بسياري از افراد با ديدهاي مختلفي رو به ورزش مي آورند و خواسته هاي گوناگوني از آن دارند که در ذيل به مقايسه آنها با دين اسلام ميپردازيم :
1 - برخي از ورزش كاران ، براي گذران امور زندگي و رسيدن به نان و نوا ورزش مي كنند، ولي ورزش به اين منظور تاسيس نشده است ؛ پس اينان را بايد در حاشيه ورزش دانست .
2 - برخي ديگر، براي رسيدن به مقامات ورزش و كسب شهرت و محبوبيت ، ورزش مي كنند. شهرت طلبي و مقام پرستي تا آن جا كه براي مطرح شدن ((من )) و ((خود محوري )) باشد، از نظر اسلام مذموم بوده و خطرناك نيز هست . چنين افرادي ممكن است براي رسيدن به مقام و شهرت ، از هر وسيله اي ولو نامشروع ، غير انساني و ناجوانمردانه - استفاده كنند، ولي اگر هدف از مقام و شهرت ، خدمت بيش تر ارزش هاي واقعي و انساني و بندگان خدا باشد - نه اين كه اين موضوع بهانه اي براي رسيدن به هواهاي نفساني قرار گيرد - بد نيست .
3 - گروهي نيز براي اين ورزش مي كنند، تا قوي شده و سپس به زور گويي پرداخته و آن چه را كه حق آن ها نيست به دست آورند! زشتي طرز تفكر و عملكرد اين گروه ، مستغني از بيان است .
4 - بعضي نيز به منظور وقت گذراني و بدون هيچ هدف عقلايي ورزش مي كنند؛ مي خواهند به هر نحوي كه شده روزها را به شب و شب ها را به صبح رسانده و بزرگ ترين سرمايه خود، يعني عمر و جواني خود را به پايان رسانند. از نظر اسلام ، هر گونه عملي كه بيهوده بوده و تنها به منظور وقت گذراني صورت گيرد، تحت عنوان ((لهو و لعب )) قرار گرفته ، و به عنوان مثال ، ورزش به منظور تقويت جسم ، كسب سلامتي ، تقويت بنيه نظامي و رزمي و يا فرار از عواقب زيان بخش بي كاري صورت گيرد، مجاز و گاه مستحب و مطلوب خواهد بود، زيرا در اين فرض ، از تحت عنوان ((لهو)) خارج است .
از نظر اسلام ، هيچ كدام از موارد مذكور نمي تواند به عنوان يك هدف عالي و ارزشمند براي ورزش و يا ورزشكار مطرح باشد. اين ها همه ، امور گذرا و اهداف كوتاهي هستند كه ارزش صرف سرمايه اي بي نهايت گران بها، همچون عمر و جواني را ندارند.
ورزشكار بايد داراي همتي بلند و روحي بزرگ و ديدي وسيع باشد. او بايد نيرو و توان خويش را در جهتي مصرف كند كه با گذشت زمان و بالا رفتن سن و فرا رسيدن ايام كهولت و ضعف و يا حتي مرگ ، از بين نرود.
پس بايد به خاطر جلب رضاي خدا ورزش كند و از بدن نيرومند و تخصص ورزشي خود، در راهي كه مورد رضاي خدا و به نفع بندگان خدا باشد استفاده نمايد.
قوي ترين مرد تاريخ جهان ، شير خدا، حضرت علي مرتضي عليه السّلام ، در راز و نيازي كه با معبود خويش دارد، عرضه مي دارد:
((الهي قو علي خدمتك جوارحي ؛
پروردگارا! اعضا و جوارح مرا در راه خدمت به خودت ، قوي و نيرومند گردان .))
از اين فقره دعا چنين فهميده مي شود، كه بايد ورزش ، ورزشكار و همه نيرو و توان او در جهت خدمت به خدا باشد، تا ارزشمند تلقي شود. و از آن جايي كه خدا به خدمات بندگان هيچ نيازي ندارد، پس خدمت به خدا، به معناي خدمت به بندگان خدا و دين خداست و اين ورزشكار است كه بدان محتاج است و خواهد بود.
همين مضمون را در دعاي روزهاي اول ماه رمضان مي خوانيم ؛ آن جا كه عرض مي كنيم :
((اللهم قوني فيه علي اقامه امرك ؛
پروردگارا! مرا در اين روز براي انجام فرمانت قوت بخش .))
و اذا قويت فاقو علي طاعه الله ، و اذا ضعفت فاضعف عن معصيه الله ؛
هر گاه توانا باشي ، بر طاعت خدا توانا باش ، و اگر ناتوان بودي ، از معصيت خدا ناتوان باش .
اقوي الناس ، اعظمهم سلطانا علي نفسه ؛
در بين مردم ، آن كسي از همه قوي تر است كه تسلطش بر (هواي نفس ) خويش ، بيش تر باشد.
اقوي الناس من قوي علي غضبه بحلمه
در بين مردم ، آن كسي از همه تواناتر است كه به فرونشاندن خشم خود، به واسطه حلم و بردباري اش توانا باشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید