مقدمه
الگوی مصرف[1] در هر جامعه، نقشی تعيينكننده در تخصيص منابع برای توليد انواع كالاهای توليدی، شيوه توزيع آنها و همچنين توسعه اقتصادی، سياسی و اجتماعی دارد. بنابراين، اگر الگوی مصرف جامعهای، افراد را به مصرف هر چه بيشتر ترغيب كند، بخش اعظم منابع درآمدی جامعه به مصرف اختصاص میيابد و در نتيجه، از سطح پسانداز كل و به تبع آن سرمايهگذاری كاسته میشود و اين امر، جامعه را با كاهش توليد و فقر اجتماعی روبهرو میكند. ضعف اقتصادی نيز خود زمينهساز فقر فرهنگی و انحطاط اجتماعی است و برعكس، اتخاذ الگوی صحيح و منطقی در مصرف میتواند آثار مثبت فردی و اجتماعی فراوانی به دنبال داشته باشد. در سطح كلان، هماهنگی و تناسب بين امكانات يك جامعه با نيازها و خواستهای افراد آن، كسب استقلال، اقتصادی و دستيابی به عزت و سرافرازی را ممكن میسازد و در سطح فردی، اجتناب از مصارف غيرضروری و تجملی كه به معنای متوازن ساختن درآمدها و هزينههاست، آرامش روحی و روانی را به همراه میآورد(لهسائیزاده، 1388، صص 3ـ 1). يكی از مشكلات اصلی كشور ما كه منشأ كاستیهای بسياری در جامعه است، اسراف و رعايت نكردن الگوی مصرف صحيح است چنانكه رهبر معظم انقلاب اسلامی، در سال اصلاح الگوی مصرف، با نگاهی موشكافانه به اين مشكل مهم اجتماعی، فرهنگی، سياسی و اقتصادی كه سالهاست گريبانگير كشور ما شده است؛ ضمن تشريح زمينههای نيازمند تغيير و تحول جدی در جامعه و با اشاره به موضوع «اسرافهای شخصی و عمومی» و مصرف بیرويه منابع مختلف كشور، تمامی مسئولان قوای سهگانه، شخصيتهای اجتماعی و آحاد مردم را به برنامهريزی و حركت در مسير تحقق اين شعار مهم حياتی و اساسی، يعنی اصلاح الگوی مصرف در همه زمينهها دعوت كردند(تركمندی، 1388).
سبك زندگی و مصرفگرايی
وقتی دنيای اجتماعی متحول میشود، مفاهيمی نو برای درك آن نياز است. دنيای اواسط قرن نوزدهم كه ماركس[7] به تحليل آن همت گماشته بود، آنچنان درگير فرايند توليد و ارزشهای مرتبط با آن بود كه مفهوم «طبقه اجتماعی»[8]، به عنوان مفهومی كه تحليل جايگاه آدميان را در نظام سرمايهداری ممكن میساخت، در تحليل ماركسيستی جامعه نوظهور موقعيتی مسلط داشت امّا حال كه به نظر میرسد «مهمترين تحول پديد آمده در قرن اخير، گسترش تاريخی مصرف بوده است»(باكاك[9]، 1381، ترجمه صبوری، ص 120) به مفاهيمی جديد برای تحليل جامعه نياز است، مفاهيمی كه بتواند تحول پديد آمده را بررسی كند. به نظر میرسد مفهوم سبك زندگی واجد چنين خصيصهای باشد. در اين زمينه نيز چنی[10](2001) معتقد است كه فرهنگ معاصر هنوز در معرض تغييرات اجتماعی و فرهنگی قرار دارد؛ به اين معنا كه جوامع تودهای معاصر از مرحله «شيوههای زندگی»[11] وارد مرحله سبك زندگی شدهاند. اين فرهنگ به عنوان كل شيوه زندگی كه مبتنی بر سنتهای مشترك هويت اجتماعی بوده است، اكنون ظرفيت خود را برای تعريف وجود اجتماعی به عنوان يك تماميت از دست داده است. امروزه زندگی اجتماعی از طريق پيوند ميان فرهنگ و اجتماع مشخص میشود(چنی، 2001، ص 77). در ادبيات جامعهشناسی، از مفهوم سبك زندگی، دو برداشت و دوگونه مفهومسازی متفاوت وجود دارد. در فرمولبندی نخست كه سابقه آن به دهه 1920 برمیگردد، سبك زندگی معرف ثروت و موقعيت اجتماعی افراد است و اغلب به عنوان شاخصی برای تعيين طبقه اجتماعی به كار میرود. اما در فرمولبندی دوم، سبك زندگی، راهی برای تعيين طبقه اجتماعی نيست بلكه شكل اجتماعی نوينی است كه تنها در متن تغييرات فرهنگی مدرنيته و رشد مصرفگرايی معنا میيابد و در اين معنا، سبك زندگی، راهی است برای تعريف ارزشها، نگرشها و رفتارهای افراد كه اهميت آن در تحليلهای اجتماعی هر روز در حال گسترش است. رشد مفهوم سبك زندگی در علوم اجتماعی، به ظاهر ناشی از اين واقعيت است كه ديگر، سنخشناسیهای موجود نمیتوانند گوناگونی دنيای اجتماعی را توضيح دهند و مفهوم طبقه كه برای مدتی طولانی اصل طلايی تبيين بود، به تدريج سودمندی و كارآيی خود را از دست داده است. در چنين وضعيتی، از مفهوم سبك زندگی كه انعطافپذيرتر است استفاده میشود زيرا برخلاف مفهوم طبقه، محتوا، منطقه يا منشأ سبكهای زندگی را از پيش تعيين نمیكنند. سبك زندگی، تنها حاكی از اين است كه برخی پيشينهها، فعاليتها، درآمدها و نگرشها، با يكديگر سازگارترند و تحليلگر اجتماعی میتواند طرح آنها را ترسيم كند.(اباذری و چاووشيان، 1381، صص 8ـ 7).
سبك زندگی در اسلام
ظريفيت و غنای بیكران دين مبين اسلام كه تعاليم آن مبتنی بر قرآن، سيره و سخنان ائمه معصوم(ع) و عقل است، حاوی مجموعهای از باورها و معارف بنيادين هستیشناختی(مبدأ، معاد، فلسفه و تاريخ)، انسانشناختی و راهنماشناختی(نبوت و امات) است و در حوزههايی چون اعتقادات، اخلاقيات، فقه و احكام، برای تمامی بخشهای زندگی اجتماعی، سياسی، فرهنگی، اقتصادی و حتی مسائل جديد، سبك زندگی مؤمنانهای را برای پيروان خود به ارمغان آورده است. از اينرو، در ادامه، برخی از اصول و مبانی شريعت اسلام كه تأثير شگرفی بر شكلگيری سبك زندگی مؤمنانه، دارند، بيان میشوند:
تأكيد بر خداشناسی و وحدانيت
اعتقاد به يگانگی خداوند، اصلیترين ويژگی سبك زندگی مؤمنانه در اسلام است؛ يعنی معرفت و باور به اينكه آفرينش همه پديدهها و تدبير و ربوبيت موجودات از جمله روزی دادن به آنها، مختص خدای يگانه است كه مبدأ و مقصد و مالك هستی است(سوره فاطر، 3؛ سوره انعام، 164؛ سوره مائده، 64؛ سوره طه، 50؛ سوره ذاريات، 58؛ سوره يونس،31).
انسانشناسی الهی
يكی از مبانی با اهميت در علوم انسانی، تلقی و تعريفی است كه از انسان ارائه میشود. از تعاريفی كه در آيات مختلف در خصوص انسان بيان شده است، برمیآيد:
ـ انسان موجودی دو ساحتی است كه افزون بر جسم، دارای روح مجرد و غيرمادی است(سوره حجر، آيات 28 و 29). اين دوبعدی بودن انسان، اقتضا میكند گرايشها و تمايلات دوگانهای داشته باشد؛ شريعت اسلامی از انسان میخواهد گرايشهای روحانی را در الويت و اميال نفسانی را در خدمت حقيقت انسانيت يعنی روح قرار دهد(سوره شمس، آيات 10ـ 7).
ـ از اهم امتيازات انسان در مقايسه با موجودات ديگر، اراده و آزادی اوست. با وجود آنكه خداوند و پيامبران، انسان را به راه راست دعوت و هدايت میكنند، اين خود انسان است كه انتخاب میكند(سوره انسان، 3؛ سوره يونس، 99).
ـ پس از آنكه انسان با اراده و خواست(مبتنی بر عقلانيت) خود وارد سرزمين ايمان شد و ولايت الهی را پذيرفت، به اقتضای عقل و قانون ـ «التزام به شی التزام به لوازم آن نيز هست» از او خواسته میشود كه مطيع دستورات و هدايتهای دينی باشد(سوره احزاب، 36.)
ـ ـ انسان موجودی است كه ميل به جاودانگی در فطرت او نهاده شده است. بر اين اساس، اسلام در پاسخ به اين ميل فطری، مرگ را پايان زندگی نمیداند بلكه آن را مبدأ حيات واقعی معرفی میكند(سوره عنكبوت، 64).
ـ انسان به واسطه دميده شدن روح الهی، همواره كمال مطلق و نامحدود را طلب میكند و در راهی كه حركت كند، متوقف نمیشود و اشباعپذير نيست. برای سيراب اين روح تشنه، هيچ چشمهای جز ياد خدا آرامبخش نيست زيرا غير او محدودند و وجود نامحدود، فقط خداوند است(سوره طه، 124؛ سوره رعد، 28؛ سوره اشتقاق، 6).
ـ از ديدگاه شريعت اسلامی، انسان موجودی اجتماعی است و خطاب خداوند به او در اغلب آيات قرآن، با تعبير «يا ايّها الانسان...» «المؤمنون...» يعنی به صورت عام و جمع بيان شده است كه اين خود نشان از رويكرد و نگاه اجتماعی اسلام به انسان دارد. اسلام، يكی از بهترين راههای ارتباط با خدا و نزديكی به او را برادری و تلاش برای رفع نياز انسانها معرفی میكند «انما المؤمنون اخوه»(سوره حجرات، 10)؛ از سوی ديگر، امكان تحقق بيشتر عبادات و توصيههای اخلاقی اسلام را فقط در جامعه میتوان يافت.
توجه به معاد
از يك سو، ايمان به آخرت و روز جزا، از اصول دين و پذيرش آن، مبتنی بر عقل و خردورزی است و از سوی ديگر، تأكيد بر معاد در آيات مختلف، با ايجاد خوف و رجا، انذار، تبشير و توصيف احوال جهنم و بهشت و اهل آن، نشان از اهميت بالايی آن در ديدگاه اسلام و هدايت انسان دارد. اما تأكيد اسلام بر آخرتگرايی، هرگز به معنای نكوهش اصل دنيا و دعوت به طرد نعمتهای آن نيست؛ چنانكه حتی توصيه میكند كه بهرهات را از دنيا فراموش نكن(سوره قصص، 77) آنچه از نظر اسلام مذموم و مطرود است، شيفتگی و بندگی دنيا است. اگر دنيا را مزرعه آخرت و فرصتی برای دستيابی به سعادت جاودان و كسب مقامات عالی بدانيم، بايد آن را بهترين مهلت و نعمتی بشمريم كه خداوند به انسان عطا كرده است. در اين زمينه، پيامبر گرامی اسلام(ص) میفرمايند: «دنيا را دشنام ندهيد كه آن بهترين مركب مؤمن است كه به وسيله آن به نيكی میرسد و به وسيله آن از شر نجات میيابد»(حكيمی و حكيمی، 1386، ترجمه احمد، ج5، ص105).
اصول مصرف در اسلام
اسلام، آيين كاملی است كه هم به دنيای پيروانش توجه دارد و هم به آخرت آنان اهتمام میورزد چنانكه از مسلمانان میخواهد نه دنياخواهی آنان سبب غفلتشان از آخرت شود و نه توجه به آخرت، آنان را از دنيا باز دارد. بر اين اساس، اسلام از يكسو راه مصرف را برای انسانها باز میگذارد تا دنيايشان سامان يابد و از سوی ديگر، كاملاً مراقب است كه مسئله مصرف از جاده اعتدال و شرع خارج نشود. از آنجا كه مصرف برای پاسخگويی به نيازهای طبيعی و غريزی انسان اجتنابناپذير است، در اسلام درباره توصيه به مصرف آموزههای زيادی وجود ندارد. اما گاهی مصرف شكل طبيعی خود را از دست میدهد و به جای آنكه به عنوان يك پديده حياتی، در خدمت انسان باشد، انسان را به خدمت خود درمیآورد و به اين ترتيب، وسيله به هدف تبديل میشود و مصرف بيش از حد زمينهساز انواع لغزشها، اسرافها، فخرفروشیها تباهیها و ناهنجاریها میشود. از اينرو، بخشی از آيات قرآنی به فرهنگسازی درباره مصرف و آموزش درست مصرف كردن اختصاص يافته است. آيات و رواياتی كه در آنها به ميانهروی در مصرف، پرهيز از اسراف و تبذير، پرهيز از هدر دادن اموال، پرهيز از راكد گذاشتن اموال و... اشاره شده است، همه در پی فرهنگسازی برای مصرف هستند. مصرف درست در اسلام، مصرفی است كه اصول زير در آن رعايت شده باشند:
1. مصرف براساس نياز حقيقی، نه بر پايه نياز كاذب و زيادهخواهی
با تأملی در دو واژه مصرف و مصرفزدگی، مشخص میشود كه آنچه اين دو را از يكديگر جدا میكند، آن است كه اساس مصرف بر پايه نيازهای حقيقی و طبيعی انسانهاست، در حالی كه مصرفگرايی و مصرفزدگی، در نيازهای كاذب و زيادهخواهیهای انسان ريشه دارند. در حقيقت، اين نيازهای كاذب و غيرضروری انسانهاست كه آنان را به سوی انواع اسرافها و زيادهخواهیها سوق میدهد و از آنان انسانهايی مصرفزده میسازد و اين در حالی است كه «از جمله مباحث اساسی اسلام در اخلاق مصرف، نفی نيازهای كاذب و غيرواقعی است كه خود، از تمايزات اساسی ميان مكتب اقتصادی اسلام و نظام سرمايهداری به شمار میرود. از ديدگاه اسلام، نيازهای مادی آدمی، بايد در حد متعارف تأمين شوند امّا مصرف بيهوده و كاذب به هيچ روی تأييد نمیشود»(ايروانی، 1384، ص312).
2. اعتدال و ميانهروی در مصرف(حتی حلال آن)
مصرف طيبات و آنچه در شريعت اسلامی حلال شمرده میشود، نامحدود نيست و بايد اصل اعتدال و اجتناب از افراط و تفريط در آن رعايت شود. خروج از اين اصل، پيروی از شيطان معرفی شده است. «ای مردم! از آنچه در زمين است، حلال و پاكيزه بخوريد و از گامهای شيطان پيروی نكنيد»(سوره بقره، 60). اهميت اعتدال در مديريت زندگی فردی و اجتماعی به اندازهای است كه اميرالمؤمنين علی(ع) میفرمايد: «هرگاه خداوند بخواهد به بندهای خيری برساند، ميانهروی و تدبير نيكو را به او میآموزد و او را از بیتدبيری و اسراف دور میكند»(دشتی، 1379، ص241 و حاجی صادقی، 1388، صص 57ـ 56)، زيرا خداوند ميانهروی را دوست و اسراف را دشمن میدارد(صابری يزدی، 1372، ص748 و ص 649). همچنين در جای ديگر، نتيجه قهری رعايت نكردن اعتدال در مصرف چنين بيان شده است كه افراد يا جامعهای، امور مالی و اقتصادی خود را درست(با اعتدال و ميانهروی) اداره نكند، گرفتار فقر و سختی میشود(حر عاملی، 1377، تصحيح مهريزی و درايتی، ج1، ص 126؛ صابری يزدی، ص66).
3. پرداخت حقوق واجب مالی
انسان ضمن مصرف اموال خود در راه رفع نيازهای فردی و خانوادگی با رويكرد اعتدال و ميانهروی، واجب است كه حقوق واجب مالی و سهم خدا و جامعه را نيز با رغبت و نيت پاك و به قصد قربت به خدا ادا كند تا از اين طريق رزق و روزی خود را طيب و پاكيزه كرده باشد(سوره توبه، 103). انسان مسلمان اعتقاد و باور دارد كه پرداخت خمس و زكات و انفاق، نه تنها مال را كاهش نمیدهد بلكه موجب افزايش و بركت اموال میشود(سوره سبأ، 39؛ سوره انفال، 60؛ حكيمی و حكيمی، 1386، ج5، ص 35) و «به مقام نيكوكاری نمیرسد مگر اينكه از آنچه دوست دارد، در راه خدا انفاق كند»(سوره آلعمران، 92).
4. پرهيز از اسراف و تبذير
اسراف، به معنی تجاوز از اعتدال در هر كاری يا چيزی است و هر آنچه افزون بر ميانهروی باشد، اسراف است(حكيمی و حكيمی، 1386، ترجمه احمد، ج4، ص231). تبذير در كنار اسراف، اشاره به ريخت و پاش و نابود كردن و هرز دادن سرمايههای اقتصادی و مانند آن دارد. در اصطلاح لغوی، تبذير به معنای پراكندن و نابود كردن و تباه كردن مال به كار میرود. به هر حال انسان مؤمن در نظام مصرفف از تبذير و تباه كردن مال خود به شدت نهی شده است. امام صادق(ع)، بخشيدن نابهجای مال را تبذير و اسراف میدانند زيرا چنين بخششی از اعتدال خارج شده است(مجلسی، 1403، ج75، ص97 به نقل از حاجی صادقی، 1388، ص118).
5. نوعدوستی و هماهنگی با وضعيت عمومی
در جامعه اسلامی، پيروی از سبك زندگی مؤمنانه با تأكيد بر نوعدوستی و خيرخواهی برای تمام مردم، بويژه مسلمانان توصيه شده است. به اين معنا كه مسلمانان در استفاده از نعمتهای حلال نمیتوانند تنها به خود مشغول شوند و از وضعيت ساير مؤمنان غفلت كنند چنانكه پيامبراكرم(ص) میفرمايند: «مؤمن نيست كسی كه سير باشد و برادرش گرسنه و مؤمن نيست كسی كه پوشيده باشد و برادرش عريان»(حكيمی و حكيمی، 1386، ج 5، ص114). خداوند بحث انفاق و احسان به ديگران را در غير اعمال عبادی مانند خمس و زكات بيان داشته و در توصيف مؤمنان و نمازگزاران میفرمايد: «و كسانی كه در اموالشان حق معينی برای مسكينان و محرومان قرار میدهند»(سوره معارج، 24 و 25). مال و ثروت، مايه قوام جامعه است و تبادل كالا و خدمات از طريق آن انجام میگيرد از اينرو، نبايد آن را انباشت و راكد نگه داشت. چنانكه امام صادق(ع) میفرمايد: اين اموال زياد را خداوند به شما داده است تا در راهی كه او خواسته به كار بريد و نداده است كه آن را انباشته كنيد(كلينی، ج4، ص 32).
6. قناعت
يكی ديگر از اصول مصرف در نظام اقتصادی اسلام، اصل قناعت است، قناعت، به معنای راضی بودن و قانع بودن به حاصل سعی و تلاش و پرهيز از حسادت و رقابت و چشم و همچشمی نسبت به مال و دارايی ديگران است. برخی از كاركردهای اصل قناعت، عبارت از احساس رضايت و آرامش، دوری از غم و اندوه و اعتدال در رفتار اقتصادی است. امام علی(ع) میفرمايند: قناعت و استفاده به ميزان نياز، موجب توانمندی و دولتمندی است(نهجالبلاغه، ترجمه دشتی، 1379، حكمت 239) و گواراترين زندگی، زندگیای است كه در آن قناعت باشد، زندگیای كه در آن قناعت باشد، ثمرهاش كم شدن غم و اندوه است و در مقابل، زندگیای كه از قناعت بهرهای نبوده است، آسايش را از دست میدهد(شيخ صدوق، 1362، تصحيح علیاكبر غفاری، ج1، ص 69، ح104).
7. رعايت حلال و حرام
دو اصل حلال و حرام، از اصول مهم فقه و احكام اسلام و ناظر بر مجوز با منع استفاده در اموری هستند كه شرع اسلام نحوه تعامل با بسياری از مسائل جاری را از اين طريق صادر كرده است. مؤمن به آيين اسلام، در پرتو نظام كنترلی حلال و حرام، نحوه مصرف خود را تنظيم میكند. يكی از معيارهای اسلامی مصرف كه نمود عينی دارد، بحث حلال و حرام است؛ چنانكه در قرآن كريم، خداوند درباره غنايم، آن مقداری را كه حلال است، برای مصرف و بهرهمندی مجاز شمرده و بيشتر از آن(تعيين و تقسيم غنائم از اختيارات رهبر اسلامی است) را منع(حرام) كرده است(سوره انفاق، 69). خداوند چيزهای پاكيزه را حلال و ناپاكیها را حرام میكند(سوره اعراف، 157). خداوند تبارك و تعالی، مباح نكرده خوردنی و آشاميدنی را مگر اينكه نفعی در آن است و حرام نكرده چيزی را مگر اينكه در آن ضرر و فساد است(شيخ صدوق، 1383، تحقيق و ترجمه ذهنی تهرانی، ص592).
8. پرهيز از تجملپرستی
اسلام ضمن نكوهش كسانی كه استفاده از نعمت را بر خود حرام كردهاند(سوره اعراف 32) انسان را با دعوت به ميانهروی و اعتدال، از تجملپرستی و گرايش به كسانی كه زندگی تجملی دارند، نهی كرده است. پيامبراسلام(ص)، آن هنگام كه اشراف مكه، شرط ايمان و همراهی با ايشان را فاصله گرفتن از ضعفا و فقرا و فراهم كردن زندگی اشرافی برای پيامبر دانستند، اين نوع زندگی را از موانع پذيرش حق و بهرهمندی از هدايت الهی شمردند(سوره كهف، 28 ). زندگی تجلی، علاوه بر اينكه جامعه را دچار بحران اقتصادی میكند، دارای آثار فرهنگی نامطلوبی است كه از آن جمله میتوان به متزلزل شدن آرامش روحی، زيادهطلبی و تعرض به حقوق ديگران، آسيب دين ارزشها، تبديل ضد ارزشها به ارزشها، ايجاد فاصله طبقاتی و تنزل شخصيت، منزلت و اهداف انسانی اشاره كرد(حاجی صادقی، 1388، صص 99 ت 98).
9. انفاق در مورد ديگران
انسان مؤمن موظف است علاوه بر تأمين نيازهای خود و خانواده، مقداری از اموالش را در راه خدا انفاق كند، نسبت به پرداخت واجبات واجبات مالی مانند خمس و زكات اهتمام ورزد و در به گردش درآوردن ثروت و دارايی خود به نفع عموم مسلمانان همت گمارد. در سبك زندگی دينی، انسان مؤمن با مصرف مال خود برای ديگران به لذتی دست میيابد كه از لذت صرف اين مال برای خود بيشتر است. در فرهنگ اسلامی، اين مصرف كردن برای ديگری انفاق نام گرفته است. در عين حال، مؤمنان علاوه بر آنكه در كمك به ديگران انفاق میكنند، موظف به گشادهدستی معتدل برای خانواده و نزديكان خود نيز هستند.
نقش رسانه ملی در مصرف
در دنيای جديد، رسانهها علاوه بر كاركرد سرگرمكنندگی، نقشی اساسی در چگونگی و مفهومسازی مخاطبان از واقعيتهای اجتماعی دارند. مصرف، يكی از مفاهيمی است كه رسانهها نقشی بیبديل در خلق و آفرينش آن ايفا میكنند. امروزه رسانهها با معرفی انواع كالاها، كاربردها و زمينههای استفاده از آنها و با بهرهگيری از انواع شيوههای تبليغی، نوعی خلاقيت در زمينه مصرف ايجاد میكنند؛ از اينرو میتوان راز و رمز اصلاح هر رفتار مصرفی را در لايههای معنايی برنامهها كه به صورتی در هم تنيده در رسانهها ارائه میشوند، جستجو كرد. در كشور ما آميختگی رسانهها بخصوص رسانه ملی، با اصول و آموزههای اسلامی سبب شده است سعی شود برخلاف ساير كشورها كه با تبليغات اغواگرايانه، مخاطبان را به خريد محصولات جديد و مدلهای تازه ترغيب میكنند تا عواطف آنان بر تعقل و تفكرشان غلبه پيدا كند، تأكيد بر آموزههايی مانند اعتدال، قناعت و سادهزيستی باشد كه در الگوی مصرف اسلامی از اصول اساسی هستند. بنابراين پرسش اصلی در اين زمينه اين است كه آيا رسانه ملی با استفاده از ابزارها و قالبهای رسانهای مختلف میتواند اصول مصرف اسلامی» را در معرض اذهان مخاطبان خود قرار دهد؟ با توجه به نظر انديشهورزان علم ارتباطات میتوان پاسخ اين پرسش را مثبت دانست. كلوس[22] معتقد است كه رسانهها میتوانند به نحوی نامرئی جامعه را به پذيرش و عملی كردن عقايد و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی مورد نظر خود ترغيب كنند به عبارت ديگر از اين طريق میتوان به جامعهای مبتنی بر انديشههای خردمندانه رسيد كه ابزار ترويج و نشر آن وسايل ارتباط جمعی است(معتمدنژاد، 1370، ص10). برخی از كارشناسان ارتباطات نيز فلسفه وجود وسايل ارتباط جمعی را القاء، تعميم يا تكامل فرهنگی دانستهاند.
بر اين اساس، پيشنهاد میشود صدا و سيما به منظور ترويج مصرف اسلامی، اقدامات زير را انجام دهد:
ـ ارائه الگوهای رفتاری مصرفی متناسب با فرهنگ اصيل اسلامی مانند قناعت، صرفهجويی و سادهزيستی.
ـ تقبيح و مذمت رفتارهای نادرست و مغاير با ارزشها و فرهنگ اسلامی مانند چشم و همچشمی، اسراف، تجمل، رفاهزدگی.
ـ آموزش شيوههای صحيح و منطقی مصرف و صرفهجويی بويژه در زمينه مصرف انرژی.
ـ ايجاد اين درك و آگاهی در جامعه كه مصرف بیرويه و نابهجای منابع ثروتهای ملی خيانت به آيندگان است.
ـ ايجاد نگرش مثبت به محصولات ايرانی و تبليغ محصولات و كالاهای ساخت داخل.
ـ تشويق مردم به پسانداز و سرمايهگذاری در توليد.
ـ آگاهی دادن با آمار و ارقام در مورد آسيبها و زيانهای ناشی از مصرف بیرويه.
ـ آگاهی دادن با آمار و ارقام در مورد ميزان مصرف منطقی در زمينههای مختلف بويژه منابع طبيعی.
ـ آگاهی دادن با آمار و ارقام درباره وضعيت مصرف در كشورهای پيشرفته و مقايسه آن با آمار مصرف در ايران.
ـ اطلاعرسانی در خصوص سياستهای دولت در زمينه مصرف.
ـ تقبيح زندگی اشرافی و تجملی در برنامههای صدا و سيما.
ـ معرفی الگوهای مصرف مناسب در زمينههای فردی، خانوادگی و سازمانی.
منابع:
[1]. اباذری، يوسفعلی؛ چاووشيان، حسن.(1381). از طبقهبندی تا سبك زندگی، رويكردهای نوين در تحليل جامعهشناختی هويت اجتماعی، دو فصلنامه نامه علوم اجتماعی، انتشارات دانشگاه تهران، دانشكده علوم اجتماعی، 20، پاييز و زمستان 81.
[2]. ايروانی، جواد.(1384). اخلاق اقتصادی از ديدگاه قرآن و حديث. مشهد: انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
[3]. باكاك، روبرت.(1381). مصرف(ترجمه خسرو صبوری). تهران: شيرازه.
[4]. بورديو، پير. (1381). نظريه كنش اجتماعی(ترجمه مرتضی مردیها). تهران: نقش و نگار.
[5].تركمندی، حميدرضا.(1388). مختصری در مورد نقش معلمان، آموزش و پرورش و صدا و سيما در ترويج نگاه عيبجويانه به اسراف و اصلاح الگوی مصرف در جامعه.
[6]. بازيابی از: www.zibaweb.com
[7]. تميمی آمدی، عبدالواحد بنمحمد.(1384). غررالحكم و دررالكلم(ترجمه محمدعلی انصاری قمی). چاپ دوم، قم: امام عصر(عج).
[8]. حاجیصادقی، عبدالله.(1388). اصول الگوی مصرف اسلامی. قم: پژوهشكده تبليغات اسلامی.
[9]. حر عاملی، محمدبنحسن.(1377). وسايل الشيعه(تصحيح محمد مهريزی و محمدحسين درايتی). قم: الهادی.
[10]. حكيمی، محمد؛ حكيمی، علی.(1386). الحياه(ترجمه آرمان احمد). چاپ نهم. قم: دليل ما.
[11]. دشتی، محمد. (مترجم).(1379). نهجالبلاغه. قم: مؤسسه فرهنگی تحقيقاتی اميرالمؤمنين(ع).
[12]. شيخ صدوق.(1386). لل الشرايع(تحقيق و ترجمه محمدجواد ذهنی تهرانی). چاپ چهارم، قم: مؤمنين.
[13]. شيخ صدوق(1386). الخصال(تصحيح علیاكبر غفاری). قم: جامعه مدرسين حوزه علميه.
[14]. صابری يزدی، عليرضا.(1372). الحكم الزاهره(ترجمه محمدرضا انصاری). تهران: سازمان تبليغات اسلامی.
[15]. فاضلی، محمد. (1382). مصرف و سبك زندگی. قم: صبح صادق.
[16]. كلينی، ثقهالاسلام.(1375). اصول كافی(ترجمه و شرح فارسی شيخ محمدباقر كمرهای). قم: اسوه.
[17]. لهسايیزاده، عبدالعلی.(1388). فرهنگ مصرفگرايی نوين و لزوم برنامهريزی برای آن.
بازيابی از: www.farsnews.com/newstext/php
[18]. مجلسی، محمدباقر.(1403ق). بحارالانوار. بيروت: مؤسسه الوفا.
[19]. معتمدنژاد، كاظم.(1371). وسايل ارتباط جمعي0جلد (1)، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبايی.
[20]. مهدویكنی، محمدسعيد.(1387). دين و سبك زندگی. تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
[21]. وبلن، تورستين(1383). نظريه طبقه مرفه(ترجمه فرهنگ ارشاد) تهران: نی.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید