خانواده-
درمراحل اوليه ازدواج، آرمانگرايي، مانع از بروز اختلافات ميشود اما به مرورزمان زن وشوهر با دهها تصميم كوچك و بزرگ روبهروهستند:
تقسيم وظايف، مسائل دخل وخرج زندگي، فعاليتهاي اجتماعي و تفريحي، انتخاب محل زندگي، داشتن فرزند، تربيت فرزند و... . بسياري از زوجها برا ي تبادل نظر و صحبت با يكديگر دچار مشكل ميشوند و حل اين مسائل را به بعدها موكول ميكنند، به اين اميد باطل كه اختلافات آنها بهخودي خود از بين خواهد رفت. زن ومرد نبايد از برخورد و حل و فصل مشكلاتي كه بهتدريج خود را مينمايانند خوداري كنند. بعضي وقتها در اثر گذشت زمان چنان تحتتأثير خاطرات بد گذشته قرارميگيرند كه به هيچ وجه از عهده حل وفصل مشكلات خود برنمي آيند.
گاهي تصور ميكنند با تولد فرزند همه مسائل حل ميشود اما برعكس با تولد كودك امكان بروز افسردگي و افزايش زود رنجي زن وشوهر بيشتر ميشود. باتوجه به تجربههاي متفاوت، والدين ممكن است در تربيت فرزند هم دچار اختلاف بشوند؛ بنابراين براي حل اين اختلافات قبل از اينكه خيلي ديرشود بايد چارهاي انديشيد كه از بهترين راه حلهاي پيشنهادي ارتباط مؤثر وگفتوگو است.
برقراركردن ارتباط با گفتوگو كمي مشكل است؛ اين آداب صحبت آموختني است و به كمك ارتباط مؤثر ميتوان سبك گفتوگو را تغيير داد. مصاحبت و با هم بودن يكي از سرمايههاي ازدواجهاي موفق است كه ميتوانيد به سادگي و صرفا با برنامهريزي به آن دست پيدا كنيد.
گفتوگويي كه پايان خوش دارد نشانه صميمت است. اما در خانوادههاي آشفته لذت گفتوگو در فضاي آلوده شكايتها وگلهگزاريها گم ميشود و بهانه، تهديد و انتقاد جاي آنرا ميگيرد. زوجهاي ناسازگار اصولا باهم حرف نميزنند. صميميت محصول فرعي
توجه كردن، پذيرفتن، حساسيت به خرج دادن و درك كردن است به همين دليل صميميت با سوء تفاهم، انتقاد، سرزنش و حساسيت به خرج ندادن رابطه معكوس دارد. با از دست دادن صميميت، يكي از اتصالهاي مهم زندگي زناشويي سست ميشود.
يكي از دلايل عدمدرك متقابل اين است كه زن براي تبادل احساساتش صحبت ميكند و مرد براي ردوبدل اطلاعات صحبت ميكند.
براي آنكه همسران احساس امنيت و نزديكي بيشتري كنند تا به سمت ارتباط بهتر بروند لازم است بيشتر به هم توجه كنند. نزديك بودن مسلماً معنايي بيش از تقرب فيزيكي دارد. ممكن است زن وشوهر همديگر را زياد ببينند اما كيفيت باهم بودنشان مطلوب نباشد.
2 نشانه مهم تمايل و توجه به همسر، توجه به رفاه او و آمادگي براي كمك و حمايت از اوست.
برخلاف خدمتكاري كه درازاي پرداخت پول كار ميكند شما به خاطر احساس تعهد وتمايل روحي خود به همسرتان ياري ميدهيد. رعايت خواستههاي همسر وتوجه به نگرانيهاي او براي ايجاد روابط بهتر ضرورت دارد. در برخورد با واكنشهاي بيتناسب همسرتان خونسردي خود را حفظ كنيد و بدانيد كه بسياري از واكنشهاي نامتناسب از دوران كودكي نشأت ميگيرد و به همان اندازه دوران كودكي به درك و رعايت نياز دارد.
گاهي به فعاليتهايي كه هر دو از آن لذت ميبريد توجه كنيد: مسافرت باهم، تزئين منزل، رفتن به سينما، تماشاي برنامه تلويزيوني به اتفاق همديگر، پياده روي باهم، تميز كردن خانه وشستن ظرفها بهصورت مشترك و... مواردي است كه ميتوانيد اوقاتي را براي آنها درنظر بگيريد.
مشغلههاي زيادي مثل شغل، مشكلات مالي، يا مشكلات بچهها ميتواند ميان زن و شوهر فاصله بيندازد اما صحبت درباره اتفاقات محل كار يا بحث درباره مسائل خانواده، صحبت از برنامههاو هدفهاي آينده يا بازگو كردن موفقيتهاي روزانه، همه و همه وسيله مناسبي براي تقرب بيشتر است.
رعايت پيشنهادهاي زير ميتواند بسياري از مشكلات موجود برسر راه گفتوگو را از ميان بردارد:
- با همسر خود هماهنگ شويد.
- با علاقه به صحبتهاي او گوش كنيد.
- از قطع صحبت خودداري كنيد.
- سؤال كنيد.
- به اصل احترام مشترك و عمل متقابل اهميت دهيد.
براي مثال به مسائل همسرتان گوش دهيد؛ حتي در مورد شكايتهاي او از محل كارش. به اين مسائل از دريچه چشم او نگاه كنيد و احساسش را درك كنيد نه اينكه او را متهم كنيد و انگشت روي نقاط ضعفش بگذاريد و هميشه حق را به هركسي غير از او بدهيد، در اين صورت او هرگز ديگر درد دلش را به شما نخواهد گفت و در مقابل مسائل شما همان رفتاري را ميكند كه شما با او كردهايد و در برابر مسائل شما هرگز احساس امنيت و پناه به شما نميدهد؛ درست همان رفتاري كه شما با او داشتيد. هرگز به او نگوييد كه چه بكند، چه نكند. برايش تعيين تكليف نكنيد؛ ميتوانيد به جاي همه اينها به او بگوييد كه اگر جاي او بوديد همين قدر كلافه ميشديد.
بخشي ديگر از مشكلات زوجهاي ناموفق اين است كه اغلب جنبههاي مثبت زندگي را درنظر نميگيرند.
تصوير ذهني منفي روي طرز تلقي زن وشوهر از يكديگر تاثير ميگذارد به طوريكه توانايي توجه به جنبههاي مثبت را از دست ميدهند و تنها جنبههاي منفي را ميبينند. دراين شرايط بعيد نيست كه زني بهرغم مشاهده رفتار محبتآميز شوهرش پيش خود بگويد اين بدجنس حتما برنامهاي دارد.
اغلب يادداشت كردن كارهاي خشنودكننده همسر ميتواند مفيد واقع شود. هرگاه از او خشنود ميشويد به نوعي او را تشويق كنيد؛ مثلا ميتوانيد يك يادداشت تشكر به او بدهيد. تنها درصورت جو مثبت ميتوانيد جنبههاي منفي زندگي خود را از بين ببريد. ميتوانيد براي هركدام از رفتارهاي خوشايند روي برگه از يك تا 10 امتياز بدهيد. اين روش را مارك كين گلداشتاين روانشناس دانشگاه فلوريدا ابداع كرد. هدف او بازكردن چشم بندهايي است كه به زن وشوهر عصباني اجازه نميدهد رفتارهاي خوشايند يا دست كم احساس قدرداني يكديگر را درك كنند.
تحقيقات نشان ميدهد كه در خلال سوء تفاهمها، زوجهاي پريشان بيش از ساير زوجها انگيزههاي منفي را به يكديگر نسبت ميدهند.
زن وشوهر ميتوانند خود را با شرايط يكديگر تطبيق دهند و از سطح توقعات يكديگر بكاهند.
آنها ميتوانند از روياهاي خيالي به واقعيات زندگي زناشويي برسند و خود را با شرايط واقعي تطبيق دهند و بهرغم احساس اندوه و دلتنگي كه گهگاه به سراغشان ميآيد، به زندگي مشترك خود ادامه دهند.
اما گاهي توقعات و اميدها و آرزوها به جاي اينكه تخفيف بگيرند روي هم انباشته ميشوند. آرزوي در الويت قراردادن خانواده از طرف همسر به يك توقع بيچون و چرا مبدل ميشود و جاي به كاربردن واژههاي (بهتر است وان شاءالله و ما ميتوانيم) را (بايد) تصرف ميكند. ماهيت مطلق (بايدها) و (امر ونهي) در زندگي زناشويي مسئله ساز ميشود. مثلاً « همسرم بايد زندگي خانوادگي را مقدم بر همه امور بداند.» با افزايش بايدها احساس اندوه و عصبانيت بيشتر ميشود.
يكي ديگر از مشكلات زندگي خانوادگي از همينجا ناشي ميشود. همسر ميخواهد طرف مقابل علم غيب داشته باشد؛ يعني بيآنكه او بگويد ديگري بداند كه او چه ميخواهد. بهتر است به دور از طفره و سرزنش درخواستتان را به روشني و رك با همسرتان درميان بگذاريد؛ مثلا ميتوانيد ليستي از انتظارات خود را تهيه كنيد و به در يخچال بچسبانيد تا همسرتان ببيند. همين امر ساده به دور از دستور و چرا و تشر ميتواند در حل بسياري از مشكلات شما را ياري دهد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید