ازدواج مرحله مهمى از تشكیل خانواده است كه بیش از همه مراسم و رویدادهاى زندگى انسان در جنبه هاى متعدد فردى و زیستى و اجتماعى، امرى جهانى و از نظر هدف ثابت و پایدار است. این فرآیند عبارت است از كنش متقابل مرد و زنى كه برخى شرایط قانونى را تحقق بخشیده اند. ازدواج، بین فرهنگ و طبیعت تعادل برقرار مى كند و از نوعى تقدّس برخوردار است و در مقایسه با سایر روابط انسانى، تمامیّتى بى نظیر دارد; بدین معنا كه ابعاد زیستى، اقتصادى، عاطفى، روانى و اجتماعى زندگى را پوشش مى دهد.
تعالیم اسلام نیز بر نكات فوق در ازدواج تأكید دارد، هرچند برخى را بیشتر مورد توجه قرار مى دهد. اسلام ازدواج را قراردادى با شرایط ویژه مى داند و نسبت به ملل و ادیان دیگر، براى مسلمانان در ازدواج شرایط بیشترى مقرر كرده است، هر چند ازدواج سایر فرهنگها را در ظرف و قالب خود به رسمیت مى شناسد. نكته دوم، استحكام این قرارداد است. در قرآن از ازدواج به عنوان «پیمانى محكم» یاد شده است، و جملاتى كه در عقد ازدواج و هم زمان با آن از سوى یك طرف گفته مى شود و طرف مقابل نیز آن را مى پذیرد، نشان از استوارى این پیوند دارد. برخى از این جملات از متن قرآن گرفته شده و بر این استوار است كه زن و مرد باید به صورت مناسب و مطلوب به زندگى مشترك خویش ادامه دهند، و در صورتى كه بخواهند از هم جدا شوند باید با احسان و نیكى به یكدیگر همراه باشد. در عین حال، پیمان زناشویى محكم ترین قرارداد اجتماعى است كه مى توان آن را ناشى از دوستى شدید و رحمت متقابل بین زن و شوهر دانست كه قرآن به آن اشاره كرده است. این دوستى، قوى ترین امرى است كه فرد بر آن اعتماد كرده، والدین، خواهر و برادر و همه خانواده را رها مى نماید و راضى مى شود با فردى كه نسبت خونى با او ندارد، زندگى كند و در سختى و آسایش با او شریك باشد. از نشانه هاى مهم خداوند در خلقت انسان، جذبه روان شناختى در وجود مرد و زن است كه مى پذیرند از نزدیكان جدا شوند و فرد ناآشنایى را به همسرى برگزیند تا مایه آرامش یكدیگر شوند و رابطه دوستانه آنها از هر رابطه دیگر عمیق تر گردد. به نظر مى رسد، زن و مرد تنها در صورت اطمینان به عمق این رابطه و گوارا بودن زندگى مشترك، به ازدواج رضایت مى دهند. این پیمان فطرى، بسیار محكم و امرى وراى ارضاى جنسى است و اطمینان زن و مرد به یكدیگر بیش از اطمینان افراد به هم در هر رابطه دیگر انسانى است. این امور باعث مى شود ازدواج به پیمان محكمى تبدیل شود.
از آثار روان شناختى ازدواج كه تا حدى به نوع این پیمان مربوط مى شود، تأثیر و تأثّر شدید زن و شوهر از یكدیگر است كه شاید بتوان آن را عمیق ترین و قوى ترین تأثیر و تأثّر متقابل در روابط اجتماعى دانست. عبارتهایى در متون اسلامى، به این واقعیت روان شناختى اشاره دارد. در مورد مردان گفته شده است كه با ازدواج، اختیار خود را به دست زن مى دهند، پس متوجه باشند عنان اختیار خود را به دست چه كسى مى دهند. همچنین هنگام ازدواج گفته شده است كه ببین چه كسى را كنار خود قرار مى دهى، در مالت شریك مى كنى و بر دین و اسرارت آگاه مى سازى. در مورد زنان نیز گفته شده است كه با ازدواج به تبعیت كامل شوهر در مى آیند. هر دو تعبیر، نشان از وابستگى عمیق و متقابل بین زن و مرد دارد. بر این اساس، هر یك از زن و مرد، در رفتار و افكار و نگرشها به شدت تحت تأثیر طرف مقابل قرار مى گیرد. از آن جا كه این امر لازمه ازدواج است، در تعالیم اسلام توصیه هاى اكیدى در باره گزینش همسر به ویژه شوهر وجود دارد; از جمله این كه اعتقادات و رفتار فرد مورد گزینش در مسیر صحیح باشد.
از نكات دیگر، نگاه معنوى به ازدواج و جنبه تقدّس آن در اسلام است. به طور كلى مى توان گفت: هرگونه تقدس در ازدواج ریشه در ادیان الهى دارد. بسیارى از جوامع بشرى مراسم ازدواج را در عبادتگاهها برگزار مى كنند; براى مثال، مسیحیان ازدواج را یك امر دنیوى نمى دانند; زیرا ازدواج نشانه محبت خدا، به بشریت است. آنان این مراسم را در كلیسا، و ادیان دیگر در عبادتگاه هاى خود برگزار مى كنند. تعبیرهاى متون اسلامى، چه قرآن و چه كلمات اولیاى دین(ع)، به گونه هاى مختلف بر تقدّس ازدواج تأكید مى كنند. برخى از این جملات عبارت اند از: بیشتر اهل جهنم كسانى هستند كه ازدواج نكرده اند; كسى كه ازدواج كند، نیمى از دین خود را كامل كرده است; یكى از زمانهاى نزول رحمت خدا هنگام برگزارى عقد ازدواج است. همچنین بسیارى از رفتارهاى خانوادگى، در اسلام به منزله عبادت محسوب مى شوند و حتى بعضى از آنها در شرایط خاص محبوب تر از برخى عبادتها اعلام شده است. همه این امور كه به تقدّس و معنویت ازدواج اشاره دارد، فرد را تشویق مى كند تا مسئولیتها و رفتارهاى خانوادگى را جزو وظایف دینى خویش قرار دهد و بدین ترتیب، امور زندگى دنیوى در مسیر تكامل معنوى و اخروى قرار گیرد. این در مقابل نگرشى است كه راه رشد معنوى را در دورى از ازدواج جستجو مى كند. اگر مى بینیم در تعالیم اسلام به افراد توصیه مى شود پیش از اقدام به ازدواج، در گزینش همسر و انجام مراسم در مراحل بعدى، با نماز و دعا و توكل بر خدا رفتارهاى خود را همراه كنند، به این جهت است كه ازدواج را با معنویت همراه كنند و به آن تقدس بخشند تا بتوانند زمینه تكامل و رشد انسانى را فراهم آورند.
از نكات دیگرى كه دین اسلام در ازدواج مورد توجه قرار داده، مراسم و تشریفات آن است. اهمیت این مراسم به حدى است كه اولیاى دین(ع) تفاوت ازدواج و روابط جنسى نامشروع را در برگزارى مراسم ویژه كه معمولا همراه با جشن و شادمانى است، اعلام كرده اند. جالب توجه آن است كه تعالیم اسلام براى مراسم ازدواج، استثناهایى در نظر گرفته كه در واقع به بُعد لزوم جشن و شادمانى در ازدواج باز مى گردد. غنا كه آوازخوانى طرب انگیز است، در برخى مراسم ازدواج با رعایت حدود خاص، جایز شمرده شده است. برگزارى مراسم ازدواج باعث مى شود زن و شوهر، خود را از نظر روانى براى شروع یك زندگى مشترك آماده كنند و ازدواج را امر مهمى تلقى نمایند كه افرادى زیادى در فراهم آوردن شرایط آن یارى كرده اند، نه یك مسئله ساده در زندگى كه بتوان به آسانى آن را به هم زد، یا به وظایف مترتب بر آن بى اعتنا بود. حضور و شادى دیگران در این مراسم به رضایت زوجین و افزایش ارزش مثبت خود آنها كمك مى كند. شروع زندگى جدید با برگزارى مراسم، تشویق دیگران را به نوعى همراه دارد و زمینه ازدواج افراد دیگر را نیز فراهم مى كند.
نجفى، محمد حسن،جواهر الكلام، ج29، ص 5 ـ 8
در این رابطه مى توان به مواردى اشاره كرد كه اولیاى دین(ع) به شدت با كسانى كه به افرادى از فرهنگهاى دیگر نسبت زنا مى دانند، برخورد كرده و ازدواج آنها را به رسمیت مى شناختند، هرچند بر خلاف شرایط ازدواج در اسلام صورت گرفته باشد. (لكل قوم نكاحاً) كلینى، محمد بن یعقوب، كافى، ج 1، ص353.
«وَأَخَذْنَ مِنكُم مِّیثَـقًا غَلِیظًا» نساء، 21.
مجلسى، بحارالانوار، ج 100، ص 267ـ269.
«الطَّـلَـقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكُم بِمَعْرُوف أَوْ تَسْرِیحُم بِإِحْسَـن» بقره، 229 و «أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوف» بقره، 231.
روم، 21.
رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج 4، ص 460.
«انما المرأة قلادة فانظر ماتتقلّد»، حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 14، ص 17.
«انظر این تضع نفسك و من تشركه فى مالك و تطلعه على دینك و سرّك»، همان، ص 14.
«النكاح رقّ فاذا انكح احدكم ولیدة فقد ارقّها فلینظر احدكم لمن یرقّ كریمته» همان، ص 52.
میشل، توماس، كلام مسیحى، ص 94.
سیف، سوسن، تئورى رشد خانواده، ص 86.
«اكثر اهل النّار العزّاب»، حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 14، ص 8.
«من تزوّج احرز نصف دینه» همان، ص 5.
مجلسى، بحارالانوار، ج 100، ص 221.
همان، ص 285 و 289.
حرّ عاملى، وسائل الشیعة، ج 14، ص 79.
فسمع صوت دفّ فقال(ص): «... حسن هذا النكاح لا السفاح... اسندوا النكاح و اعلنوا بینكم و اضربوا علیه بالدفّ..» مجلسى، بحار الانوار، ج 100، ص 275 و «فرق بین النكاح و السفاح ضرب الدّف»، همان، ص 267.
«اجر المغنیة التى تزف العرائس لیس به بأس...»، حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 17، ص 121.
از جمله: خمینى، سید روح الله، تحریر الوسیله، ص 388، مسئله 13 از مسائل مكاسب، و انصارى، شیخ مرتضى، مكاسب محرمه، بحث غنا.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید