در زندگي اموري وجود دارد که آگاه شدن ديگران از آن مخاطراتي در پي دارد و موجب آسيب رسيدن به زندگي ميشود. در حيات اجتماعي، اموري از زندگي آشکار است و در ديد ديگران قرار دارد. اين بخش را ميتوان قلمرو عمومي و مشترک زندگي ناميد. اما بخش ديگري از آن خصوصي است و بايد از ديد ديگران پنهان باشد؛ راز در اين قسمت قرار ميگيرد. بنابراين، راز را با دو کليدواژه مهم ميتوان تفسير کرد: امور خصوصي و منافع زندگي. زندگي مصالحي دارد که گاه به واسطه آشکار شدن امور خصوصي به خطر ميافتد و آسيب ميبيند. راز آن امر خصوصي است که آشکار شدنش موجب زيان و خسارت ميشود. اين خسارت ميتواند مالي، آبرويي و حتي جاني باشد. امام صادق(ع) تعبير بسيار زيبايي درباره خصوصي و محرمانه بودن راز دارند. ايشان ميفرمايد: «راز تو جزئى از خون توست، پس نبايد در رگهاى غير تو جريان يابد» (بحارالأنوار، ج 75، ص 71، ح15).
موضوع راز محدود به امور منفي و زشت افراد نميشود. هر کاري که انسان انجام ميدهد، هر تصميمي که ميگيرد، هر برنامهاي که براي زندگي دارد و خلاصه، هر امري که به زندگي مربوط ميشود نيز ميتواند داخل موضوع راز باشد. بنابر اين، نبايد تصور كرد که فقط کارهاي زشت و ناروا راز به شمار ميرود.
هرچه دامنه اطلاع ديگران از امور زندگي افراد بيشتر باشد دامنه تأثيرگذاري آنان بيشتر ميشود. توجه به دو نکته در تبيين اين امر لازم است: يکي اينکه ديگران بر زندگي ما تأثير ميگذارند و ديگر اينکه آنان براساس اطلاعاتشان از زندگي ديگران، در مورد تأثير خود برنامهريزي ميكنند. در زندگي اجتماعي، بخشي از روند زندگي را کنش ديگران تعيين ميکند. ديگران معمولاً براساس اطلاعاتي که از افراد دارند، اندازه و نوع تأثير خود را تنظيم ميکنند.
بر همين اساس، هر چه اطلاع ديگران از زندگي ما کمتر باشد دامنه تأثير و دخالت ديگران محدود و امنيت زندگي بيشتر ميشود. به همين دليل، امام علي(ع) ميفرمايد: كسى كه سينهاش گنجايش رازش را نداشته باشد، در امان نيست (غررالحكم، ح 10676).
حضرت علي (ع) رازداري را عامل سرور و شادماني ميداند و ميفرمايد: راز تو، مايه شادى توست، اگر پنهانش دارى و سبب هلاكت توست، اگر آن را فاش سازى (غررالحكم، ح 5616)
بنابراين، تا حد ممکن، بايد در حفاظت از اطلاعات زندگي کوشيد. امام جواد(ع) درباره تأثير رازگويي ميفرمايد: آشكار كردن چيزى، پيش از آنكه استوار گردد موجب تباهى آن مىشود (بحارالأنوار، ج 75،ص71، ح1). به همين دليل، امام علي(ع) بر نقش رازپوشي در موفقيت کارها تأکيد ميورزد و ميفرمايد: موفقترين كارها كارى است كه با كتمان كامل صورت گيرد» (غررالحكم، ح 3284). گذشته از ميزان آگاهي، عنصر ديگر تعداد افراد آگاه از راز است. هرچه تعداد افراد آگاه از راز بيشتر شود تعداد آسيبزنندگان نيز افزايش مييابد. طبيعي است كه چند نفر بيش از يک نفر ميتوانند آسيب وارد كنند. تعدد رازدانان موجب گسترش تعداد نيروهاي تأثيرگذار بر زندگي ميشود و همين امر دامنه درگيري فرد با ديگرانِ تأثيرگذار را افزايش ميدهد. اين مشكلي بزرگ به شمار ميرود و باعث افزايش هزينههاي مادي و رواني زندگي ميشود. بنابراين، بايد بيشتر سعي كرد تا دامنه رازدانان کاهش يابد.
راز تا پنهان است، در اختيار فرد است و اگر آشکار شود، فرد اسير آن ميشود. بنابراين، براي حفظ تسلط بر زندگي و مديريت آن، بايد از رازهاي زندگي حفاظت كرد.
راز، حريم خصوصي هر فرد است كه ديگران حق ورود به آن را ندارند. در باره نسبت ما با راز ديگران دو مسئله عمده وجود دارد: رازجويي و رازگويي. برخي وسوسه رازجويي دارند و پيوسته درصدد آگاهي از اسرار ديگرانند. براي اينان خيلي هيجانانگيز است كه از امور پنهان و خصوصي ديگران مطلع شوند و بر اين كار حريصند. اين كار، در حقيقت، تجاوز به حقوق ديگران و ورود غير مجاز به حريم خصوصي آنان است كه بخشي از آن در متون ديني با عنوان عيبجويي شناخته شده است و روايات متعددي دارد. از سوي ديگر، پس از آگاهي، نوبت به بازگو كردن آن براي ديگران ميرسد. برخي وسوسه رازگويي دارند و اگر چيزي از ديگران بدانند، نميتوانند آن را پنهان كنند. اينان به شدت به فاش كردن راز ديگران و بازگو كردن آن حريصند و از آن لذت ميبرند. فرد بايد بداند كه به فرموده امام علي(ع)، اگر سينه او از آن راز به تنگ آمده، سينه فرد ديگر براي آن راز تنگتر است (بحارالانوار، ج 77، ص 227)، لذا تا آنجا كه امكان دارد، بايد از اين انتقال خودداري كرد. بهترين جا براي راز سينه صاحب راز و بهترين ضريب ايمني براي آن منتقل نكردن آن به ديگران است. در صورت ضرورت انتقال راز، سياست صحيح در اين زمينه كم تعداد بودن خانه دوم براي راز است. در روايات منسوب به امام علي(ع) آمده كه سياست درست در انتخاب دوست و مشاور، فراواني و در انتخاب محرم راز، كمي آن است( شرح نهجالبلاغه ابن ابيالحديد، ج 20، ح 556 و 718). بنا بر اين، سياست درست در اين زمينه، سياست انقباضي است.
راز ديگران امانت آنان نزد وي است و لذا بايد امانتداري كرد و آن را به ديگران منتقل نساخت.
هنگام انتقال بايد احتياط كرد. افراد هوشمند براي راز خود طبقهبندي خاصي دارند. آيندهنگري اقتضا ميكند كه برخي رازها هيچگاه و براي هيچ كس گفته نشود و برخي نيز به تناسب شرايط و ضرورتها بايد طبقهبندي شوند و هر رده از اسرار جز در ضرورت خاص خود منتقل نشود. در روايات تصريح شده كه طرف راز بايد مؤمن، وفادار ، اهل خير ، مورد اطمينان و باتقوا باشد و نبايد آن را به فاجر، غير امين و كسي كه راز خود را نگه نميدارد منتقل كند.
برخي به دلايلي، از راز ديگران با خبر ميشوند. و كساني كه اهل تفاخر باشند، سعي ميكنند با بازگو كردن آن برتري خود را به رخ ديگران بكشند و به همين دليل، جاذبه خاصي دارند. اينان بايد بدانند كه مسئوليتي بزرگ يافتهاند. راز ديگران امانت آنان نزد وي است و لذا بايد امانتداري كرد و آن را به ديگران منتقل نساخت. رازداري نيازمند نيرومندي در مهار وسوسه نفس و مقاومت در برابر خواسته آن است كه در متون ديني از آن با عنوان «تقوا» ياد ميشود. وسوسه فاشسازي يكي از هوسهاي نفس به شمار ميرود. لذا افراد با تقوا، انسانهاي رشد يافتهاي هستند كه چون از توان مهار نفس برخوردارند، ميتوانند وسوسه فاشسازي را مهار و از افشاي راز ديگران جلوگيري كنند.
افراد باتقوا انسانهاي توانمندي هستند كه قدرت مقاومت در برابر رازجويي و رازگويي خود و ديگران را دارند. لذا به وسوسه كشف راز ديگران و به وسوسه بازگو كردن راز خود و ديگران پاسخ نميدهند.
فاجر كسي است كه توان خويشتنداري ندارد. لذا اين افراد در مهار نفس و خودداري از فاش ساختن راز ديگران، ناتوانند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید