این درست است که بسیاری از ما سعی در عوض کردن مردی که با او ازدواج کردهایم داریم، ما سالهای زیاد و ارزشمند و غیرقابل بازگشت از زندگی شیرین زناشویی خود را به خاطر این کار تلف میکنیم تا به او تلقین کنیم که چه باید بکند و چگونه باید باشد. بعد از چند سال اکثر قریب به اتفاق ما مشاهده میکنیم که هنوز در جای اول خود هستیم و در این کار هیچ موفق نبودهایم. این روش هیچگاه مفید و موثر نخواهد بود. شوهر بیچاره به درون غار تنهایی خود میخزد تا خودش را در برابر این یورش حفظ کند، در حالی که با خودش عهد و پیمان میبندد که ارتباطش را با یک چنین زن بیرحمی که زمانی عروس، همسر و همه چیز او بود، قطع کند.
یک مرد نیاز دارد همانگونه که هست پذیرفته شود، دقیقاً همانطوری که هست. این نوع پذیرش کامل و همه جانبه، وی را متقاعد میکند که شما به راستی او را دوست دارید، نیاز او به پذیرش کامل، خیلی عجیب نیست، من نیز همین احساس را دارم. آیا شما یا هر کس دیگری این احساس را ندارید؟ آیا شما دوست صمیمی ندارید که به درد دلهای شما گوش بدهد و شما را آنگونه که هستید بپذیرد، مهم نیست که چه حرفی باشد. وقتی با دوستتان درد دل میکنید، بعد از مدت زیادی صحبت، در درون احساس سبکی میکنید و میتوانید بدون هیچ واهمهای از احساس نپذیرفتن و یا شنیدن انتقاد و نصیحتی، تمام حرفهایتان را با او بزنید. دوستتان هرگز شما را تحقیر نکرده و مسخره نمیکند. شما صد در صد احساس آزادی میکنید، زیرا میتوانید خودتان باشید بدون اینکه نقش بازی کنید. او فقط به حرفهای شما گوش میدهد. او شما را همانگونه که هستید، دوست دارد و برایتان در گوشهای از قلبش جایگاه با ارزشی را در نظر گرفته است. شما او را دوست دارید، چون او هم شما را دوست دارد.
این حداقل کاری است که میتوانید برای شوهرتان انجام دهید. آیا قادر نیستید وی را به عنوان یک دوست بپذیرید، همانگونه که این کار را درباره یکی از دوستانتان میکنید؟ شوهر شما هم نیاز دارد که با این پذیرش از طرف شما، عقدههای دلش را خالی کند. اگر پاسخ مثبت است، او برای نزدیک شدن به شما به وقت بیشتری نیاز دارد. موانعی که میان شما دو نفر وجود دارد، با پذیرش قلبی یکدیگر به سرعت برطرف خواهد شد.
اگر میخواهید بدانید که در قلب همسرتان چه جایگاهی دارید، ببینید او در قلب شما چه جایگاهی دارد.
بالاترین مرحله ارتباط دو انسان به ویژه یک زن و شوهرش ، دوستی و رفاقت است و خوشا به حال زن و شوهری که بهترین دوست زندگی خود را هر روز در خانهاش میبیند. یک مرد ترجیح میدهد که نیش مرگبار یک مار را تحمل کند ولی زخم زبان و تکرار سرزنشهای زنش را نشنود. اگر شما از نظر عاطفی نیاز به نیش زدن دارید، خیلی بهتر است که به یکی از دوستان خود که مورد اعتماد شماست، تلفن کرده و تخلیه بارهای منفی ذهن خود را تقدیم او سازید. نه اینکه سر به سر شوهر خسته خود بگذارید. زخم زبان و خرده گیری سبب ایجاد ابرهای تیره در زندگی و تزلزل در بنیانهای ازدواج بوده و به تغییر رفتار و شخصیت شوهر کمک نمیکند.
شوهر شما دقیقاً همان کسی است که روزی دوستش داشتید و او را همانگونه که بود برای همسری خود انتخاب کردید. پس اکنون بهتر است او را به همان شکل که هست، بپذیرید و از جنگ قدرت در تغییر شخصیت همسر خود دست بردارید. این اصل، از زمانی که زندگی آغاز شده وجود داشته است. خداوند، ما را همانطور که هستیم آفریده و بهعنوان بندگان خویش پذیرفته، هر چند که شایسته آن پذیرش نباشیم، اما او باز هم ما را دوست دارد. پس ما میتوانیم با یاری خداوند دیگران را هم در قلب خود بپذیریم و دوست بداریم. بهویژه شوهرمان را که شریک اصلی ما در زندگی میباشد.
اول، اگر شما عشق به شوهرتان را از دست داده اید، چرا از خدا نمیخواهید که آن را به شما برگرداند؟
مطلب دوم، اگر صادقانه از او بخواهید قادر خواهید بود که یک زندگی همراه با نور و گرمای محبت در قلب خود ایجاد نمایید. حق انتخاب و تصمیمگیری با شماست، شما میتوانید انتخاب کنید که یا با خشم و آزردگی یا بیتفاوتی یک عمر در زیر یک سقف با او زندگی کنید و یا اینکه شوهرتان را بدان گونه که هست، پذیرا شوید و در کنارش با آرامش زندگی کنید.
اگر شما راه حل دوم را انتخاب میکنید، چگونه میخواهید این کار را شروع کنید؟ به سادگی تصمیم بگیرید که او را همانگونه که هست قبول کنید. صادقانه تصمیم بگیرید که سعی در تغییر دادن او نداشته باشید. این بزرگترین نشانه عشق است.
بردباری و تحمل به معنای پذیرش نیست. تحمل شما فقط شوهرتان را وادار میکند که احساس نقص و ناشایستگی بکند و به این یقین برسد که مورد قبول همسرش قرار نگرفته و در نتیجه قادر نخواهد بود که شما را کاملاً دوست بدارد.
شوهر شما در مواقعی که دچار شکست آشکار میشود، بیش از هر زمان دیگر به پذیرش و حمایت روحی شما نیاز دارد. اگر افسرده است، او را افسردهتر نکنید. هرگز او را با افراد دیگری مقایسه نکنید و به خاطر داشته باشید که اگر احساس کند از او خرده میگیرید یا قصد تغییر دادنش را دارید هرگز به شما اعتماد نخواهد کرد
زندگی کوتاهتر از آن است که به نقاط ضعف او بپردازید، بلکه باید متوجه نقاط قوت او شد.
همسر شما نیاز دارد که احساس کند از اهمیت برخوردار است، دوستش میدارند و وی را میپذیرند. اگر شما ویژگیهای فردی او را نپذیرید، پس چه کسی باید پذیرای آنها شود؟ یک زن کامل، به علاقه های خاص شوهرش توجه میکند، خواه این علاقه ها به غذای خاص جسمی یا به عواطف روحی یا روابط جنسی باشد. یک زن کامل، خانه را تبدیل به پناهگاه شوهرش میکند، مکانی که میتواند آن را اداره کند. او به شوهرش امکان میدهد که از «پذیرشی» بیقید و شرط و گرانقدر برخوردار شود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید