لازم است در ماهيت خانواده نظر كنيم كه قوام آن در چيست؟ چرا خانوادهها در اين روزگار پيوند قديم را ندارند و آنچه كه در اين عصر غريب آخرالزمان بر خانواده رفته چيست و چگونه ميتوان آن را بازيابي كرد؟ در اين مقال براي پاسخ به اين سوالات در آيه شريفه 21 از سوره روم تاملي صورت گرفته است.
پايداري و قوام عقد نكاح در چيست؟ اگر بدرستي به اين سوال پاسخ داده شود، ميتوان تا حدي از آسيبهايي كه در اين روزگار به بنيان خانوادهها وارد ميآيد پيشگيري كرد و پاسخ سوالات اساسي خود را در خصوص خانواده يافت. اما پاسخ اين پرسش را در اينترنت يا هيچ دايرهالمعارفي نميتوان يافت. البته اين سوال را ميتوان از خداوند متعال كه مردان و زنان را بدينطور آفريده و تقدير فرموده تا مكمل يكديگر باشند، پرسيد.
در مصحف شريف در سوره روم، آيه 21 پاسخ اين سوال مهم مذكور است: «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها، و جعل بينكم موده و رحمه، ان في ذلك لايات لقوم يتفكرون. و از معجزات خداوند آن است كه براي شما (مردان) از جنس خودتان جفتهايي آفريد تا بدانها آرامش يابيد و در ميان شما (زن و شوهر) محبت و رحمت ايجاد كرد، همانا در اين امر براي انديشمندان معجزاتي موجود است.»
اين آيه شريفه بيانگر مفاهيم عميق و متعددي است كه در اينجا به اهم آنها اشاره ميكنيم. اولا آيه متضمن آن است كه خلقت مرد، سابق بر خلقت زن است. چنانكه ما ميدانيم ابتدا آدم خلق شد و پس از سجده ملائك بر او، حضرت حوا از جزء او به اذن خداوند پديد آمد. اين مطلب در آيات شريفه نساء/ 1، اعراف/189 و زمر/6 مذكور است.
چنانكه در حديثي از رسول خدا(ص) در جلد نهم بحارالانوار صفحه 306 نيز تبيين شده است. با كمي تامل ديده ميشود كه مخاطب اصلي در اين آيه همچون بسياري از آيات قرآن مردان هستند.(1)
سخن دوم آن است كه مساله كفو و سنخيت مردان و زنان در ازدواج، از آنجا محلي از اعراب مييابد كه زنان از نفس و نوع مردان آفريده شدهاند. اما سخن اصلي آيه در اين است كه اين رابطه زوجيت باعث آرامش و سكينت مردان ميشود (و متقابلا براي زنان). اما اين آرامش از كجا پديد ميآيد؟ خداوند متعال به صراحت در ابتداي آيه فوق، اين سكينت پديد آمده را از معجزات خود ميخواند. كلمه «آيه» يا «آيت» را عموما به «نشانه» و «علامت» معنا ميكنند. اما بهترين و گوياترين معنا براي آن «معجزه» است، چنانكه فرمود: «و لقد آتينا موسي تسع آيات بينات (اسراء/101) محققا به موسي 9 معجزه آشكار داديم.» لهذا مراد از آيه فعل يا قولي است كه ايجاد آن فقط در يد قدرت خداوند متعال است و ديگران از ايجاد آن عاجزند. بدينترتيب اين سكينت پديد آمده ميان همسران از معجزات خداوند متعال است و هيچ كس نميتواند از نزد خود آن را ايجاد كند.(2)
در ادامه ميفرمايد كه خداوند ميان اين همسران محبت و شفقت ايجاد ميكند. كيفيت ايجاد آن بدينترتيب است كه با خطبه عقد كه از مهمترين معروفات الهي است و از طريق انبيا و رسولان الهي به تمام ابناي بشر رسيده، ميان مرد و زن عقد صورت ميگيرد و آنگاه دو فرد غريبه به يكديگر حلال شده و در همين لحظه است كه اين جعل محبت صورت ميگيرد. پس از قرائت خطبه عقد، مهر و محبت مرد در دل زن ميافتد و بعكس.
از اين پس فرد بودن عزوبت براي ايشان سخت و عذابآور است و آنها فقط در كنار نيمه ديگر خود آرامش مييابند؛ آرامشي كه البته بسيار افزونتر از آرامش پيش از ازدواج است و پايدارتر و تكاملبخشتر. مرد و زن مومن با ازدواج بر ايمانشان افزوده ميشود و سايه رحمت خاصه (رحيميه) خداوند را احساس خواهند كرد و بر خشوعشان در پيشگاه خداوند متعال افزوده خواهد شد. در ادامه اين زندگي، ايشان مهد توالد و تربيت فرزندان صالح خواهند شد.
اگر خداوند متعال اين مودت و رحمت را ميان زن و مردي پديد نياورد، چه خواهد شد؟ به اين ترتيب اين زندگي هرچند كه در آن بكوشند مسلما بقا نخواهد داشت و به طلاق يا به فسخ يا به موت عاجل و... منحل خواهد شد.
اما چرا خداوند حكيم اين مودت را در برخي از زوجها ايجاد نميكند؟ و بهتر است بپرسيم كه يك زوج چه بايد بكنند تا عقد نكاح ايشان در آسمانها بسته شود و خداوند عليم بهترين پيوندها را ميان ايشان پديد آورد؟ اول بايست بدانيم كه همسر نيز جزو ارزاق و روزيهاي دنيوي يك انسان است كه خداوند براي او مقدر كرده است.
آيا خداوند عليم و حكيمي كه تولد و مرگ و پدر و مادر و لباس و خوراك و مسكني براي بندهاش مقرر فرموده، همسري براي او تعيين ننموده است؟! به اين آيه كريمه توجه كنيد: «والله فضّل بعضكم علي بعض في الرزق ... والله جعل لكم من انفسكم ازواجا و جعل لكم من ازواجكم بنين و حفده و رزقكم من الطيبات، افبالباطل يومنون و بنعمتالله هم يكفرون.» (نحل/71و72) «و خداوند روزي بعضي را افزون بر بعضي ديگر داد... و خداوند همسراني از خودتان براي شما مقرر كرد و از همسرانتان، پسران و نوادگاني آفريد و از پاكيزهها روزيتان داد. پس آيا به باطل ايمان ميآورند و به نعمت خداوند كافر ميگردند؟»!
به اين ترتيب ملاحظه ميشود كه نهتنها همسر، بلكه فرزند هم از روزيهاي مقدر شده خداوند متعال است. پس بر يك انسان مومن است كه به وقت ازدواجش همسر خود را از خداوند عليم مسالت كند و از فضل او مدد بجويد (نور/33). بايد كه قصد او انجام فعل شريف و سنت حسنه ازدواج باشد. ازدواج در نزد خداوند متعال پسنديده است و در مقابل سفاح مغضوب اوست و شيطان با مكر، مردمان را به سفاح و زنا تشويق و از ازدواج نهي ميكند.
ن خداوندي كه اسباب نكاح را در جسم و روح هر انسان مقدر فرموده، مسلما همسر مناسب او را نيز مقرر كرده است. پس بر انسان است كه به تقدير و انتخاب خداوند رضا دهد و فقط همان همسر مقرر را از حقتعالي مسالت نمايد. اگر اينچنين شود، انسان بدون هيچگونه سرگرداني و شك و ترديدي
" عليالقاعده در يك جامعه ديني بيشتر ازدواجها طبق تقدير پيشين خداوند متعال انجام خواهد شد و لذا پايدار خواهند بود...... "
هدايت لازمه را از خداوند متعال دريافت خواهد كرد و همسر خود را خواهد شناخت و قلبش بدان آرام خواهد گرفت.
پس آنگاه اين زوجيت سالم و پايدار خواهد بود. اما اگر هريك از زوجين به سبب جمال، ثروت، شهرت، قدرت و... طرف مقابل با وي ازدواج كند، آنگاه خداوند متعال ميان ايشان مودت جعل نخواهد كرد و اين زندگي نخواهد پاييد. چهبسا كه ممكن است يكي از طرفين، فرد ديگر را بفريبد و با تدليس، خود را نيكو جلوه دهد و عيوب خود را بپوشاند. بخصوص اگر اين فرد، خانمي باشد كه مهريهاي سنگين را نيز در خيال خود براي تضمين بقاي زوجيت مطالبه نموده و مرد عاشقپيشه هم آن را پذيرفته باشد.
همه ميدانيم كه چنين مهريههايي سبب پايداري زندگي نخواهد شد. پس بايسته است كه مرد و زن به جاي جلب رضايت يكديگر، با صداقت تمام در تحصيل رضايت خداوند متعال بكوشند و از او پيوندي استوار را طلب كنند. اينچنين زوجي عاقبت بهخيري خود و نسلهاي پس از خود را نيز تضمين خواهند كرد. آيا خداوند حكيم و قدير بهترين تقديرها را براي انسانها رقم نخواهد زد؟ اگر همه گرد حق طواف كنند، آيا اختلافي خواهد ماند؟
عليالقاعده در يك جامعه ديني بيشتر ازدواجها طبق تقدير پيشين خداوند متعال انجام خواهد شد و لذا پايدار خواهند بود و همسران آرامش لازمه را مييابند. چنانكه اين تقديرات خداوندي حتي شامل حال استعدادهاي شكل يافته، ما در نوجواني و شغلهاي ما در بزرگسالي هم خواهد شد. خداوند ما را با استعدادهاي به وديعت نهاده در ما هدايت ميكند اما اگر كسي بخواهد به حكم عقل حسابگر و چشم ظاهربين همسر خود را بيابد ، هر چقدر هم بكوشد و تحقيق و مشورت و مراوده نمايد، بسيار ممكن است كه خطا نموده و تمام عشق و محبتهاي موجود به تندباد حوادث از ميان برود. بايد بار ديگر تاكيد كنيم كه بقاي يك زندگي به عشق و علاقه پيشين در طرفين نيست، بلكه طبق آيه مباركه 21 از سوره روم، به معجزهاي است كه خداوند با خطبه عقد در ميان آن زوج پديد ميآورد؛ يعني انداختن محبت يكديگر در قلوب طرفين. اين معجزه خداوند است و معجزات خداوند مخصوص خود اوست و شباهت بشري ندارد كه كسي بخواهد آن را به طريقي ديگر جعل نمايد. نهتنها همسر، بلكه فرزند هم از روزيهاي مقدر شده خداوند متعال است.
پس بر يك انسان مومن است كه به وقت ازدواجش همسر خود را از خداوند عليم مسالت كند و از فضل او مدد بجويدخداوند تعالي ما را در بهترين صورت و وضع آفريده است (التين/4.) ولي انسانها عمدتا در طول زمان بتدريج از پاكي خود خارج و به رذالتهاي اينجهاني آلوده ميشوند. مثل اين دنيا بخصوص در اين دوره آخرالزمان، مثال توالتهاي عمومي است كه بر استفادهكنندگان واجب است براي احتراز از نجس شدن دامن برچينند و با احتياط گام بردارند. لهذا ميبينيم كه برخي انسانها بتدريج طهارت و صداقت پيشين خود را از دست ميدهند. همينها هستند كه عموماً از دوران كودكي و نوجواني خود با حسرت ياد ميكنند.
ميخواهيم بگوييم تمايل انسان به انجام گناه و رذالت گاهي رزق و روزي انسان در ازدواج را تغيير ميدهد و لذا آن همسر مقدر شده نصيب او نخواهد شد. اينچنين نيست كه انسان بتواند خود را آلوده كند و اميدوار باشد كه همسري پاك نصيبش شود. خداوند متعال اين مساله را نفي نموده و تاكيد فرموده كه همسران به تقدير او حتماً با يكديگر سنخيت خواهند داشت. زنان پليد براي مردان پليدند و مردان پليد نصيب زنان پليد؛ و زنان پاكنهاد براي مردان پاكنهاد و مردان پاكنهاد براي زنان پاكنهادند. (نور/ 26)
اين سنخيت به صورت تكويني توسط خداوند متعال تقدير شده و ميشود. يعني اينچنين نيست كه هر مردي بتواند به خواستگاري هر زني برود، بلكه او به ميل باطني خود از افراد غير همسنخ خود نفور خواهد شد؛ چه آنها از او بهتر باشند و چه بدتر. لهذا بهترين تجهيز براي زندگي خوب و سالم زناشويي، حفظ پاكي و صداقتي است كه خداوند به همه ما عطا فرموده است. ليكن برخي انسانها پاكنهادي خود را در مسير زندگي از كف ميدهند.
پس اگر از آمار زياد طلاق صحبت ميكنيم، به طور ضمني از شرارت و پليدي و ناحقي مردمان سخن راندهايم، وگرنه انسانهاي پاكنهاد كه ميراث فطرت خود را بدرستي محافظت كردهاند، با همان عهد فطرت خود با يكديگر همسخن هستند و بر مدار حق طواف ميكنند و نزاعي با يكديگر ندارند.
نشوز مرد يا زن؟
نشوز كداميك از زوجين واقعا زندگي را به جدايي خواهد كشاند؟ آيا اگر مرد تكاليف خود را انجام ندهد زندگي بقا نخواهد داشت يا زن؟ اگر اين سوال را از قرآن مجيد پرسيده باشيد بايست به سوره نساء مراجعه فرماييد. در نساء/34 درخصوص زن ناشزه سخن رفته كه وظايف خود مثل تمكين زناشويي يا تمكين اخلاقي را انجام نميدهد.
در اينجا خداوند متعال سه مرحله پيش پاي شوهر قرار داده است كه به ترتيب در قبال زوجهاش انجام دهد تا او به تمكين زوجيت بازگردد. اين سه مرحله همان سه مرحله نهي از منكر است، يعني اول موعظه، سپس اعلام انزجار (ترك بستر) و سپس تنبيه بدني؛ بهحدي كه سبب تمكين گردد و نه بيشتر. اما در نساء/128 از مرد ناشز سخن رفته كه وظايف خود مثل نفقه دادن و سرپرستي خانواده را انجام نميدهد و از زن خود اعراض دارد و حتي شايد همسر ديگري اختيار كرده است.
در اينجا خداوند به زن اجازه ميدهد و بلكه او را توصيه ميكند كه در عهد و صلح با اين مرد بماند و پيمان زناشويي را نقض ننمايد. يك نمونه و الگوي خوب چنين زني، آسيه همسر فرعون است كه شوهرش بسيار متفرعن و متكبر بود و با موسيع درافتاد و به هيچ صراطي مستقيم نشد و آسيه به خاطر خدا صبر كرد (تحريم/12) و از فرعون پليد نردباني بلند براي تعالي خود ساخت، آنچنانكه يكي از چهار زن برگزيده و كامل تمام اعصار گشت.
از مقايسه دو آيه فوق در سوره نساء، هويدا ميشود كه اين نشوز زن است كه سبب شقاق و جدايي ميشود و نه نشوز مرد. اين مساله را روايات ائمه نيز تاييد ميكنند و حكم عقل نيز چنين است كه با نشوز زن خانواده ابداً دوام نخواهد داشت.
اين مساله آنگاه جالب ميشود كه بدانيم 80 درصد درخواستهاي طلاق در دادگاههاي خانواده را زنان ارائه و ثبت ميكنند.
حضرت امام خميني ره در تحرير الوسيله، قيام به انجام حق طرف مقابل را واجب دانسته و البته حقوق مرد را در ازدواج بزرگتر از حقوق زن شمرده است. اين بدان معني است كه تكليف زن بيشتر از تكليف مرد است و خلل در انجام تكليف از سوي زنان، خانواده را از هم خواهد پاشيد: «لكل واحد من الزوجين حق علي صاحبه يجب عليه القيام به، و ان كان حق الزوج اعظم(3).»و 539.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید