منبع اصلي اين نوشتار نامه سي ويکم نهج البلاغه است که حاوي رهنمود هاي پدري نمونه به جواني نمونه ودر حال رشد است. اين نامه که از مشهورترين وصاياي اميرالمومنين (عليه السلام) است و به قول سيد رضي (عليه السلام) پس از مراجعت از « صفين» در محلي به نام «حاضرين » به فرزندشان حسن بن علي(عليه السلام) مرقوم داشته اند، شيعه وسني به آن توجه کرده اند به طوري که دانشمند معروف اهل سنت، ابواحمد حسن بن عبدالله بن سعيد عسکري درباره آن گفته است : « اگر از حکمت عملي چيزي يافت شود که لازم باشد با طلا نوشته شود، همين رساله است که امام علي(عليه السلام) در آن جميع ابواب علم وطرق سلوک وتمام منجيات ومهلکات وراه هاي هدايت ومکارم اخلاق واسباب سعادت وطرق رهايي از اين مهلکه ها ووصول به بالاترين درجات کمال انساني را با بهترين عبارت بيان فرموده است.»(1)
مخاطب امام علي(عليه السلام) در اين رساله تنها فرزندش امام حسن(عليه السلام) نيست بلکه آن حضرت با سخنان حکيمانه خود به همه جوانان حقيقت جو توجه کرده است. گر چه غور در درياي بي کران معارف نهج البلاغه با بضاعت اندک ما سازگار نيست ولکن:
آب دريا را اگر نتوان کشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد
با توجه به محدوديت صفحات، چند اصل مهم تربيتي را بيان ومتن کامل نامه را به خوانند گان محترم به ويژه نسل جوان واگذار مي کنيم.
1. تقوا وپاک دامني:
مهم ترين سفارش امام(عليه السلام) به فرزند دلبندش ، تقواي الهي است ، آن جا که مي فرمايد:
واعلم يا بني ان احب ما انت اخذ به الي من وصيتي تقوي الله (2)
پسرم، بدان محبوبترين چيزي که از ميان گفته هايم در اين وصيت نامه به آن تمسک مي جويي، تقواي الهي وپرهيز کاري است
حصار مستحکم:
اهميت وجايگاه تقوا براي جوانان آن وقت معلوم مي شود که تمايلات واحساسات دوره جواني مد نظر قرار گيرد. براي جواني که در معرض طغيان غرايز واحساسات تند وشکوفايي خواهش هاي نفساني وغريزه جنسي وتخيلات موهوم به سر مي برد، تقوا به منزله قلعه وحصار مستحکمي است که او را از تاخت وتاز دشمنان مصون مي دارد ومانند سپري است که ازاصابت تيرهاي زهرآگين شياطين باز مي دارد. امام علي(عليه السلام) مي فرمايد:
اعلموا عبادالله ان التقوي دار حصن عزيز(3)
بدانيد اي بند گان خدا، تقوا دژي مستحکم وغير قابل نفوذ است
استاد مطهري(ره) مي گويد: « نبايد تصور کرد که تقوا از مختصات دين داري است، از قبيل نماز وروزه ، بلکه تقوا لازمه انسانيت است. انسان اگر بخواهد از طرز زندگي حيواني وجنگلي خارج شود ناچار است که تقوا داشته باشد. »(4)
جوان همواره بين دوراهي قرار دارد وبه سوي دو نقطه متضاد کشيده مي شود. از يک طرف، نداي وجدان اخلاقي والهام اورا به سوي خوبي ها سوق مي دهد واز طرف ديگر غرايز دروني ونفس اماره و وسا وس شيطاني اورا به ارضاي خواهش هاي نفساني فرمان مي دهد. در اين جنگ وگريزتنها جواني مي تواند از اين صحنه کشمکش ونزاع بين عقل وشهوت، خير وفساد وپاکي وآلودگي به سلامت خارج شود که خود را به سلاح ايمان وتقوا مجهز کرده واز ابتداي جواني به خود سازي وجهاد با نفس بپردازد.
حضرت يوسف(عليه السلام) در سايه همين تقوا بود که توانست با اراده اي قوي از آزمون سخت الهي سربلند بيرون آيد وبه اوج عزت نايل شود. قرآن مجيد رمز پيروزي يوسف(عليه السلام) درعرصه مبارزه با نفس را رعايت دو اصل مهم واساسي « تقوا» و« خويشتن داري» مي داند ومي فرمايد:
انه من يتق ويصبر فان الله لا يضيع اجر المحسنين (5)
کسي که پرهيزگاري کند وشکيبايي ورزد، خداوند پاداش نيکو کاران را ضايع نمي کند
تقويت اراده:
بسياري از جوانان از ضعف اراده وفقدان قدرت تصميم گيري شکايت مي کنند وبراي درمان آن چاره جويي مي کنند. آنان مي گويند: براي ترک عادات زشت وناپسند بارها تصميم گرفته ايم اما کم تر موفق شده ايم. امام علي (عليه السلام) از تقوا به عنوان عامل تقويت اراده ومالکيت نفس که نقش عمده اي در ترک گناه وعادات ناپسند دارد، ياد مي کند ومي فرمايد: آگاه باشيد! خطاها وگناهان مانند اسب هاي سرکش ولجام گسيخته اي هستند که گناه کاران بر آن ها سوارند وآنان رادر قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت وتقوا همانند مرکب هاي راهوار وآرامي است که صاحبانشان بر آن ها سوارند وزمامشان را به دست دارند وآنان راتا بهشت پيش مي برند.(6)
بايد در نظر داشت که اين کار شدني است. افرادي که در اين وادي قدم بنهند، مشمول الطاف خفيه الهي خواهند بود. چنان که قرآن کريم مي فرمايد:
والذين جاهدوا فينا لنهد ينهم سبلنا(7)
آنان که درراه ما جهاد وکوشش مي کنند، راه هاي خود را به آن ها نشان مي دهيم
2. فرصت جواني:
بدون ترديد يکي از عوامل مهم موفقيت وکام يابي، بهره برداري صحيح واصولي از شرايط وفرصت هاي مناسب است، که فرصت جواني از اساسي ترين آن ها به شمار مي رود. نيروي معنوي وقواي جسماني، گوهر گران سنگي است که خداوند متعال در اختيار نسل جوان قرار داده است. بر اين اساس پيشوايان دين همواره بر اغتنام فرصت جواني تاکيد کرده اند. امام علي(عليه السلام) در اين باره مي فرمايد:
بادرالفرصه قبل ان تکون غصه (8)
پيش از آن که فرصت از دست رود ومايه اندوهت گردد، آن را غنيمت شمار
سعدي با الهام از سخنان بزرگان مي گويد:
جوانا ره طاعت امروز گير که فردا جواني نيايد زپير
قضا روزگاري زمن در ربود که هر روزش از پي شب قدر بود
من آن روز را قدر نشناختم بدانستم اکنون که در باختم
امام علي(عليه السلام) در تفسير آيه شريفه
لا تنس نصيبک من الدنيا(9)
بهره ات را از دنيا فراموش مکن
مي فرمايد:
لا تنس صحتک وقوتک وفراغک وشبابک ونشاطک ان تطلب بها الاخره (10)
سلامتي وقدرت وفراغ بال وجواني ونشاط خود را فراموش مکن، از آن ها در راه آخرت استفاده کن
آن حضرت درباره کساني که از نعمت جواني بهره صحيح وکافي نبرده اند مي فرمايد: « آن ها در ايام سلامت بدن سرمايه اي مهيا نکردند ودر اولين فرصت ها زندگي درس عبرتي نگرفتند، آيا کسي که جوان است جز پيري انتظار دارد.» (11)
سوال از جواني :
جواني ونشاط وبالندگي، نعمت بزرگي است که در روز قيامت از آن سوال مي شود. در روايتي از رسول اکرم(صلي الله عليه و اله و سلم) نقل است که فرمود : در قيامت هيچ يک از بندگان، قدم از قدم بر نمي دارند تا از وي چهار سوال شود؛ از عمرش که آن را در چه راه بکارانداخته وچگونه فاني کرده است، ازجوانيش که آن را در چه راهي پايان داده است، از اموالش سوال مي شود که از چه راهي به دست آورده ودر چه راهي خرج کرده است واز حب ودوستي با اهل بيت از وي سوال مي شود.(12)
رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و اله و سلم) در کنار ايام عمر به طور جداگانه اي از جواني نام برده اند که ارزش اختصاصي جواني را مي رساند. متاسفانه شرايط فوق العاده وفرصت استثنايي دوران جواني کوتاه وزود گذر است وبلبل جواني روزي از شاخسارعمر خواهد پريد. تا هست قدرش را بدانيم وآن را يک سرمايه شماريم. امام علي(عليه السلام) مي فرمايد:
شيئان لا يعرف فضلهما الا من فقدهما: الشباب والعافيه (13)
دو چيز است که قدر وقيمتشان را نمي شناسد مگر کسي که آن دو را از دست داده باشد: يکي جواني وديگري تندرستي
3. خود سازي :
بهترين زمان براي تربيت وخود سازي، دوره جواني است، زيرا صفحه دل جوان با زشتي ها وخصلتهاي ناپسند شکل نگرفته و چراغ فطرت در دلش خاموش نگشته است . امام علي(عليه السلام) به فرزندش امام حسن(عليه السلام) چنين مي فرمايد:
انما قلب الحدث الارض الخاليه ما القي فيها من شيء قبلته فبادرتک بالادب قبل ان يقسوا قلبک ويشتغل لبک (14)
قلب نوجوان مانند زمين خالي است که هر چه در آن بيفشاني آن را مي پذيرد، پس پيش از اين که قلبت سخت شود وفکرت به امور ديگر مشغول گردد، به تعليم وتربيت تو مبادرت کردم وهمت خود را بر تربيت تو گذاشتم
عادات ناپسند در دوران جواني ريشه دار نشده است، از اين رو مبارزه با آن سهل وآسان است. جوانان بايد از اين امتياز بزرگ به شايستگي استفاده کنند. امام خميني(ره) بر ضرورت اصلاح در ايام جواني تاکيد مي کردند. ايشان در يکي از سخنراني هاي خود فرمودند: « جهاد اکبر، جهادي است که انسان با نفس طاغوتي خودش انجام مي دهد. شما جوان ها از حالا بايد شروع کنيد به اين جهاد. نگذاريد که قواي جواني از دستتان برود. هر چه قواي جواني از دست برود، ريشه هاي اخلاق فاسد در انسان زياد تر مي شود وجهاد مشکل تر. جوان زود مي تواند در اين جهاد پيروز شود. پير به اين زودي نمي تواند. نگذاريد اصلاح حال خودتان را از زمان جواني به زمان پيري بيفتد.»(15)
خاربن وخارکن:
استاد مطهري(ره) مي گويد: « مولوي مثلي مي آورد راجع به اين که هر چه انسان بزرگ تر مي شود صفات او قوي تر وريشه دار تر مي گردد. مي گويد: مردي خاري را در معبر کاشت ومردم از اين بوته خار در رنج بودند. او قول داد که سال ديگر آن را بکند وسال ديگر نيز کار را به سال بعد موکول کرد وسال هاي بعد نيز به همين ترتيب عمل کرد. از طرفي درخت، سال به سال ريشه دارتر مي شد واز طرف ديگر خود او سال به سال ضعيف تر ميگرديد؛ يعني ميان رشد درخت وقوت او نسبت معکوس برقرار بود. حالات انسان نيز مانند خاربن وخارکن است. روز به روز صفات در انسان ريشه هاي عميق تري پيدا مي کند واراده انسان را ضعيف تر مي کند. قدرت يک جوان در اصلاح نفس خود از يک پير بيش تر است.»
خاربن در قوت وبرخاستن خارکن در سستي ودر کاستن(16)
بايد جوانان عزيز اين هشدار امام علي(عليه السلام) را جدي بگيرند که مي فرمايد:
غالب الشهوه قبل قوه ضراوتها فانها ان قويت ملکتک واستفادتک ولم تقدر علي مقاومتها (17)
پيش از آن که تمايلات نفساني به تجري وتندروي عادت کنند با آن ها مقابله کن، زيرا اگر تمايلات درتجاوزوخود سري نيرومند شوند، فرمانرواي تو خواهند شد وتو را به هر سو که بخواهند مي برند وقدرت مقاومت در برابر آن ها را از دست خواهي داد
مولوي مي گويد:
زان که خوي بد بگشته ست استوار مور شهوت شد زعادت هم چو مار
مار شهوت را بکش در ابتدا ورنه اينک گشت مارت اژدها(18)
4. بزرگ منشي:
يکي ديگر از وصاياي امام علي(عليه السلام) به جوانان ، پرورش عزت نفس وبزرگ منشي است، آن جا که مي فرمايد:
اکرم نفسک عن کل دنيه وان ساقتک الي الرغائب فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا ولا تکن عبد غيرک وقد جعلک الله حرا (19)
بزرگوارتر از آن باش که به پستي تن دهي هر چند تورا به مقصود رساند، زيرا نمي تواني در برابر آن چه از آبرو وشخصيت در اين راه از دست مي دهي بهايي به دست آوري، وبنده ديگري مباش که خداوند تو را آزاد آفريده است
حس عزت طلبي يکي از نيازهاي اساسي است که خوش بختانه دست آفرينش بذر آن را در نهاد آدمي افشانده است. بديهي است که اين بذر نيازبه مراقبت ورشد وشکوفايي دارد. عزت نفس موجب بهره وري فرد از نيروي خرد وبه کارگيري آن در امور زندگي ومنشا تکوين شخصيت در انسان است. بي دليل نيست که نظام سلطه فرعوني در طول تاريخ براي استثمار ديگران، در گام نخست روح مکرمت انساني را نشانه گرفته وشخصيت آنان را تحقير مي کند. قرآن مجيد در اين باره مي فرمايد:
فاستخف قومه فاطاعوه انهم کانوا قوما فاسقينذ(20)
فرعون قومش را تحقير کرد، پس آن ها از او اطاعت کردند، چون آن ها قومي فاسق بودند
عزت وبزرگواري نفس در گرو اموري است که بدان اشاره مي شود:
ترک گناه:
از مواردي که به عزت نفس آدمي آسيب فراواني مي رساند، ارتکاب به گناه وناپاکي است. پرهيز واجتناب از آلودگي به گناه از عوامل دست يابي به شرافت نفس است. امام علي(عليه السلام) مي فرمايد:
من کرمت عليه نفسه لم يهنها بالمعصيه (21)
کسي که براي نفس خود کرامت قائل است، آن را با گناه پست وخوار نمي سازد
گناهان بزرگ هم چون زنا، دروغ، غيبت، فحش وناسزا با بزرگ منشي وکرامت نفس تضاد آشکار دارد.
روح بي نيازي:
چشم طمع داشتن به مال ديگران ودرخواست کمک کردن درغير موارد اضطرار، شرافت وعزت نفس را مخدوش مي کند. امام علي(عليه السلام) مي فرمايد:
المسئله طوق المذله تسلب العزيزعزه والحسيب حسبه (22)
درخواست از مردم، طوق ذلتي است که عزت را از عزيزان وشرافت را از شريفان سلب مي کند
نگرش صحيح:
عزت وکرامت نفس تا حد زيادي بستگي به نگرش انسان به خود دارد. کسي که خود را ناتوان جلوه دهد، مردم نيز او را ذليل وخوارمي بينند. از اين روامام علي(عليه السلام) ميفرمايد:
الرجل حيث اختار لنفسه ان صانها ارتفعت وان ابتذلها اتضعت (23)
ارزش وشخصيت هر فردي وابسته به روشي است که اتخاذ مي کند. اگر نفس خود را از پستي وذلت بر کنار نگاه داشت، به مقام رفيع انساني نايل مي شود واگر عزت معنوي خويش را ترک گفت، به پستي وذلت مي گرايد.
اگر در جهان بايدت برتري نيايد که خود پست ودون بشمري
چو خود، خويشتن پست بيني وخوار دگر از کس اميد عزت مدار
پرهيز از گفتار ورفتار ذلت آميز:
کسي که خواهان کرامت وعزت نفس است از هر سخن يا عملي که نشانه ضعف وناتواني است، اجتناب کند، اسلام به منظور تحقق اين امر، از تملق وچاپلوسي، شکايت ازروزگار وطرح مشکلات زندگي براي مردم بلند پروازي هاي بي جا وحتي تواضع بي مورد نهي کرده است. هيچ مسلماني حق ندارد با چاپلوسي که منافي با شرافت وآزادگي است، خويشتن را آلوده کند. امام علي(عليه السلام) مي فرمايد:
کثره الثناء ملق يحدث الزهو ويدني من العزه (24)
زياده روي در ستايش تحسين، تملق وچاپلوسي است که از يک سو در مخاطب نخوت وتکبر پديد مي آورد از سوي ديگر عزت نفس را دور مي کند
شکايت از زندگي وطرح مشکلات با مردم به عزت نفس آسيب جدي مي رساند. امام علي(عليه السلام) مي فرمايد:
رضي بالذل من کشف لغيره (25)
کسي که مشکلات زندگي اش را براي ديگران آشکار کند، در حقيقت به خفت وذلت رضايت داده است
5. وجدان اخلاقي:
يکي از وصاياي امام علي(عليه السلام) به جوانان، ميزان قرار دادن وجدان اخلاقي معاشرت اجتماعي است. آن حضرت خطاب به فرزندش چنين مي فرمايد:
يا بني اجعل نفسک ميزانا فيما بينک وبين غيرک (26)
پسرم، خود را معيار ومقياس قضاوت بين خود وديگران قرار ده
ناديده گرفتن اين اصل مهم اخلاقي نتيجه اي جز تيرگي روابط دوستانه نخواهد داشت؛ همان گونه که التزام به وجدان اخلاقي تضمين کننده دوستي پايدار وروابط اجتماعي است. اگر در جامعه، تمام افراد بر اساس وجدان با يک ديگر معاشرت کنند وبه حقوق ومنافع وحيثيت ديگران احترام بگذارند، روابط اجتماعي مستحکم، آرامش وامنيت جامعه تقويت خواهد شد. وجدان اخلاقي، آدمي را چون طبيب به درد ودرمان خويش متوجه وسلامت روان را اعلام مي کند. در روايتي آمده است که مردي خدمت رسول خدا(صلي الله عليه و اله و سلم) رسيد وعرض کرد: همه وظايف خود را به خوبي انجام مي دهم ولي يک گناه را نمي توانم ترک کنم وآن رابطه نامشروع است. اصحاب از اين سخن درآشفتند. حضرت فرمود: شما کاري نداشته باشيد، من مي دانم چگونه با او بحث کنم. آن گاه فرمود: شما مادر، خواهر، وبه طور کلي ناموس داريد؟ جوان عرض کرد: آري . رسول خدا(صلي الله عليه و اله و سلم) فرمود : آيا مي پسندي ديگران با ناموس ومحارم تو چنين روابط مشروع داشته باشند؟ عرض کرد : خير. حضرت فرمود : پس چگونه حاضر مي شوي دست به چنين کار نادرستي بزني؟ جوان سر به زير افکند وعرض کرد : ديگر تعهد مي کنم دنبال چنين گناهي نروم.(27)
هر انسان مسلماني وظيفه دارد در برخورد با مردم از نداي دروني خود پيروي وبه رضاي وجدان عمل کند . امام سجاد(عليه السلام) مي فرمايد: حق مردم آن است که از آزار آن ها خود داري کني وچيزي را براي آنان دوست بداري که براي خود دوست مي داري وترک کني آن چه را براي خود نمي پسندي.(28)
اسلام با توجه دادن به وجدان اخلاقي مي کوشد تا افراد بشر در باطن خود مراقبي بگمارند تا آن ها را از تجاوز وآزار به ديگران حتي در حالت خشم و دشمني باز دارد. بر اساس قرآن مجيد به نفس لوامه که همان وجدان است، قسم ياد کرده و مي فرمايد:
لا ا قسم بيوم القيامه ولا اقسم بالنفس اللوامه (29)
سوگند به روز رستاخيز وسوگند به جاني که نفس را در مورد عصيان وارتکاب گناه سرزنش و ملامت مي کند
روان شناسان اين حس سرزنش کننده باطني را وجدان اخلاقي مي نامند.
اندرون من خسته دل ندانم کيست که من خموشم واو در فغان ودر غوغاست
تجربه اندوزي:
استفاده ازتجارب ديگران ازجمله مواردي است که دروصاياي امام علي(عليه السلام) ديده مي شود. آن حضرت مي فرمايد:
اعرض عليه اخبار الماضين وذکره بما اصاب من کان قبلک الاولين وسرفي ديارهم وآثارهم فانظر فيما فعلوا وعما انتقلوا واين حلوا ونزلوا (30)
اخبار گذشتگان را بر قلبت عرضه کن وآن چه را که به پيشينيان رسيده به ياد آر، در ديار وآثار مخروبه آن ها گردش کن ودرست بنگر آن ها چه کرده اند. ببين از کجا منتقل شده اند ودر کجا فرود آمده اند
هر چند آحاد جامعه به راهنمايي افراد آزموده واستفاده از تجارب به دست آمده از سرگذشت پيشينيان دارد، زيرا :
اولا، جوان به مقتضاي سن کم خود، داراي ذهني خام وعاري از تجربه است. او سرد وگرم روزگار را نچشيده وبا مشکلات ودشواري هاي کم تري در زندگي روبه رو شده است، که گفته اند:« آن چه را که جوان در آيينه مي بيند پير در خشت خام بيند». از اين رو بعضي مواقع فشار ومشکلات، آرامش دروني جوان را مختل مي کند واو را به افسردگي يا تند خويي مي کشاند.
ثانيا، تخيلات موهوم که ازويژگي هاي دوران جواني است، چه بسا جوان را از شناخت حقيقت باز دارد. تجربه، پرده هاي وهم وپندار را پاره مي کند وانسان را به واقع رهنمون مي سازد. امام علي(عليه السلام) مي فرمايد:
التجارب علم مستفاد (31)
تجارب بشر، دانش سود مندي است
ثالثا، جوان با وجود برخورداري از منبع سرشار هوش علمي وفني وقابليت کسب مهارت هاي گوناگون، به دليل نداشتن تجارب زندگي فاقد هوش اجتماعي است. از اين رو در معرض تصميم هاي نسنجيده وزيان بار وافتادن در دام ديگران قرار دارد . امام علي(عليه السلام) مي فرمايد:
من قلت تجربته خدع (32)
کسي که تجربه اش کم و ناچيز باشد ، فريب مي خورد
در سايه تجربه، اشتباه به حداقل مي رسد. امام علي(عليه السلام) مي فرمايد:
من کثرت تجربته قلت غرته (33)
کسي که تجربه اش زياد باشد، کم تر فريب مي خورد
آن چه مي تواند مدد کار جوان در ايام سخت وعبور از مراحل دشوار زندگي باشد، بهره برداري از تجارب کساني است که خود در طول زندگي اين منازل پر خطر را طي کرده و به سلامت از آن ها گذشته است . امام علي (عليه السلام) مي فرمايد:« با مردان آزموده هم نشين باش که آن ها متاع پر ارج تجربه هاي خود را به گران ترين بها يعني فدا کردن عمر خود تهيه کرده اند وتو آن متاع گران قدر را با ارزان ترين قيمت (با صرف چند دقيقه) به دست مي آوري.(34)
6. عبرت از تاريخ:
يکي از مصاديق بارز تجربه اندوزي، مطالعه سرگذشت پيشينيان وتاريخ امم سابق است. تاريخ آيينه اي است که گذشته را نشان مي دهد وحلقه رابط بين حال وگذشته وچراغ راه آينده است. استاد مطهري(ره) مي گويد:« انسان همان طور که از مردم هم زمان خود ادب وراه ورسم زندگي مي آموزد واحيانا لقمان وار از بي ادبان ادب مي آموزد که مانند آن ها نباشد، به حکم همين قانون از سرگذشت مردم گذشته نيز بهره مي گيرد. تاريخ مانند فيلم زنده اي است که گذشته را تبديل به حال مي نمايد.»(35)
مشابهت سرنوشت ملت ها، همگان به ويژه نسل جوان را به مطالعه تاريخ فرا مي خواند. امام علي (عليه السلام) مي فرمايد: براي شما در تاريخ قرون گذشته درس هاي عبرت فراواني وجود دارد. کجايند عمالقه؟ کجايند فرزندان آن ها؟ کجايند فرعون ها وفرزندانشان؟ (36)
7. آداب معاشرت ودوستي:
شکي نيست که بقا ودوام دوستي منوط به رعايت حدود دوستي وآداب معاشرت است. دوست گرفتن آسان است اما نگه داري آن مشکل تر است. امام علي(عليه السلام) در قسمتي ديگر از نامه مبارک خود به نکات ظريفي که موجب پايداري پيوند دوستي است، اشاره مي کند ومي فرمايد: ناتوان ترين مردم کسي است که از دوست گرفتن عاجز باشد وناتوان ترازاو فردي است که دوست را از دست بدهد. (37)
بعضي جوانان از عدم ثبات وناپايداري روابط دوستانه شکايت مي کنند، که دليل عمده آن رعايت نکردن حدود دوستي وافراط وتفريط در رفاقت است. به طور يقين عمل به دستورات ونصايح سود مند امام علي(عليه السلام) مي تواند در حل اين مشکل کارساز باشد.
محورهاي کلي سخنان امام علي(عليه السلام) در اين قسمت عبارت است از:
اعتدال در دوستي:
افراط در دوستي وتجاوز از حريم اعتدال در دوران جواني کم وبيش ديده مي شود، ودليل آن انگيزه عاطفي واحساسات دوران جواني است. اين عده از جوانان در ايام دوستي به رفيق خود بيش از حد ابراز علاقه ومحبت مي کنند ودر ايام جدايي بيش از حد ابراز مخالفت ودشمني مي کنند تا جايي که ممکن است به کارهاي خطرناکي دست بزنند. توصيه امام علي(عليه السلام) ميانه روي در رفاقت است. آن حضرت مي فرمايد: با دوست مورد علاقه ات به مدارا اظهار دوستي کن، شايد روزي دشمنت گرددودراظهاربي مهري به کسي که براوخشم گرفته اي مدارا کن، چه بسا ممکن است دوستت گردد.(38) دراين نامه نيزآن حضرت مي فرمايد: اگر خواستي رابطه ات را با برادرت قطع کني راهي را برايش بگذار که اگر روزي خواست برگردد، راه بازگشت داشته باشد.
سعدي در اين باره مي گويد: «هر آن سري که داري با دوست در ميانه منه، چه داني که وقتي دشمن گردد وهرگزندي که تواني به دشمن مرسان، باشد که وقتي دوست شود.» (39)
محبت متقابل:
دوستي ورفاقت بر اساس محبت متقابل است. اگر يکي از دو طرف خواهان برقراري رابطه وديگري بي ميل باشد، نتيجه اي جز ذلت وخواري مشتاق دوستي نخواهد داشت. از اين رو امام علي(عليه السلام) در نامه مبارک مي فرمايد:
لا ترغبن فيمن زهد عنک (40)
به کسي که به تو علاقه ندارد، ابراز علاقه مکن
شاعر مي گويد:
چه خوش بي مهرباني هر دو سر بي وگر نه مهرباني درد سر بي
حفظ رابطه دوستي:
امام علي (عليه السلام) به حفظ رابطه دوستي تاکيد مي ورزد و از عواملي که موجب تحکيم آن مي شود ، ياد مي کند و مي فرمايد: اگررفيقت امساک ورزيد، تو بذل وبخشش داشته باش وهنگام فاصله گرفتن او، عذرش را بپذير. اما از آن جا که بعضي ظرفيت کمي داشته وبزرگواري واحسان را حمل برحقارت ديگري وزرنگي خود مي کنند، آن حضرت مي فرمايد: در همه اين موارد موقع شناس باش وبر حذر باش از اين که آن چه گفته شد در غير محلش قرار دهي يا درباره کسي که اهليت ندارد به انجام برساني.
نکته ديگر نصيحت کردن به رفيق وخير خواهي براي او است. آن حضرت مي فرمايد: خير خواهي ات را به دوستت خالص کن، خواه خوش آينده دوستت باشد وخواه خوش آيند او نباشد.(41)
پي نوشت ها:
1- زين العابدين قرباني، اخلاق وتعليم تربيت اسلامي، ص58 .
2- نهج البلاغه فيض الاسلام، نامه31 .
3- همان، خطبه156 .
4- ده گفتار، ص14 .
5- يوسف(12) آيه90 .
6- نهج البلاغه، خطبه16 .
7- عنکبوت(29) آيه69 .
8-نهج البلاغه، نامه31 .
9- قصص(28) آيه77 .
10- بحارالانوار(چاپ بيروت) ج68، ص177 .
11- نهج البلاغه، خطبه82 .
12- بحارالانوار،ج74، ص160 .
13- غررالحکم ودررالکلم،ج4،ص183 .
14- نهج البلاغه، نامه31 .
15- آيين انقلاب اسلامي، ص3 20.
16- نقل از: استاد مطهري، تعليم وتربيت در اسلام، ص79 .
17- غررالحکم ودررالکلم، همان،ص392 .
18- مثنوي معنوي، دفتر دوم،ص327 .
19- نهج البلاغه، همان.
20- زخرف(43) آيه54 .
21- غررالحکم ودررالکلم،ج5،ص357 .
22- همان،ج2، ص145 .
23- همان، ص77 .
24- همان، ج4،ص595 .
25- همان،ص93 .
26- نهج البلاغه، همان.
27- زين العابدين قرباني، همان،ص274 .
28- بحارالانوار، ج71،ص9 .
29- قيامه(75) آيه1و2 .
30- نهج البلاغه،همان.
31- غررالحکم ودررالکلم،ج1، ص260 .
32- همان، ج5، ص185 .
33- همان، ص214 .
34- شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد،(قم، منشورات مکتبه آيه الله العظمي مرعشي نجفي، چاپ دوم) ج20، ص335 .
35- مجموعه آثار، ج2، ص372 .
36- نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه181 .
37- بحارالانوار، ج74، ص278 .
38- نهج البلاغه، قصار260 .
39- گلستان سعدي،باب8 .
40- نهج البلاغه، نامه31 .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید