"چرا بيشتر مردم از مراجعه به روانپزشکان و روانشناسان خوششان نمي آيد؟"
اين، سوال اصلي گفتگوي ما با دکتر محمد مهدي قاسمي، متخصص اعصاب و روان است. با ما در اين گفتگو همراه شويد.
چرا بيشتر مردم از مراجعه به روانپزشک و روانشناس خوششان نميآيد؟
البته امروز در ديگر کشورها به خصوص کشورهاي غربي اين مساله جا افتاده و مردم به راحتي مراجعات متعددي به روانپزشک و روانشناس دارند، حتي شايد به يک فرهنگ تبديل شده باشد.
خوشبختانه در کشور ما نيز فرهنگ عمومي به اين سمت در حال حرکت است و اين مساله کم کم بين مردم جا افتاده که مغز نيز مانند قلب، کليه، کبد و سيستم گوارش ميتواند بيمار شود و براي رفع مرض آن بايد به متخصص آن مراجعه کرد.
يکي ديگر از باورهاي نادرست، اما رايج در ميان مردم اين است که بيشتر بيماريهاي رواني درماني ندارند. آيا بيماريهاي اعصاب و روان درمان قطعي دارند؟
بيماريهاي اعصاب و روان جدا از ديگر بيماريهاي پزشکي نيست. در بيماريهاي گوناگون بدن، عموم اشکالات در سطح سلولي اتفاق ميافتند، مثلا بروز يک اشکال در ترشح و عملکرد انسولين در سطح سلولي بدن، باعث ايجاد ديابت مي شود.
در بين سلولهاي مغزي نيز مواد بيوشيميايي وجود دارد که وقتي تعادل اين مواد به هم ميخورد، موجب بروز بيماريهاي متعدد اعصاب و روان ميشود که با درمانهاي گوناگون، مي توان اين مواد بيوشيميايي را به حالت تعادل رساند.
مراجعه به يک متخصص ميتواند دريچهاي به دنياي جديد براي انسان بگشايد و مردم نبايد نگران حرف و حديثهاي ديگران باشند.
عموما در بيشتر بيماريها درمان قطعي نداريم، مثلا تا زماني که بيمار ديابتي، قرص قند خود را ميخورد و رعايت برخي اصول درماني را ميکند، قند او کنترل ميشود. ولي در هر صورت بايد دارو را بخورد. در بيماريهاي اعصاب و روان نيز وضعيت به همين منوال است و شايد بهتر باشد.
ممکن است يک فرد ديابتي، فشار خوني، قلبي، کليوي و ... تا آخر عمر دارو بخورد، ولي خوشبختانه در درمان اغلب بيماريهاي اعصاب و روان يک دوره درماني وجود دارد و اگر درمان به طريقه صحيح انجام شود، ميتوان پس از مدتي دارو را قطع کرد.
شايعترين بيماريهاي اعصاب و روان در جامعه ما کداماند؟
بر خلاف ديدگاه عمومي که از کلمه بيماريهاي اعصاب و روان بدترين نوع آن، يعني ديوانگي يا رواني بودن در ذهن شکل ميگيرد، ما در مطببا درصد بسيار کمي از اين بيماران مواجه هستيم و اصولاً ما اين واژهها را قبول نداريم.
شيوع اضطراب مانند سرماخوردگي بسيار زياد است. افسردگي بخش چشمگيري از افراد جامعه از سن پايين تا سالمندان را در برگرفته است. وسواس و اعتياد جزو رايجترين بيماريهاي اعصاب و روان محسوب ميشوند.
بعضي از مردم به علت ترس از انگ بيماري رواني مثل افسردگي، با مراجعه نکردن به متخصص، گاهي صدمات غير قابل جبراني از نظر اجتماعي و رواني و حتي جسمي به خود وارد مي کنند، ولي نگران هستند نکند کسي بفهمد او مبتلا به بيماري است.
ما روزانه شاهد نابودي زندگيهاي گوناگوني هستيم، شاهد پرخاشگري، افت کارآيي و تحصيلي، خودکشي، بزهکاري، اعتياد و ... هستيم که شايد با يک مشاوره ساده بتوان جلوي اين اتفاقات را گرفت.
من حتي ميخواهم بگويم بيماريهاي اعصاب و روان ميتواند اعتقادات ديني يک فرد را سست کند.
مطلب جالبي را ذکر کرديد. واقعا رابطه بين اعتقادات ديني و سلامت رواني چيست؟
حوزه روح از حوزه علوم تجربي و شناخت کامل بشر خارج است، ولي روانپزشکي، علمياست که بشر بخش اعظم آن را شناخته است و مانند علوم ديگر بخشهاي ناشناخته اي نيز دارد.
مترادف کردن بيماريهاي روحي و رواني اشتباه است و اين طرز تفکر که فقط کساني که اعتقادات ضعيف دارند به بيماريهاي رواني مبتلا ميشوند، هم اشتباه است. ولي اين باور نيز وجود دارد که اعتقادات ديني و معنويت بر بهداشت روان موثرند و متقابلا بهداشت روان يک فرد ميتواند بر اعتقادات ديني او موثر باشد، بنابراين شايد از اين حيث، توجه به بهداشت روان در مقايسه با بيماريهاي جسمي ارجحيت بيشتري داشته باشد.
به هر حال ميخواهم بگويم مراجعه به يک متخصص ميتواند دريچهاي به دنياي جديد براي انسان بگشايد و مردم نبايد نگران حرف و حديثهاي ديگران باشند.
دکتر محمد مهدي قاسمي - متخصص اعصاب و روان
مصاحبه کننده : دکتر مجتبي جوان بختي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید