خانواده امروز ايراني با خانواده متعادلي که بايد سنگ بناي يک جامعه سالم باشد ، تا حدي فاصله گرفته است. آموزه هاي اين خانواده، از يک سو هنوز گرفتار بعضي رفتارهاي غلط گذشته مانند بي عدالتي و ظلم به زنان بوده و از سوي مدرن مانند انکار تفاوت هاي جنسيتي، اختلاط نقش ها، فرد گرايي و اصالت لذت هاي دنيايي ، سلامت، ثبات و ارزش هاي تفکرات فمينيستي، حتي کيان خانواده را به خطر انداخته و آسيب هاي جدي اجتماعي به وجود آورده است ،در حاليكه اين موضوع چنان که بايسته است، به دغدغه اصلي انديشمندان و مسئولان جامعه تبديل نشده و عمده طرح ها و بودجه هايي که به نام خانواده تصويب مي شود ، عملا در حوزه مسائل زنان قرار مي گيرد ؛ و اين در حالي است که سلامت خانواده شرط لازم براي آسايش و سلامت زنان است و با هدف گيري آن، تعالي کل جامعه نيز حاصل مي شود؛ لذا آسيب شناسي اين نهاد بايد به طور جدي مورد توجه قرار گيرد. تنظيم براي تبيان :داوودي پي نوشت : [1] سوره نساء آيه 21 [2] «« و از نشانه هاي او اينكه همسراني از جنس خود شما براي شما آفريد، تا در كنار آنها آرامش يابيد، و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد، در اين نشانه هائي است براي گروهي كه تفكر ميكنند. (21) روم:21» [3] «...آنها{همسرانتان} لباس شما هستند و شما لباس آنها. (هر دو زينت يكديگر هستيد و باعث حفظ يكديگر) ...بقره:187» [4] و عاشروهن بالمعروف / و علي المولود رزقهن و کسوتهن بالمعروف / و لهن مثل الذي عليهن بالمعروف
براي اين مهم ، ابتدا بايد تعريفي از خانواده متعادل، منطبق با آرمانها و آموزه هاي اسلامي ارائه كرد تا بر اساس آن، ميزان و جهت انحراف نهاد خانواده امروز ايراني مشخص شده و برنامه ريزي هاي لازم براي آسيب زدايي از آن به عمل آيد. براي تعريف خانواده متعادل، دو بعد کارکردها و ساختار خانواده را مورد بررسي اجمالي قرار مي دهيم.
با تغيير شرايط اقتصادي و اجتماعي و تغيير در تعاريف بعضي كاركردها و حذف برخي ديگر ،ممكن است شاهد مواردي نظير پذيرش ارضاء نيازهاي جنسي خارج از چارچوب خانواده ، كاهش وظايف حمايتي مرد در قبال همسر ،تضعيف كنترل و نظارت خانواده بر فرزندان و ناديده گرفتن تفاوتهاي جنسيتي در پذيرش نقش ها و ... باشيم .
خانواده به دليل اهميت و جايگاه ويژه اش در حيات انسان ها از ديرباز مورد توجه انديشمندان بوده و با رويکرد هاي ديني، اخلاقي، فلسفي و حقوقي مورد مطالعه قرار گرفته است. از زمان پيدايش و گسترش علوم جديد نيز شاهد بررسي هاي تاريخي، مردم شناسي، روان شناختي و به ويژه جامعه شناسي در موضوع خانواده هستيم. جامعه شناسان، کارکردهاي گسترده اي را براي نهاد خانواده بر مي شمرند: تنظيم رفتار جنسي، توليد مثل، حمايت و مراقبت، جامعه پذيري، عاطفه و همراهي، تامين پايگاه اجتماعي براي افراد خانواده، کنترل اجتماعي شامل کنترل همسر و فرزندان، کارکردهاي اقتصادي و تداوم نابرابري هاي جنسي، از جمله اين كاركردها مي باشد. برخي از اين کارکردها از سوي دين اسلام نيز مورد تاييد قرار گرفته و در مواردي تکميل شده است. از آنجا که خانواده چه به صورت گسترده و چه به صورت هسته اي عمري به قدمت تاريخ بشر داشته و از نياز طبيعي انسان نشئت گرفته است، در نتيجه مي تواند با حداقلي از کارکردها نيز پابرجا بماند . بر اين اساس هر دو رويکرد جامعه شناسي و ديني به نوعي به کارکرد حداقلي براي بقاي خانواده و کارکرد حداکثري براي توصيف بيشترين کارآيي آن مي پردازند. به عنوان نمونه، پارسونز جامعه شناس معروف، دو کارکرد را براي خانواده اساسي تر از ساير موارد و در حقيقت، موجب بقاي خانواده مي داند و رويکرد ديني نيز با مغبوض شمردن طلاق به عنوان يک حلال و توصيه به صبوري زوجين بر سختي هاي زندگي، با نگاهي واقع گرايانه، کارکرد حداقلي براي خانواده را مي پذيرد.
تغيير در شرايط اجتماعي و اقتصادي، موجب تغيير در کارکردهاي خانواده خواهد شد ، به عبارت ديگر با تغيير شرايط اقتصادي و اجتماعي و تغيير در تعاريف بعضي كاركردها و حذف برخي ديگر ،ممكن است شاهد مواردي نظير پذيرش ارضاء نيازهاي جنسي خارج از چارچوب خانواده ، كاهش وظايف حمايتي مرد در قبال همسر ،تضعيف كنترل و نظارت خانواده بر فرزندان و ناديده گرفتن تفاوتهاي جنسيتي در پذيرش نقش ها و ... باشيم .
در مقابل اين ديدگاه ،از منظر ديني، کارکردهاي خانواده متعادل، ارزشهاي مطلقي است که به دليل ريشه داشتن در طبيعت انسان و هدف از آفرينش وي، نبايد تابع شرايط اجتماعي تعريف شود. خانواده در نگاه ديني، فضايي است انحصاري براي ارضاي نيازهاي جنسي و حفظ عفت و تولد فرزندان صالح. خانواده در اين نگاه، نهادي است براي ارضاي عمده نيازهاي عاطفي زوجين و فرزندان و سالخوردگان، رشد شخصيت افراد خانواده در اثر تعامل با يکديگر، تربيت فرزندان شايسته، آموزش مسئوليت پذيري و صبر در برابر مشکلات و گذشت و فداکاري و انعطاف پذيري، حمايت اقتصادي از زنان و فرزندان و در يک کلام، فراهم آوردن زمينه براي رشد و تعالي انسان.
براي حفظ اين ميثاق محکم و کانون پر برکت است که شوهرداري زن و صبر او بر سختي هاي زندگي و تلاش مرد در کسب روزي حلال براي خانواده در احاديث به عنوان جهاد در راه خدا معرفي مي شود.
بررسي آيات و روايات، بسياري از ابعاد خانواده ديني را روشن مي کند ، آنجا که خداوند پيوند زناشويي را "ميثاق غليظ"[1] ناميده و آن را مايه سکونت و آرامش همسران دانسته و مودت و رحمت بين ايشان را نويد مي دهد.[2] مودت به معناي محبتي که آثار آن در عمل آشکار شده باشد و رحمت، ، نوعي تاثير نفساني است که از مشاهده محروميت و نقيصه يا احتياج طرف مقابل، در دل فرد پديد مي آيد و او را وا مي دارد تا در مقام عمل برآمده و طرف مقابل را از آن محروميت نجات دهد؛ و در آيه اي ديگر، همسران لباس يکديگر معرفي مي شوند که به تعبيري مايه زينت و حفاظت است.[3] براي حفظ اين ميثاق محکم و کانون پر برکت است که شوهرداري زن و صبر او بر سختي هاي زندگي و تلاش مرد در کسب روزي حلال براي خانواده در احاديث به عنوان جهاد در راه خدا معرفي مي شود و مرد به معاشرت با همسر بر اساس معروف[4]، غيرت ورزي، عفو، صبوري و مدارا دعوت مي شود و زوجين به نگهداري ، تکريم و محبت به والدين خود در کانون خانواده، توصيه مي شوند.
پرورش همه ابعاد وجودي فرزندان در سايه محبت و مراقبت، از وظايف والدين و اطاعت فرزندان از ايشان نيز از حقوق والدين، برشمرده مي شود و بسياري توصيه هاي ديگر که به کار بستن آنها خانواده اي متعادل با حداکثر کارکردها را محقق خواهد کرد اما تحقق آن نياز به برنامه ريزي دارد و البته نياز به معرفت و شناختي درست و عميق دارد تا همگان باور کنند که دين اسلام تا چه ميزان به انسان و موجوديت متعالي او اهميت داده است.
منبع : سايت مرکز امور زنان و خانواده
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید