متاسفانه يکي از واقعيتهاي اجتماعي ما اين است که اغلب افرادي که از ناراحتيهاي رواني رنج مي برند، با آنکه مي توانند به راحتي درمان شوند، مراجعه به روان پزشک را نقطه ضعف تلقي مي کنند . بسياري از آنها اختلال رواني را مايه شرم و ننگ مي دانند اين اشخاص به اعضاي خانواده يا دوستاني که بتوانند آنها را به حرکت در جهت درست تشويق کنند احتياج دارند .
از آنجايي که افسردگي و مانيا اغلب با نشانه هاي ترديد يا قضاوت ضعيف همراه است کار برنامه ريزي، دشوار مي شود. در اين شرايط يکي از دوستان يا اعضاي خانواده ممکن است بتواند در اين رهگذر بسيار موثر واقع شود. حصول اطمينان از اينکه بيمار داروهاي تجويز شده را مصرف مي کند يا طبق قرار قبلي به پزشک يا درمانگر رجوع مي نمايد مي تواند به سرعت بهبودي کمک نمايد. اما اگر اين راهنمايي به گونه اي باشد که بيمار احساس کند به خواسته ها و ارزشهاي ا و بهاي لازم داده نمي شود، مشکلاتي به وجود مي آيد. در صورت امکان مي توان با يکي از افراد خانواده يا يکي از نزديکان بيمار در اين زمينه مشورت نمود.
دوستان و نزديکان بيمار بايد معياري براي سالم بودن بيمار معالجه شده داشته باشند، يکي از راه هاي مهم براي رسيدن به اين موضوع ، سوال از بيمار و شنيدن نظر اوست . اما اشکال اين طرز برخورد اين است که بيمار بهبود يافته از اينکه مي بيند رفتارش مورد قبول ديگران قرارنگرفته ، ناراحت مي شود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید