ما کمتر در لحظه «حال» آرامش را تجربه میکنیم و کمتر در حال حاضر زندگی میکنیم، متکثّر و پراکنده هستیم به ظاهر داریم در لحظههای حال از نظر فیزیکی زندگی میکنیم اما اگر خودمان را مورد تحلیل قرار میدهیم و درون کاوی خوبی به عمل آوریم میبینیم که کاملاً پراکنده هستیم حتی این در نماز هم خیلی اتفاق میافتد میخوانیم، بعد فکر میکنیم چند رکعت خواندهایم؟
نشاط زندگی، پرسشی بنیادین
هر پرسشی از نشاط و شادی منبعث از یک پرسش معرفت شناختی و هستی شناختی است. به عبارت دیگر شادیها وقتی در حوزه روانشناسی اجتماعی مورد بحث قرار میگیرند جزئی از هیجانها محسوب میشوند اما وقتی از هیجانها صحبت میکنیم و در ذیل آنها به شادیها و هیجانهای مثبت اشاره میکنیم یکی از مهمترین مسائل مربوط به آن، معرفتشناسی و هستیشناسی است. به عبارت دیگر درهرسیستم هستیشناسی و معرفتشناسی وجود شادی یا عدم وجود شادی یکی از محوریترین و اساسیترین مسایل است. در یونان قدیم کلبیون به عنوان افرادی که جهان و مجموعه آن را مجموعهای از حزن و اندوه و غم میبینند و جز سختی و مشقات چیزی برای آن قایل نمیشوند مطرح هستند تفکری که کلبیون را هدایت میکند از جنبه هستی شناسی و معرفت شناسی راهکارهایی را میدهد که نمیتواند منجر به شادی باشد اگر با عینک کلبیون به جهان نگاه بکنیم مسلماً راهکارهای شادی و نشاط کاملاً بسته خواهد شد در مقابل ما اپیکوریم را در یونان قدیم میبینیم که این بحث اساسی و اصلی را مطرح میکنند که التذاذهای نامحسوسی است که با تمرکز بر روی لذتها و التذاذهای محسوس جهان معنا میشود و تجلی آن را در ادبیات خود میبینیم:
ما مرد شرابیم و کبابیم و ربابیم خوشا که شراب است وکباب است و رباب است.
صحبت اساسی این است که در حوزه معرفت شناسی و هستی شناسی یکی از سؤالهای اساسی که بر میگردد به حل بسیطه و حل مرکبه به یک نحوی موضوع شادی و نشاط را میتواند مطرح کند. یعنی مقدمه اول این است که شادی و نشاط یکی از تجلیات هیجان هست وقتی از شادی و نشاط صحبت میکنیم از بعضی از مصادیق هیجان صحبت میکنیم که هم میتوانند مثبت باشند هم میتوانند منفی باشند. - خشم هیجان منفی است، تنفر هیجان منفی است. غم هیجان منفی است. هیجان مثبت یکی از مصداقهایش شادی است و خود شادی مرتبهها و درجات مختلفی خواهد داشت ما میتوانیم از بهجت صحبت کنیم میتوانیم از ابتهاج صحبت کنیم همان طور که ابن سینا این موضوع را مطرح میکند تحت عنوان مقامات عارفین. و یکی از مهمترین مسایلی که به آن اشاره میکند این است که لذات دو دسته هستند: لذات محسوس که ماندگار نیستند، از ثبات برخوردار نیستند و لذات معقول که از ماندگاری برخوردار هستند و آثار آنها هم کاملاً متفاوت است. عارفان هم وقتی خودشان را از مشغولیتها جدا میکنند از جنبه درونی هم به تصفیه میپردازند وارد یک فضا و افقی میشوند که در آن جا شادیها به طریق عمیقی خودش را نشان میدهد. در تعابیر ائمه اطهار است که یکی از بزرگترین گناهان کبیره «ناامیدی» است.
امید و نشاط در فرهنگ دینی
از پیغمبر اکرم (ص)است که اگر کسی یک سال از عمرش باقی مانده باشد و توبه کند برای او امکان رستگاری است بعد میفرمایند که اگر یک ماه از زندگی او باقی باشد، بعد میفرمایند یک روز و بعد میفرمایند اگر یک ساعت. شما به تأثیر این نگاه کنید که تا چه اندازه اثر بخشی در حوزه امید و امیدواری میتواند ایجاد کند. در حوزه فقه هم نگاه میکنیم که گزینههای متفاوت و متعدد و قرار دادن این گزینهها به پیش روی مکلّف، به انعطاف درونی در روانشناسی اجتماعی مکلفین منجر میشود: بهتر این است که کسی نمازش را اول وقت بخواند. آثار بسیار مثبت خواهد داشت. اما اگر کسی نتوانست بخواند این طور نیست که بلافاصله حکم ممانعت کلی یا رد شدن کلی صادر شود. اگر نشد قضایش را بخواند باز اگر نتوانست و خودش از دنیا رفت امکان این که کسی برای او به جا بیاورد و اینها در فرهنگ دینی ماست. بسیار مصداقهای عمیقی در فرهنگ شیعه وجود دارد که تعادل بین دنیا و آخرت را برقرار میکند و شادی یکی از مهمترین این محورهاست. از حضرت امام حسن (ع)است که نسبت به دنیا طوری عمل کن گویی که برای همیشه زنده هستی یعنی اگر میخواهی ابزاری را درست کنی طوری درست کن که ماندگاری داشته باشد جهت و دیدت پویا باشد. به آخرتت هم طوری نگاه کن که گویی فردا از دنیا خواهی رفت. این تعادل بین دنیا و آخرت یکی از مهمترین و برجستهترین ویژگیهای فرهنگ اسلام و فرهنگ شیعی است که با این تعادل ارتباط اجتماعی بسیار منظم، منسجم و پویایی تنظیم میشود. ما میتوانیم از تجلیات این به بحث امیدواری اشاره کنیم. یکی از تجلیات مهم معرفت شناسی در کنار بحثهای عمیق هستی شناسی در فرهنگ شیعه که مرتبط موضوع شادی میشود وجود امید و امیدواری هست. سراسر ادبیات عارفانه ما پر از امید است که مهم است از فرهنگ قرآن. وقتی از بعد روانشناسی اجتماعی به قضیه مینگریم میتوانیم نگاه کنیم که تا چه اندازه اثر بخشی در حوزه روابط ایجاد میکند. باید توانایی و شجاعت عذرخواهی داشته باشیم. ابن سینا میگوید به یاد داشته باشید اگر برای یک موضوع غلط هزار دلیل بیاورید میشود هزار و یک غلط. خود این را که از جنبه آثار اجتماعی در نظر بگیرید آثار بسیار عمیقی در حوزه هیجانهای مثبت دارد. فرهنگ ضد حرمانی که در حوزه روانشناسی اجتماعی شیعه داریم این است که مولانا میگوید:
تا تو تاریک و ملول تیرهای
دان که با دیو لعین همشیرهای.
مثلاً یأس و حرمان یکی از مهمترین نشانههایی است که فرد از جاذبه رحمت الهی خارج شده است «غایه آمالالعارفین» در دعای کمیل سرشار از انرژی مثبت است.
متغیرهای موثر بر نشاط اجتماعی
محبت و مهرورزی
امروز خیلی از تحقیقات در حوزه روانشناسی اجتماعی ثابت کرده که شما وقتی به کسی محبت میکنید چه محبت کلامی و چه محبت غیرکلامی «سروتونین» بدن طرف مقابل بالا خواهد رفت. کمبود سروتونین و کاهش سروتونین همان طوری که دوستان مستحضر هستند میتواند باعث افسردگی شود. داروهای ضد افسردگی یکی از ویژگیهاش آن است که سروتونین را تنظیم میکند. کسانی که محبت میکنند نیز سروتونین بدنشان افزایش مییابد. کسانی که شاهد ماجرا هستند سروتونین بدن آنها هم افزایش پیدا میکند. در فرهنگ کینه توزی و تنفر و خشمهای مخرب آثار آن کاملاً معکوس است.
معاشرت و روابط انسانی
یکی از بحثهای مهم در حوزههای روانشناسی اجتماعی این است که ما تا چه اندازه با روابط کلامی و روابط غیر کلامی این را گسترش بدهیم. در بسترهای اصیل فرهنگ ایرانی خیلی بحثهای مختلف داریم، در همین نماز جماعت، براساس یک آیین مرسوم افراد از نماز که فارغ میشوند با همدیگر دست میدهند، «قبول باشه» به همدیگر میگویند، آثار این را شما نگاه کنید یکی از مهمترین و برجستهترین مسایل این است که من به تو نیز فکر میکنم به تو هم میاندیشم و این طور نیست که فقط نماز من قبول شود و من به تو کاری نداشته باشم، یعنی یک عمل مبتنی بر ارتباط اجتماعی که تعامل اجتماعی را ترغیب میکند و تا اندازه بسیار زیادی میتواند در فضای مرتبط با شعائر و مناسک و آداب مذهبی ایجاد فرح بخشی نماید. در توصیههای بسیار زیادی که در روایات آمده کسی که اول سلام میکند ثواب بیشتری میبرد و اگر ما به این حوزه نگاه کنیم خودش از نظر اجتماعی تأثیر بسیار زیادی خواهد داشت که ما تا چه اندازه این تعاملها را با شادی میتوانیم توأم کنیم. از جنبه هستی شناسی تا زمانی که نتوانیم خوب این را تحلیل کنیم که ما به چه وجوهی از هستی قائل هستیم، چه وجوهی از هستی را ترغیب میکنیم و وجوه هستی که در هستی شناسی ما مطرح هستند چه آثار مختلفی را دارند بحث تنظیم نمیشود؟ این سؤال مربوط به هستی شناسی آثار بسیار مختلفی را ایجاد خواهد کرد. وقتی ما رهبانیت را اصل قرار میدهیم با نگاه قرآن تفاوت دارد در قرآن صریحاً هست که چرا لذات مشروع و مجاز را به خودتان حرام میکنید؟ این از جنبه تعاملهای اجتماعی بسیار آثار مثبت خواهد داشت. وجود رخوت و سکون در ابعاد مختلف در اسلام مورد انکار قرار میگیرد. تعبیر باغ وجود در «گلستان سعدی» و دل به عنوان یک مأوا و یک باغی که میتواند دایم طراوت و شادی را تجربه کند ارتباط بسیار مستقیم و عمیق دارد با شادی و نشاط جتماعی. سؤال اصلی این است که ما تا چه اندازه از آنها الهام بگیریم و چه اندازه از روابط فردی و اجتماعی از آنها استفاده میکنیم؟ سعد بن معاذ که از دنیا که رفت پیامبر اکرم (ص)جنازهاش را مشایعت کردند. وقتی به خاک سپرده شد رنگ پیامبر پرید. فرمودند: ایشان در داخل خانواده خوب رفتار نمیکرد این معنایش این است که مسلمان و مؤمن ارتباط اجتماعی و فردیاش میتواند ضد نشاط باشد و شادی ارتباط بسیار مهمی دارد با توجه کردن به حسن خلق یکی از مهمترین عواملی که باعث انقطاع شادی است این است که اضطرابها و نگرانیها در قالب حزن و تألم در حوزههای مختلف، بر ذهن غالب شود.
خلاقیت، توکل و نوجویی
همۀ ابعاد خلاقیت را در نظر بگیریم. بین خلاقیت و شادی و نشاط رابطهها و همبستگیهای بسیار بالایی است یعنی زمانی که شادی از شما جدا شود خلاقیت نیز کم خواهد شد وقتی ما به حرمان و یأس و نا امیدی برسیم که دیگر نمیتوان کاری کرد خلاقیت معنی نخواهد داشت. خلاقیت خودش را وقتی نشان میدهد که در آن گزینههای متفاوت و متعدد مطرح باشد پایه اینها امید بخشی است. شما همین توکل را اگر در نظر بگیرید آثار این در حوزه اجتماعی آثار بسیار شگفت انگیز است چون توکل رفع همه زنجیزهایی است که باعث حرمان و یأس میشود کنار زدن تمام حصارها و تمام عواملی است که نا امیدی را به صور مختلف ترویج و تبلیغ میکند. اگر آثار توکل را از نظر اجتماعی بررسی کنیم بعد اصلی و روانشناسی اجتماعی آن در شادی و نشاط اجتماعی تحقق پیدا میکند. در هستی شناسی اسلامی روی مرکز مدیریت ذهن بر اساس «امید» تأکید میشود. هر کسی را از نظر روانشناسی اجتماعی تحلیل کنیم یک مرکز مدیریت دارد اگر فرض کنید کسی مرکز مدیریت ذهنش پول باشد یعنی امنیت درونی را در این مرکز ببیند اگر پولش افزایش پیدا کرد شاد خواهد شد وقتی میزان آن پایین بیاید ناراحت و مغموم خواهد بود. بعضیها روزی که پول گرفتند شاد هستند و ممکن است «سبز سبزم» را بیان کنند به مجرد این که یک مقدار پولشان کم شود. شروع میکنند همراه با تأسف که خداوند این جهان را برای چه آفرید؟ چون صرفاً بر اساس کنترل کنندههایی که منطبق با مدیریت پول است به قضیه نگاه میکنند. حالا اگر قرار شد مرکز مدیریت ذهن به جای پول «توکل» باشد آثار بسیار شگرف و عجیبی را ایجاد خواهد کرد ما نمونههای بسیار زیادی در تاریخ داریم که با این موضوع توانستند با چالشهای بسیار مهمی برخورد کنند. در دانشگاههای آمریکا بحثها و آزمایشهای مهمی را در حوزه افسردگی انجام دادند مثلاً دو تا خانم را مورد بررسی قرار دادند که هر دو از کار بیکار شدند شرایط سختی برای آنها فراهم شده بود یکی از اینها تا مرز خودکشی جلو میرود و دیگری کسب و کار جدیدی را بوجود میآورد و در آن زمینه بسیار موفق جلو میرود چون شناخت او مبتنی بر امید است. یکی از اساسیترین ابعاد فرهنگ اسلامی در این حوزه امید بخشی و امید دادن است. نو شدن و تازگی. بحث صدرالمتألهین را که در نظر بگیریم هم میبینیم که خداوند هر لحظه در کاینات است. (کل یوم هو فی شأن) این طور نیست که مثل یونانیان قدیم خداوند مانند یک ساعت سازی باشد که ساعت را درست کرده باشد بعد نشسته باشد کنار. هر لحظه، هر حرکتی، هر چشم به هم زدنی و هر برگ درختی که بیفتد محتاج است که از فیاض مطلق بهره جویی کند و بتواند در آن لحظه متصل باشد به دریاهای رحمت الهی. این نو شدن در فرهنگ اسلامی و فرهنگ شیعی یکی از بسترهای شادی است. «قبل از این که از شما حساب بکشند شما اعمال خودتان را حساب کنید.» امام صادق (ع)میفرمایند: «امروز¬تان بهتر از دیروز باشد و فردایتان بهتر از امروز.» بحث بهتر بودن و بهتر شدن یکی از مهمترین پایههای شادی هست چون اگر قرار باشد روند، بهتر شدن باشد نه بدتر شدن، پس رفتن بسوی فرایند پیشرفت مطرح شود. اگر قرار است لحظه بعد همواره بهتر از لحظه اکنون باشد و لحظه اکنون به مراتب بهتر از لحظه پیشین باشد این آثار به مراتب مهمی خواهد داشت. مخصوصاً اگر ما بیاییم روی این مؤلفه در رسانه تکیه کنیم. در فیلم سازی و تآتر به تکاملهای اجتماعی نگاه کنیم که تا چه اندازه تولید لحظههایمان مبتنی بر فرهنگ امید، بهتر بودن، پیشرفت، روشنی، نو شدن، تازگی و خلاقیت را باید نهادینه کنیم، به جای این که مخاطب رخوت، پسرفت و ماندگار شدن در حوزهای غیر پویا را تجربه کند.
وجود اجتهاد در فرهنگ شیعه بحث عمیقی است که اگر شما به آثار روانشناختی آن توجه کنید میبینید میتواند آثار بسیار گرانبهایی در حوزه امید بخشی داشته باشد. وقتی قرار است که مجتهد بتواند استنباط کند و همه در گزینههای مختلف مبتنی بر تفکر و تعقل برسد به یک طرح نوین و جدید، پس این پیشرفت خواه ناخواه در حوزه آثار هم خواهد بود.
نگاه زبان شناختی و مسأله ذهنیت
به بحث زبان شناختی قضیه هم وارد شویم. از هر گفتنی که شروع کنیم. بحث این است که «چه داریم میگوییم. من عرض میکنم «در را ببندید». این در اصل بعد «لوکوشرنی» است. یعنی وقتی من دارم چیزی را بیان میکنم آیا دارم قول میدهم؟ آیا دارم وعدهای میدهم؟ آیا دارم امر میکنم و خط مشی میدهم ... اما بحث «پرلوکوشرنی» تأثیر آنچه که من میگویم روی مخاطب است از جنبه نشاط و امید بخشی. شما نگاه کنید به گزارههایی که در این حوزه از جنبه هستی شناسی مورد توجه واقع میشود چه آثاری را میتواند در حوزه تعاملهای اجتماعی ایجاد کند. در یکی از تحقیقات مهمیکه در چند سال گذشته در آمریکای شمالی انجام شد و باعث شد محقق آن دکترای دومی بگیرد این بود که آدمهای موفق چه ویژگیهایی دارد؟ به هر حال آدم موفق نمیتواند آدم بینشاط و بیروحی باشد. آدم موفق نمیتواند آدم افسردهای باشد چون افسردگی ضد موفقیت است یک سؤال اصلی این است که آدمهای موفق چه ویژگیهایی دارند؟ ایشان روی این حوزه داشت کار میکرد. افراد مختلف را مورد بررسی قرار داد از صنعتگر موفق تا مدیر موفق، معلم و روزنامه نگار موفق.تحقیقات ایشان ثابت کرد یکی از مهمترین ویژگیهای انسانهای موفق که میتوانند پویایی را تجربه کنند و از رخوت و سستی پرهیز کنند «تصویر سازیهای مثبت» است یعنی وجود تصویر سازیهای مثبت میتواند عامل بسیار مهمی باشد در ایجاد موفقیت و دوستان میدانند ما همیشه در حال تصویر سازی هستیم الان بنده که عرایضم را ادامه میدهم صرفاً یک نفر در حال تکلم است اما همه دوستانی که اینجا هستند صرفاً یک گفتار درونی را عملاً تجربه میکنند ما حتی در هنگام خواب هم تصویر سازی میکنیم، هم کلامی هم تصویری. مثلاً موقعی که در بخش ناهشیار با خودمان صحبت میکنیم و این بخش ناهشیار میتواند مؤثر باشد بر ناخود آگاه و ضمیر ناخودآگاه جمعی یا فردی ما نگاه کنیم در حوزه هستی شناسی اسلامی تا چه اندازهای روی تصویر سازیهای مثبت کار میشود؟ در فرمایشات امام رضا (ع)نمونههای بسیار زیادی هست «بزرگی انسان به بزرگی اندیشه اوست» وقتی اندیشه وسعت پیدا کرد در گستره وسعت اندیشه جای پای امید، موفقیت و تلاش بسیاری است و پویایی و حرکت از دلش بر میآید.
امام حسین (ع)میفرمایند: «خداوند کارهای بزرگ و متعالی را دوست دارد «ان الله یحبّ معالی الامور» آثار این را شما نگاه کنید در حوزه روانشانسی اجتماعی بسیار عجیب خواهد بود اساس مطلب به این برمیگردد که کسی که در حوزه رسانه و فرهنگ سازی عمومی و در حوزه تعاملها و روابط اجتماعی کار میکند اولاً خودش تا چه اندازه از این رویکرد برخوردار است. چون فاقد شیء نمیتواند معطی شیء باشد. معلمی که خودش رخوت زده است نمیتواند امید بخش و امیدوار باشد در بحثهای موفقیت و پیشرفت و در بحثهای اثر بخشی، تحقیقات مختلف انجام گردیده از جمله «گومن» و بحثهای مربوط به هوش عملی و بحثهایی که اسپنسر و دیگران در بایستههای شغلی هم مورد توجه قرار دادند. یکی از ویژگیهای مدیران موفق و انسانهای پویا، تصویر سازیهای مثبت و انگیزشهای درونی است. دوستان میدانند که در بحث انگیزش در حوزه روانشناسی دو تا محور وجود دارد یکی محور خارجی کنترل که در طرف ایجاد انگیزه میکند اما یکی از بحثهای مهم فرایند آن –میباشد و در رابطه با این است که تا چه اندازه از محورهای درونی انگیزش برخوردار هستیم و تا چه اندازه میتوانیم تصویر سازیهای مثبت، امید بخش، نشاط آفرین و انگیزههای بالا در خودمان ایجاد کنیم. ما وقتی از جنبه فرهنگ عمومی نگاه میکنیم که تا چه اندازهای تصویر سازیهای مثبت در تعاملهای اجتماعیترغیب میشود و تا چه اندازه این را در ابعاد مختلف مورد توجه قرار دهیم و تا چه اندازه میتوانیم در حوزههای گوناگون به بحث پیرامون آن از جنبههای عملی و کار بردی بپردازیم و تا چه اندازه فیلم تولید شده که یک اثر هنری است به معنای عام کلمه و متنهای ایجاد شده از اینها در ترغیب این نشاط عمومی نقش آفرینی میکند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید