استرس، سن و سال نمي شناسد و نژاد و جنسيت و حتي طبقه و کلاس اجتماعي برايش فرقي ندارد. خلاصه، يک " ويرانگر عمومي " است که انگار به هر کجا برويم، سايه به سايه دنبال مان مي آيد؛ در خيابان، محل کار، کلاس درس، موقع امتحان، سر سفره عقد، تولد فرزند، بيماري، بيمارستان و حتي در تنهايي و خلوت شبانه.
چگونه مي توان از آن رهايي يافت؟ اصلا بايد چنين کاري کرد يا نه؟ دکتر ربابه مزيناني، دانش يار روانپزشکي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، به اين پرسشها پاسخ داده است.
خانم دکتر! اگر بخواهيم تعريفي کلي از استرس ارايه کنيم، بايد چه بگوييم؟ آيا علايم مشخصي براي آن وجود دارد؟
در دوران معاصر و با توجه به ديدگاه هاي مختلف، تعاريف متفاوتي براي استرس ارايه شده است. در عرصه روان شناسي و روان پزشکي، استرس را حالتي از اضطراب مي دانند که فرد وقتي آن را تجربه مي کند که حوادث و مسووليت ها، افزون بر آن مقداري است که او بتواند با آن ها کنار بيايد.
نوعي آشفتگي جسمي و ذهني است که با اين علايم همراه است:
افزايش ضربان قلب، تنفس سريع، تعريق، احساس درد در قفسه سينه، احساس لرزش در اندام ها و به ويژه در دست ها، گرفتگي عضلات پشت و گردن، سردرد، سرگيجه، احساس خفگي، احساس تهوع و درد در ناحيه شکم، بي قراري و احساس از دست دادن تعادل رواني.
به طور کلي استرس، پديده پيچيدهاي است که روي همه ي ابعاد وجودي شخص تاثير ميگذارد. از جمله عوامل استرس زا مي توان به اين موارد اشاره کرد: از دست دادن عضو خانواده، طلاق، جدايي، ورشکستگي، ترک منزل، ازدواج، بارداري، جنگ، استرس هاي شغلي، حوادث و بلاياي طبيعي، تصادفات، عوامل اجتماعي مثل فقر، بيکاري، شهرنشيني، تغيير در شرايط زندگي و بيماريهاي جسمي و رواني.
که همگي ناخوشايندند. نه؟
نه! بعضي استرسها مي توانند خوشايند و لذت بخش باشند؛ مانند ازدواج، عاشق شدن، بچه دار شدن، قبولي در کنکور، رفتن به مرخصي و تعطيلات که جزو حوادث مثبت زندگي به حساب مي آيند.
در واقع، همه ي استرس ها بد نيستند. بسياري معتقدند انسان براي حفظ سلامت و تعادل، تا حدودي به استرس ها نياز دارد. براي نمونه، در طول تاريخ، رابطه ي مثبت و سازندهاي بين استرس و خلاقيت وجود داشته است. چشم انداز تاريخ علم و هنر مملو از رويدادها و شواهد بيشماري است که به شکوفايي استعدادهاي انسان، به دنبال تاثيرپذيري از استرس ها و واکنش هاي سازنده در برابر آن انجاميده است. به عنوان نمونه، استرس مقابله با فشارهاي طبيعي و سختي هاي طبيعت، به رشد علم، صنعت و پيدايش تکنولوژي و تسلط انسان بر محيط زندگي خود منجر شده است. استرس حاصل از آسيب هاي اجتماعي، بيماري ها و مرگ ناشي از آن، به پيشرفت در عرصه ي طب، زيست شناسي، روانشناسي و جامعه شناسي انجاميده است.
استرس بين زنان بيشتر است يا مردان؟ کوچک ترها يا بزرگ ترها؟
استرس(اضطراب)، سن و جنس و نژاد و موقعيت نمي شناسد. همه ي انسانها از هر دسته و گروهي درگير آن هستند. پديده شهرنشيني و صنعتي شدن و رشد جوامع نيز به افزايش استرس ها دامن زده است. البته به نظر مي رسد بعضي گونه هاي شخصيتي در معرض آسيب پذيري بيشتري قرار دارند. شخصيت هاي مستعد استرس، افرادي هستند که اضطرار زماني دارند، همواره نگران گذشت زمان هستند، بي قرارند، ايستادن در صف انتظار و توقف در ترافيک، آن ها را رنج مي دهد، اهل رقابت و مقايسه هستند و مرتب خودشان را با ديگران مقايسه مي کنند، خود را يک سر و گردن بالاتر از بقيه مي دانند، به همه چيز اعتراض دارند و پرخاشگر و تهاجمي هستند. کمال طلبي و مسووليت پذيري بيش از اندازه از ويژگي هاي اين افراد است.
در مورد تفاوت جنسيتي نيز به نظر مي رسد زنان و مردان نسبت به محرک هاي تنش زاي يکسان، واکنش هاي متفاوتي نشان مي دهند. از لحاظ اجتماعي و تربيتي، مردان اجازه و فرصت بيشتري دارند تا خشم خود را آشکارا در جمع نشان دهند؛ در حالي که براي زنان، اين فرصت کمتر فراهم است. اين امر ممکن است يکي از عوامل تاثيرگذار در بروز افسردگي و اضطراب ميان آن ها باشد. از اينرو، طبق آمار، ميزان افسردگي و اختلال اضطرابي در زنان، تقريبا 2 برابر مردان گزارش مي شود.
بين استرس و بيماري هاي مختلف چه ارتباطي وجود دارد؟ آيا واقعا استرس سبب بروز بعضي بيماريها مي شود؟
رابطه ي ميان استرس و بيماري، موضوع جديدي نيست. انسان به عنوان يک واحد زيستي، رواني و اجتماعي، تحت تاثير استرس، تعادل خود را از دست ميدهد. طبق بررسي ها 50 تا 70 درصد بيماريها با استرس در ارتباط هستند.
استرس باعث اختلال در عملکرد دستگاه عصبي مرکزي، دستگاه عصبي خودکار، سيستم ايمني و غدد اندوکرين(هورمونها) مي شود. در مقابله با استرس، دستگاه عصبي خودکار، مقدار زيادي هورمون استرس زا آزاد ميکند که سبب بروز تغييرات فيزيولوژيک در بدن ميشود. به دنبال آن، دستگاه ايمني بدن دچار بد عملکردي ميشود و شخص نسبت به ابتلا به بيماريها آسيب پذير ميشود. مي توان به بيماريهاي قلبي ـ عروقي، فشارخون، سردردها(ميگرن)، بيماري هاي پوستي(حساسيت ها، آکنه، خارش و...)، بيماريهاي گوارشي(التهاب و زخم هاي معده، کوليت عصبي، تهوع، بي اشتهايي، پُرخوري)، بيماري هاي منجر به ضعف سيستم ايمني(مانند ايدز)، التهاب مفاصل، آسم، ديابت، چاقي، لاغري، اختلال هاي جنسي و نازايي ها اشاره کرد.
چه راههايي براي مقابله با استرس وجود دارد؟
قبل از آن که به بررسي و ارزيابي روشهاي درماني بپردازيم، مي خواهم بيشتر روي عوامل پيشگيري تاکيد کنم؛ چرا که بهترين راه درمان، پيشگيري است. هدف از درمان، از بين بردن استرس نيست بلکه مقابله ي سودمند و کنار آمدن با آن است. براي مقابله سودمند با استرس و عوامل استرس زا، بايد از دوران کودکي شروع کنيم. سبک زندگي مناسب، نحوه صحيح فرزندپروري، ايجاد محيط امن و آرام و تقويت اعتماد به نفس در کودکان، قدرت انطباق آن ها را با شرايط استرس زا افزايش ميدهد.
درمان نيز مي تواند برحسب آن که استرس موجب بروز چه نوع اختلال يا ناراحتي شده است به صورت روش هاي روان درماني و دارودرماني يا به صورت درمان توام توسط متخصصان امر انجام گيرد. استفاده از روش هاي درماني شناختي، رفتاري، افزايش مهارت هاي مقابله با استرس، کنترل خشم، جرات آموزي، روش هاي تن آرميدگي همراه با افزايش تمرکز، تمرينات يوگا و ورزشهاي مناسب، مديريت هيجان و تغذيه نيز مناسب است. براي درمان هاي دارويي نيز برحسب نياز ميتوان از ضد افسردگي ها، ضد اضطرابها و آرام بخش ها استفاده کرد.
و به عنوان آخرين توصيه؟
همانطور که گفتم، نمي توان اضطراب يا استرس را به راحتي درمان کرد. خود ما کساني هستيم که مي توانيم بهتر از هر شخص ديگري به خودمان کمک کنيم. اگر حس ميکنيم که ورزش مي تواند به ما کمک کند، بايد از آن کمک بگيريم. به عنوان نمونه يوگا يکي از ورزش هايي است که معمولا به کاهش اضطراب کمک ميکند. معاشرت و صحبت با دوستان قديم و جديد، مطالعه کتابهاي موردعلاقه، خواب کافي و... ميتوانند به ما کمک کنند تا از ميزان اضطراب خود کم کنيم. شايد نتوان اضطراب را صد درصد از بين برد اما مي توان آن را تا حدي کم کرد که براي ما زيان بار نباشد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید