دنياي امروز جهاني است پرتنش؛ پر از فشارهاي روحي و عصبي، اندوه و افسردگي، دلهره و تشويش . ميليون ها نفر مبتلا به استرس هستند ، اما دل نگراني ( استرس) هميشه مخرب و زيانبار نيست! در واقع گاهي اوقات بهتر است كه ما نگران باشيم. در يك كلام مي توان گفت استرس واكنش لازم و حياتي است، اما با گذشت زمان ويرانگر مي شود. استرس يا فشار رواني فراگيرترين عارضه در مردم جهان و ريشه ي اكثر بيماري هاي جسمي و رواني است.
استرس چيست؟
از بسياري جهات استرس مانند عشق است . خودش را از راه هاي عجيب نشان مي دهد، و يك نيروي قوي است كه قادر است خوبي ها و بدي هاي بسياري را سبب شود و هر كس آن را به گونه اي درك مي كند. از نظر علمي، استرس عبارت است از عدم تناسب بين تقاضاها در زندگي ما و منابعي كه براي برآوردن آنها داريم. در حقيقت استرس يك واقعه نيست. بلكه واكنش فرد نسبت به يك واقعه است.
اين پاسخ غيرارادي به خطر، از اولين روزهاي زندگي در ما به ارث گذاشته مي شود. وقتي ما از استرس حرف مي زنيم، آنچه معمولاً شرح مي دهيم يك سري نشانه ها هستند كه ممكن است از فردي به فرد ديگر متفاوت باشند.
بيماري هاي قلبي، زخم هاي گوارشي، احساس فرسودگي و خستگي مداوم، از دست دادن حافظه، گرفتگي عضلات گردن، افسردگي و سردرد، تعدادي از نشانه هاي عمومي استرس مي باشند. استرس مزمن در بسياري از افراد سبب چاقي مي شود كه همين امر به نوبه خود از طول عمر مي كاهد. حتي بيماري هاي خطرناكي مانند سرطان ها با استرس در ارتباط هستند.
تحقيقات نشان داده است كه بدن زنان و مردان به گونه ي متفاوتي به تنش هاي رواني پاسخ مي دهد. همچنين محققان مدارك غيرقابل انكاري درباره چگونگي اثرآن بر رشد و تكامل كودكان از نخستين هفته هاي زندگي ارائه داده اند. واكنش استرس در برابر خطر، در دو مرحله مجزا عمل مي كند: درمرحله نخست ، مغز احساس خطر را دريافت مي كند و با ارسال پيام به مركز غدد فوق كليوي سبب ترشح آدرنالين مي شود. آدرنالين به خون مي ريزد، تنفس كوتاه مي شود، ماهيچه ها سفت مي شوند و بدن براي عمل آماده مي گردد.مرحله دوم واكنش استرس ، طي 5 تا 10 دقيقه بعد اتفاق مي افتد. به نظر مي رسد محور هيپوتالاموس – هيپوفيز و قشر غدد فوق كليه رابطه نزديكتري با استرس هاي هيجاني و فكري داشته باشد.
استرس به گونه شگفت آوري مي تواند شكل بدن ما را عوض كند. واكنش استرس بلافاصله ذخاير چربي بدن را براي توليد انرژي و متابوليسم در عضلات به حركت در مي آورد. با اطمينان مي توان گفت كه سلول هاي چربي شكم به اين هورمون ها حساس هستند و افراد داراي مقادير زياد اين هورمون ها، مستعد تجمع چربي در ناحيه مياني بدن هستند، حتي اگر ساير نواحي بدن لاغر باشند. پاسخ به استرس در زنان و مردان اختلافات فاحشي دارد. فشارخون زنان در اين شرايط كمتر از مردان افزايش مي يابد، هر چند پس از يائسگي يا برداشتن رحم ، اين تفاوت كمتر خواهد شد. اين امر مطرح كننده ي اثر حمايتي استروژن است. اما واكنش زنان نسبت به استرس زاهاي بيروني طيف وسيعتري را نشان مي دهد. به عبارت ديگر، زنان بيشتر تنش هاي خارجي را احساس مي كنند و اين به دليل طرز نگاه خاص آنان به جنبه هاي مختلف زندگي است. در حقيقت مردان در يك زمان تنها مراقب يك چيز هستند، اما زنان مراقب همه جا هستند. به نظر مي رسد جدا از جنسيت، تجارب اوايل دوران كودكي نيز اثر عميقي بر شيوه برخورد با تنش هاي خارجي داشته باشد.
والدين اغلب در مورد منشاء استرس در زندگي كودكان خود دچار اشتباه مي شوند. آنها تصور مي كنند كه اطفال بيشتر از كارهاي دوستان خود ناراحت مي شوند اما حقيقت چيز ديگري است. بزرگترين مسائلي كه فكر آنها را ناراحت مي كند، بيمار شدن، دعوا و اختلافات خانوادگي و طلاق والدين است.
كودكاني كه زندگي سالمي دارند و به خانواده هايشان عشق مي ورزند، ياد مي گيرند كه چگونه واكنش استرس را تعديل كنند.
توماس هلز در پژوهش هاي خود به اين نتيجه رسيد كه تنها عامل مشترك در ايجاد هر نوع استرس، لزوم و اجبار در ايجاد تغيير و تحول مهم در روند زندگي معمولي فرد است. اين پژوهشگر مشاهده نمود كه در بيماران مبتلا به سل ، شروع بيماري غالباً متعاقب يك سلسله اتفاقات و حوادث و بحران هاي مخرب مانند مرگ و مير در خانواده ، از دست دادن شغل يا تغيير آن، ازدواج، طلاق و مانند آن بوده است. البته بايد متذكر شد كه استرس علت ايجاد سل نمي باشد، ليكن در شدت وخامت آن مؤثراست. در پژوهش ديگري مشخص گرديد كه ميزان سرماخوردگي در افرادي كه قدرت مقابله با فشارهاي زندگي را ندارند به مراتب بيشتر از ديگران است. به منظور نشان دادن اثر استرس ناشي از تغييرات عمده زندگي كه عامل مشترك تمام استرس ها است، هلمز و روان شناس ديگري به نام ريچارد ريهي، از پنج هزار نفر سؤالاتي مبني بر اولويت دادن به اتفاقات و حوادث و تغييرات مهم زندگي نمودند كه براساس آن ، مقياس معروف هلمز - ريهي براي اندازه گيري درجه اهميت وقايع زندگي ساخته شد. نتيجه اين پژوهش ، اولويت وقايع اتفاقي را در زندگي اين پنج هزار نفر نشان مي دهد.
عوامل استرس زا را در خود شناسايي كنيد
چه چيزهايي سبب استرس در شما مي شوند؟ اولين چيزهايي كه معمولاً به نظرما مي رسند وقايعي هستند كه ما را عصباني يا دگرگون مي سازند. اما راجع به مسائلي كه شما را متأثر مي كنند، مي ترسانند، هيجان زده يا خوشحال مي كنند، چه مي گوييد؟ شما حتي ممكن است با افكار، احساسات و انتظاراتتان موجب پيدايش استرس در خود شويد. هر رويداد يا فكري كه سبب ايجاد احساسات قوي، منفي يا مثبت گردد، مي تواند باعث پيدايش استرس شود كه حتي گاهي ناشي از جمع شدن وقايع كوچك است.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید