خانواده و تنبيه كودك
تنبيه تنها وسيله تربيت نيست بدون آن هم مي توان كودك را تربيت كرد ولي در اين امر كمتر كسي موفق مي شود، زيرا حصول به آن آگاهي هاي بالنسبه وسيعي لازم است. معمولاً در خانواده هاي خوب و انديشمند تنبيه وجود ندارد ولي بسياري از خانواده ها هم هستند كه بدون تنبيه امكان ادامه زندگي را ندارند.
مسئله منع تنبيه
اغلب سيستم هاي جديد، تربيتي تنبيه را منع كرده اند و مدعي شده اند كه بدون آن مي توانند موفق به تربيت فرزندان و اصلاح كجروي هاي آنان شوند، نتيجة اعمال نظر آن ها وجود نسلي خود نما و بي قيد است كه احساس آزادي وسيع و پردامنه دارد و به شخصيت ديگران بي اعتناست.
تربيت بدون تنبيه و منع مطلق آن امري بي ثمر است ولي مي توان اين نكته را افزود كه هر چه ميزان حزم و احتياط مربي بيشتر باشد تنبيه كمتر است، كوشش مربي بايد متوجه اين مساله باشد كه در تنبيه ناشي گري نشود و به جاي اصلاح به خرابي طفل كمك نشود.
مادر و تنبيه كودك
منطقي نيست كه مادر در تربيت فرزند تسامح روا دارد و يا تجاهل كند عطوفت و رقت قلب خوب است ولي نه چندان كه موجب لطمه و صدمه اي براي كودك شود از سويي ديگر اعمال تنبيه مانع آن نمي شود كه مادر صميم باشد و دوستي و محبت خود را به كودك ابراز دارد، ولي چه بهتر كه مادر كمتر به اين كار بخصوص به تنبيه بدني اقدام كند. مادر بايد ترس از پدر را كه الگوي انضباط در دل كودك ريشه دار سازد و درباره خود به نحوي عمل كند كه كودك در برابر او داراي پروا و حيا عقلي باشد.
اصولا ظرافت و لطافت كار مادري باعث مي شود كه او كمتر خشمگين و بيشتر عادي و مهربان باشد زيرا خشم زيرا خشم بسيار در تقليل شير او و در نتيجه تغيير وضع مزاجي كودك موثر است، اگر ناگزير به تنبيه است بايد آن را به حداقل كاهش دهد و نيز علت تنبيه را براي طفل بازگو كند. ضمنا فراموش نبايد كرد كه هر طفلي به ميزاني نيازمند به لوسي، خرابكاري و كجروي است و نبايد همة مقررات را دربارة او اجرا كرد. نيز نبايد منتظر بودكه كودك اشتباه كند و بعد از او انتقام بگيرد، قبل از وقوع اشتباه بايد از كار او جلوگيري شود و هنگامي كه عملي به خطا واقع شود ديگر چه سودي و چه اقدامي؟
تنبيه مادر به خاطر مهرورزي به كودك بد نيست ولي با رعايت احتياط هاي بسيار توام با خيرخواهي و همدردي بايد صورت گيرد.
فوايد تنبيه
تنبيه را اگر به مفهوم متداول روز در نظر بگيريم داراي اثري موقت است، يعني براي زمان و مورد معين تاثير مي گذارد و فرد را از انجام خلاف باز مي دارد ولي عواقب كار را اصلاح نمي كند و به هنگامي كه ترس از ميان رفت دوباره خلاف و كجروي شروع مي شود.
ولي اگر تنبيه به مفهوم علمي و تربيتي كلمه در نظر بگيريم نقش سازنده و اصلاح كننده دارد. و درآن صورت لازم نيست كه به صورت زدن و يا ناسزا گويي باشد، گاهي سكوت زماني يك نگاه پرمعني و گاهي هم زدن معني تنبيه را خواهد داشت.
زيان تنبيه
تنبيه رابطه طفل را با مادر نامطلوب و زننده اي در مي آورد و ارزش و اعتباري كه مادر در دل كودك دارد متزلزل مي سازد طفل گاهي بر اثر آن از مادر متنفر مي شود و اعتمادش از او از ميان مي رود.
گاهي تنبيه زمينه را براي ياس و نااميدي كودك فراهم مي سازد به خصوص اگر احساس كند در آن زمينه مظلوم واقع شده و مادر در تنبيه او خطايي مرتكب شده باشد در چنين صورتي به همه بدبين است حتي مادر را دشمن خود مي پندارد و از او احتراز مي جويد.
زماني ممكن است تنبيه موجب مقاومت كودك شود و او را عليه مادر بشوراند. طوري كه بر ضد او قيام كند مخصوصا اگر در گروه يا در جمعي موجب اهانت قرار گيرد.
موارد تنبيه
هر خطا و اشتباهي قابل تنبيه نيست، بدين نظر نبايد عليه او اقدامي انجام داد. مثلا اگر ليوان از دست كودك بيفتد و بشكند نبايد او را تنبيه كرد و يا عليه او جار و جنجال بر پا نمود زيرا نمونه همين اشتباهات از خود مادر هم صادر مي شود و وضع به همين گونه است به هنگامي كه شي گرانبها از دست او بيفتد و تلف گردد به خصوص موقعي كه طفل به قيمت و ارزش آن آگاه نباشد به ويژه هنگامي كه طفل در آن تقصيري نداشته باشد. در عين حال در برخي موارد تنبيه كودك رواست از جمله موردي كه فرد دانسته و آگاهانه به انجام عمل بپردازد و از عقوبت آن هم با خبر باشد يا موردي كه موجب لطمه اي شديد جسمي و رواني به ديگران شود و اين بر اثر مسامحه و سهل انگاري باشد. ونيز موردي كه با علم به گناه كبيره بودن آن را مرتكب شود و ...
مراحل قبل از تنبيه
هر خطايي كه از كودك سر زند فوري در خور و مستحق تنبيه نمي شود اين امر بايد به هنگامي صورت گيرد كه ديگر راه هاي تربيتي از قبل درباره او اعمال شده و بي نتيجه مانده باشد في المثل قبل از تنبيه دربارة انجام يك عمل ضروري است از عمل كودك انتقاد شود، انتقادي كه او را متوجه عمل خود كند، در صورت تكرار پند و اندرز بايد مطرح شود و در صورت تكرار بعدي اندرز و ترساندن در انظار و اگر موثر نبود اعمال تنبيه بدين سان تنبيه در موردي بايد به كار رود كه ديگر راه هاي تربيتي از هر سو بر مربي بسته باشد و عمل او براي طفل سودمند نباشد و چاره اي قطعي براي اصلاح طفل نيابيم.
انواع تنبيه
تنبيه ممكن است به صورت بدني، يا رواني باشد طعنه ها، تحقيرها، دشنام ها، ناسزاگويي ها، سرزنش ها، اهانت ها، انواعي از تنبيهات رواني است كه از نظر مربيان اعمال آن به صلاح كودك نيست گرچه اغلب كودكان كتك زدن را درست و شرافت مندانه نمي دانند ولي زدن به كپل كودك شايد كم ضرر ترين نوع تنبيه باشد آن هم به شرطي كه موجب ديه نشود.
تنبيه مضاعف
از خطاهاي تربيتي مربيان يكي اين است كه تنبيه به صورت مضاعف باشد، يعني هم كتك زدن باشد و هم طعنه و نيشخند، هم چوب و شلاق باشد و هم زخم زبان زدن هم ترساندن كودك باشد و هم خجالت و خفت دادن.
گفتن اين عبارت كه:
مگر كوري؟ كري؟ در كدام گورستان بودي؟ از كدام جنگل آمدي و ... خود تنبيهي شديد است كه به تنهايي موجب تحريك حس انتقام طفل مي شود و ديگر به همراه آن نبايد زدن آن هم در حضور جمع باشد.
اين گونه تنبيهات بد آموزي هايي هم دارد از جمله آن كه روح تجاوز و دوري از اعتدال را در كودكان بيدار مي سازد طوري كه در سنين بزرگسالي به حق خود قانع نيست و تجاوز كار بار مي آيد.
نكته ها در بد آموزي
در ضمن بحث از مسائل تنبيه طبعا بخشي از نكته هاي مربوط ذكر شد و اينك اضافه مي كنيم كه:
1- بين نظم خانه و بيرون فرق قائل شويد مادر نمي تواند در خانه چون يك ژاندارم عمل كند. او در عين كنترل فرزند بايد بداند كه طفل نياز دارد تا حدودي هم آزاد باشد، براي كنترل همة آزادي هاي كودك تنبيه روا نداريد.
2- رفتارهاي غير منتظره كودكان را در حدودي بايد تحمل كرد، خطاي كودك را هميشه گناهي نابخشودني تصور نكنيد كه مجبور به تنبيه باشيد كمي هم گذشت، صبر و حوصله، ناديده گرفتن باشد.
3- در تنبيه ترساندن روا نيست زيرا مضر به حال كودك و امري خلاف تربيت صحيح است. زيرا بعدها اثرات نامطلوب در زندگي كودك به جاي خواهد گذارد. اين امر مخصوصا از حدود سه سالگي بايد با احتياط بيشتري تلقي شود.
4- در تنبيه عمل بد كودك را نكوهش كنيد نه خود فرد را اگر فرد مورد نكوهش قرار مي گيرد به خاطر آن عمل ناگوار بايد باشد.
5- تنبيه با بد آموزي هايي چون فحش، ناسزاگويي، افراط همراه نباشد، زيرا اين جنبه ها، موجبات دلسردي كودكان را از زندگي فراهم مي سازند.
6- يا تنبيه نكنيد يا سطحي و ظاهري نباشد بلكه اساسي و عميق باشد (يعني انديشيده و حساب شده باشد نه به اين معني كه دمار از روزگار كودك برآوريد)
7- در انجام تنبيه جنبة قدرت و ضعف كودك را در نظر بگيريد.
8- تنبيه متناسب با جرم باشد براي خطاي كوچك تنبيه بزرگ روانداريد يا برعكس.
9- تنبيه خوب است ولي نبايد افراط آميز باشد زيرا زمينة عدالت خواهي كودك را در او خفه مي كند.
10- در تنبيه احساسات را دخالت ندهيد و چشم و هم چشمي در آن مطرح نباشد.
11- در تنبيه وحشي گري نباشد، هم زدن و هم گاز گرفتن و هم نيشگون گرفتن انساني نيست.
12- تنبيه را آنچنان انجام دهيدكه بعد محتاج به نازكشي فوق العاده نشويد.
13- اگر بناست كودك را تنبيه كنيد صبر نكنيد كه وقتش بگذرد و خشمش بنشيند و بعد كتك بخورد بلكه تنبيه بايد به موقع باشد هرگز پس از رفع قضيه او را تنبيه نكنيد.
14- در همه حال بر اعصاب خود مسلط باشيد نكند كه ظرفي، استكاني، يا ... به سوي كودك پرتاب شود كه اين امر گرفتاري ها را موجب مي شود.
15- زندگي كودك بين خوف و رجا بايد باشد ولي جنبة دفاعي و اميد آن بايد بر ديگر جنبه ها بچربد تنها در برابر بدي مكافات كردن درست نيست در جنبه هاي مثبت هم بايد تشويق شود.
16- پس از تنبيه و جريحه دار كردن عواطف طفل، حال ديگر مجبورش نكنيد كه بيايد و عذرخواهي كند مثلا دستتان را ببوسد غلط كردم بگويد و ...
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید