انسان در مواجهه با هر مسئله ای که باعث ناراحتی و گرفتاریش می شود به دنبال راه حلی برای گریز از آن می گردد. برای بیماری و دردهای جسمانیش، دنبال طبابت و دارو و درمان می رود. برای اینکه راحت تر شکمش را سیر کند و دغدغه هایش را در این مورد کاهش دهد، دنبال دامپروری ، کشاورزی و ارائه ی شیوه های نو در این مورد می رود. و برای نجات از ظلم و استبداد انقلاب می کند .
یکی از مسایل و مشکلاتی که از دوران قدیم فکر انسان را مشغول کرده، برقراری رابطه ی درست و منطقی بین زن و شوهر در زندگی مشترک است به طوری که هر کدام از آنها در جایگاه مناسب و شایسته ی خود قرار بگیرند و از زندگی در کنار هم لذت ببرند. این موضوع در کتابهای افلاطون و ارسطو هم دیده می شود و نشان می دهد از چند هزار سال پیش تاکنون این مسئله ذهن انسان را درگیر خود کرده است.
با نگاه به منابع و کتابهایی که از گذشته های دور به دستمان رسیده می بینیم از قدیم الایام در بعضی از خانواده ها و در مواردی مرد در حق همسرش ظلم و بی عدالتی کرده و حق او را پایمال نموده است. در همین کتب قدیمی که مفاخر ادبی و فرهنگی، هستند مانند بوستان سعدی داستانهایی نقل شده که در آن، بعضی از زنها با رفتار ناشایست ، شوهرشان را به ستوه آورده و او را مستأصل کرده اند. یعنی این جریان، یک جریان دوطرفه است ولی از حق نباید گذشت که در طول تاریخ زنها، بیشتر از مردها مورد ظلم و اجحاف قرار گرفته اند.
ولی نکته اساسی اینست که:
برای رفع مشکل ظلم به زنان و جلوگیری از اجحاف در حق شان، راههای زیادی وجود دارد. به نظر می رسد راه درست و منطقی اینست که به مرد آموزش دهیم در رفتار با همسرش جانب عدالت را نگه دارد.
احساسات و طبیعت ذاتی او را نادیده نگیرد. به او احترام گذاشته و تا حدی که توان دارد در رفع احتیاجات و خواسته های زنش اقدام کند. چنین به نظر می رسد که بسیاری از مردها، نمی دانند که زنها، ذاتاً و طبیعتاً با مردها فرق می کنند و نیازها و سلیقه هایشان متفاوت با آنهاست. اگر این نکات را به مردها یادآوری می کردیم و او را تحت آموزش قرار می دادیم، مطمئناً بسیاری از مشکلات بین زن و شوهر برطرف می شد و مواردی که به زن اجحاف می شد ،کاهش می یافت.
مهم تر ازهمه این که دین ما خود منبع جامع و مانعی است که در صورت عمل صحیح به آن بسیاری از مشکلات حل خواهد شد .اگر مدافعان حقوق زن، امروز به این فکر افتاده اند ،دین اسلا م 1400 سال پیش لطییف ترین تعابیر را در باره نحوه ی ارتباط بازن بیان کرده است .
حضرت صادق علیه السلام فرمود :
هر كس از دوستان ما باشد به همسرش بیشتر اظهار محبت می كند.(1)
وشاهددیگر:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
این سخن مرد كه به همسرش می گوید : واقعا ترا دوست دارم ، هرگز از قلبش خارج نخواهد شد.(2)
ولی؛ راهی که برای برخورد با این معضل و بهبود جایگاه زن در خانواده پیش گرفته شده، چه راهی است؟ ما- بدون در نظر گرفتن پیشینه ی دینی وتاریخی مان- تحت تأثیر غرب قرار گرفتیم و توجه نکردیم راهی که آنها رفته اند برای خودشان چه نتیجه ای داشته و آیا این نتیجه مورد دلخواه ما هم هست. در قدم اول ظلمهایی که درصد ی از مردهای کشورمان در حق زنانشان روا می داشتند را خیلی بیشتر از اندازه ی واقعیتش بزرگنمایی کردیم و بعد زن را ترغیب کردیم برای نجات از این وضعیت، پرخاش کند. (سریالها و فیلمهایی که در این چند سال درباره ی خانواده از تلویزیون پخش شده و می شود را مرور کنید) به او یاد دادیم برای رسیدن به امیال و خواسته هایش بر سر همسرش فریاد بکشد و به حق و ناحق در برابر شوهرش بایستد، و قبح و زشتی اینکار را در ذهن او از بین بردیم. به تبع آن حرمت ها درخانواده بسیار کم رنگ شده است.
به بهانه ی دفاع از حقوق زن او را روانه ی دادگاه کردیم وبا فرهنگ سازی از طریق بعضی کتاب ها ،نشریات وفیلم ها،به او آموختیم مدرن شدن ،خوشبخت بودن ،آرامش داشتن و...در گرو گرفتن حقش است ._ که البته در بعضی موارد نمی توان لزوم این کار رانادیده گرفت_ اما این همه ی آن چیزی نبود که یک زن برای خوشبختی بدان نیاز داشت.
اگر در گذشته، زنان برای بهبود زندگیشان راههای مختلف را امتحان می کردند و گاهی با کمک اطرافیان و بزرگترهای فامیل می توانستند سر و سامانی به زندگیشان بدهند، امروزه جزو اولین کارهایی که می کنند اینست که لایحه و دادخواست تقدیم قاضی کنند وضع را به قدری بغرنج کنند که راه برگشت و اصلاحی وجود نداشته باشد.
نتیجه ی راهی که رفتیم نیازی به آمار وارقام دادگاهی ندارد .با نگاهی به دوستان،آشنایان وفامیل به خوبی مشخص است که هرچند تحقیقات قبل از ازدواج بیشتر شده،هرچند دختر وپسر نسبت به گذشته ساعات بیشتری باهم صحبت می کنند ، هرچند رقم مهریه ها به خاطر پشتوانه داشتن زن بالا رفته است اما تعداد ازدواج هایی که به طلاق می انجامد بر خلاف تصور بیشتر شده است. هرچند تئوری باچادر سفید به منزل بخت رفتن وبا...برگشتن رد شدهاست اما تئوری جدید مناسبی جایگزین آن نگشته است.
شایسته است حال که نتیجه ی مسیری را که رفته ایم، مشاهده می کنیم، راه را برگردیم و جبران مافات کنیم.
با نظراتتان با ماهمراه باشید ...
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید