بلاى شتابزدگى!
عجله يکي از خصوصيات منفي انسان است که يکي از سرزنش هاي
قرآن از انسان به خاطر اين موضوع است عجله در کارها دلايل زيادي دارد که
ابعاد مختلف زندگي را تحت الشعاع قرار ميدهد به عنوان مثال : عشق آتشين به
يک موضوع و افکار سطحى و محدود، و گاه سيطره هوى و هوس بر انسان خوشبينى
بيش از حد به يک مطلب، عوامل عجله و شتابزدگى در کارها است، و از آنجا که بررسي هاى سطحى و مقدماتى غالبا براى پى بردن به حقيقت يک امر و سود و زيان آن کافى نيست ، معمولا عجله و دستپاچگى در انجام کارها، موجب ندامت و خسران و پشيمانى است .
تا آنجا که در قرآن آمده که گاهى عجله سبب مى شود، انسان به دنبال بدي ها برود به همان سرعت که به دنبال نيکي ها مى رود!
تلخکامى ها و شکست ها و مصائبى که دامان انسان را در طول تاريخ بر اثر عجله و شتابزدگى گرفته است ، بيش از آن است که قابل شمارش باشد، و خود ما در طول زندگى نمونه هاى آن را آزموده ايم ، و ثمرات تلخش را چشيده ايم!.
نمونه زنده اش را که شاهدش هستيم که چه کام هايي را به تلخي ميکشاند و زندگي ها را مي سوزاند؛ همين تصادفات رانندگي است که همگي شاهد آن بوده ايم و هستيم همه با عجله ميروند گويي براي چشيدن مرگ سر و دست ميشکنند اين همه تلاش براي مردن عجيب نيست؟
يکى از علل مهم بى ايمانى عدم مطالعه کافى در امور (عجله) است قرآن کريم در اين رابطه چنين ميفرمايد: «وَيَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الإِنسَانُ عَجُولاً»(1) ؛ و آدمي به دعا شري را مي طلبد چنان که گويي به دعا خيري را مي جويد و آدمي تا بوده شتابزده بوده است.
(دعا) در اينجا معنى وسيعى دارد که هر گونه طلب و خواستن را شامل مى شود، اعم از اينکه با زبان بخواهد، و يا عملا براى بدست آوردن چيزى بپاخيزد و تلاش و کوشش کند.
تنها راه رسيدن به خير و سعادت آنست که انسان در هر کار قدم مى گذارد با
نهايت دقت و هوشيارى و دور از هر گونه عجله و شتابزدگى تمام جوانب رابررسى کند و خود را در انتخاب راه از هر گونه پيشداورى و قضاوت هاى آميخته با هوى و هوس بر کنار دارد، از خدا در اين راه يارى بطلبد تا راه خير و سعادت را بيابد.
در حقيقت عجول بودن انسان براى کسب منافع بيشتر و شتابزدگى او در تحصيل خير و منفعت سبب مى شود که تمام جوانب مسائل را مورد بررسى قرار ندهد، و چه بسيار که با اين عجله، نتواند خير واقعى خود را تشخيص دهد، بلکه هوى و هوس هاى سرکش چهره حقيقت را در نظرش دگرگون سازد و به دنبال شر برود. و در اين حال همانگونه که انسان ، از خدا تقاضاى نيکى مى کند، بر اثر سوء تشخيص خود، بدي ها را از او تقاضا مى کند، و همانگونه که براى نيکى تلاش مى کند، به دنبال شر و بدى مى رود، و اين بلاى بزرگى است براى نوع انسان ها و مانع عجيبى است در طريق سعادت .
چه بسيارند کسانى که بر اثر شتابزدگى خود را به پرتگاه هاى خطرناک افکنده اند به گمان اين که به محل امن و امان مى روند، در بيراهه ها گام گذارده اند به تصور اين که به سوى منزل سعادت پيش مى روند، در زشتي ها و بدبختي ها غوطه ور شده اند به پندار اينکه در مسير افتخار راه مى روند و اين نتيجه شوم عجله و شتابزدگى است و در اين هنگام پشيماني ديگر سودي ندارد.
چنانکه در حديثى از حضرت امام صادق (عليه السلام ) نقل شده که فرمود: راه نجات و هلاک خود را درست بشناس مبادا از خدا چيزى بطلبى که نابودى تو در آن است ، در حالى که گمان مى برى ، نجات تو در آن است ، خداوند متعال مى گويد انسان دعاى شر مى کند آنگونه که دعاى خير مى کند چرا که انسان ، عجول است.
بنابراين تنها راه رسيدن به خير و سعادت آنست که انسان در هر کار قدم مى گذارد با نهايت دقت و هوشيارى و دور از هر گونه عجله و شتابزدگى تمام جوانب را بررسى کند و خود را در انتخاب راه از هر گونه پيشداورى و قضاوت هاى آميخته با هوى و هوس بر کنار دارد، از خدا در اين راه يارى بطلبد تا راه خير و سعادت را بيابد و در پرتگاه و بيراهه گام ننهد.
آيا انسان ذاتا عجول است؟
انسان از نظر جهان بينى اسلامى ، موجودى است بسيار والا، به حدى که لايق مقام خليفة اللهى و نمايندگى خدا در زمين است ، معلم فرشتگان و برتر از آنهاست ، اين موضوع با نکوهش فوق چگونه سازگار است ؟!
پاسخ اين سؤال را در يک جمله مى توان داد که آن همه مقام و شخصيت و ارزش انسان مشروط به يک شرط است و آن «تربيت تحت نظر رهبران الهى» است ، در غير اين صورت انسان به گونه گياهى خودرو پرورش مى يابد و در ميان هوس ها و شهوات غوطه ور مى شود سرمايه هاى عظيمى را که بالقوه دارد از دست مى دهد و جنبه هاى منفى در وجود او آشکار مى شود.
بنابراين اگر شرط مزبور تحقق يابد تمام جنبه هاى مثبتى که در قرآن در رابطه با انسان آمده در وجود او بارور مى گردد، و اگر اين شرط، تحقق نيابد، جنبه هاى منفى ياد شده آشکار مى شود
«إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا » (2) ؛ به راستى كه انسان سخت آزمند [و بىتاب] خلق شده است. چون صدمهاى به او رسد عجز و لابه كند. و چون خيرى به او رسد بخل ورزد.
و به تعبير ديگر، عجله مذموم آنست که به هنگام بررسى و مطالعه در جوانب کار و شناخت صورت گيرد.
يک پرسش:
اگر انسان طبيعتا عجول است پس چرا از عجله نهي شده است؟
در حقيقت تعبير «خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ»(3) يکنوع تاکيد است ، يعنى آنچنان انسان عجول است که گوئى از (عجله) آفريده شده ، و تار و پود وجودش از آن تشکيل يافته ! و به راستى بسيارى از مردم عادى چنين اند؛ هم در خير عجولند و هم در شر، حتى وقتى به آنها گفته مى شود اگر آلوده کفر و گناه شويد، عذاب الهى دامنتان را مى گيرد مى گويند پس چرا اين عذاب زودتر نمى آيد؟!
راه نجات و هلاک خود را درست بشناس مبادا از خدا چيزى بطلبى که نابودى تو در آن است ، در حالى که گمان مى برى ، نجات تو در آن است ، خداوند متعال مى گويد انسان دعاى شر مى کند آنگونه که دعاى خير مى کند چرا که انسان ، عجول است.
و لازم به تذکر است که: با توجه به اصل اختيار و آزادى اراده انسان و قابل تغيير بودن صفات و روحيات و ويژگي هاى اخلاقى ، با تربيت و تزکيه نفس مى توان اين حالت را از بين برد .
نقطه مقابل عجله (تثبت) و (تأنى) يعنى درنگ کردن ، و با تفکر و تأمل و بررسى همه جوانب کارى را انجام دادن است .
در حديثى از رسولخدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) نقل شده که فرمود: انما اهلک الناس العجلة و لو ان الناس تثبتوا لم يهلک احد؛ مردم را عجله هلاک مى کند، اگر مردم با تأمل کارها را انجام مى دادند کسى هلاک نمى شد.
در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم مع التثبت تکون السلامة ، و مع العجلة تکون الندامة ؛ با درنگ کردن سلامت است و با عجله ندامت!
و نيز پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: ان الاناة من الله و العجلة من الشيطان !: تأنى و ترک شتابزدگى از ناحيه خدا است و عجله از شيطان است!.
البته در روايات اسلامى بابى در زمينه (تعجيل در کار خير داريم)، از جمله در حديثى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى خوانيم : ان الله يحب من الخير ما يعجل ؛ خداوند کار نيکى را دوست دارد که در آن شتاب شود.
و روايات در اين زمينه بسيار است که منظور از عجله در اين روايات همان (سرعت) است در مقابل اهمال کارى و تأخيرهاى بيجا و امروز و فردا کردن ، که غالبا سبب بروز مشکلات و موانعى در کارها مى گردد. شاهد اين سخن حديثى است که در همين باب از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است: من هم بشى ء من الخير فليعجله فان کل شى ء فيه تاخير فان للشيطان فيه نظرة ؛ کسى که تصميم به کار خيرى گرفت بايد عجله کند زيرا هر کار(خيري) را که در آن تأخير کنيد شيطان در آن حيله اى مى کند.
بنابراين بايد گفت : سرعت و جديت در کارها آرى ، اما عجله و شتابزدگى نه!.(4)
نوشته ي: فاطمه محمدي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید