در صورتي كه هراس مورد نظر از چهار نوع گفته شده نباشد، مانند ترس از ماسك ها و عروسك ها، صداي بلند، ترس از سقوط، ميكروب، خفه شدن، شورش، شيطان، گمشده و نظاير اين ها، هراس با اين نوع ثبت مي شود.
هراس ها به طور كلي موجب محدوديت سبك زندگي و تداخل در تحصيل و شغل و حتي سلامتي جسمي مي شوند. مثلاً هراس هاي مشخص از نوع تزريق - خون - آسيب ممكن است اثرات زيان باري بر روي سلامت دندان يا جسم فرد داشته باشد چرا كه شخص ممكن است از خدمات و مراقبت هاي پزشكي لازم اجتناب ورزد يا در ترس از خفگي امكان دارد فرد غذاهاي خود را به موادي محدود كند كه بلع آنها آسان باشد و در نتيجه دچار سوءتغذيه شود و يا حتي از خوردن دارو اجتناب كند. معمولاً در كودكان ِ مبتلا، اضطراب توأم با گريه، قشقرق به پا کردن، سفت كردن اندام يا محكم چسبيدن ابراز مي شود. اين كودكان اغلب نمي دانند كه ترس هاي آنها افراطي و غيرعقلاني است و به ندرت از هراس خود اظهار ناراحتي مي كنند. توجه داشته باشيد كه ترس از حيوانات و ساير اشياي موجود در محيط طبيعي شيوع خاصي داشته و معمولاً در كودكي حالتي گذرا دارند. به همين خاطر تشخيص هراس مشخص فقط زماني مطرح مي شود كه ترس ها به اختلال قابل ملاحظه باليني منجر شوند مانند خودداري از رفتن به مدرسه به خاطر ترس از رويارويي با يك سگ در خيابان و نظاير آنها.
اين اختلال علاوه بر 5 نوع ترس هاي فرعي به دو نوع ترس هاي اجتماعي و خاص هم دسته بندي مي شود. در اختلال هراس اجتماعي، اجتناب آشكار و مستمر از موقعيت هاي اجتماعي يا عملكرد وجود دارد كه ممكن است موجب شرمندگي شوند. در افراد مبتلا قرار گرفتن در معرض موقعيت هاي اجتماعي يا عملكردي، بلافاصله منجر به حمله وحشت زدگي وابسته به موقعيت يا با زمينه موقعيتي مي شود. اگرچه نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به اين اختلال متوجه غيرمنطقي و مفرط بودن ترس خود هستند، ولي اين مسئله در مورد كودكان الزامي نيست. تنها در صورتي اين تشخيص مناسب خواهد بود كه اجتناب، ترس يا اضطراب حاصل از رويارويي با موقعيت اجتماعي يا عملكردي به طور قابل ملاحظه اي با فعاليت هاي عادي كاركرد شغلي و زندگي اجتماعي تداخل كند، يا شخص پريشاني آشكاري در مورد ابتلا به هراس نمودار سازد.
افراد مبتلا در موقعيت هاي اجتماعي يا عملكردي ترس آور، نگران و آشفته اند و از احتمال تغيير واهمه دارند. به همين علت معمولاً از موقعيت هاي ترس آور اجتناب مي نمايند و در اين موقعيت ها اضطراب شديدي را تجربه مي كنند، به انتقاد حساسند و ارزيابي منفي از خود، عزت نفس ضعيف، احساس حقارت و اشكال در ابراز خود دارند. اغلب در مدرسه تا محيط اجتماعي و شغلي احتمال شكست دارند.
همانطور که گفته شد در كودكان مبتلا به اين اختلال، گريه كردن، قشقرق، چسبيدن يا ماندن در كنار شخص آشنا، و محدود كردن روابط ديده مي شود. احتمال دارد كودكان خردسال در موقعيت هاي اجتماعي، كمرويي افراطي، كناره گيري و عملكرد اجتنابي نشان دهند و به آشنايان بچسبند. برخلاف بزرگسالان، كودكان مبتلا به هراس اجتماعي، امكان اجتناب از همه موقعيت هاي ترس آور را ندارند و ممكن است قادر به شناسايي ماهيت اضطرابشان نباشند. براي مطرح كردن اين تشخيص در كودكان بايد شواهدي در مورد توانايي برقراري روابط اجتماعي با افراد آشنا وجود داشته باشد و اضطراب اجتماعي بايد در رابطه با همسالان روي دهد نه صرفاً در مقابل بزرگسالان. به دليل شروع زودرس و مزمن اين اختلال، آشفتگي در كودكان بيشتر به شكل ناتواني در دستيابي به سطح كاركرد مورد انتظار نمودار مي شود تا افول سطح كاركرد بهينه؛ البته در دوره نوجواني امكان دارد افت در عملكرد اجتماعي و تحصيلي پديدار شود.
فوبياي خاص: پيدايش فوبي خاص ممكن است از همراه شدن يك شيء يا موقعيت خاص با هيجانات ترس يا هراس ناشي شود. مكانيسم هاي مختلفي براي همراه شدن فرض شده است. به طور كلي ميل غيراختصاصي به دستخوش ترس يا اضطراب شدن تشكيل دهنده زمينه است؛ وقتي يك رخداد خاص (مثلاً رانندگي) با يك تجربه هيجاني (مثلاً يك تصادف) همراه مي شود، شخص مستعد رابطه هيجاني دائم بين راندن اتومبيل و ترس يا اضطراب برقرار مي كند. خود تجربه هيجاني ممكن است پاسخي به يك رخداد بروني- به طوري كه در تصادف اتومبيل مطرح است- يا يك رويداد دروني - بيش از همه ممكن است يك حمله هراس- باشد. هر چند ممكن است شخص هرگز دوباره حمله هراس پيدا نكند و واجد ملاك هاي اختلال هراس نباشد، چنين فردي ممكن است ترس مداوم از رانندگي پيدا كند، نه ابتلا به حمله هراس در ضمن رانندگي.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید