دلایل نادرست شروع رابطه یا ازدواج کدامند ؟ چه کارهایی می توانید انجام دهید تا همسر مناسب را مانند یک مغناطیس به زندگی خود جذب کنید ؟ بهترین و ساده ترین روش برای یافتن همسر ایده آل آن است که خود را شبیه او سازید تا او شما را پیدا کند !
البته نه اینکه تظاهر کنید بلکه به راستی ویژگی هایی را که می خواهید همسر آینده تان داشته باشد ، اول در خودتان ایجاد کنید .
اکنون دلایل نادرست شروع روابط یا ازدواج را بررسی می کنیم .
نخستین دلیل نادرست برای شروع رابطه یا ازدواج ، فشار سنی است . بدین معنی که ساعت بیولوژیکی شما تیک تیک می کند و به سال های آخر باروری نزدیک می شوید و سنتان بالا می رود . گاهی اوقات فکر می کنید می بایست تا سن خاصی ازدواج کرده باشید . یا اینکه همه ی دوستانتان ازدواج کرده یا نامزد دارند و فقط شمایید که تنهایید و ممکن است این فشار از جانب خانواده ها اعمال شود . گاهی فشار اجتماع است که باعث می شود توقع ها و انتظارهای خود را پایین بیاورید و از استانداردهایتان بگذرید و به ازدواجی نادرست تن در دهید . بسیاری از ما تسلیم این فشار می شویم زیرا نمی خواهیم با دیگران فرق داشته باشیم . دوست داریم ما هم جزوی از گروه باشیم . اگر از سنی که اجتماع برای ازدواج شما در نظر گرفته ، اندکی گذشته است هرگز به این معنا نیست که گوسفند سیاه گله هستید . اجازه ندهید قبل از آنکه همسر مطلوب خود را بیابید هیچ مساله ای شما را مجبور به ازدواج کند . هرگز برخلاف میل واقعی خود و بنابر اصرار طرف مقابل با او رابطه برقرار نکنید یا در رابطه ای که می دانید می بایست هر چه زودتر آن را ترک کنید باقی نمانید .
دلیل نادرست دوم درماندگی و احساس تنهایی است که بسیار مخرب است . احساس تنهایی بیشتر از ناحیه ی ضعف ارتباطی با خودتان است نه تنهایی فیزیکی . با خود بودن تنها بودن نیست . هرگز نباید احساس تنهایی کنید . نباید در شهری که حدود نیمی از جمعیت آن را مجردها تشکیل می دهند ، احساس تنهایی کنید . اگر اطرافیانتان همه ازدواج کرده و متاهل اند ، و شما در کنار آنها ناراحتید ، سعی کنید چند دوست مجرد برای خود پیدا نمایید تا اوقات خوشی را با آنان بگذرانید . بسیاری از ما اگر می دانستیم چگونه کمی بهتر از خودمان مراقبت و مواظبت کنیم ، کمتر احساس تنهایی می کردیم . هنگامی که خیلی تنهایید ، این خطر تهدیدتان می کند که از روی ناچاری و تنهایی با هر کس از راه رسید ازدواج کنید .
دلیل سوم ، فشار و گرسنگی جنسی است . بدترین و خطرناک ترین دلیل برای ازدواج آن است که شهوتی باشید ! گرسنگی جنسی هرگز دلیل موجهی برای ازدواج نیست . احساسات قلبی خود را از شهوترانی جدا کنید . باید بتوانید این دو را از هم تشخیص دهید . مطمئن باشید که آنها را باهم اشتباه نمی گیرید . زیرا بسیاری از ما خود را در روابطی نادرست و ناسالم درگیر می کنیم فقط به این دلیل که شهوانی است . جاذبه یا انرژی جنسی بر ما غالب می شود و ما را به دردسر می اندازد و مجبوریم درد و رنج بسیاری را تحمل کنیم . گرسنگی جنسی مجوزی برای ازدواج نیست .
رابطه یا ازدواج موفق به سه رکن نیازمند است : جاذبه ی جسمانی – تفاهم – تعهد
هرگز نمی توانید تفاهم و تعهد را فراموش کنید و فقط به جاذبه ی جسمانی بپردازید .
تفاهم مهم ترین رکن محسوب می شود که هرگز نمی توانید آن را نادیده بگیرید . تعهد و جاذبه ی جنسی نیز همین طور . جاذبه ی جنسی بدون تفاهم و تعهد به جز درد و رنج ارمغانی برایتان نخواهد آورد که به مراتب از تنهایی بدتر است .
دلیل چهارم برای ازدواج نادرست ، سرباز زدن از رویارویی با مسائل زندگی خودتان است . یعنی با مشغول شدن به جزئیات زندگی طرف مقابل ، از درد و رنج و کاستی های خودتان غافل بمانید .
زندگی ، شغلی تمام وقت و بدون مرخصی است ، البته هر گاه رهرو و مسافری خودآگاه باشید . خودآگاهی آن نیست که یک یا دو بار در ماه در سمیناری شرکت کنید و یا کتابها یا مجلاتی را مطالعه کنید و بعد هم همه ی مطالب را فراموش نمایید . می بایست به دنبال کیفیت واقعی باشید .
اشتباه پنجم برای درگیر شدن در روابط ، فرار کردن از رشد و تغییر شخصی است . به ویژه برای کسانی که دوست دارند دیگران به آنها محبت کنند . درست مانند کودکی که دوست دارد دیگران در حق او مادری یا پدری کنند و مانند کودک ، احساس مسئولیت چندانی برای خود قائل نیستند و دوست دارند دیگران بار مسئولیت آنان را به دوش بکشند . بگذارید حقیقتی را به شما بگویم ؛ مردها عاشق زن هایی هستند که به آنان وابسته نباشند و بتوانند روی پای خودشان بایستند . این روحیه ی مردهای امروز است اما زن ها از این موضوع غافل اند و نمی دانند مرد بودن چه وظیفه و مسئولیت سنگینی است و مردها چه فشارهایی را تحمل می کنند . پسرها از همان آغاز تولد ، با این فشار بزرگ می شوند که باید نان آور باشند و کار کنند و از همه حمایت نمایند . همیشه مردها مجبورند از زن ها خواستگاری کنند یا سر صحبت و آشنایی را باز کنند . یا تقاضای عشق ورزی نمایند و زن ها باید فقط بله یا نه بگویند . در حالی که زن ها از ابتدای تولد چنین برنامه ریزی نشده اند که کار کنند و شاغل باشند . اما این مسئولیت در حافظه ی ژنتیکی مردها حک شده است و به هزاران هزار سال پیش و نسل ها قبل برمی گردد و باعث می شود مردها فشارها و در نتیجه انرژی هایی را در خود احساس کنند که زن ها هرگز احساس نمی کنند و این همان مطلبی است که زن ها می بایست در باره ی آن بیاموزند تا مردها را بهتر درک کنند . مردها شایسته ی محبت و توجه زیادی هستند . زن ها نیز همین طور؛ اما فشارها و نگرانی هایی که زن ها تحمل می کنند بسیار متفاوت است . پس هنگامی که با این دید به رابطه یا ازدواج وارد شوید که با خود ، نیرو ، توان و اعتماد به نفس به همراه بیاورید و برای رابطه و ازدواجتان از خودتان مایه بگذارید ، تفاوت های بسیاری را در آن زندگی و ازدواج رقم خواهید زد . زن ها می بایست مردها را بهتر بشناسند و نیازهای آنان را بهتر درک کنند و مردها نیز می بایست زن ها و نیازهایشان را بهتر درک نمایند و به خاطر سپردن این موضوع بسیار مهم و حیاتی است .
دلیل ششم برای برقراری رابطه یا ادامه ی آن احساس گناه است . احساس گناه به این معناست که نمی توانید کسی را ترک کنید یا به او نه بگویید زیرا می ترسید برنجد و قلبش بشکند و در نتیجه به رابطه ای تن می دهید که نمی خواستید حتی به آن وارد شوید . احساس گناه دلیل یا مجوزی برای بودن با کسی نیست . عشق برخاسته از احساس گناه ، عشق کثیفی است . چنانچه تعجب کردید ، می توانید نفس عمیقی بکشید . عشق برخاسته از احساس گناه ، عشق زشتی است و در پایان به نفع هیچ کس نیست و به همه آسیب می زند . به ویژه به کسی که برای او خواسته ها و نیازهایتان را زیر پا می گذارید .
اشتباه هفتم ، پر کردن کمبودهای روحی – روانی است . این خود شمایید که می بایست کمبودهای روحی تان را پر کنید . البته نه به این معنی که کس دیگری نباید به شما کمک کند یا رضایت روحی شما را فراهم کند . اما این خود شمایید که می بایست متعهد به اغنای روحی خودتان باشید . این شما هستید که باید بتوانید بگویید : "من یک هدیه هستم ، مرا باز کن!" این شمایید که می بایست بتوانید با افتخار و با اعتماد به نفس تمام بگویید : "من بسته ای پر از سورپریزهای خوشایند و زیبا هستم" . این مرام و منش ، برتر و شایسته است و برای رسیدن به این مرحله می بایست از قبل خود را اغنا کرده باشید نه اینکه پوچی هایتان را با خود به رابطه و ازدواجتان ببرید و آن ها را سر همسرتان خالی کنید . هیچ امری زیباتر از آن نیست که دو نفر بتوانند به هم بگویند : "ببین برای ورود تو چه چیزهایی را کنار گذاشته بودم" و سپس دستهایشان را رو کنند و یکدیگر را با هدایای روحی و معنوی فراوان سیراب کنند .
خودتان را جمع و جور کنید . منتظر نشوید ازدواج کنید تا سر و سامان بگیرید . همین الآن به خودتان ، زندگی تان ، شغل تان و ... سر و سامان دهید .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید