در زنـدگـى پـيـشـه خـود سازد و به او مهر و محبّت ورزد. در اين صورت زندگى خانوادگى معنا پيدا كرده ، سر و سامان مى گيرد. امام صادق (ع ) فرمود:
(وَ اءَمّا حَقُّ الزَّوْجَةِ فَاءَنْ تَعْلَمَ اءَنَّ اللّهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ جَعَلَها لَكَ سَكَناً وَ اَنْ تَعْلَمَ اءَنَّ ذلِكَ نِعْمَةٌ مـِنَ اللّهِ عـَلَيـْكَ فـَتـُكـْرِمـَهـا وَ تـَرْفـَقَ بـِهـا وَ اِنْ كـانَ حـَقُّكَ عَلَيْها اَوْجَبَ، فَاِنَّ لَها عَلَيْكَ اَنْ تَرْحَمَها)
حق زن اين است كه بدانى خداوند بزرگ او را مايه آرامش و انس تو قرار داده و اين نعمتى است از جانب خدا پس بايد او را بزرگ دارى و با وى به نرمى و مدارا رفتار كنى ، گرچه حق تو بر او واجبتر است ، ولى بر توست كه با او مهربان باشى .
رسول خدا(ص ) خود نمونه بارز و الگوى نيكوى مداراى با همسر بود. آن حضرت به همسران خـود حـق اظـهـار نـظـر مـى داد و از خـشونت و تندى به آنها پرهيز مى كرد، بحدّى كه بعضى از هـمـسـران ايشان ، در زندگى خانوادگى به خود جراءت مى دادند با پيامبر(ص ) مخالفت كنند. روزى بـيـن آن حـضـرت و يـكـى از هـمـسـرانـش بـر سـر مـوضـوعـى اخـتـلاف نظر به وجود آمد، پـيـامبر(ص ) پدر او را به عنوان داور بين خودشان برگزيد و به همسرش فرمود: تو سخن مـى گـويـى يـا مـن بـگويم ؟ او گفت : تو بگو، امّا چيزى جز حق مگو. پدر از سخن دخترش چنان بـرآشـفـت كـه بـر صـورت او سـيـلى نواخت و دهانش را خونين كرد و گفت : اى دشمن خويش ! آيا رسـول خـدا(ص ) غير از حق سخن مى گويد؟! آن زن از خشونت پدر به پيامبر(ص ) پناه برد و پشت سر آن حضرت نشست . رسول خدا(ص ) به پدر آن بانو فرمود:
ما تو را براى چنين كارى دعوت نكرده و اين (واكنش ) را از تو نخواسته بوديم .
ج ـ آثار مدارا
نقش سازنده رفق و مدارا در خانواده را مى توان تحت دو عنوان زير مطرح كرد:
# سلامت خانواده
زنـدگـى پر از ناگواريهايى است كه انسان با آن رو به رو مى شود. اگر انسان بنا را بر مدارا كردن با مردم نگذارد و در مشكلات و ناهمواريها، با ديگران به تندى و خشونت رفتار كند، هـم بـه اعـتـبـار اجـتـمـاعـى و هـم بـه سلامت دينى و اخلاقى خود لطمه خواهد زد. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(سَلامَةُ الدّينِ وَالدُّنْيا فى مُداراةِ النّاسِ)
سلامت دين و دنيا در مداراى با مردم است .
در زنـدگـى خانوادگى اگر رفق و مدارا نباشد، تندى و خشونت سراسر زندگى را فراخواهد گـرفـت ، چـرا كـه در طـول زنـدگى مشترك ، موارد فراوانى يافت مى شود كه رفتار و گفتار همسر، مطابق ميل انسان نيست و در صورت عدم مداراى با همسر، هر يك از اين موارد مى تواند زمينه اى بـراى بـروز خـشـونـت و درگـيـرى مـيان زن و شوهر باشد، در حالى كه با رفق و مدارا مى تـوان بـسـيـارى از اخـتلافات را حل كرده ، آرامش و صميميت را در محيط خانه حاكم ساخت . امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(سَلامَةُ الْعَيْشِ فى مُداراةِ النّاسِ)
سلامت زندگى در مداراى با مردم است .
# صميميّت و دوستى
شخصيّت اخلاقى انسان در طول زمان شكل مى گيرد، بنا بر اين ، تغيير اخلاق منفى اونيز محتاج فرصت است و نمى توان انتظار داشت كه با يك نصيحت و موعظه ، تحوّلى عميق در اخلاق همسر ايـجـاد شـود؛ گـذشـتـه از ايـنـكـه بـعـضـى از حـالات و صـفـات اخـلاقـى ، بـه عـلل وراثـتـى و ويـژگـيـهـاى جـسـمـى و روحـى ، گـاه غـيـر قابل تغيير مى نمايد. بدين خاطر، بهترين راه براى بهره مندى از زندگى مشترك ، مدارا كردن بـا خـلق و خوى ناپسند همسر است . پافشارى نابجا براى تغيير اخلاق همسر، چه بسا وضعيت روحـى و اخـلاقـى او را وخـيـمتر گرداند. اين نكته در مورد زنان ، بيشتر صدق مى كند و ظرافت روحـى آنان ، لطافت خاصى را در برخورد با آنها مى طلبد و در صورت عدم رعايت اين نكته و وارد سـاخـتـن فـشـار روحـى بـيـش از حـد بـر زن ، مـمكن است او را چون فنر به واكنش تخريبى شـديـدى وادار سازد كه اولين قربانى آن ، سلامت روانى زن و در پى آن سعادت خانواده خواهد بود.
امـام صـادق (ع ) فـرمـود: حـضـرت ابراهيم (ع ) از بداخلاقى همسرش (ساره ) به پيشگاه خدا شكوه كرد. خداوند به او وحى كرد:
(اِنَّمـا مـَثـَلُ الْمـَرْاءَةِ مـَثـَلُ الضِّلْعِ الْمـُعـْوَجِ اِنْ اَقـَمـْتـَهُ كَسَرْتَهُ وَ اِنْ تَرَكْتَهُ اسْتَمْتَعْتَ بِهِ، اِصْبِرْ عَلَيْها)
بـدرسـتـى كه مثل زن مانند استخوان كجى است اگر بخواهى راستش كنى ، آن را خواهى شكست و اگر آن را به حال خود بگذارى از آن بهره مند خواهى شد، (پس ) با اخلاق همسرت صبر و مدارا كن .
امير مؤ منان (ع ) صميميت و دوستى را از آثار رفق دانسته ، فرمود:
(بِالرِّفْقِ تَدُومُ الصُّحْبَهُ)
با رفق و مهربانى ، دوستى پايدار خواهد شد.
عفّت (عفاف )
از ديگر وظايف متقابل همسران ، برخوردارى از صفت ارزشمند (عفّت ) (عفاف ) است .
عـفـاف (بـه فـتـح عـيـن ) و نـيـز تعفّف آن است كه انسان ، نفس خود را از ارتكاب كارهاى حرام و درخـواسـت از مـردم بـاز دارد و بـه كـسـى كـه خـويـشـتـن را در مقابل محرّمات و در خواست چيزى از مردم حفظ مى كند، (عفيف ) مى گويند.
در عـلم اخـلاق ، عـفـت را يـكـى از اقـسـام خـلقـيـات و از فـضـايـل نـفـس شـهـويه شمرده اند كه آدمى به مدد آن مى تواند بر بسيارى از نـاپاكيها چيره گردد و دامنش را از فساد و تباهى حفظ كند. از اين رو، عفّت به معناى پاك بودن از كليّه آلودگيهاى جنسى و مسائل شهوانى است . امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(اَلصَّبْرُ عَنِ الشَّهْوَةِ عِفَّةٌ)
خويشتندارى در مقابل شهوت ، عفت است .
اهميت عفت
آراستگى هر يك از زن و مرد به ملكه عفت ، موجب پاكى ، صداقت و سلامت در زندگى خانوادگى خواهد بود و نيكيها و صفاى زندگى را گسترش مى دهد. حضرت امير(ع ) فرمود:
(اَلْعِفَّةُ رَاءْسُ كُلِّ خَيْرٍ)
عفت ، ريشه هر نيكى است .
مـلكـه عـفـت كـه بـر اثـر انـجـام دسـتـورات ديـنـى و بـنـدگـى خـدا حاصل مى شود، از برترين عبادتها به شمار مى آيد. امام صادق (ع ) فرمود:
(اَفْضَلُ الْعِبادَةِ الْعَفافُ)
برترين عبادت ، عفت (و پاكدامنى ) است .
عفاف ، جهادى پيگير با نفس امّاره است و انسان را در رديف مجاهدان شهيد و فرشتگان الهى قرار مى دهد. حضرت على (ع ) فرمود:
(مَا الُْمجاهِدُ الشَّهيدُ فى سَبيلِ اللّهِ بِاَعْظَمَ اَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكادَ الْعَفيفُ اَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلائِكَةِ)
پاداش مجاهد شهيد در راه خدا، از كسى كه قدرت بر فساد دارد، امّا عفّت مى ورزد، بيشتر نيست . نزديك است كه انسان عفيف ، فرشته اى از فرشتگان باشد.
عوامل حفظ عفت
دسـتـيـابـى به ملكه عفت ، با شناخت و به كارگيرى و تقويت عواملى است كه در ايجاد، رشد و شكوفايى آن نقش اساسى دارد. برخى از اين عوامل عبارت است از:
الف ـ غيرت :
صـفت پسنديده غيرت ، عاملى است كه انسان را از ارتكاب فساد و تباهى حفظ كرده ، موجب پاكى او مـى گـردد. اين امر نشانگر رابطه مستقيم صفت غيرت و مردانگى با پاكدامنى انسان است ؛ از ايـن رو، هر كس به قدر بهره مندى از مردانگى ، از پاكدامنى نيز برخوردار خواهد بود. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(قَدْرُ الرَّجُلِ عَلى قَدْرِ هِمَّتِهِ... وَ عِفَّتُهُ عَلى قَدْرِ غَيْرَتِهِ)
ارزش مرد به اندازه همت او... و عفتش به اندازه غيرت اوست .
انـسـانـهـاى بـى غـيرت در پى آلودگى جنسى و خيانت به ناموس ديگران هستند و عفت عمومى را جريحه دار مى كنند، ولى غيرتمندان نه خود را به هوسرانيهاى زودگذر سرگرم مى كنند، نه زمـيـنـه فـسـاد را بـراى ديـگران آماده مى كنند و نه نسبت به بى عفتى خانواده هايشان بى اعتنا هستند.
در زنـدگـى خـانـوادگـى ، زن و مـرد وظـيـفـه دارند كه با ديگر مردان و زنان نامحرم ، رابطه برقرار نسازند و از چشم چرانى ، هوسرانى و پيروى از خواهشهاى نفسانى خوددارى كنند و با داشتن غيرت ، خود را به صفات زيباى اخلاقى بيارايند. حضرت امير(ع ) فرمود:
(ما زَنى غَيُورٌ قَطُّ)
غيرتمند، هرگز زنا نمى كند.
در نظام خانواده ، شوهر غيرتمند بايد علاوه بر حفظ خود، همسرش را نيز از انجام كارهايى كه مـوجـب لكـّه دار شـدن عـفـت خـانـواده مى گردد، باز دارد و گفتگوها، حجاب و پوشش ، رفت و آمد، مـعـاشـرت و مـهـمـانـيـهـا را كـنـتـرل كـند تا با مراقبت صحيح ـ نه افراطى ـ از خطرات احتمالى جلوگيرى شود.
ب ـ تاءمين نيازهاى جنسى :
بـدون شـك كـسى كه در محيط خانواده ، نيازهاى غريزى خود را از طريق صحيح و مشروع تاءمين كـنـد، بـراحـتـى مـى تواند در محيط بيرون و در برخورد با زمينه هاى فساد جنسى ، خويشتن را كنترل كرده ، پاسدار عفت فردى و عمومى گردد و در رفع مشكلات اخلاقى جامعه سهيم باشد.
گـر چـه تـاءمـين نيازهاى جنسى از وظايف مشترك زن و مرد در زندگى زناشويى است ، ولى اين وظيفه بيشتر بر دوش زن قرار دارد، زيرا مرد به علّت حضور بيشتر در جامعه و تهاجمى بودن غـريـزه اش در مـعـرض خطر بيشترى قرار دارد و اگر از طرف همسرش بدرستى ارضا نشود، خـطر انحراف و آلودگى ، او را تهديد مى كند. بدين جهت ، امام صادق (ع ) يكى از وظايف زن را چنين بيان مى كند:
(تَعْرِضُ نَفْسَها عَلَيْهِ غُدْوَةً وَ عَشِيَّةً)
زن بايد صبح و شب خود را در اختيار همسرش قرار دهد.
ارضـاى غـرايـز در محيط خانواده ، داراى فوايد فردى و اجتماعى فراوان است . ايجاد توانايى بـيـشتر براى حفظ عفت ، پيشگيرى از ابتلا به بيماريهاى روحى و ناراحتيهاى روانى عميق ـ كه از عـقـده جـنـسـى نـاشى مى شود ـ تحكيم علاقه زناشويى زن و مرد و تداوم محبّت آميز زندگى خانوادگى ، از آثار تاءمين نيازهاى جنسى است .
ج ـ آراستگى همسر:
زيبادوستى و زيباطلبى از امور فطرى انسانهاست . هر انسانى از زيبايى و آراستگى لذّت مى بـرد و ژوليدگى و زشتى را بر خود روا نمى دارد. يكى از راههاى عفيف ماندن زن و مرد آن است كـه هـر يـك خـود را بـراى ديـگـرى بـيـارايـد. لبـاس تـمـيـزتـر، آرايش بيشتر، خوشخويى و خـوشـبـويى افزونتر، زيبايى و نشاط محيط خانواده را دوچندان مى كند. از اين رو، زياد سفارش شده است كه زن ، براى همسرش آرايش كند. امام صادق (ع ) فرمود:
(وَ لا يـَنـْبـَغـى لِلْمـَرْاءَةِ اءَنْ تـُعَطِّلَ نَفْسَها وَ لَوْ اَنْ تَعَلَّقَ فى عُنُقِها قِلادَةً وَ لا يَنْبَغى اَنْ تَدَعَ يَدَها مِنَ الْخِضابِ وَ لَوْ اَنْ تَمْسَحَها مَسْحاً بِالْحَناءِ وَ اِنْ كانَتْ مُسِنَّةً)
شـايـسـته نيست زن ، خود را [بدون زينت ] رها كند، گر چه با آويزان كردن گردنبندى باشد و سـزاوار نيست دستش را بدون رنگ بگذارد، اگر چه با كمى حنا باشد، هر چند آن زن سالخورده باشد.
در مـقـابـل ، زن نـيـز از شـوهـرش انـتظار دارد كه به وضع ظاهرى خود رسيدگى كند؛ لباس پـاكـيـزه بـپـوشـد، بـوى خـوش اسـتعمال كند و همواره آراسته و زيبا باشد. اين آراستگى نقش بـسـزايـى در پـاكـدامنى زن خواهد داشت ؛ و در مقابل ، بى توجهى مرد به آراستگى و نظافت، بـتـدريـج زمـيـنـه تـبـاهـى و بـى عـفـتـى را در هـمـسـرش ايـجـاد خـواهـد كـرد. رسول خدا(ص) مى فرمايد:
(اِغْسِلُوا ثِيابَكُمْ وَ خُذُوا مِنْ شُعُورِكُمْ وَاسْتاكُوا وَ تَزَيَّنُوا وَ تَنَظَّفُوا، فَإِنَّ بَنى اِسْرائى لَ لَمْ يَكُونُوا يَفْعَلُونَ ذلِكَ، فَزَنَتْ نِساؤُهُمْ)
لباسهاى خود را بشوييد، موهاى خود را اصلاح كنيد، مسواك بزنيد و آراسته و پاكيزه باشيد؛ زيرا بنى اسرائيل چنين نكردند و زنانشان زناكار شدند.
امام رضا(ع ) نيز مى فرمايد:
(اِنَّ التَّهِيَّةَ مِمّا يَزيدُ فى عِفَّةِ النِّساءِ وَ لَقَدْ تَرَكَ النِّساءُ الْعِفَّةَ بِتَرْكِ اَزْواجِهِنَّ التَّهِيَّةَ)
آمـادگـى (و آراسـتـگـى مـرد) بـر عفت و پاكدامنى زن مى افزايد و گروهى از زنان ، عفت خود را ترك كردند؛ زيرا شوهرانشان خود را براى نيازهاى آنها آماده نكردند.
د ـ حيا:
حـيـا، حـالت شرمسارى و خجلت در ارتكاب اعمال ناپسند را گويند. هرگاه ، صفت نيكوى حيا در انسان باشد، مايه دورى جستن وى از كارهاى زشت خواهد بود. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(اَلْحَياءُ يَصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبيحِ)
حيا از ارتكاب كار زشت جلوگيرى مى كند.
صـفـا، پـاكـى و عـفـت ، يـكـى از ثـمـره هـاى برخوردارى از صفت ارزشمند حيا در محيط زندگى خانوادگى است ، و بعكس ، پرهيز نكردن از كارهايى كه شرم و حيا را در انسان ضعيف و كمرنگ مـى كـنـد، مـانند شوخيهاى زننده ، سخنان زشت و ناروا، توصيف مفاسد اخلاقى ديگران و... منجر بـه خـدشـه دار شـدن عـفـت انـسان مى شود. بنابراين ، انسان هر اندازه به حياى خود و همسرش اهميّت دهد، بر عفت و پاكدامنى اعضاى خانواده اش مى افزايد. حضرت على (ع ) فرمود:
(عَلى قَدْرِ الْحَياءِ تَكُونُ العِفَّةُ)
عفت به اندازه حيا[ى انسان است .
آثار حفظ عفت
حـفـظ عـفـت نتايج گرانبهايى در تاءمين سعادت خانوادگى دارد كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
الف ـ پاكدامنى همسر:
عفّت ، بهترين وسيله براى مبارزه با هواهاى نفسانى است كه دريچه آلودگى جنسى را به روى انسان مى بندد. حضرت امير(ع ) فرمود:
(ضادُّوا الشَّرَهَ بِالْعِفَّةِ)
به واسطه عفت ، با خواسته هاى نفسانى مخالفت ورزيد.
و نيز فرمود:
(اَلْعِفَّةُ تُضَعِّفُ الشَّهْوَةَ)
عفت ، شهوت را تضعيف مى كند.
در محيط خانوادگى ، يكى از آثار عفت ، پاكدامنى همسر است . اگر شوهر عفيف باشد، پاكدامنى او در اخـلاق و رفـتـار هـمـسـرش تـاءثـيـر مى گذارد و او را به سوى خوبيها سوق مى دهد. امام صادق (ع ) فرمود:
(عَفُّوا عَنْ نِساءِ النّاسِ تَعُفَّ نِساؤُكُمْ)
از زنان مردم چشم بپوشيد تا همسرانتان عفيف بمانند.
ب ـ جلب اعتماد همسر:
اعـتـمـاد بـه هـمـسـر يكى از ضروريات زندگى خانوادگى است و بدون آن نمى توان زندگى خـوش و بـاصـفـايـى داشـت . عـفـت انسان موجب مى شود كه همسرش به پاكى و سلامت اخلاقى او اطـمـيـنان پيدا كند و با دلى خوش و خاطرى آسوده به انجام وظايف خانوادگى بپردازد، چرا كه مى داند، همواره عفت مانع آلودگى همسرش به زشتيهاست . حضرت على (ع) فرمود:
(اَلْعَفافُ يَصُونُ النَّفْسَ وَ يُنَزِّهُها عَنِ الدَّنايا)
عفت ، انسان را حفظ مى كند و او را از پستيها نگه مى دارد.
انـسـان غـيـر عـفـيـف ، هـمـواره نـگـرانـى و بـى اعـتـمـادى هـمـسـرش را بـه دنبال دارد و اين خود،موجب ناراحتيها و مشكلات فراوان روحى و گسترش اختلافات خانوادگى مى شود.
ج ـ تحكيم پيوند خانوادگى :
بـراى تـداوم مـحـبـّت و تـحـكيم پيوند خانوادگى بايد از عواملى كه موجب اختلافات در كانون گـرم خـانواده مى گردد، دورى گزيد. عدم رعايت عفت از سوى همسران پايه هاى محكم خانواده را لرزان مـى كـنـد و بـعـكـس ، بـر اثـر خـويـشـتـنـدارى و عفاف است كه محيط خانواده از اختلافات ويـرانـگـر و فـسـاد اخـلاقـى در امـان مـى مـانـد، چـرا كـه عـفـت ، بـزرگـتـريـن عامل حفظ انسان از غلتيدن به ورطه فساد و تباهى است . حضرت على (ع ) فرمود:
(ثَمَرَةُ الْعِفَّةِ الصِّيانَةُ)
نتيجه پاكدامنى ، خويشتندارى است .
انـسـان عـفيف ، بيش از حدّ لازم طلب نمى كند و در زندگى زناشويى به همسر خود قانع بوده، در پى هوسرانى نمى رود. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(لَمْ يَتَحَلَّ بِالْعِفَّةِ مَنِ اشْتَهى ما لا يَجِدُ)
هر كس آنچه را نمى يابد بخواهد، به [زينت ] عفت آراسته نيست .
درك همسر
زن و شـوهـر بـايـد بـراى دسـتـيـابـى بـه ارزشـهـا و اهـداف تـشـكـيل خانواده ، رفتارى محترمانه نسبت به يكديگر داشته ، تكاليف و حقوق همديگر را رعايت كنند و مقام و منزلت ، موقعيت خانوادگى ، شخصيّت اجتماعى و وضعيت كارى يكديگر را بخوبى درك نمايند.
درك هـمـسـر و انـتـظـار هـمـدلى و هـمـكـارى از او، تـوقّعى بجا و امرى طبيعى است و بدين وسيله بسيارى از نارساييها برطرف شده ، زندگى صفا و صميميت مى يابد.
نقش درك همسر در زندگى
سـعـادتِ زنـدگـى زنـاشـويـى ، بـراسـاس كـمـك و تـعـاون زن و مـرد شـكـل مـى گـيـرد؛ ريـشـه بـسـيارى از درگيريها، اختلافات ، جداييها و از هم پاشيدگى بنيان خـانـواده در عـدم درك هـمـسـر نـهـفـته است . هرگاه همسران همديگر را درك كنند و بدين گونه از مـشـكـلات و گـرفـتـاريـهاى يكديگر با خبر باشند و در صدد رفع آن برآيند، كانون خانواده گرم و با صفا خواهد بود.
بـى تـوجـّهـى بـه نـيازهاى همسر در محيط خانواده و اختصاص ندادن وقتى از شبانه روز براى هـمـدلى ، و هـمـدردى ، زنـدگـى را بـى روح و ملال آور مى كند. از اين رو، سفارش شده است كه شـوهـر اوقـات فراغت را در كنار همسر و فرزندان خود بگذراند تا با توجّه بيشتر به آنان و اهـتـمـام بـه امور خانواده ، تفاهم ، صفا و صميميت ، دوستى و مودّت را افزايش دهد. پيامبر اسلام (ص ) فرمود:
(جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِيالِهِ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ تَعالى مِنْ اِعْتكافٍ فى مَسْجِدى هذا)
بـودن مـرد در مـيـان خـانـواده اش ، در پـيـشـگـاه خـدا از اعتكاف در مسجد من (مسجدالنّبى ـ مدينه ) محبوبتر است .
چگونگى درك همسر
گـرچـه وجـود ويـژگـيـهـا و صـفـات مـخـتـلف و نـيـز پـيـچـيـدگـيـهـا و شـگـفـتـيـهـاى مـسـائل روحـى و روانـى ، درك كـامـل روحـيـات افـراد را مـشـكل و حتى غيرممكن مى سازد، اما مى توان با استفاده از مشتركات روحى و اخلاقى تا اندازه اى به درون افراد پى برد و از وضعيت روحى آنان آگاه شد.
لازمه آشنايى با روحيات ديگران اين است كه انسان از حالات روحى خود آگاهى داشته باشد تا بـتـوانـد دركـى صـحـيـح از روحـيات ديگران پيدا كند. كسى كه شناخت درستى از خود ندارد، از شناخت ديگران عاجز خواهد بود. امير مؤ منان (ع ) فرمود:
(كَيْفَ يَعْرِفُ غَيْرَهُ مَنْ يَجْهَلُ نَفْسَهُ)
آن كس كه خود را نمى شناسد، چگونه ديگران را بشناسد؟
از طـرف ديـگـر، مى توان با شناخت روحيات و اخلاق خاص افراد، تصوير دقيقترى از شخصيت آنان ترسيم كرد؛ از اين رو آگاهى از رفتار و اخلاق همسر، رهگشاى درك او خواهد بود.
موانع درك همسر
الف ـ روحيه خودبرتربينى :
ايـن روحـيـه باعث مى شود كه انسان همسرش را بخوبى درك نكند و مشكلات و خواسته هاى او را ناديده بگيرد. چنين انسانى اگر هم در فكر همسر باشد، فقط در جهت بهره بردارى از او براى رسـيـدن بـه امـيـال نـفـسـانـى و خـواسته هاى حيوانى خويش است . او توقّع دارد كه تمام توجّه هـمـسـرش بـه وى بـوده ، هـمـيـشـه در خـدمـت خـواسـتـه هـا و امـيـال او بـاشـد و تـا پـاى جـان بـرايـش تـلاش كـنـد، ولى خود هيچ دركى از نيازها، مشكلات ، احساسات و سخنان همسرش نداشته باشد و از روى بى اعتنايى با او برخورد كند.
البـتـه بـرترى در بعضى از صفات و ويژگيها، انسانهاى وارسته را به سوى غرور و بى اعـتنايى به همسر سوق نمى دهد، بلكه اين انسانهاى كم ظرفيت هستند كه بر اثر برتريهاى واقـعى يا خيالى چنان غرور و سركشى پيدا مى كنند كه نمى توانند هيچ دركى از موقعيت و مسؤ وليـت هـمـسـر خـود داشـتـه بـاشـنـد. ايـن گـونـه افراد در واقع گرفتار صفت ناپسند تكبّر و خـودبرتربينى هستند، ذليلند و خود نمى دانند. امير مؤ منان (ع ) حالت آنان را چنين ترسيم مى كند:
(اَلتَّكَبُّرُ فِى الْوِلايَةِ ذُلُّ فِى الْعَزْلِ)
خود بزرگ بينى در سرپرستى و ولايت ، خوارى در انزواست .
چـنـين افرادى در چشم ديگران و حتى همسران تحقير شده خود، هيچ گونه ارج ومنزلتى ندارند؛ زيرا به فرموده همان حضرت :
(تَكَبُّرُ الْمَرْءِ يَضَعُهُ)
خودبزرگ بينى مرد، او را كوچك مى كند.
شـخـص خـودبين ، فقط به فكر خواسته ها و منافع خويش است و به صورت جدّى به نيازها و مـسـائل شـخـصـى و خـانـوادگـى شـريـك زنـدگـى اش نمى انديشد. بنابراين ، خودبينى مانع اسـاسـى درك هـمـسـر اسـت و تـا اين مانع بزرگ از بين نرود، انسان قادر به درك همسر خويش نـخـواهـد بـود. و در ايـن صورت ، خودبينى انسان محصولى جز ايجاد اختلاف و افزايش كينه و مشكلات خانوادگى نخواهد داشت . همان امام فرمود:
(ثَمَرَةُ الْعُجْبِ الْبَغْضاءُ)
نتيجه خودبينى ، دشمنى [و كينه ] است .
ب ـ بى توجّهى به نقش همسر:
بـعـضـى افـراد فـقـط به كار و تلاش خود توجه داشته ، از رنج و كوششى كه همسر آنها در زنـدگـى مـشـتـرك مـتـحمّل مى شود غافلند و در واقع نقش مهم همسر را در خانواده درك نكرده اند. ايـنـان ، از ايـن نـكـتـه كـه آرامـش و سلامت خانواده و روال مطلوب آن ، نتيجه تلاش دوجانبه زن و شوهر است و هيچ يك بدون همكارى صميمانه ديگرى قادر به تاءمين سعادت خانواده نيست ، غفلت دارنـد. ايـن مـسـاءله ، زمينه ساز عدم درك همسر و بى اعتنايى به نقش او و صفات ناپسند ديگر مـى شـود، در حـالى كـه زنـدگـى سـعـادتمندانه خانوادگى فقط در سايه همدلى و توجّه به مـسـائل يـكـديـگـر و سـعـى در رفـع مـشـكـلات هـمـسـر مـيسّر است . توجه به اين نكته ضرورت تحصيل رضايت همسر را براى همكارى صميمانه او آشكار مى كند.
ايـن حالت زشت ، مصداق بارز كفران نعمت يا (ناسپاسى ) است كه در اسلام از آن سخت نكوهش شده است . قرآن مجيد مى فرمايد:
(لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاََزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابِى لَشَديدٌ)
اگر شكرگزارى كنيد، بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى كنيد، مجازاتم شديد است .
فوايد درك همسر
الف ـ هماهنگى و همكارى :
فـراز و نـشـيـب زنـدگى بگونه اى است كه همه افراد به تناسب موقعيت شغلى و اجتماعى خود داراى گـرفـتـارى و مـشـكـلات هـسـتـنـد. اگـر رفـتـار زن و شـوهـر بـا يـكـديـگـر بـراسـاس تـحـمـّل سختيها و همكارى در رفع مشكلات نباشد، در محيط خانواده آرامش و سعادت و سلامت وجود نـخـواهـد داشـت . امـّا درك هـمسر موجب آن مى شود كه زن و شوهر نه تنها بر مشكلات فايق آيند، بـلكـه از روى هـمـكـارى و هـمـدردى بـيـشتر به اندازه توان خود در يارى رساندن به يكديگر تـلاش كنند و با تقويت روحيه و از بين بردن ناراحتى ، پشتيبان روحى يكديگر در محيط خانه باشند.
مـردى خـدمـت پيامبر اكرم (ص ) آمد و عرض كرد: همسرى دارم كه هرگاه وارد خانه مى شوم ، به اسـتـقـبالم مى آيد و چون خارج مى شوم ، بدرقه ام مى كند و زمانى كه مرا اندوهگين مى بيند مى گويد: اگر براى روزى غصّه مى خورى ، بدان كه ديگرى آن را به عهده گرفته است و اگر بـراى آخـرت غـصـّه مـى خـورى خـدا انـدوهـت را زيـاد كـنـد. رسول خدا(ص ) فرمود: خداوند كارگزارانى دارد و چنين زنى از كارگزاران خداست و نصف اجر شهيد را دارد.
زنـى كـه هـمـسر خود را درك مى كند، نه تنها خدمت به همسر را با تكلّف و زحمت انجام نمى دهد، بـلكـه با رغبت به امور خانه رسيدگى مى كند؛ بدين گونه هم در تاءمين سعادت خانواده نقش بسزايى دارد و هم از اجر معنوى و پاداش اخروى آن بهره مند مى شود. امام صادق (ع ) فرمود:
هـر زنـى كـه يـك بـار بـه شـوهـرش آب دهـد، از عـبـادت يـك سـال كـه روزش بـه روزه و شـبـش بـه نـمـاز بـگـذرد، بـرايـش بـهـتـر اسـت و خـداونـد در مـقـابـل هـر آب دادن بـه شـوهـر، شـهـرى در بـهـشـت بـرايـش مـى سـازد و شـصـت جـرمـش را مـى بخشد.
رسـول خـدا(ص ) پـيـرامـون كـمـك مـرد بـه هـمـسـرش در منزل فرمود:
(يـاعـَلِىُّ مـَنْ لَمْ يـَاءْنـِفْ مـِنْ خـِدْمـَةِ الْعـَيـالِ فـَهـُوَ كـَفـّارَةُ الْكـَبـائِرِ وَ يـُطـْفـِى ءُ غَضَبَالرَّبِّ)
اى على ! هر كس از خدمت به خانواده اش ننگ نداشته باشد، اين موجب بخشش گناهان بزرگ است و [آتش ] غضب پروردگار را خاموش مى كند.
و نيز درباره ارزش خدمت به خانواده فرمود:
(لا يَخْدِمُ الْعِيالَ اِلاّ صِدّيقٌ اَوْ شَهيدٌ اَوْ رَجُلٌ يُريدُ اللّهُ بِهِ خَيْرَ الدُّنْيا وَالاَّْخِرَةِ)
بـه خـانـواده خـدمـت نـمـى كـنـد، مـگـر صـدّيق يا شهيد يا مردى كه خداوند خير دنيا و آخرت او را بخواهد.
ب ـ كم شدن توقّعات :
يـكـى از عـلل شـكـسـتـهـا و ناكاميها در زندگى ، توقّعات بيجا و انتظارات غير واقع بينانه از هـمـسـر اسـت . گـاهـى زن از شـوهـرش انـتـظار دارد كه در مجموعه زندگى امكانات متناسب و همه وسـايـل مـورد نـيـاز را فـراهم كند و شوهر نيز از همسرش توقع دارد كه براى وى بهترين زن خـانه دار و كدبانو و... باشد. با چنين توقّعاتى اگر هر يك از آنان نتواند انتظارات ديگرى را بـرآورده سـازد، اخـتـلافات و كشمكشها شروع مى شود و آرامش و آسايش خانه به نگرانيها و عدم سازگارى تبديل مى شود، اما اگر همسران يكديگر را بخوبى درك كنند، از وضعيت روحى ، درآمـدهـا و تـوانـايـيها شناخت كافى داشته باشند، براساس آن ، توقعات و انتظارات خود را تـنـظـيـم خـواهـنـد كرد بدين صورت ، با كم شدن توقّعات ، آسايش و سعادت در محيط خانه و خانواده تاءمين مى شود.
در زنـدگـى خـانـوادگـى ، درك شـرايـط و مـوقعيت همسر و نيز شناخت روحيات او مى تواند به هـمـدلى و هـمـاهنگى بيشتر منجر شود. چنين همسرانى در زندگى پشتيبان يكديگر و در مشكلات ، غمخوار همديگرند.
روزى رسول خدا(ص) به خانه على (ع) وارد شد. او و فاطمه (س) را ديد كه با كمك يكديگر بـا آسـيـاب دسـتـى غلّه آرد مى كنند. پيامبر(ص) فرمود: كدام يك خسته تريد؟ على (ع) عرض كـرد: فاطمه خسته تر است . پيامبر(ص ) به فاطمه (س) فرمود: دخترم ! برخيز. او برخاست و پيامبر(ص) به جاى وى نشست و به على (ع) در آرد كردن غلّه كمك كرد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید