* استرس مهمترين عامل ايجاد كننده بيماري هاي كشنده و عليل كننده در جهان است.
* در شرايط اضطراب و عصبانيت، تصميم گيري و قضاوت مختل مي شود.
* استرش و اضطراب به عنوان عكس العمل جبراني، عده اي را به پرخوري مي كشاند و يا استرس و افسردگي حاصل از آن، فرد را بي تحرك و گوشه نشين مي كند.
* استرس، بيش از رژيم غذايي در افزايش كلسترول خون موثر است و مصرف سيگار هم غالبا براي رويارويي با استرس و نگراني مورد سوء استفاده واقع مي شود.
* استرس در ايجاد زخم هاي معده و اثني عشر، بي خوابي، پرخاشگري، اعتياد و ... سهم بالايي دارد.
* استفاده از روش هاي آرام بخش و خلاق غير دارويي به ويژه مدي تيشن و ريلاكسيشن بهترني و تنها روش موجود و ممكن است (داروهاي پر عارضة آرام بخش چارة اين مشكلات نيستند).
* عوامل استرس زا لزوما ناخواسته نيستند، بلكه حالات و شرايط دلخواه و برنامه ريزي شده هم مي توانند استرس زا باشند، مانند: ازدواج
استرس چيست؟
در اصطلاح عام به تنش، فشار يا افسردگي، استرس گفته مي شود. در اصطلاح پزشكي هم استرس به افزايش فشار و تنش در سيستم و ساختار بدن دلالت مي كند؛ همان آمادگي جسمي و ذهني بالايي كه لازمة برخورد با شرايط و موقعيت هاي حاد و بحراني است.
در فيزيولوژي، استرس به صورت واكنش هاي داخلي بدن در برابر آثار فيزيكي نامطلوب – مانند گرما و سرماي شديد، تنگنا و مضيقه، فقر، ضايعه، درد، عفونت و مسموميت شديد و ... تعريف شده است. بدن براي غلبه بر اين شرايط فيزيكي غير طبيعي و كسب تعادل حياتي، تغييرات داخلي شيميايي و هورموني متعددي از خود نشان مي دهد. به اين تغييرات «سندرم سازش كلي» گفته مي شود. هنگامي كه اين انطباق بحراني درست نمي كند در اصطلاح مي گويند كه بدن «اُفت» كرده است. (ارجاع) (گريجو كاهانه، ص 12)
اضطراب احساس دروني است از ترس و تنش كه به عنوان پاسخي طبيعي به شرايط تهديد آميز زندگي بروز مي كند. اين حالت به خودي خود پاسخ روان فيزيولوژي به شرايط خطرناك مي باشد و همة اجزاء واكنش هاي «جنگ يا گريز» كه در فصل اول ذكر شد با آن همراه است با وجود اين در بسياري از افراد اضطراب بدون ارتباط آشكار با رويدادهاي تهديد آميز به شخص دست مي دهد كه در اين حالت آن را «روان رنجوري اضطراب» يا «واكنش اضطراب» مي نامند. اين حالت در گذشته «نوراستني» خوانده مي شد.
روان رنجوري اضطراب بخصوص در بالغين جوان مخصوصا در دخترها بيماري بسيار شايعي است و به دو صورت حاد و مزمن رخ مي دهد. (دكتر م . ح . اردوبادي ص 33 و 32)
كودكان اغلب در برابر استرس به وسيله بازگشت به رفتارهاي مراحل قبلي رشد از خود واكنش مي دهند. اما وقتي چنين رفتاري در طول زمان استمرار مي يابد يا كودكتان به طوري واضح سازگاري مطلور ب را به دست نمي آورد، لازم است درصدد يافتن كمك برآييد.
عوامل
عوامل آزار دهندة فيزيكي، احساسي، فكري و عاطفي مرتبا روي سيستم بدن انسان بر جا مي گذارد، ميزان معيني از استرس در درون وجود شخص ساخته مي شود. چنانچه بخواهيم امروزي و پيشرفته باشيم و از قافلة دنيا عقب نمانيم، نمي توانيم از تيررس عوامل استرس زا دور بمانيم و از برابر آن ها فرار كنيم. عادت به استرس، تا حدي كه انسان ها را به روبات هاي بي احساس تبديل نكند، مفيد است.
چنانچه انسان ها بي تفاوتي و بي اعتنايي مطلق را در وجود خود پرورش دهند و نسبت به رويدادهاي پيرامون خود خنثي باشند و هيچگونه واكنشي از خود نشان ندهند، برخي از بهترين ويژگي هاي انساني را از دست خواهند داد.
چه چيزهايي باعث بروز استرس مي شود؟
هر آنچه كه ما را به هيجان مي آورد، عصباني مي كند، سرخورده و مايوس مي سازد و يا ناخشنود مي سازد، مي تواند منجر به استرس شود.
غلبه بر استرس
يعني توفيق يافتن بر مشكلات و معضلات زندگي بيشترين مفهومي كه از اين عبارت بر مي آيد، غلبه يا پيروزي زورمندانه نيست بلكه نوعي پيروز شدن است كه انسان بتواند مشكل خود را با بينش صحيح تحت تسلط خود در آورد. بد نيست غلبه را از بعد عدم توجه به حالت تهاجمي و زور ورزي در نظر بگيريم. اينك به تفصيل در مورد غلبه بر استرس مطالبي عنوان مي شود:
غلبه بر استرس از طرق مختلف صورت مي گيرد كه خود انسان اين روش ها را شخصا پيدا مي كند و به كار مي گيرد. اين خودياري است، البته بقيه افراد نيز مي توانند در اين مهم به ما كمك كنند ولي كسي نمي تواند مانع ما بشود كه چگونه روش رفع هيجان از خود را ياد بگيريم و چگونه طرز تلقي هاي فكري – رواني خود را تغيير دهيم. توضيحات زير را در مورد غلبه بر استرس لازم مي دانم:
غلبه بر استرس به اين معني نيست كه مام ديگر هيچ گونه استرس و فشاري را نخواهيم داشت. اينكه ما تا چه ميزان و درچه حد مي توانيم استرس را در زندگي تحمل كنيم به شخصيت و خصوصيات ژنتيكي و ارثي ما بستگي دارد. همين طور به خصوصيات و اخلاقيات والدين ما بستگي دارد؛ به همسري كه داريم و به محيطي كه در آن زندگي مي كنيم؛ به نوع كارمان و ... بستگي دارد. هدف از اين غلبه بر استرس آن است كه تحت شرايط موجود بتوانيم حتي الامكان سنگيني كمتري از استرس داشته باشيم و به زودي آن را از خود دور نماييم، مهم تر از ميزان سنگيني استرس و يا شدت آن، شيوه اي است كه ما در غلبه بر آن به كار مي بريم و اين روش در سلامتي روحي و تا حدي سلامتي جسماني ما خيلي تاثير دارد.
طرق غلبه بر استرس هيچ مشخة شخصيتي ندارند بلكه بر مبناي قالب هاي رفتاري، فكري، احساسي و عكس العملي هستند. همه آن ها قابل يادگيري مي باشند. نمي توان پيش بيني كرد كه يكي مي تواند شخصيت خود را تغيير دهد يا خير ولي مي توان گفت انسان مي تواند از طريق يادگيري، رفتار خود را تغيير دهد و طبيعي است پس از اين توفيق قادر است روية زندگي خود را و نيز ابعادي از شخصيت خود را تغيير دهد.
اين طرق غلبه بر استرس كه بر مبناي رفتار، تفكر و احساس صورت مي گيرند و در ضمن قابل يادگيري هستند، كمك مي كنند كه ما مي بتوانيم:
الف) از ميزان استرس خود بكاهيم.
ب) پس از تحمل يك استرس شديد تجديد قوا نماييم.
ج) از بروز يك استرس جديد پيشگيري كنيم.
د) قدرت مقاومت خود را در برابر فشارهاي جسمي و روحي افزايش دهيم.
هـ) ميزان توان و استعداد كاري خود را افزايش دهيم.
گفتيم كه در سه بخش رفتار، تفكر و بدن مي توان بر استرس غلبه نمود. مثال هاي زير كمي موضوع را روشن تر مي سازد:
الف- در بخش تفكرات و ارزش ها = موقعيت استرس كه داريم افكار منفي و نوع ارزشيابي كه در مورد خود و اطرافمان داريم. افكاري ملال آور هستند.
در اين حالت چه نوع روش غلبه بر استرس لازم است؟ تغيير در روش ارزشيابي – تغيير در قضاوت و تعقل – ايجاد روش جديد ارزشيابي – افزايش بصيرت و آگاهي – دوري از افكار منفي – توجه كردن به هدف هاي مثبت.
ب- در بخش بدن = موقعيت استرسي كه داريم: هشدارها در سيستم عصبي سمپاتيك – هيجانات بدني – تغييرات هورموني. (گرگ ويلكيلسون ص 10 و 9)
علائم
علائم هشدار دهنده اي وجود دارند كه نشان مي دهند كودك دچار سردرد شده است: اضطراب، غمگيني و افسردگي، اختلالات خوردن يا خوابيدن، مشكلات مربوط به مدرسه، رفتار پرخاشگرانة بيش از حد، سوء مصرف الكل يا مواد، رفتار پرخاشگرانة بيش از حد، سوء مصرف الكل به مدرسه، كناره گيري از خانواده و دوستان و ساير مشكلات غير عادي و مداوم. اگر متوجه شديد كه مشكل، در طول زمان استمرار دارد يا بدتر مي شود، بهتر است در جستجوي كمك برآئيد. برخي والدين وقتي متوجه مي شوند كه بچه هايشان خود را دست مي زنند يا مي مالند به سوء رفتار جنسي مشكوك مي شوند. براي كودكان طبيعي است كه با مالش نواحي جنسي خود، در مورد بدنشان كنجكاوي نمايند يا به خود آرامش بخشند. البته مي توان انتظار داشت كه هنگام استرس، اين رفتارهاي طبيعي افزايش يابد. ولي اگر اين رفتارها تداوم يافت يا در مورد شدت آن نگران بوديد، بهتر است اين مساله را با پزشك خانواگي يا مشاور خود در ميان بگذاريد.
مراحل سه گانة استرس شديد
هنگامي كه انسان دچار استرس شديد مي شود، سيستم بدن او سه مرحلة مشخص هشدار، مقاومت، تثبيت و بهبود را پشت سر مي گذارد.
اين مرحله چند ساعت يا حتي چند روز به طول مي انجامد در اين وضعيت واكنش سريع «شوك»، سيستم دفاعي بدن را براي مواجهه با اين شرايط آماده مي كند.
در اين مرحله شخص در برابر تغيير و تحولي كه بر اثر وجود استرس در وي رخ مي دهد، ميزان مشخصي از مقاومت و پايداري را در خود پرورش مي دهد و تلاش مي كند تا حد ممكن از تاثير مخرب تغييرات به وجود آمده در سيستم بدن خود، جلوگيري كند.
در اين مرحله شخص وضعيت ثابتي پيدا مي كند، از تاثيرات سوء استرس مصون مانده و در نهايت به حال عادي باز مي گردد. بيشتر افراد هنگامي كه شخصا با شرايط نابساماني رو به روي مي شوند، مراحل سه گانة استرس شديد را در وجود خود مي بينند.
اين شرايط ممكن است بر اثر از دست دادن شغلي مناسب، شكست در آزمون و يا مرگ عزيزي به وجود بيايد. ظرف چند روز، شوك و استرس شديد هماره آن، جاي خود را به توجيه كردن و مقاومت مي دهد و پس از مدتي، شخص به حالتي ثابت مي رسد و از استرس شديد رها مي شود. چنانچه حملة شوك پس از مدتي كوتاه تكرار نشود، تاثير استرس برطرف مي شود و بهبودي كامل حاصل مي گردد اما اگر استرس هاي ناگهاني و ضربه اي به طور منظم تكرار شوند، باعث تغييرات كلي واكنش هاي بدن شده و ثبات رفتاري و سلامت جسماني شخص را به مخاطره مي اندازند. (ارجاع) (گريجو كاهانه ص 28 تا 30)
واكنش هاي معمول استرس كدام هستند؟
واكنش ها و عكس العمل هاي استرس نخست به صورت تغييرات رفتاري و احساسي بروز مي كنند كه افزايش خشم و رنجش، خصومت و كينه ورزي، اضطراب، دلشوره، بي حوصلگي، يا غم و اندوه، بيقراري و افسردگي همگي از نشانه هاي آشكار آن هستند. به علاوه احتمال دارد واكنش هاي استرس همراه با علائم جسماني مشخصي مانند لرزش و رعشه، انقباض شديد ماهيچ ها، تپش قلب، عرق كردن دست و پا، كوفتگي اندام ها، بي حسي، اختلال تنفسي و بي خوابي ظاهر شود. شخص از لحاظ ذهني، جسمي و عاطفي ناتوان و فرسوده خواهد شد.
استرس گروهي چيست؟
هر فرد به صورت مجزا استرس و فشار روحي را درك و تجربه مي كن، اما امكان دارد گروهي از افراد با هم دچار استرس شوند. در واقع همان طور كه مردم با هم مي خندند و در قالب گروهي واحد در كنار يكديگر احساس امنيت و شادي مي كنند، ممكن است در كنار يكديگر هم دچار استرس شوند.
نحوة آسيب رساني استرس به بدن
تجربيات حيواني و انساني نشان مي دهند كه پس از استقرار در شرايط استرس زا:
- غدد فوق كليوي ابتدا پركار و بعد بزرگ مي شوند.
- غدد لنفاوي و غدة تيموس ابتدا پركار شده و بعد استحاله پيدا مي كنند.
- در معده پرخوني و بعد زخم پيدا مي شود.
- بسياري از بيماري هاي سايكوسماتيك پديدار مي گردند.
- روند نوسازي و ترميم بافتها تقليل مي يابد.
انسان چگونه به استرس پاسخ مي دهد؟
واكنش اشخاص در شرايط پر استرس و پر تنش، بسيار گوناگون و غير قابل پيش بيني است به طوري كه پاسخ هاي رفتاري آن ها همانند چهرة افرادي كه در خيابان شلوغ و پر رفت و آمد مي بينيم، يا طرح و نقش روي برگ ها، بسيار متفاوت مي باشد. شرايط و وضعيت مشابه و يكسان در افراد مختلف و حتي در يك شخص خاص، واكنش هاي گوناگوني ايجاد مي كند كه اين امر به ذهنيت هر فرد بستگي دارد. نوع و چگونگي عكس العمل فرد، اغلب تعيين كنندة ميزان فشار رواني او است. به طوري كه به راحتي مي توان بر ميزان خشم و عصبانيت فردي كه ناراحت است افزود؛ درست مثل آب گرمي كه به سرعت به نططه جوش مي رسد افراد عصبي و متخاصم سريع تر و راحت تر عصباني مي شوند، اشخاص عجول شتابزدگي و دستپاچگي بيشتري از خود نشان مي دهند و افراد عصبي و مضطرب به سرعت دلواپس و نگران مي شوند.
* همه آن چيزهايي كه هيجان آور و ناراحت كننده هستند يا موجب سرخوردگي و ناخشنودي مي شوند، باعث بروز استرس مي شوند.
* آنچه كه در يك نفر استرس به وجود مي آورد، مي تواند در ديگري لذت بخش جلوه كند.
* مقدار متناسب استرس براي انسان خوب است.
* استرس زياد سلامتي را دچار مخاطره مي سازد و حالت رواني ما را بر هم مي زند.
* روش هاي موثري بر عليه استرس وجود دارد. (ارجاع) (گريجوكاهانه ص 19)
رابطه اضطراب در كودكي و افسردگي در بزرگسالي
تحقيقات نشان مي دهد خطر ابتلا كودكان مضطرب و پرخاشگر به افسردگي در نوجواني و بزرگسالي بيش از سايرين است.
به نوشته نشريه سانته چاپ پاريس در اينترنت دكتر الكس ميسون از دانشگاه واشنگتون در سياتل با تحقيق بر روي 765 جوان از مناطق محروم كه هم اكنون به سن 21 سالگي رسيده اند نشان داد خطر ابتلا كودكان مضطرب و پرخاشگر ده ساله به افسردگي، در سن 21 سالگي بسيار بيشتر از ساير افراد است.
وي با بررسي اين تعداد از جوانان تصريح كرد 20 درصد از اين افراد در يك سال گذشته دچار افسردگي شده اند و 17 درصد آن ها نيز مرتكب رفتارهاي ضد اجتماعي شده اند.
پژوهشگران بر اين باورند كه رسيدگي و كمك به كودكان مضطرب و پرخاشگر مي تواند مانع افسرده شدن آن ها در دوران جواني شود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید