موفقيت در زندگى و ايجاد يك كانون آرامش و با صفا كه در آن زن و شوهر و فرزندان بتوانند، از زندگى خود حداكثر بهره را ببرند در گروه انجام دستورات كه جهت راهنمائى و تذكر عزيزان به ده دستور سعادت بخش اشاره مى كنيم .
1- نظم و ترتيب
(( اوصيكما و جميع ولدى واهلى و من بلغه كتابى بتقوى االله و نظم امركم . ))
حضرت على عليه السلام در وصيتنامه خود به امام حسن و امام حسين فرمود: شما و تمام فرزندان و خانواده و هركه نوشته من به او مى رسد، همه را به تقوى الهى و نظم در كار وصيت مى كنم .
موفقيت در زندگى به نظم است ، اگر با نظم و ترتيب و مديريت صحيح كه در روايات به تقدير المعيشة تعبير شده است ، توجه كنيم ، بسيارى از مشكلات و كمبودها كمرنگ مى شود.
نبودن نظم و ترتيب و بى حساب و بى اندازه كار كردن ، معنايش هدر دادن نيروهاست .
چه بسا خانواده اى كه با داشتن چند تا خدمتكار و وسائل متعدد رفاهى ، هنوز نتوانسته اند خانه را اداره كنند و از بهم ريختن اوضاع شكايت دارند.
يكى از امتيازات زن ، عقل معاش داشتن است ، يك بانوى شايسته بايد بداند ضروريات زندگى چيست ؟ چه چيزهائى از نظر اهميت در رتبه دوم يا سوم مى باشد.
زمان خود و امور خانواده را چگونه بايد تنظيم كرد.
وگرنه هر چقدر هم كه در آمد بالا باشد اگر براساس بى نظمى و هوس و بدون كنترل خرج شود، نه تنها رفع نياز نمى كند كه باعث افراط و تفريط و غم و غصه دائمى خواهد شد.
بسيارند كسانى كه اگر به آنها مبلغى داده شود نمى دانند چگونه با آن زندگى را بگردانند.
بسيارى از گرفتاريهاى خانواده ، امروز ناشى از كمبود درآمد نيست ، بلكه در اثر بى نظمى در مخارج است .
آرى يك لشكر عظيم اما بى نظم در مقابل سپاهى اندك ولى منسجم و منظم شكست خواهد خورد، به همين جهت است كه علم خانه دارى و رسيدگى به امور منزل و مسائل آن خصوصا براى بانوان جنبه حياتى دارد، و مى تواند خانواده را كه زير بناى اجتماع است ، موفق و سالم سازد، و اين وظيفه پدران و معلمان آگاه است كه د راين راستا كوشا باشند، و بايد اقرار كنيم كه ديگران از ما در اين مساءله پيش افتاده اند.
صلاح مسلمان در اين سه چيز است .
(( لا يصلح المرء الا ثلاثه : التففه فى الدين و الصبر على النائبه و حسن التقدير فى المعيشة ))
امام صادق عليه السلام فرمود: مرد مسلمان را جز سه چيز اصلاح نمى كند، بينش و آگاهى در دين ، استقامت در مصيبت و سختيها و برنامه ريزى خوب در زندگى .
2- اعتماد و خوش گمانى
زندگى احتياج به اعتماد و خوش گمانى دارد، گرچه گمان نيك ، نسبت به مسسلمانان هميشه لازم است و قرآن مجيد مى فرمايد: (( اجتنبوا كثيرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تحبسسوا.))
از بسيارى از گمانها اجتناب كنيد، همان برخى از گمانها گناه است ، تجسس نكنيد
در يك زندگى مشترك و خانواده ، مرد و زن بايد به كمال خوشبينى و اعتماد را داشته باشند، و در راه تقويت اين صفت بكوشند، پيامبر اكرم (ص ) فرمودند: خداوند متعال خون و مال مسلمان را و اينكه به او گمان بد برده شود حرام است . شيطان نيز در اين ميان ، انسان را به شدت تحريك مى كند و مى خواهد با قوى كردن برخى احتمالات و وسوسه هاى گوناگون ، اساس خانواده را بر هم زند.
يك مسلمان هرگز نبايد كسى را متهم كند، و با در اثر بدگمانى از شيطان پيروى كند، و رفتار او با همسرش يا ديگران تغيير كند.
غيرت بى جا
(( اياك و التغاير فى موضع الغيره فان ذلك يدعو الصحيحة منهن الى القسم . ))
امير المومنين (ع ) به امام حسن فرمود: بپرهيز از غيرت بى جا (سختگيريهاى نامعقول و احيانا متهم كردن همسر) زيرا اين كار زن پاكدامن را به آلودگى گرايش مى دهد.
تاءثير تهمت زشت
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر مردى كه همسر خود را به زنا نسبت دهد از كارهاى نيك خود جدا مى شود همچنانكه ما از پوست خود بيرون مى رود (اعمالش باطل مى شود) و به مقدار هر موئى كه بر بدن اوست هزار گناه برايش مى نويسند.
3- دين اسلام دين پاكيزگى و زيبائى است .
(( من اخلاق الانبياء التنظف . ))
امام رضا عليه السلام فرمود: نظافت و تميزى از اخلاق پيامبران است .
و حضرت رضا عليه السلام فرمود:
بوى بد را از خود با آب دور كنيد و خود را تميز كنيد، همانا خداوند از كسانى كثيف هستند ناخشنود است .
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر كس لباسى مى پوشد، آن را پاكيزه نگه دارد.
و امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند زيبائى آراستن را دوست مى دارد.
آرى در دين اسلام آنقدر به پاكيزگى اهميت داده شده است كه اگر بخواهيم احاديث مربوط به آن را بياوريم از حوصله كتاب بيرون خواهد بود.
مرورى گذرا بر احكام حيات بخش نشان مى دهد كه تاءكيد بر روى پاكيزگى و تميزى در هيچ مذهب و آئينى مثل اسلام نبوده است .
اين را بايد در رديف معجزات اسلام شمرد كه با وجود آنكه مغز و روح آن ، براساس طهارت روح تقويت ارتباط با خداست ، و با آنكه نماز با ارزشترين وسيله ارتباطى با خدا شمرده است ، به گونه اى كه ستون دين و معراج مؤ من و بهترين عمل شده است .
در عين حال نماز را از چند جهت مشروط به پاكيزگى نموده است ، از طرفى غسلهاى متعدد كه به معنى شستن تمام بدن است ، چه بعنوان واجب و يا مستحب در زمانهاى متعدد ذكر شده ، از طرف ديگر شرط صحت نماز وضو قرار داده شده كه بيشتر در معرض آلودگى و سرايت هستند مى باشد.
مخصوصا وضوء مستحب ، كه هميشه نيكو است و به آن سفارش شده است .
از طرف ديگر بدن و لباس نماز گزار بايد از نجاستها مثل ادرار و غائط و خون ومنى ، سگ و مردار و شراب پاك باشد.
گذشته از اينها تاءكيد بسيار در زدن مسواك و خلال كردن مضمضمه و استنشاق و رفتن به حمام و گرفتن ناخن و موهاى زياد بدن ، و شستن دستها هنگام غذا، تميز نگاه داشتن لباس و موى سر و مرتب نمودن آن و موارد متعدد ديگر كه بخوبى نمايانگر اين حقيقت است كه اسلام معنويت را از مسير رعايت بهداشت و نظافت ، تاءمين مى كند.
امام هفتم حضرت موسى ابن جعفر عليه السلام فرمود: خلال كنيد (غذاهاى مانده را از دهان و ميان دندانها و خارج كنيد) چرا كه يك نوع تميزى است و تميزى از ايمان است با صاحب خود در بهشت .
و حضرت على عليه السلام فرمود: با آب ، بوى ناهنجارى كه موجب اذيت است ، از خود دور كنيد و خود را پاكيزه كنيد، به خودتان برسيد و مواظب باشيد، همانا خداوند از بنده هاى كثيفى كه از بوى بد آنان همنشين آنها ناراحت مى شود، ناخشنود.
يك مرد و يا بانوى موفق ، همراه سعى مى كند، كه خود و فرزندان و لباس و خانه و اثاث آن زيبا و تميز نگه دارد، تا صفاى زندگى با تميزى و زيبائى افزايش يابد، انسان خود بخود مشتاق زيبائى و تميزى است و از آن لذت مى برد، و ما در فصل مربوط به آداب زندگى مخصوصا بانوان ، توضيح داده ايم ، در اينجا اين حديث شريف رااضافه مى كنيم كه امام باقر عليه السلام فرمود:
زنها دوست دارند مردها را به همان گونه آراسته ببيند كه مردها دوست دارند زنها را آنگونه آراسته ببينيد.
4- گذشت و تفاهم لازمه موفقيت در ازدواج است .
اگر كسى در خانه اى تنها باشد، آزاد است كه با صداى بلند كتاب ، بخواند، هر كجا كه خواست بخوابد به هر قسمت كه خواست برود، هر چيزى را هر كجا كه خواست قرار دهد، اتاق گرم كند يا نكند، لباس بپوشد يا نپوشد، هر لباسى را كه خواست انتخاب كند.
اما اگر د ر آن خانه يك نفر ديگر هم نمى تواند نسبت ، آزاديهاى او محدود مى شود، ديگر نمى تواند هر طور كه مى خواست ، صدا كند، بلكه بايد مراعات ديگر را هم بنمايد، وقت خواب بايد براى ديگرى ايجاد مزاحمت نكند، اموال خود را به گونه اى قرار دهد كه او بتواند قرار دهد، گرمى اتاق مناسب هر دو باشد، حتما بايد لباس بپوشد و مسائلى از اين قبيل .
با ذكر اين مقدمه ، تصديق مى نمائيد كه اجتماع چند دو نفرى آن ، با تمام مزايائى كه دارد، لازمه آن محدوديت آزاديهاى فردى است .
اگر زن و يا شوهرى گمان كند كه مى تواند بعد از ازدواج تنها به دلخواه خود عمل كند، سخت در اشتباه است ، ازدواج طبعا يك نوع محدوديت را در خواسته ها ايجاد مى كند، وقتى هماهنگى داراى آن همه امتياز است ، طبعا مى بايست اين محدوديتها را پذيرفت تا به آن امتيازات رسيد. هر كدام از زن و مرد بايد شهامت گذشت و مدارا و صرف نظر از برخى خواسته ها را داشته باشد، و هرگز نبايد مثل دو آهن سرد باشند، كه هرگز با هم قابل تفاهم و اتحاد نيستند.
مرد هرگز نبايد خود را صاحب و مالك زن فرزند بداند: و در خانه به استبداد حكومت كند، و به سليقه و نظريات افراد خانواده بى اعتنا باشد.
زن نيز نبايد انتظار داشته باشد، كه اگر برخى از نظرات وى مورد قبول و انجام مرد قرار نگرفت بى تابى و بد اخلاقى پيشه كند و خلاف توقع او شود.
5- با يكديگر زيبا صحبت كنيد
اما صادق عليه السلام فرمود: پبامبر اكرم روزى با همسر خود عايشه بودند كه مردى اجازه ورود خواست ، پيامبر فرمود: اين برادر هم گروه ما بد آدمى است ، عايشه برخواست و به اتاق رفت ، پيامبر اكرم اجازه داد و آن مرد وارد شد، پيامبر اكرم (به خوبى با او برخورد كرد) وقتى رفت ، عايشه عرض كرد: شما با آن سخنى كه راجع به او فرموديد باز با روى گشاده و با او برخورد نموديد؟
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: از بدترين بندگان خدا كسى است كه ، مردم از همنشينى با او بخاطر بد دهنى او ناراحت باشند.
جواب پيامبر اكرم به توهين مرد يهودى
امام باقر عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم و عايشه با هم بودند كه يك مرد يهودى آمد و گفت : سام عليك ، يعنى مرگ بر تو باد (بجاى گفت : سام كه بمعنى مرگ است ) پيامبر اكرم (ص ) فرمود: عليك (بر تو باد).
او رفت ، مرد ديگرى آمد و باز مثل همان شخص سلام گفت : و حضرت همان جواب را داد، سومى هم آمد و همينطور شد. عايشه كه از ديدن اين صحنه به شدت خشمگين شده بود، صدا برآورد كه : مرگ و خشم و لعنت بر شما باد اى يهوديان اى برادران ميمون و خوك .
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: اى عايشه اگر فحش به صورتى در مى آمد، صورت زشتى مى داشت ، نرم خوئى هر كجا آمد آن را زيبا كرد، و از هر كس كه رفت ، او را زشت نمود.
عايشه عرض كرد: يا رسول الله مگر نشنيديد اينها گفتند: كه مرگ بر شما؟ حضرت فرمود: چرا شنيدم ، ولى تو مگر جواب مرا نشنيدى كه گفتم : بر خودتان باد، وقتى مسلمانى بر شما سلام كرد، بگوئيد سلام بر شما، و چون كافر بر شما سلام كرد بگوئيد: بر خودت باد (نه بيشتر).
6- ديگران چگونه اند؟
يكى از مسائلى كه از ابزار شيطان حساب مى شود و براى فريب زن و مرد و ايجاد سردى و كدورت ميان آنان ، از آن استفاده مى كند، زيبا جلوه دادن ناداشته هاست . قرآن مجيد اين كار را از ابزار شيطان معرفى كرده است كه شيطان مردم را نسبت به كارهاى زشت تشويق مى كند و آن كارها را در نظر شان نيك جلوه مى دهد.
شيطان اين كار را امروز در جامعه كنونى بشر در زمينه بى حجابى و آزادى زنان در خود نمائى ، راحت تر انجام مى دهد.
بسيارى از كدورتها براى افراد هوسران و نادان از آنجا شروع مى شود كه برداشتى سطحى و ظاهرى از كيفيت زندگى ديگران نموده و آن را با خود مقايسه مى كنند و بالطبع وضع موجود يا همسر خودشان را پائين تر و ديگرى را بهتر مى يابند، آن وقت سردى و كدورت را به خاطر احساس عدم موفقيت ، شروع مى كنند.
در جامعه گذشته قبل از اين آزادى كه به معنى بى بند و بارى زن و مرد و است ، عشق و علاقه ميان اغلب خانواده ها تا آخر عمر باقى مى ماند و اگر كدورتى هم بود اندك و آن هم به خاطر مسائل ديگرى بود كه عمومى نبود، اما امروز جوانان هوسران و تنها به خاطر مسائل شهوى فريب لحظاتى هم جدا را خورده و سپس با سرد شدن آن احساس ، از هم جدا مى شوند و به دنبال ديگرى مى روند. در جامعه اى كه دختران و زنان در معابر عمومى تحت اختيار و نظر جوانان قرار مى گيرند، چطور ممكن است كه چشمان مست شوهر به زن زيباتر از همسر خود بيفتد و نسبت به همسر دلسرد نشود و يا بالعكس ؟!
اينكه گفته اند نوسانهاى علاقه شوهر به همسر خود در جامعه كنونى سه مرحله دارد:
مرحله اول : دوران نابينائى است كه شوهر در اين مرحله بقدرى داغ است كه مى خواهد جهان را فداى همسرش كند، در اين مرحله آقاى داماد نقائص نو عروس خود را نمى بيند، در مرحله دوم ، دوره اعتدال است كه شوهر جهان را فداى زن نمى كند و نواقصى در او مى بيند مرحله سوم وضع به سردى گرائيده و محبت يخ مى زند.
علت اين سردى مشخص است ، مردى كه چشمش به زنى زيبا بيفتد، و با دمى همسخن گردد، جز زيبائى چيزى نمى بيند و زنى كه دمى با مردى همنشين شود جز مهر و عاطفه نمى بيند. طبيعى است كه هر يك از اين دو از همسر خود دلسرد شوند، با اين وجود همسر بيچاره چگونه مى تواند خود را همچنان مى تواند خود را همچنان محبوب همسر خود نگه دارد.
در قضاوت عجله نكنيد
آنچه قابل دقت است اين است كه در قضاوت عجله نكنيد، شيطان همراه سعى مى كند كه شما را با حرص و طمع به آنچه نداريد آرزومند كند و آن را جلوه دهد و نسبت به همسر و زندگى خودتان دلسرد گرداند، محبتها و زيبائيها و مسائل ديگرى كه بطور مقطعى و گذرا از ديگرى مشاهده مى كنيد بمعنى دوام آن نمى باشد.
كانون زندگى را نبايد با برخى برخوردها مقايسه كرد، هر عيب و نقصى را نمى توان با چند تماس درك كرد، به همراه هر كسى نكات منفى و مثبت فراوانى يافت ، مى شود، شيطان ذهن شما را خراب نكند و سعادت خود را بخاطر هوسهاى ابلهانه خراب نكنيد، چه بسيار بوده اند جوانانى كه با تصميمات عجولانه و خيالات واهى و بهشتهاى موعود و پوچ به دام شيادانى افتاده اند كه جز فساد و بدبختى نصيب آنها نگرديده است .
هيچ كس خوب مطلق و يا بد مطلق نيست ، و هيچكس هم از هر جهت با شما هماهنگ نخواهد بود، زندگى لازمه اش اصطكاك و برخورد است كه اگر بى تابى و كم حوصلگى در كار نباشد براى رشد و سعادت شما مفيد نيز خواهد بود.
به خدا توكل كنيد و راضى باشيد
((من عتبت على الزمان طال معتبته ))
امام چهارم عليه السلام فرمودند: هر كه بر روزگار خرده گيرد، اعتراض بسيار خواهد داشت .
و پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر كه توكل كندو قناعت نمايد و راضى باشد به هدف رسيده است .
و فرمود: سه چيز است كه اگر خداوند در كسى آنها را جمع كند، خير دنيا و آخرت را به او داده است ، به سرنوشت خشنود بودن ، هنگام بلا صبر كردن ، و دعا كردن در هنگام سختى و راحتى .
و فرمود: بلاى بزرگ به اجر بزرگ پاداش داده مى شود، وقتى خداوند بنده را دوست بدارد، او را به بلاى بزرگ گرفتار مى كند، هر كه راضى باشد براى او نزد خدا رضاست و هر كه ناراضى باشد براى او نزد خدا نارضايتى است .
راه مبارزه با اين آفت
براى مبارزه با اين وسوسه شيطانى سعى كنيد، ارزشهاى حقيقى را در وجود خود زنده كنيد، و به آن افتخار كنيد و آن را معيار قرار دهيد، عاقل باشيد و به جاى بلند پروازى ، وضع موجود خود را در نظر بگيريد، خواهيد ديد كه براى شما راههاى سعادت همواره است .
همچنانكه مى بايست از رفتن و مجالست با افرادى كه مظاهر دنيا و جلوه رفاه طلبى هستند و شما و همسر و فرزندان شما را دچار حرص و طمع و حقارت مى كنند، اجتناب كنيد، همواره به زير دست خود نگاه كنيد، تا اميدوار و با نشاط باشيد، و نسبت به نعمتهاى الهى شكرگذار گرديد، اگر سلامتى داريد، دين داريد، اخلاق داريد، همسر خوب داريد، به اينها افتخار كنيد كه هيچ نعمتى به پاى اينها نمى رسد.
سفارشات پيامبر(ص ) به سلمان
سلمان فارسى گويد: دوستم پيامبر(ص ) به من سفارش چند كار را نمود كه من در هيچ حالى آنها را رها نمى كنيم 1- سفارش نمود كه به افراد پائين تر از خود (در امور دنيوى ) نگاه كنم و به بالا دست خود نگاه نكنم (زيرا نگاه به افراد مالى موجب رضاى به دارائى خويش و خشنودى از خدا و تشكر از روى مى گردد و بر عكس نگاه به بالاتر از خود موجب احساس كمبود و ناراحتى ، و حسادت و ناخشنودى و ايجاد حقارت و كينه و انواع گناهان مخصوصا ناشكرى از خدا خواهد بود) 2- مرا سفارش كرد كه فقرا را دوست داشته باشم و به آنها نزديك شوم (اطراف ثروتمندان نباشم تا ثروتشان معيار و ارزش گردد، بلكه فقر را پر و بال باشم ) 3- مرا سفارش كرد كه حق بگويم گرچه تلخ باشد 4- و اينكه به فاميلم رسيدگى كنم گرچه او به من پشت كرده باشد 5- و اينكه از مردم هيچ درخواستى نكنم 6- و اينكه زياد بگويم لا حول و لا قوة الا بالله كه گنجى است از گنجهاى بهشت .
7- احساسات ، راه ايجاد محبت است ، استفاده كنيد
عقل و احسساس دو كانال فهم و ادراك براى انسان است ، ليكن در اغلب مردم ، حتى بسيارى از انديشمندان ، تاءثير احساس بر افعال و روحيات افراد، بيشتر و مؤ ثر از عقل است ، و به همين جهت است كه راهزنان سعادت ، از اين خاصيت روحى افراد سوء استفاده مى كنند، و با تجربه احساسات مردم ، حتى بر عقل آنها غلبه مى كنند، زيرا عكس و صحنه هاى محرك ، و يا سخنان شيرين همه لذتهاى نقدى هستند.
و به همين دليل بسيارى از مردم فريب ظاهر زيباى جنس و كالا و يا شيرين زبانى كسى را مى خورند، و چه بسا از زشتى درون آنها هم غافل مى مانندى يا اعتنا نمى كنند.
به همين جهت است كه شما مى بيند، مثلا تلويزيون بيش از راديو مشترى دارد، چون علاوه بر گوش ، چشم نيز احساس مى كند و لذت مى برد، و يا يك مطلب وقتى ساده بيا: مى شود، آنقدر مؤ ثر نيست ، كه با آهنگ زيبا و به ويژه در قالب شعرى زيبا بيان شود، اينها همه دليل تاءثير عميق احساسات بر انسان است ، كه حتى بر عقل او نيز غلبه مى كند.
حالا كه اين حقيقت را دانستم ، چه بهتر كه از اين راه براى ايجاد تفاهم و محبت بيشتر در خانواده استفاده كنيم ، از احساسات همسر خود انتخاب كنيد، و با نشان دادن جلوه هاى مطلوب او، تفاهم و محبت را ايجاد كنيد.
سخن زيبا و شيرين ، احترام و تعارف ، زيبائى و تميزى در بدن و لباس و زندگى و مسائلى از اين قبيل ، مى تواند، نشاط آفرين و جذاب باشند، نگوئيد محبت بايد در دل باشد؟ آرى محبت در دل است ، اما ايجاد آن بستگى به كارهائى دارد كه شما انجام مى دهيد، و تظاهر به دوستى و نشان دادن و برخورد زيبا و خلاصه آنچه ديگرى از آن لذت مى برد يك راه ايجاد محبت و تداوم آن است .
8 - احساس همدردى و غمخوارگى
زن شوهرى كه به حقيقت ازدواج و برنامه سعادت و موفقيت آن آگاهى دارند، و مى دانند كه باديد اين بنارا با محبت استوار گردانند توجه دارند كه يكى از عوامل محبت كه موجب گرمى و صفاى زندگى است احساس همدردى و غمخوارگى با يكديگر است .
مثلا اگر زن از شوهر تقاضائى دارد، توجه كند كه آيا تهيه آن براى شوهرش چقدر مقدر است ، اگر واقعا تهيه اين امور ولو جزء ضروريات دسته دوم اول باشد، براى شوهر موجب نگرانى و غم و خستگى و فشار طاقت فرساست .
همكارى و همدلى ايجاب مى كند كه نگرانى و فشار و سختى شوهر، را در وجود خود احساس كند و كارى را كه موجب فشار بر شوهر است ، فشار بر خود بيند، و از آن مسئله درگذرد، كما اينكه همين مسئله در طرف شوهرم هم صادق است ، اگر شوهر احساس مى كند كارى و يا كمبودى و يا مسئله براى همسرش ناراحت كننده و طاقت فرسا، صميميت و صفا ايجاب مى كند كه ناراحتى همسرش را ناراحتى خود احساس كند و حتى المقدور آنرا برطرف كند، اين است همكارى و همدلى در زندگى نه اينكه زن فقط به احتياجات و خواسته هاى خود نظر كند و از شوهر و امكانات او و روحيات وى غافل شود و يا مرد فقط به فكر تاءمين مسائل كلى و عمومى زندگى باشد و يا فقط به فكر خود باشد و از همسرش غافل شود.
در خوشيها و تلخيهاى زندگى يكديگر را سهيم بدانيد، آن وقت احساس مى كنيد كه چه زندگى شيرين و هماهنگى خواهيد داشت ، اينكه شوهر هر غذائى دوست داشت بخورد و هر وقت كه خواست مسافرت كند و هر شرائطى كه خود مى خواهد تحميل كند بدون در نظر گرفتن خواسته همسر خود، كارى عاقلانه نيست .
البته معلوم است كه رعايت يكديگر در مسائل زندگى به معناى زير پاگذاردن دستورات دين و يا عقل نيست ، هيچگاه ناخشنودى خدا نبايد با خشنودى مخلوق معاوضه گردد.
مسئله واجب و حرام و بسيارى از امور مكروه و مستحب از اين دائرة جداست ، چرخ زندگى معمولا در محور وسيع مباحات كه به اختيار افراد نهاده شده است گردش مى كند و سخن نيز در آنجاست كه ، زن و شوهر در جائى كه به اختيار آنها نهاده شده است چگونه تصميم گيرى مى كنند و گام برمى دارند.
اينكه بعضى از زنها در برخورد با مسائل زندگى مى گويند، وظيفه شوهر است كه فلان چيز را بخرد، بايد فلان چيز را تهيه كند، يا بايد چنين و چنان كند، و يا شوهر بگويد وظيفه زن است كه بشويد، برويد و پخت و پز كند و اينگونه مسائل ، جز ايجاد سردى و رقابت و ادارى كردن زندگى چيز ديگرى نيست .
نه زن بايد فرصت بگردد كه از كار شانه خالى كند و از محبت شوهر سوء استفاده كرد، كارهاى خود را به شوهر واگذار كند و نه شوهر بايد گمان كند كه هر چه مى شود بايد به زن فشار آورد و در خانه دست به سياه و سفيد نزند همچنانكه بعضى از نادانهاى متعصب مى پندارند كه كار در خانه براى مرد عار است و از علامت موفقيت مرد اين است كه آب خوردن هم بايد به دستش دهند و او دست به هيچ كارى نزند، من در تعجبم كه پيروان پيامبر و شيعيان حضرت على عليه مالسلام ، با وجود آن همه رواياتى كه صريحا دلالت مى كند، ايشان در خانه به همسر كمك مى كردند، چگونه چنين انديشه اى دارند، خير، هر دو بايد آنچه زندگى مشترك آنها اقتضا مى كند و طبق برنامه اسلامى كه در احاديث آمده رفتار كنند، زن در ميان خانه و مرد بيرون خانه، اما اگر يكى از دو طرف توانست در حد معقول به ديگرى كمك كند، انجام دهد اما نه به اين معنى كه اگر بانوئى ديد همسرش به كمك او آمد و مثلا جاروب كرد از اين به بعد به جاى تشكر از محبت وى تنبلى پيشه كند و جاروب كردن را به عهده شوهرش بگذارد، مثل دو دوست دوستانه زندگى كنيد. و آنچه دوستى اقتضا مى كند انجام دهيد، زندگى اداره دولتى نيست كه گمان شود زن و شوهر جز وظايف مقرر وظيفه ديگرى ندارند.
9 - هرگز نااميد نباشيد، عاقل باشيد.
انسان موجودى است ، انعطاف پذير، كه مى تواند در اثر تكرار و عادت ، روحيات و عواطف خود را تغيير دهد، و به همين جهت است كه انقلابهاى درونى و يا جهشهاى روحى را در برخى مشاهده مى كنيم ، توضيح كامل اين حالت محتاج به بحث بسيار است توجه شما را به يك مثال جلب مى كنم .
آيا مصيبت زده اى را ديده ايد كه عزيزى را از دست داده است ؟ حالات او را در سه روز بعد در نظر بگيريد، آيا اضطراب و هيجان او همان اندازه است ؟ حالا يكماه بعد او را در نظر بگيريد، و بالاخره يك سال بعد را، مى بينيد كه او بعد از مدتى ، هرگز آن نگرانى و تشويش اوليه را ندارد چرا؟ آيا مصيبت بر طرف شده يا كم شده است ؟ خير، مصيبت همچنان پابرخاست ، آنچه تغيير كرده مصيبت زده است نه مصيبت ، او در اثر مرور زمان به آن عادت كرده است ، در حقيقت خود مصيبت سنگين نبود، بلكه چون تازه بود سنگين بود و چون از تازگى افتاد. ديگر سنگين نيست ، به همين جهت است كه گفته اند، هنگام مصيبت شخص داناكارى مى كند كه جاهل چند روز بعد خواهد كرد، البته نويسنده خود معترف است كه استقامت در مقابل مصيبت مثل نوشتن آن ساده نيست ! ولى نتيجه درخشانى در پى دارد.
اين مقدمه براى مقاومت در مقابل سختيها بيان شد، شما اگر در زندگى خداى ناكرده به ناكامى يا بلائى دچار شديد هرگز نبايد همه چيز را تمام به حساب آوريد، مصيبتها و مشكلات هر قدر هم زياد و سنگين باشند، چنان نيست كه شما مى پندارند، خيال نكنيد كه سعادت تمام شد، اميدها رفت ، و خوشبختى پايان پذيرفت ، نخير، هيچكدام از اين ها رخ نداده است ، مگر اينكه شما خود بخواهيد آن را ايجاد كنيد، لحظات و روزهاى اوليه مصيبت ، روزهاى تيره و تار و غبار آلود هستند، ليكن هرگز معيار آينده و نماى زندگى شما نيستند، اندكى صبر و استقامت از خود نشان دهيد، آغاز مصيبت ، با بعد از آن قابل مقايسه نيست ، اگر عاقلانه فكر كنيد و خود را نبازيد، راههاى نجات و سعادت بسيارند، شما با جزع و فزع و بى تابى و يا بهانه گرفتن به خاطر اينكه چرا اخلاق همسرم چنين است ، رخسارش چنان است ، بدنش فلان عيب را دارد و مانند اينها، فقط مشكل خود را افزايش مى دهيد، و خود را ضعيف مى كنيد، براى مبارزه با مشكل به اعصاب و نيروى بيشترى احتياج داريد، با اظهار ناراحتى خود را ضعيف نكنيد، حسرت بى خود نخوريد، با فكر باز و درايت كامل ، و مرور زمان ، مى توانيد عالى ترين نتيجه را بگيريد، و مطمئن باشيد، شما مى توانيد، خوشبخت باشيد، تا مى توانيد بر خود مسلط باشيد، و براى رفع مشكل بكوشيد، و اگر احيانا مشكل طورى بود كه قابل حل نيست ، به مسائل اصولى و حقيقت زندگى و نكات مثبت وى توجه كنيد و مطمئن باشيد كه پس از گذشت مدتى باور خواهيد كرد كه مسئله آنچنان كه مى پنداشيد قابل اهميت نبوده و براى شما هم قابل تحمل خواهد شد، شما خيال مى كنيد، آن كسى كه مثلا با همسر نابينائى زندگى مى كند، هر لحظه عمر او با احساسى شبيه احساس شما نسبت به كورى سپرى مى شود، و زجر مى كشد، ولى هرگز چنين نيست ، گذشت زمان و خوگرفتن با مشكل بهترين رام كننده نفس است .
دانشمندى را گفتند به نظر شما سخت ترين مصيبت چيست ؟ گفت : كورى ، اتفاقا در اواخر عمر نابينا شد، مدتى بعد از او پرسيدند چرا؟ گفت : زيرا واهمه و ترس نابينائى بيش از خودش نگران كننده بود.
دنيا را آنطور كه هست بپذيريد
هر كس كه در اين جهان زندگى مى كند، بايد قوانين و لوازم اين دنيا را پذيرفته باشد، دنيا محل تزاحم و مشكلات است .
كسى كه در اين جهان زندگى مى كند، اگر توقع مشكلات و حوادث را نداشته باشد، خود را فريب داده است ، آن دنيائى كه مشكلات و سختى در ان نباشد، بهشت است نه جهان ما.
اين حقيقت را در زندگى درك كنيد و بپذيريد تا نه تنها از بروز حوادث غافلگير نشويد، بلكه كم و بيش منتظر آن هم بوده و خود را هنگام حادثه نبازيد، حادثه در دنياى ما مساءله عادى و رايج است .
اگر بنا باشد در مقابل هر حادثه بى صبرى و نااميدى پيشه كنيد، و مدام غم و غصه بخوريد، جز افسردگى و مريضى و پيرى زودرس براى شما نتيجه نخواهد داد.
صبر و استقامت در قرآن و حديث
صبر و استقامت يكى از ابزار مهم موفقيت در زندگى هر فردى است ، مخصوصا براى افراد مؤ من و پايبند به اصول اخلاقى و دين .
ارزش صبر در راه سعادت انسان آنقدر زياد است كه خداوند متعال در قرآن مجيد دهها بار از آن سخن گفته است ، به اين آيه مباركه توجه فرمائيد:
ما قطعا شماها را به امورى مانند ترس و گرسنگى و كمبود و خسارت در اموال و جانها و ميوه ها، امتحان مى كنيم ، و مژده باد استقامت كننده ها را، آنها كه وقتى مصيبتى به آنان وارد مى شود مى گويند، ما از خدائيم و به سوى او باز ميگرديم ، بر اينان باد درود و رحمت پروردگارشان ، و ايشانند هدايت شده گان گاهى مى فرمايد: خداوند با صبر كنندگان است ، گاهى مى فرمايد: به زيبائى صبر كن و مى فرمايد: همديگر را به صبر توصيه كنيد و مى فرمايد: با سختى آسانى است ، با سختى آسانى است .
اينها همه نشانده اين حقيقت هستند كه صبر و استقامت در سعادت انسان چقدر حساس و مهم است .
امام صادق عليه السلام فرمود: نقش صبر در ايمان ، همانند سر به بدن است ، همچنانكه بدون سر، بدن نمى ماند، بدون صبر هم ايمان نمى ماند.
و در حديث ديگر حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: انسان آزاده ، در همه حال آزاده است اگر سختى ببيند، استقامت مى كند، مصيبتها هر چه بر او زياد شود او را نمى شكند، گرچه اسير و مقهور شود، و از گشايش به سختى بيفتد، همچنانكه يوسف صديق امين ، وقتى برده شد و مغلوب و اسير گرديد به آزاده گى او لطمه نخورد، تاريكى و وحشت چاه و آنچه كشيد به او صدمه نزد تا اينكه خداوند بر او منت نهاد و همان ستمگر متجاوز به او را، عبد او قرار داد و او را پيامبر مرسل نمود و امتى را به وسيله او مورد رحمت قرار داد.
آرى چنين است نتيجه صبر كه نيكى به دنبال دارد، پس صبر كنيد و صبر را به خود تلقين كنيد تا پاداش ببريد.
و در روايت ديگرى حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر مؤ منى كه به بلائى مبتلا شود و صبر كند، همانند پاداش هزار شهيد براى او خواهد بود.
10 - سعادت دنيا و آخرت در گرو خوش اخلاقى است
(( احسن الناس ايمانا احسنهم خلقا و الطفهم باهله انا اطفكم باهلى .))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: بهترين ايمان را كسى دارد كه بهترين اخلاق را دارد و نسبت به خانواده اش مهربانتر است و من از همه شما به خانواده ام مهربانترم .
امام باقر عليه السلام فرمود: هر مؤ منى كه اخلاق بهترى دارد، ايمانش از همه كاملتر است .
و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: در كفه هيچكس روز قيامت چيزى بهتر از اخلاق خوب قرار داده نمى شود.
و فرمود: آنكه اخلاق خوب دارد همانند پاداش روزه دار در حال عبادت اجر مى برد.
و فرمود: بيشترين چيزى كه امت مرا بهشتى مى كند، تقواى الهى و اخلاق خوب است .
اينها نمونه اى از دهها روايت است كه در اهميت و فضيلت خوش اخلاقى آورده شده است و هر كس كه به سعادت دنيوى و اخروى خود علاقه مند باشد، بايد بر اعصاب خويش مسلط باشد، و خوش اخلاق باشد، مشكلات و سختيها براى هر كس كم و بيش رخ مى دهد، اما با برخوردى زيبا و اخلاق خوب ، مى توان از آنها به خوبى عبور كرد.
شما با بداخلاقى ، فقط به سعادت خود لطمه مى زنيد، زندگى خود و ديگران را خراب مى كنيد، اگر سلامتى مى خواهيد، اگر شادى مى خواهيد خوش اخلاق باشيد، كه بداخلاق نه دين دارد و نه دنيا.
(( لا عيش اهنا من حسن الخلق . ))
امام صادق عليه السلام در ضمن سفارش و نصيحتهاى خويش به يكى از اصحاب خود فرمود: هيچ زندگى گواراتر از خوش اخلاقى نيست .
نتيجه بداخلاقى در خانواده
يكى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله مردى است به نام سعد ابن معاذ، او در زمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فوت نمود وقتى به حضرت خبر فوت او را دادند حضرت با اصحاب خود برخواست و دستور داد سعد را غسل دهند و خود كنار درب ايستاد پس از غسل و حنوط و كفن نمودن سعد، چون سعد را بر روى تابوت حركت دادند، پيامبر پاى برهنه و بدون عبا دنبال جنازه حركت كرد، گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را مى گرفت ، تا اينكه به قبر رسيد، پيامبر خود وارد قبر شد و لحد را چيد و خشت را بر او قرار داد و با سنگ و گل اطراف خشت را محكم كرد و سوراخها را پوشاند.
چون كار تمام شد، حضرت بر او خاك ريخت و روى قبر را صاف نمود و فرمود: من مى دانم كه بزودى بدن سعد متلاشى مى شود و پوسيدگى به سراغ او مى رود ولى خداوند دوست مى دارد بنده چون كارى مى كند آن را محكم انجام دهد (به همين جهت حضرت در پوشاندن قبر دقت فرمود).
چون خاك قبر را صاف نمودند، مادر سعد صدا زد: اى سعد گوارا باشد بر تو بهشت ، پيامبر فرمود: اى مادر سعد ساكت باش و بر خدا جرئت مكن ! همانا سعد تحت فشار (قبر) قرار گرفته است ! نگاه پيامبر برگشت و مردم هم برگشته ، از پيامبر پرسيدند اى پيامبر خدا، از شما كارهائى ديديم راجع به سعد كه نسبت به هيچكس انجام نداده بودى شما بدون كفش و ردا تشييع جنازه كردى ؟ پيامبر فرمود: همانا ملائكه (در تشيع جنازه او) بدون كفش و ردا بودند (زيرا روايت دارد كه جبرئيل با هفتاد هزار فرشته جنازه او را تشييع كردند) من هم به آنها اقتدا كردم .
اصحاب گفتند: شما گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را مى گرفتى ؟ پيامبر فرمود: دست من در دست جبرئيل بود هر جا او مى گرفت من هم مى گرفتم ، اصحاب گفتند: شما فرمان به غسل سعد دادى و بر او نماز خواندى و لحد او را در قبر قرار دادى سپس (با اين همه فضيلت و احترام كه براى سعد بود) فرمودى : آرى در اخلاق او نسبت به خانواده اش زشتى بود (يعنى بداخلاقى و تندى در خانواده و احيانا بددهنى موجب فشار قبر است گرچه انسان در ساير مسائل صاحب صفات پسنديده باشد. بنابراين آن مردى كه نسبت به زن و فرزندان خود با خشونت برخورد مى كند و گمان مى كند تسلط بر خانواده به وسيله خشونت و بداخلاقى دليل مردى و موفقيت اوست سخت در اشتباه است و در حديثى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود بدترين مردم كسى است كه مردم از ترس ، او را احترام كنند، كانون خانواده زندان نيست كه احيانا با خشونت در آن برخورد شود بلكه محل صفا و خشنودى و پرورش جسم و روح انسان است .)
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید