پيامبر صلي اللّه عليه و اله هر غذايي را كه فراهم بود ميل مي كرد. بهترين غذا آن بود كه دستهاي زياد به طرف آن دراز شود. و چون سفره گسترده مي شد، مي گفت : ((بسم اللّه الرحمن الرحيم ؛ اللهم اجعلها نعمه مشكوره تصل بها نعمه الجنه .)) بيشتر اوقات كه براي غذاي خوردن مي نشست دو زانو و دو پايش را جمع مي كرد همان طوري كه نمازگزار مي نشيند، جز اين كه زالو روي زانو و يا روي (يك پهلو) مي نشست و مي گفت : همانا من بنده ام و همچون بنده مي نشينم و چون بنده غذا مي خورم .(۴۶۴)
غذاي داغ نمي خورد و مي گفت : غذاي داغ بي بركت است و خداوند آتش را غذاي ما قرار نداده است ، غذا را سرد كنيد.(۴۶۵)
و از آنچه در دسترس داشت ميل مي كرد و با سه انگشتش غذا مي خورد و گاهي از انگشت چهارم كمك مي گرفت و هيچ وقت با دو انگشت غذا نمي خورد و مي فرمود: با دو انگشت خوردن كار شياطين است .(۴۶۶)
عثمان بن عفان پالوده اي براي آن حضرت آورد، مقداري ميل فرمود، گفت : بنده خدا اين چيست ؟ عرض كرد: پدر و مادرم فدايت ، اين روغن و عسل را در ديگ سنگي مي ريزيم و آن را روي آتش قرار مي دهيم و مي جوشانيم و بعد مغز گندم آسيا شده را روي روغن و عسل مي ريزيم و به هم مي زنيم تا بپزد، سرانجام اين طور مي شود كه ملاحظه مي فرماييد. پيامبر صلي اللّه عليه و اله فرمود: اين خوراك خوشمزه اي است .(۴۶۷)
پيامبر صلي اللّه عليه و اله نان جو سبوس نگرفته ميل مي كرد (۴۶۸) و خيار را با خرما و نمك مي خورد (۴۶۹) و بهترين ميوه ها در نظر آن حضرت خرماي تازه و خربزه و انگور بود.(۴۷۰)
و خربزه با نان و شكر ميل مي فرمود و بسا آن را با خرما مي خورد (۴۷۱) و از هر دو دستش كمك مي گرفت ، روزي خرمايي را كه در طرف راستش بود مي خورد و دانه ها را از طرف چپ جمع آوري مي كرد. گوسفندي از كنارش گذشت ، پيامبر صلي اللّه عليه و اله دانه هاي خرما را به او اشاره كرد، گوسفند شروع كرد به خوردن دانه هاي دست چپ . آن حضرت ، در همان حال با دست راستش خرما مي خورد تا فارغ شد و گوسفند به راه خود مي رفت .(۴۷۲) و چه بسيار انگور را با خوشه مي خورد، (۴۷۳) در حالي كه آب انگور مثل رشته مرواريد روي محاسنش ديده مي شد، (۴۷۴) يعني آبي كه مي چكيد. و بيشتر خوراكش آب و خرما بود، (۴۷۵) و شير و خرما را با هم مخلوط مي كرد و آنها را دو پاكيزه مي ناميد. (۴۷۶) بهترين خوراك در نزد آن حضرت گوشت بود و مي فرمود: گوشت بر شنوايي مي افزايد و در دنيا و آخرت بالاترين خوراك است و اگر از پروردگارم بخواهم تا هر روز بر من گوشت بخوراند، اجابت مي فرمايد. (۴۷۷) و آبگوشت را با گوشت و كدو ميل مي كرد (۴۷۸) و كدو را دوست مي داشت و مي فرمود: بوته كدو، درخت برادرم يونس است . (۴۷۹) عايشه مي گويد: پيامبر صلي اللّه عليه و اله همواره مي فرمود: عايشه ! هرگاه خواستي غذايي بپزي كدوي حلوايي بيشتر بريز؛ زيرا دل غمگين را شاد مي سازد. (۴۸۰) آن حضرت گوشت پرنده شكاري را ميل مي كرد، (۴۸۱) وي خود به دنبال آن نمي رفت و شكار نمي كرد و دوست داشت برايش شكار كنند و بياورند تا او ميل كند، (۴۸۲) چون گوشت تناول مي كرد سرش را به سوي آن خم نمي كرد بلكه گوشت را به سمت دهانش مي برد و آنگاه با دندان هاي مباركش به شدت آن را جدا مي ساخت .(۴۸۳) نان و روغن ميل مي كرد و از گوسفند، ذراع و شانه اش و از غذاي ديگ ، كدوي حلوايي و از خورش ، سركه و از خرما، (نوعي از خرما به نام ) عجوه را دوست مي داشت . (۴۸۴) و درباره عجوه دعا فرمود كه با بركت گردد و فرمود: عجوه از بهشت است و شفابخش از زهر و جادو است (۴۸۵) و از سبزيجات ، كاسني و باذروج (گياهي معطر) و گياهي به نام خرفه را دوست مي داشت (۴۸۶) و از گوسفند هفت عضو را ميل نمي كرد: آلت تناسلي بيضه ها، مثانه ، كيسه صفرا، غده ها، فرج و خون و اينها را دوست نداشت (۴۸۷) و سير و پياز و تره نمي خورد (۴۸۸) و هرگز از غذايي نكوهش مي كرد.
اگر خوشش مي آمد، ميل مي كرد وگرنه ميل نمي فرمود، و اگر خود نمي خواست به ديگري بدگويي نمي فرمود (۴۸۹) و ظرف غذا را مي ليسيد و مي گفت : پايان غذا پر بركت تر است (۴۹۰) و به قدري انگشتانش را پس از غذا مي ليسيد كه قرمز مي شد (۴۹۱) و تا انگشتانش را يكي يكي نمي ليسيد آنها را با حوله پاك نمي كرد. و مي گفت : خورنده غذا نمي داند كه در كدام غذا بركت است (۴۹۲) و چون فارغ مي شد، مي گفت : (( اللهم لك الحمد اطعمت و اشبعث و سقيت و اءرويت ، لك الحمد غير مكفور و لا مودع و لا مستغني عنه )) (( (۴۹۳) و چون بخصوص نان و گوشت ميل مي كرد، دستهايش را خوب مي شست و آنگاه زيادي آب را به صورتش مي كشيد (۴۹۴) و در سه نوبت آب را مي نوشيد، و در آن سه نوبت سه (( بسم اللّه )) و در آخر آنها سه (( الحمدللّه )) مي فرمود (۴۹۵) و آب را به نوعي مي مكيد و سر نمي كشيد و چه بسيار كه يك نفس مي نوشيد تا فارغ مي شد ولي داخل ظرف نفس نمي كشيد، بلكه دهانش را به سويي مي گرداند.(۴۹۶) و باقيمانده آب را به كسي كه طرف راستش بود مي داد؛(۴۹۷) هر چند كه شخص سمت چپش مهمتر بود و به آن كه طرف راستش بود، مي فرمود: سنت بر اين است كه به تو بدهم ، اگر تو خواستي به ايشان ايثار مي كني .(۴۹۸) ظرفي خدمتش آوردند كه عسل و شير داشت نخواست كه بنوشد و فرمود: دو نوشيدني در يك جا و دو خورش در يك ظرف است و بعد گفت : ((من حرامش نمي دانم ولي افتخار به فزونيهاي دنيوي و حساب فرداي قيامت را نمي پسندم و تواضع را دوست دارم ؛ زيرا هر كه براي خدا تواضع كند خداوند او را بلند گرداند.))(۴۹۹)
در خانه خودش از دختر بالغ با حياتر بود. از اهل خانه غذا نمي خواست و اظهار تمايل هم نمي كرد. اگر غذا مي آوردند، مي خورد و آنچه مي دادند قبول مي كرد و هر نوشيدني كه بود مي نوشيد (۵۰۰) و چه بسا خود بلند مي شد و خوردني و يا نوشيدني اش را مي گرفت .(۵۰۱)
پاورقي ها :
۴۶۴- اين حديث در باب قبلي گذشت و در كتاب مكارم ، ص ۲۶ از كتاب (( مواليد الصادقين )) ثبت است .
۴۶۵- اين حديث را طبرسي در مكارم ، ص ۲۷ از مجموعه اي متعلق به پدرش به طور مرسل از امام صادق عليه السلام نقل كرده و طبراني در (( الاوسط )) - به طوري كه در (( مجمع الزوائد، )) ج ۵ / ۲۰ آمده - در دو روايت نقل كرده است .
۴۶۶- اين حديث را طبراني در (( الكبير )) - به طوري كه در (( الجامع الصغير )) آمده است - از عامر بن ربيعه نقل كرده است .
۴۶۷- اين حديث را طبرسي در مكارم ، ص ۲۸. به طور مرسل نقل كرده است .
۴۶۸- اين حديث را ترمذي ، در ص ۱۰ (( الشمائل )) از قول سهل بن سعد نقل كرده است .
۴۶۹- اين حديث را بخاري در ج ۷، ص ۱۰۲ از حديث عبداللّه بن جعفر و ابن حبان از قول عايشه نقل كرده است ؛ (( (المغني ) )) .
۴۷۰- اين حديث را ابونعيم - به طوري كه در (( الجامع الصغير )) آمده است - به سند ضعيف در (( الطب )) از معاويه بن يزيد عيسي نقل كرده است .
۴۷۱- اين حديث را برقي در محاسن ، ص ۵۵۷ از موسي بن جفعر عليه السلام و ترمذي و نسائي از حديث عايشه نقل كرده اند.
۴۷۲- اين حديث را طبرسي در مكارم ، ص ۲۸ مطابق متن نقل كرد، ولي عراقي مي گويد: استفاده پيامبر از هر دو دست را احمد از حديث عبداللّه بن جعفر نقل كرده مي گويد: آخرين بار كه پيامبر صلي اللّه عليه و اله را ديدم در يك دستش خرما و در دست ديگرش خيار بود؛ از آن مي خورد و از اين دندان مي زد و اما داستان پيامبر با گوسفند را در فوائد ابي بكر شافعي به سند ضعيف از قول انس نقل كرديم .
۴۷۳- اين حديث را ابن عدي در (( الكامل )) نقل كرده است ؛ (( (المغني ) )) .
۴۷۴- اين حديث را طبرسي در مكارم ، ص ۲۹ از حديث انس نقل كرده است .
۴۷۵- بخاري در ج ۷ / ۱۲۰ از قول عايشه نقل كرده است : پيامبر صلي اللّه عليه و اله از دنيا رفت در حالي كه ما از خرما و آب سير مي شديم .
۴۷۶- مكارم ، ص ۳۰، اين حديث را احمد در مسند خود از قول اسماعيل بن ابي خالد به نقل از پدرش مي گويد: بر مردي وارد شدم ؛ ديدم شير و خرما را با هم مي خورد و گفت : بيا نزديك كه پيامبر صلي اللّه عليه و اله اينها را دو پاكيزه ناميده است ؛ (به (( مجمع الزوائد، )) ج ۵ / ۴۰ مراجعه كنيد.)
۴۷۷- اين حديث را جايي نديدم جز اين كه ترمذي در (( الشمائل ، )) ص ۱۲ از حديث جابر نقل كرده است كه پيامبر صلي اللّه عليه و اله به منزل ما آمد، گوسفندي براي آن حضرت كشتيم ، فرمود: (( گويا اينها مي دانستند كه من گوشت را دوست دارم )) و ابن ماجه به شماره ۳۳۰۵ نقل كرده (( بالاترين خوراك مردم دنيا و اهل بهشت گوشت است .))
۴۷۸- اين حديث را مسلم در ج ۶، ص ۱۲۱ آورده است .
۴۷۹- نظير اين حديث را طبرسي در مكارم ، ص ۳۰ نقل كرده و در ص ۲۰۱ از حديث علي بن حسين عليه السلام به عبارت ديگري آورده است و در صحيح مسلم ، ج ۶، ۱۲۱ آمده است كه حضرت كدوي حلوايي را دوست مي داشت .
۴۸۰- نظير اين حديث را برقي در محاسن ، ص ۵۲۱ و در مكارم ، ص ۳۰ با همين عبارت نقل كرده است .
۴۸۱- ترمذي از حديث انس ، حديث مرغ بريان را نقل كرده و در كتاب (( الشمائل )) ، ص ۱۲ مي گويد: پيامبر صلي اللّه عليه و اله گوشت (پرنده اي به نام ) هوبره را ميل مي كرد و در سنن ج ۸، ص ۲۳ نيز چنين آمده است .
۴۸۲- عراقي گويد: ظاهر حال پيامبر صلي اللّه عليه و اله چنين بوده است ؛ زيرا كه خود فرمود: ((هر كس دنبال شكار برد در غفلت است .)) اين حديث را ابوداوود و نسائي و ترمذي از قول ابن عباس نقل كرده اند و اما حديث صفوان بن اميه : ((پيش از من پيامبران خدا همگي شكار مي كردند و به دنبال شكار مي رفتند)) به شدت ضعيف است و در (( مكارم الاخلاق )) طبرسي ، ص ۳۰ مطابق متن آمده است .
۴۸۳- اين حديث را طبرسي در مكارم ، ص ۳۱ با همين عبارت نقل كرده است و در بعضي نسخه ها (( (ينتهسه انتهاسا) )) - يعني با جلو دندانهايش مي گرفت تا بخورد - آمده است و ترمذي در سنن ، ج ۸، ص ۳۱ از قول ابوهريره نقل كرده است : گوشتي آوردند؛ رانش را به آن حضرت دادند كه دوست مي داشت و او با دندانش از آن جدا مي كرد.
۴۸۴- عراقي گويد: مسلم و بخاري از قول ابوهريره نقل كرده اند كه گفت : جلو پيامبر صلي اللّه عليه و اله كاسه آبگوشتي با گوشت نهادند، ران را ميل كرد كه از همه اعضاي گوسفند بيشتر دوست داشت و ابوالشيخ از قول ابن عباس روايت كرده است (( بهترين گوشت نزد پيامبر صلي اللّه عليه و اله شانه بود)) ؛ سند حديث ضعيف است و از حديث ابوهريره نقل كرده (( جز شانه گوسفند را دوست نمي داشت )) ؛ و از ابوالشيخ از قول ابن عباس به سند ضعيف آمده است : (( بهترين خورش در نزد پيامبر صلي اللّه عليه و اله سركه بود)) و با همان اسناد نقل مي كند: (( بهترين خرما نزد آن حضرت ، عجوه بود.))
۴۸۵- اين حديث را بخاري در ج ۷، ص ۱۰۴ از قول سعد بن ابي وقاص نقل كرده و نسائي و ابن ماجه و ترمذي آورده اند: (( عجوه از بهشت است و شفابخش زهر است .))
۴۸۶- برقي در محاسن ، ص ۵۰۷ رواياتي درباره كاسني و در ص ۵۱۳ راجع به خرفه نقل كرده و عراقي مي گويد: ابونعيم از قول ثوبر نقل كرده است : پيامبر صلي اللّه عليه و اله كه در پايش زخمي بود با خرفه معالجه كرد و فرمود: خدا به تو بركت دهد، هر جا مي خواهي سبز شو! كه شفاي هفتاد درد هستي كه كوچكترينش درد سر است .
۴۸۷- اين حديث را ابن عدي و از طريق بيهقي از قول ابن عباس به اسناد ضعيف نقل كرده و نيز بيهقي از روايت مجاهد به طور مرسل روايت كرده است . (( (المغني ). ))
۴۸۸- اين حديث را طبرسي در مكارم ، ص ۳۱ به طور مرسل نقل كرده است .
۴۸۹- اين حديث را بخاري در ج ۷، ص ۹۶ نقل كرده است . و درباره سوسمار فرمود: (( من نمي خورم و تحريم هم نمي كنم .)) اين را ترمذي در ج ۷، ص ۲۸۶ صحيح خود را روايت كرده و اسناد آن را صحيح دانسته است .
۴۹۰- اين حديث را بيهقي در (( الشعب )) از قول جابر چنين نقل كرده است : (( ظرف غذا را بر نمي داشتند تا بليسد چون آخر غذا با بركت است ، و طبراني روايت كرده است : (( هر كه انگشتانش را بليسد در دنيا و آخرت خداوند او را سير گرداند.)) به (( مجمع الزوائد، )) ج ۶، ص ۲۸ مراجعه كنيد.
۴۹۱- اين حديث را بخاري در ج ۷، ص ۱۰۶ نقل كرده است و نظير آن را ترمذي در ج ۷، ص ۳۰۷ آورده است .
۴۹۲- اين حديث را احمد و بزاز با اين عبارت روايت كرده اند: (( هرگاه كسي از شما غذايي خورد، نبايد دستش را پاك كند تا انگشتانش را بليسد - در روايتي (آنها را بليسد) آمده است - زيرا پيامبر صلي اللّه عليه و اله فرمود: (( چه مي داني كه در كدام غذايت بركت است )) مسلم در ج ۶، ص ۱۱۳ به نحوي از آنچه گذشت ، نقل كرده است به (( مجمع الزوائد، )) ج ۶، ص ۲۸ مراجعه كنيد.
۴۹۳- نظير اين حديث را ابن سني در (( عمل اليوم و الليله ، )) ص ۱۲۵ و ۱۲۶ نقل كرده است .
۴۹۴- نظير اين حديث را ابويعل - به طوري كه در (( المغني )) آمده - از حديث عبداللّه بن عمر به اسناد ضعيف نقل كرده است .
۴۹۵- اين حديث را مسلم در ج ۶، ص ۱۱۱ از قول انس و ابوداوود، در ج ۲، ص ۳۰۳ چنين آورده : (( در آب خوردن سه مرتبه نفس مي كشيد و مي گفت : اين طور گواراتر، سالم تر و بهتر است ...)) و ابن سني در (( اليوم و الليله )) ص ۱۲۶ نظير آنچه در متن آمده ، نقل كرده است .
/ ۳۲۳ مراجعه كنيد.
۴۹۷- اين حديث را مسلم از قول انس ، در ج ۶، ص ۱۱۲ صحيح خود آورده است .
۴۹۸- اين حديث را مسلم در ج ۶، ص ۱۱۳ از قول سهل بن سعد نقل كرده است .
۴۹۹- اين حديث را طبرسي در مكارم ، ص ۳۳ به طور مرسل نقل كرده است .
۵۰۰- اين حديث را مسلم و بخاري از قول ابوسعيد چنين نقل كرده : (( از دختران حجله با حياتر بود.)) و اما غذا نمي خواست يعني خوراك معيني را نمي طلبيد، اگر نه عايشه نقل كرده كه روزي پيامبر فرمود: (( عايشه ! آيا چيزي موجود است ...)) و در حديث نيامده است كه فرموده باشد: (( اگر از اين گوشت براي من مي پختيد)) و شايد آن سخن براي بيان حكم باشد و نه براي تمايل به خوردن ، غذا بهتر مي داند؛ (( (المغني ) )) .
۵۰۱- احمد در مسند خود، ج ۶، ص ۳۶۴ حديثي به اين مضمون نقل كرده است .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید