شاعر طناز:
شرمنده از آنم كه نباشم به سرايم
تا با تو سلامي و عليكي بنمايم
گر لطف كني نمره و پيغام بگذاري
پاسخ دهم اي دوست به محضي كه بيايم
حافظ:
رفته ام بيرون من از كاشانه خود غم مخور
تا مگر بينم رخ جانانه خود غم مخور
بشنوي پاسخ ز حافظ گر كه بگذاري پيام
آن زمان كو باز گردد خانه خود غم مخور
سعدي:
از آواي دل انگيز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پيغام تو خواهم گفت پاسخ
فلك گر فرصتي دادي به دستم
مولانا:
بهر سماع از خانه ام رفته ام برون رقصان شوم
شوري بر انگيزم به پا خندان شوم شادان شوم
بر گو به من پيغام خود هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم جان تو را قربان شوم
فردوسي:
نمي باشم امروز اندر سراي
كه رسم ادب را بيارم به جاي
به پيغامت اي دوست گويم جواب
چو فردا بر آيد بلند آفتاب
خيام:
اين چرخ فلك عمر مرا داد به باد
ممنون توأم كه كرده اي از ما ياد
رفتم سر كوچه منزل كوزه فروش
آيم چو به خانه پاسخت خواهم داد.
منوچهري دامغاني:
از شرم به رنگ باده باشد رويم
در خانه نباشم كه سلامي گويم
بگذاري اگر پيام پاسخ دهمت
زان پيش كه همچو برف گردد مويم
با با طاهر عريان:
تليفون كرده اي جانم فدايت
الهي مو به قربون صدايت
چو از صحرا بيايم نازنينم
فرستم پاسخي از دل برايت
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید