همه ما کم و بيش کلمه فوبي را شنيده ايم و تا حدودي نيز با معناي آن آشنا هستيم.
فوبي در لغت به معناي نفرت و ترس بيمارگونه است.
از لحاظ علمي، فوبي به ترس مفرط و غيرمنطقي از شيء يا موقعيت و شرايط خاص و معيني اطلاق مي شود که در کارکردهاي معمول شخصي و اجتماعي فرد تداخل ايجاد کند.
بيمار مبتلا به اين اختلال به غيرمنطقي بودن ترس خود ، آگاه است ولي در عين حال قادر به مقابله با آن نيز نيست. اين ترس به حدي نافذ است که باعث اجتناب فرد از موقعيت هاي هراس آور مي شود يا حداقل به سختي مي تواند موقعيت مذکور را تحمل کند و در صورت مواجهه نيز اضطراب فراواني در او ايجاد مي کند.
فرد مبتلا به فوبي ممکن است حتي از تصور قرار گرفتن در موقعيت خاص هراس آور يا تصور نتايج ناشي از مواجهه با موقعيت هراس آور نيز دچار اضطراب شود. مثلاً فردي که از ارتفاع مي ترسد، ممکن است از تصور سرگيجه ناشي از قرار گرفتن در ارتفاع نيز دچار اضطراب شود.
فوبي ها شايع ترين اختلال روان پزشکي هستند و به طور متوسط بين 5 تا 10 درصد و حتي طبق برخي گزارشات تا 25 درصد افراد جامعه به يکي از انواع فوبي مبتلا هستند. البته در بسياري از موارد شدت اختلال در حدي نيست که بيمار جهت درمان به پزشک مراجعه کند. به نظر مي رسد که اين اختلال در زنان شيوع بيشتري از مردان دارد.
فوبي ها را بسته به موقعيت يا شيء هراس آور به انواع مختلفي تقسيم مي کنند:
- گذر هراسي يا بازار هراسي (آگورافوبيا) AGORAPHOBIA
به معنايترس از تنها ماندن در خيابان يا اماکني است که فرد تصور مي کند احتمال کمک رسيدن به او اندک است. اين نوع فوبي ناتوان کننده ترين مشکل فوبي و نيز شايع ترين نوع آن است که بيماران را وادار به جستجوي کمک حرفه اي و مراجعه به روان پزشک مي کند.
- فوبي اجتماعي
به معنايترس از قرار گرفتن در موقعيت هاي اجتماعي نظير غذا خوردن در رستوران، رفتن به سينما، يا صحبت کردن در جمع است. در چنين شرايطي فرد تصور مي کند که زير ذره بين ديگران قرار دارد و بقيه مشغول کند و کاو و حتي سرزنش و تحقير وي هستند. اين افراد از اين که کاري بکنند که موجب شرمندگي آنها شود، نگران هستند و در موقع صحبت کردن صدايشان مي لرزد، صورتشان سرخ مي شود و لرزش دست پيدا مي کنند.
- فوبي هاي ساده
دسته ديگري از فوبي ها به فوبي هاي ساده يا اختصاصي معروفند و بسته به شيء يا موقعيت هراس آور به انواع مختلفي نظيرترس از ارتفاع، ترس از حيوانات، ترس از قرار گرفتن در اماکن بسته (مثل آسانسور)، ترس از وقايع محيطي طبيعي (مثل طوفان، رعد و برق) و ... باعث اجتناب فرد از موقعيت هاي هراس آور مي شود؛ مثلاً شايد شما ديده يا شنيده باشيد که بعضي افراد به دليل ترس از هواپيما مسافت هاي طولاني بين شهري را با وسايل ديگر به چه سختي و مشقتي طي مي کنند و هرگز سوار هواپيما نمي شوند. ( دنيس برگ کمپ بازيکن هلندي تيم آرسنال از اين دسته افراد است . او تا به حال بسياري از بازي هاي مهم تيمش را به دليل هراسش از دست داده و حتي مبلغ قراردادش با تيم نيز به همين سبب کمتر از حد معمول است)
از سوي ديگر بيشتر ما از مار يا کروکوديل مي ترسيم، ولي چنين ترسي باعث ايجاد اختلال در زندگي روزمره ما نمي شود ؛ مقابل خيلي از افراد را ديده ايم که از سوسک مي ترسند و اين ترس به حدي است که در ساعاتي از روز که احتمال بيرون آمدن سوسک ها وجود دارد از رفتن به حمام اجتناب مي کنند.
يا مثلاً بسياري از افراد در موقعيت هاي اجتماعي مهم نظير سخنراني در حضور عده زيادي مخاطب دچار اضطراب مي شوند در صورتي که در حال طبيعي انتظار مي رود اين اضطراب طي چند دقيقه تحت کنترل فرد درآيد و همراه با علايم بارزي مثل سرخ شدن گونه ها ، لرزش صدا، لرزش دست و اشتباهات کلامي نباشد.
چرا اين طوري مي شود؟
درباره علت فوبي مجموعه اي از عوامل زيستي و وراثتي در کنار عوامل محيطي و روان شناختي مطرح شده است، به طوري که به نظر مي رسد در برخي از بچه ها که ذاتاً مستعد فوبي هستند، وجود نوعي فشار مزمن محيطي يا روان شناختي لازم است تا يک اختلال فوبي کامل شکل بگيرد.
برخي از اين عوامل محيطي شامل تحقير از سوي برادر يا خواهر بزرگتر، دعواي والدين ، از دست دادن يا جدا شدن از والدين و .. هستند که در کودکي ذاتاً خجالتي است، مي توانند باعث ايجاد نوعي فوبي شوند.
عده اي از روان شناسان نيز معتقد به اصل يادگيري هستند و فوبي را نوعي واکنش شرطي تلقي مي کنند، به گونه اي که بروز اضطراب و ناراحتي به دليلي مشخص در حضور شيء يا يک موقعيت معمولي در آينده منجر به ترس از آن شيء يا موقعيت خنثاي اوليه مي شود.
به هر حال درباره ي فوبي نيز مثل ساير اختلالات روان پزشکي ، روندي واحد به عنوان علت اختلال مطرح نيست و تعامل بين عوامل زيستي ، روان شناختي و اجتماعي مختلف باعث بروز اين اختلال مي شود.
اکثر فوبي هاي ساده در دوران کودکي شروع مي شوند و مواردي نظير ترس از هواپيما، مکان هاي بسته، يا ارتفاع ممکن است در اوايل بزرگسالي نيز ايجاد شوند. فوبي اجتماعي نيز معمولاً در اواخر کودکي يا اوايل نوجواني شروع مي شود. معمولاً فوبي هايي که در دوران کودکي شروع مي شوند، تا سنين بزرگسالي دوام خواهند داشت و احتمالاً شدت آنها نيز نسبتاً ثابت خواهد ماند و با نوسان اندکي همراه خواهد بود.
آيا درماني دارد؟
براي درمان اين اختلال نيز ترکيبي از درمان هاي غيردارويي و دارويي مؤثر شناخته شده است. بهترين روش درمان اين اختلال،
رفتار درماني
است. تکنيک هاي مختلفي نظير حساسيت زدايي تدريجي، مواجه سازي يا غوطه ورسازي با کمک آموزش آرام سازي و هيپنوز و ... از سوي روان پزشکان يا روان شناسان باليني در درمان اين اختلال استفاده مي شوند که به نحو کاملاً مؤثري با بهبود اين اختلال همراه است.
ساير روش هاي درماني نظيرروانکاوي، خانواده درماني و نيز استفاده از داروها از سوي روان پزشکان توصيه شده اند که با بهبود قابل توجه اين اختلال توأم بوده است.
به هر حال با توجه به شيوع بسيار بالاي اين بيماري و ايجاد اختلال در عملکرد عادي و روزمره افراد مبتلا از يک سو و وجود درمان هاي مؤثر براي آن از سوي ديگر، تشخيص و درمان آن اهميت به سزايي خواهد داشت.
يک بار ديگر و اين بار بيشتر دقت کنيد، شايد شما نيز نوعي فوبي داشته باشيد که با مراجعه به يک روان پزشک قادر خواهيد بود آن را به راحتي درمان کنيد.
دکتر رضا دانشمند
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید