افسردگي چيست ؟ ( قسمت دوم)
علت هاي افسردگي
مكانيسم هاي دقيق ابتلا به افسردگي هنوز كشف نشده اند. با وجود اين چند عامل زيست شيميايي و رواني اجتماعي شناخته شده اند كه باعث افسردگي مي شوند. ساختار زيست شيميايي و ژنتيكي بعضي از مردان و زنان چنان است كه در محيط هاي داراي عوامل محيطي و اجتماعي يكسان ، آسيب پذيري بيشتر نسبت به افسردگي نشان مي دهند.
علت هاي روان شناختي افسردگي گوناگون اند. استرس آغازگر افسردگي است. استرس هاي موجد افسردگي، رويدادهاي بزرگ ناخواسته زندگي اند؛ مثل مرگ يك عزيز، نه رويدادهاي جزيي مثل ترافيك شلوغ سرشب در شهر كه همواره با آن روبرو هستيم.
استرس هاي زندگي را بر اساس شدت تاثير درجه بندي كرده اند. مقياس 37 درجه ايHolmes , Rahe مرگ همسر را 100، طلاق را 75 ، بيماري شخصي را 53 ، ازدواج را 50 ، آبستني را 39 ، تغيير مسئوليت كار را 29 ، موفقيت چشمگير را 28 ، تغيير اوضاع زندگي را 25 ، مشكل داشتن با كارفرما را 23 ، تغيير فعاليت اجتماعي را 18 ارزيابي كرده است.
چنان كه در اين مقياس ديده مي شود استرس هاي خوشايند هم مي توانند از عوامل افسردگي باشند. ازدواج و آشتي بعد از جدايي، تنها عوامل استرس زا نيستند بلكه كسب موفقيت چشمگير، با آن كه بسيار خوشايند است، استرس زا است.
روان شناسان بر اين باورند كه در نبود حمايت اجتماعي يا دوستان، گرايش به افسردگي تشديد مي شود؛ به سخن ديگر وجود دوستان متعدد ، فرد را از ابتلاي به افسردگي حفظ مي كند.
بعضي از پژوهشگران بر اين باورند كه نشان گاهي به نام " اختلال افسرده ساز شخصيت" وجود دارد كه افراد مبتلا به آن همواره نسبت به خود و ديگران بدبين اند؛ جهان به نظر آنها بي رحم و بي پشتيبان است و خود بي ارزش اند و آينده نوميد كننده است. به خاطر داشتن اين ديد منفي به زندگي، مستعد ابتلاي به افسردگي اند.
علت هاي افسردگي سال خوردگان بسيارند. تعدادي از بيماري هاي وابسته به سالخوردگي و دارو و درمان آنها، مثل داروهاي ضد فشار خون يا تسكين درد مفاصل، آغازگر افسردگي اند يا باعث تغييرخلق و خوي مي شوند.
بسياري از استرس هاي بزرگ كه به افسردگي مي انجامند غالباً در سالخوردگي رخ مي دهند: مانند بيماري هاي مزمن و ناتواني هاي جسمي، گرفتاري هاي مالي، تغيير شيوه زندگي و بي هدفي در زندگي. گاهي مرداني كه در سراسر عمرخود فعاليت بسيار داشته اند در نتيجه ي ناتواني در تطبيق خود با زندگي بازنشستگي دچار افسردگي مي شوند. نكته جالب درباره افسردگي اين است كه دختران به دلايل بسيار كه با مقام زنان و وضع اجتماعي آنها در جامعه ما ارتباط دارد، نسبت به افسردگي آسيب پذيرترند. بعضي از بررسي ها نشان داده اند ، در حالي كه پسران از تغيير اوضاع بدني خود در سن بلوغ خرسند مي شوند، دختران غالباً از تغييرات جديدي كه در بدن آنها رخ مي دهد دچار ناآرامي مي گردند. بر سر اين كه دختران كمرو و خجالتي مستعد ابتلاي به افسردگي اند، اختلاف نظر وجود دارد. ولي اگر والدين آنها از نظر باليني افسرده باشند، اگر به عواطف آنها توجهي نشود و اگر به درستي تربيت نشوند، احتمال ابتلاي آنها به افسردگي زياد مي شود.
درمان افسردگي
براساس گزارش " انجمن روان پزشكان آمريكا" 85 در صد مبتلايان به افسردگي كبير تا حد زيادي درمان مي شوند. از اين گذشته تشخيص به موقع بيماري سبب كاهش ، مدت و شدت بيماري مي شود و با درمان مناسب مي توان از بازگشت بيماري پيشگيري كرد يا از شدت آن كاست.
دو نوع درمان متداول براي افسردگي وجود دارد: روان درماني و دارو درماني، يعني استفاده از داروهاي ضد افسردگي. مسئله اين است كه غالباً افسردگي، غلط تشخيص داده مي شود و بيماران عموماً به چهار تا پنج پزشك يا روان پزشك مراجعه مي كنند تا يكي از آنها به درستي بيماري را تشخيص دهد و درمان كند. در بعضي موارد تشخيص درست داده مي شود ولي داروهاي آرامبخش و خواب آور دو برابر ميزان نياز و يا كمتر از مقدار مناسب تجويز مي گردد. از اين گذشته بسياري از بيماران گمان مي كنند دچار ضعف شده اند و به پزشك مراجعه نمي كنند. در حالات شديد فاقد انرژي و اميد به آينده اند.
طول درمان به نوع آن و شدت افسردگي وابسته است. در آزمايش هاي باليني 50 تا 60 درصد بيماران ظرف چهار تا شش هفته و گاهي دو تا چهار هفته به درمان پاسخ مي دهند، درمان كامل بين چهار تا شش ماه انجام مي گيرد.
روان درماني به عكس دارو درماني ظرف شش تا هشت هفته بهبود نشان مي دهد. ولي براي بهبود كامل تا دوازده هفته طول مي كشد. اگر روان درماني در اين مدت سود بخش نبود، دارو درماني بايد آغاز گردد.
متخصصان، بستري كردن بيماران را در چهار حالت زير توصيه مي كنند:
1- وقتي بيمار قصد خودكشي دارد؛
2- وقتي بيمار چنان دل مرده است كه نمي تواند غذا بخورد؛
3- وقتي بيمار نشانه هايي از روان پريشي دارد؛
4- وقتي كه بيمار به بيماري خطرناك ديگري مثل ديابت مبتلا باشد.
دارو درماني افسردگي :
داروهاي ضد افسردگي موادي هستند كه از افسردگي جلوگيري مي كنند يا آن را تسكين مي دهند. اين داروها مغز افراد افسردهرا به توليد" مواد شيميايي عصبي" كه فاقد است ، وادار مي سازد.
وقتي كسي احساس مي كند كه افسردگي پايان پذيرفته نبايد مصرف دارو را قطع كند ، بلكه بايد با نظارت پزشك تدريجاً به اين كار اقدام نمايد. از آنجا كه سالخوردگان عموماً داروهاي بيماري هاي ديگر را مصرف مي كنند ، پزشك و بيمار بايد در مورد ناسازگاري داروها با هم هوشيار باشند.
روان درماني افسردگي:
روان درماني افسردگي انواع گوناگون دارد ( متجاوز از 200 نوع ) كه اساس همه آنها " گفت و گو با بيمار" است.
روش هاي روان درماني در دو گروه جاي مي گيرند:
1) جهت دهنده به بينش بيمار درباره ي ريشه هاي بيماري يا افزايش آگاهي او از انگيزش ناخودآگاه خود؛
2) "رفتار درماني شناختي" كه عمدتاً در تغيير رفتار بيمار و فرآيندهاي انديشه او متمركز است؛ حال آنكه رفتار درماني تلاش مي كند راه هاي تغيير رفتار را به بيمار بياموزد تا بر افسردگي غلبه كند.
تلاش روان درماني، رفع تعارض هاي رواني بيماران و اصلاح رفتارهاي نادرست و شيوه هاي تفكري است كه به افسردگي انجاميده است. درمان جهت دهنده بينش بيمار به او امكان مي دهد بفهمد كه چرا افسرده شده است. حال آنكه رفتار درماني تلاش مي كند راه هاي تغيير رفتار را به بيمار بياموزد تا بر افسردگي غلبه كند.
ديگر انواع درمان افسردگي:
چند نوع درمان ديگر غير از دارو درماني و روان درماني افسردگي وجود دارند: درمان با ايجاد تشنج به وسيله الكتريسيته، نور درماني و درمان هاي جانشين، درمان با ايجاد تشنج به وسيله الكتريسيته براي بيماراني تجويز مي شود كه به اختلالات شديد خلق و خوي مبتلا هستند.
نور درماني ، به وسيله نور فلوئورسان با شدت 1000 واحد ( لوكس ) انجام مي گردد. درمان هاي جانشين مثل ورزش منظم، در بيمار اعتماد به نفس ايجاد مي كند. از اين گذشته سبب افزايش تراز اندورفين در بدن مي شود.
اندورفين به بخش هايي از مغز اثر مي كند كه دست اندركار ادراك درد و هيجان اند. ميزان اين ماده در افراد افسرده كمتر از معمول است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید