در يك خانواده ، دو طرفى كه زندگى مشترك دارند، حقوق متقابل نيز دارند. وقتى زن و شوهر، همچنين اوليا و فرزندان هر كدام وظيفه اى نسبت به طرف مقابل دارند، اگر آن را بشناسند و به آن عمل كنند، على القاعده نبايد در خانه مشكل و اختلافى پديد آيد.
در سامان يافتن مساله حقوق و وظايف در خانواده سه مرحله وجود دارد:
اول : شناخت اين حقوق و وظايف
دوم : عمل به آن وظيفه و تكليف
مراعات دو جانبه اين حقوق
اگر اين سه با هم در رفتار و معاشرت خانوادگى وجود داشته باشد، كار به بروز مشاجره و دعوا و شكايت و دادگاه و زندان و جدايى و... كشيده نمى شود و محلى براى نزاع نخواهد بود.
بايد هم زن در برابر شوهرش مطيع ، صبور، متحمل ، قدردان و وفادار باشد، هم شوهر نسبت به همسرش بردبار، نيكوكار، قدر شناس ، احترام گذار و تامين كننده نيازهاى معيشتى و آسايش باشد.
اگر صبورى و قناعت و پرهيز از پرخاش و بددهنى و بى احترامى خوب است ، بايد از هر دو سو باشد، نه آنكه يكى به خود حق بدهد هر چه خواست بگويد و هر چه خواست انجام دهد، ولى از طرف مقابل انتظار داشته باشد كه جز تسليم و سكوت و تحمل و ادب ، برخوردى نداشته باشد و در مقابل هتاكيها و بى حرمتيهاى او حتى پاسخى معمولى هم ندهد! نكته مهم ، پذيرش در سويه اين حقوق و مراعات آنها از دو طرف است . اين حقوق ، در كتابهاى تربيتى و اخلاقى و حديثى فراوان و متعدد است . در احاديث آمده است كه : زن از شوهر خويش ، فرمانبردارى داشته باشد، بى رضايت او كارى نكند و جايى نرود، نسبت به او حالت تمكين داشته باشد، شوهر را نيازارد، او را اندوهگين نسازد، در خانه خدمت كند، شوهر دارى نمايد، رضايت او را از هر جهت جلب كند، چراغ روشن كند، غذا بپزد، خانه را مرتب كند، وقتى شوهر مى آيد از او استقبال كند و آنگاه كه از خانه بيرون مى رود بدرقه اش كند، خود را براى غير شوهرش نيارايد، بى اجازه و رضايت او در اموالش دخل و تصرف نكند و... از سوى ديگر بر عهده مرد است كه لوازم زندگى و خوراك و پوشاك و مسكن را تهيه كند، در حد توان بر خانواده اش وسعت و گشايش دهد، احترام زن را نگه دارد و از آزار و ضرب و شتم او بپرهيزد، خود را براى همسرش آراسته و مرتب سازد، بخشى از وقت خود را صرف رسيدگى به كارهاى خانه و انس با خانواده كند، با مدارا و خوش زبانى برخورد كند و... طبيعى است كه اگر زن و شوهر، هر دو به اين وظايف عمل كنند، خانه و خانواده اى خواهند داشت با صفا، آرام ، گرم و با محبت كه زمينه رشد اخلاقى و تعالى فرهنگى خود و فرزندانشان نيز فراهم خواهد بود.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود:خيركم ، خيركم لاهله و انا خيركم لاهلى ؛ بهترين شما كسى است كه نسبت به خانواده اش بهتر باشد و من بهترين شمايم نسبت به خانواده ام .
از سوى ديگر آن حضرت فرموده است :لا تودى المراة حق الله عزوجل حتى تودى حق زوجها؛ زن هرگز حق خدا را ادا نمى كند مگر آنكه حق همسرش را ادا كرده باشد. يعنى حقگزارى نسبت به خداوند نيز وابسته به رعايت حقوق شوهر است و اگر در اين زمينه قصور و خلاف باشد، نمازها و عبادتها و حقوق الهى هم چندان ارزش و اعتبارى ندارد.
اگر در روايات است كه : زن ، محبت خويش را نسبت به شوهر ابراز كند و خويش را براى او بيارايد و سخنان دلپسند بگويد تا در چشم و دل شوهرش جاى بگيرد، اين را هم گفته اند كه شوهر، در بيرون از خانه حريم نگاهها و ارتباطهايش را نگه دارد و به نواميس ديگران چشم ندوزد و چون از سفر باز مى گردد براى همسرش سوغاتى بياورد و هديه بدهد و نيازهاى عاطفى و جنسى او را بر آورد و...
اگر همسران پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) به سفارش قرآن كريم ، به زندگى با قناعت و زاهدانه آن حضرت مى ساختند، آن حضرت نيز در كارهاى خانه كمك مى كرد، از هر چه مى خوردند مى خورد و هرگز از هيچ غذايى بد نمى گفت . اين است مفهوم عدل و انصاف در زندگى مشترك و خانوادگى . مراعات دو جانبه نسبت به حقوق متقابل زن و شوهر، رمز دوام و استحكام بنيان خانواده و تقويت انس و الفت در ميان همسران است .
تقسيم كار
از نمونه هاى بارز مراعات حقوق طرفين ، تقسيم كارهاى خانه و زندگى ميان زن و شوهر است.
وقتى بار سنگين خانواده بر دوش دو انسانى است كه با هم زندگى مشترك دارند، چاره اى جز تقسيم اين بار و كار نيست ، تانه كارى بر زمين بماند و نه بارها بر دوش يكى سنگينى كند.
اساس حرمت گزارى به حقوق انسان ، شناخت و مراعات حقوق و وظايف است ، نه صرفا شعار به سود حقوق بشر! همين كه اسلام براى زن ، حق مالكيت و استقلال اقتصادى و انتخاب و... قرار داده است ، نشانه حرمت نهادن به اوست . اينكه شوهر در مقابل همسرش وظايف و تعهداتى دارد، نشانه ديگرى از اين حق و احترام است .
خانواده اى كه بر شالوده محبت استوار شده باشد، هر يك از زن و شوهر، بيش از آنچه كه وظيفه شان است ، كار و تلاش مى كنند، آن هم عاشقانه و از روى مهر و احساس رضايت و خرسندى .
در حالات و سيره رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نقل شده است كه آن حضرت حتى در كارهاى خانه ، به همسرانش كمك مى كرد: و يخدم فى مهنة اهله كه اين بالاتر از تقسيم كار است .
وقتى به داورى حضرت رسول (صلى الله عليه و آله )، كارهاى بيرون خانه و درون خانه ، در زندگى مشترك ميان حضرت على (عليه السلام ) و فاطمه زهرا عليها السلام ، تقسيم شد، دختر بزرگوار پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از اين تقسيم كار بسيار خردسند گرديد. بخصوص كه مى ديد با تخصيص كارهاى داخل خانه به وى ، از برخورد با مردان و نامحرمان در بيرون از خانه و هم صحبت شدن با آنان دور مى ماند و اين براى حيا و عفاف زن مناسب تر است .
آنچه مانع بروز تشنج و تنش در رفتار همسران است ، وجود حد و حريم براى كارها و وظايف هر يك و انتظار و توقع از يكديگر در محدوده همان حد و حريم و مراعات آن حدود و حقوق است .
بار كارها را بايد هر دو به دوش بكشند. كارهاى سنگين و خستگى آور و گوناگون خانه ، اگر به دوش يكى بيفتد و ديگرى بى خيال و راحت طلبانه و آسوده خاطر به خواب و تفريح و استراحت و مسافرتهاى خود برسد و غم خانه و فكر مشكلات را نداشته باشد، ظلمى در حق ديگرى است ، چه زن باشد، چه شوهر. البته در اين گونه موارد، اين زنان هستند كه مظلوم خانواده مى شوند و حقشان تباه مى گردد.
اين سخن زيباى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) كه من بهترين شما نسبت به همسران خودم هستم . اگر جلوه هاى متعددى داشته باشد، يكى هم رافت و عطوفت و كمك و تفقد و حق گزارى و قدرشناسى نسبت به زنان است كه حضرت رسول (صلى الله عليه و آله ) هم عملا چنان بوده ، هم به چنين رفتار متعالى و بزرگوارانه اى سفارش مى فرمود و از ستم و اجحاف در حق زنان نهى مى كرد.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ملعون ملعون من ضيع من يعول ؛
ملعون است ، ملعون است كسى كه فرد مورد تكفل خويش را تباه سازد.
تباه ساختن حق افراد زير دست و تحت تكفل ، كه همسرم هم يكى از آنان است ، موجب استحقاق لعنت الهى مى شود.
تقسيم كار و مسؤ وليتها نيز بايد با مراعات توان جسمى و ظرفيت وجودى و طاقت فردى باشد و از تحميل تكليفى فوق طاعت بر هر يك از آن دو پرهيز شود.
پايان اين بخش را حديثى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) و سخنى از امام صادق (عليه السلام ) قرار مى دهيم .
مردى خدمت پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) آمد و در ستايش از اخلاق همسر خود چنين گفت : من زنى دارم كه هرگاه وارد خانه مى شوم از من استقبال مى كند و به پيشوازم مى آيد و هرگاه كه از خانه بيرون مى روم ، مرا بدرقه و مشايعت مى كند. هر گاه مرا اندوهگين و ناراحت مى بيند، از علت غم و اندوهم مى پرسد. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اين زن را به بهشت بشارت بده و به او بگو كه تو يكى از كاركنان و كارگزاران خدا هستى و براى هر روز تو، اجر و پاداش هفتاد شهيد است .
در سخنى ارزشمند، امام صادق (عليه السلام ) فرموده است :
مرد در زندگى با همسر خود، بى نياز از سه چيز نيست :
1- همراهى و هماهنگى با او، تا به اين وسيله ، موافقت و محبت و دوستى او را جلب كند.
2- رفتار نيك و حسن خلق با همسر و به دست آوردن دل او و با آراستگى و حسن ظاهر و جلوه زيبا در چشم او.
3- توسعه و گشايش در مسايل معيشتى .
زن نيز در زندگى با شوهرش بى نياز از سه چيز نيست ، تا توافق كامل با او پديد آيد:
1- نگهداشتن خود از هر گونه آلودگى و ناپاكى ، تا بدترين وسيله دل شوهر به او اطمينان پيدا كند و در حالات خوشايند و ناپسند و خوب و بد، اطمينانش محفوظ بماند.
2- نگهدارى شايسته از شوهر و مراقبت از او، تا عواطف او را نسبت به خويش جلب كند و هنگام لغزش از سوى خود، آن عاطفه او را كمك كند.
3- اظهار عشق و محبت به شوهر و خويش را آراستن و به هياءتى زيبا در آمدن تا در چشم شوهر، زيبا جلوه كند و محبت افزون گردد.
رعايت اين نكات ، از نظر عاطفى و تحولات روحى در خانواده ، شرايط مناسب ترى را براى برپايى خيمه عفاف پديد مى آورد و ضامن استحكام بنيان خانواده در سايه تعاليم مكتبى است .
شوراى خانوادگى
تاثير مشورت
خودراءيى ، استبداد به راءى ، تك روى و خود محورى ، پايه بسيارى از ناهنجاريهاست . در مسايل خانوادگى نيز تصميم گيريهاى يكطرفه و بدون مشورت با ساير افراد خانه ، اغلب مساله ساز است .
هم احترام گذاشتن به همسر و فرزندان ايجاب مى كند كه درباره موضوعاتى كه به امور خانواده مربوط مى شود، با آنان مشورت شود، هم ثمره آن ، بهره گيرى از افكار آنان است .
چه خوب است كه خانه ها، مجلس شوراى خانوادگى باشند و اعضاى خانواده ، همه حق نظر دادن داشته باشند و مسايل و مشكلات خانواده را با سر انگشت مشورت و تبادل نظر حل كنند.
لازمه يك زندگى جمعى ، تفاهم ، حسن ظن و اعتماد است . بكار گيرى اصل مشورت در خانه ، اين عناصر مورد نياز را در پديد آمدن محيط و جمعى صميمى و متعادل فراهم مى سازد.
مثلا اگر مرد، بخواهد بدون همفكرى با همسرش يك مهمانى بدهد، يا زن بدون هماهنگى و مشورت به ديدن اقوام خود، يا فرزند بدون طرح مساله با والدين ، به يك اردو و مسافرت برود، يا بدون نظر خواهى از هم ، تصميم بگيرند خانه را بفروشند يا خانه اى بخرند يا تغيير شغل دهند، يا تغييراتى در ساختمان و بناى خانه پديد آورند، اين گونه تك رويها اغلب مساله ساز و بحران آفرين و حداقل زمينه ساز گله و شكايت مى شود.
اين ضرب المثل : همه چيز را همگان دانند از يك حكمت ريشه دار خبر مى دهد. گاهى علاقه به يك چيز و كار، انسان را از ديدن ضعفها و درك معايب آن كر و كور مى سازد. مشورت و رايزنى با ديگران ، براى درستى يك تصميم و عمل ، بستر مناسبترى فراهم مى آورد. اشخاصى هم كه در خانه مورد مشورت قرار مى گيرند و به نظر و راءى آنها توجه مى شود، احساس شخصيت مى كنند و در كارهاى خانه ، بيشتر احساس مسؤ وليت و نقش و جايگاه مى كنند.
مشاور پير يا جوان ؟
البته در مشورت ، سن و سال چندان مهم نيست . آنچه رايزنيها را اعتبار مى بخشد و مشورت را ارزشمند و قابل اعتماد مى سازد، عقل ، تجربه و ايمان و صداقت است . مشاوره با خردمندان مجرب و مؤ منان صادق ، مانع آسيب در تصميم و عمل مى شود و چون على القاعده ، پيران كارآزموده و سالمندان جهان ديده ، با تجربه ترند و تجربه بالاتر از علم است ، توصيه شده كه با سالمندان مجرب مشورت كنند. در خانه ، ديدگاه بزرگ خانواده و خاندان مى تواند طرف مشورت خوبى به شمار آيد. حضرت امير (عليه السلام ) مى فرمايد: افضل من شاورت ذوى التجارب ؛
برترين كسى كه با آنان مشورت مى كنى ، صاحبان تجربه هايند.
در سخنى از حضرت رسول (صلى الله عليه و آله ) مساءله عقل ملاك قرار گرفته است . مى فرمايد:استرشدوا العاقل و لا تعصوه فتندموا.
با خردمند مشورت كنيد و راه رشد را جويا شويد و نافرمانى او نكنيد كه پشيمان مى شويد.
هرچند تصميم نهايى در خانواده ، با بزرگ خانه است ، ولى چرا بايد خود را از انديشه و فكرى بقيه افراد، محروم ساخت ؟ اگر در خانه ، بزرگترى باشد كه دانش و تجربه افزونترى دارد، چه بهتر كه از نظرات پخته او هم استفاده شود. و اگر جوانان تيز هوش و با استعداد و آگاه هم باشند، مشورت با آنان به خاطر تيزهوشى و فراست و جولان ذهنى و سرعت انتقالى كه دارند، مى تواند بسيار كارساز باشد
حضرت امير (عليه السلام ) در سخنى حكيمانه فرموده است :
هرگاه در كارى نيازمند مشورت بودى ، آن را ابتدا با جوانان در ميان بگذار، چرا كه ذهن و فكر آنان تيزتر است و سرعت انتقالشان بيشتر. سپس آن را با سالمندان با تجربه هم در ميان بگذار و بر آنان عرضه كن ، تا نيك و بد و قوت و ضعف آن را پى جويى كنند و بهترين را انتخاب كنند، چون تجربه آنان بيشتر است .
در اين كلام علوى ، هم ذهن باز و فكر تيز معيار به شمار آمده است ، هم تجربه كه اغلب در پيران جهان ديده است . هر كس به خاطر برخوردارى از مواهبى مى تواند طرف مشورت قرار گيرد و ما را در تصميم گيرى درست تر، يارى كند. در روايت است كه جمعى از اصحاب نزد امام رضا (عليه السلام ) بودند. از پدر بزرگوارش امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) ياد شد. حضرت فرمود: عقل و خرد او قابل مقايسه با عقل ديگران نبود، ولى در حال گاهى با غلامان سياه خود مشورت مى كرد. وقتى مى گفتند: آيا با چنين شخصى مشورت مى كنى ؟ مى فرمود: خداى متعال چه بسا فتح و گشايش را بر زبان اين شخص قرار داده است !
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید