بسياري از اختلافات بين همسرها ناشي از دخالت خانواده ها مي باشد. شايد بعضي ها بگويند اين موضوعات تكراري است و كليشه اي مي باشد و دوره اين حرفها گذشته است ولي هر چه هست وجود دارند و ما مي بينيم و منشا بسياري از مشكلات هستند بنظر من متاسفانه در فرهنگ ما روابط عاطفي بين افراد در حد افراطي كه قرار مي گيرد.
رفت و آمدها و معاشرتها از حد اعتدال خارج مي شود و توقعات بالا مي رود و از طرفي وقتي ارتباطات زياد شد به تبع آن نظردادن ها هم زياد شده و كم كم جنبه دخالت پيدا مي كند و متاسفانه در بسياري از موارد وقتي نظري داده مي شود شخص متوقع است كه حتما" نظرش اعمال شود و اگر مورد بي توجهي قرار گرفت اين امر را بي احترامي تلقي كرده و كم كم دلخوريها آغاز مي شوند .
در بسياري از موارد ديده شده روابط زياد از حد منجر به قطع ارتباط گرديده است. لذا براي آن كه به آن مرحله نرسيد بهتر است هميشه در روابط خود حد اعتدال و مرزها را رعايت كنيد تا هرگز دچار مشكل نشويد. و اين حد و مرزها براي افراد مختلف نيز متفاوت است و درك اين تفاوتها هم بستگي به شرايط هر خانواده اي متفاوت مي باشد. ولي چند نكته كلي وجود دارد كه بايد همه به آنها توجه نمايند:
1- مهمترين نكته اين است كه بايد در فرهنگ ما جا بيفتد كه تا از ما نظري را نخواسته اند هرگز نظر ندهيم . هرگز به كسي كه از ما مشورت نخواسته راهنمايي نكنيم. كه اگر غير از اين باشد ارزش همفكري ما كم مي شود و جنبه دخالت پيدا مي كند.
2- ديگر اين كه اگر از ما نظري خواستند و ما نظر داديم هرگز انتظار نداشته باشيم كه حتما نظر ما اعمال شود. و قبول كنيم ممكن است نظر ما رد شود و اين دليل بي احترامي نمي باشد.
3- يكي از مهمترين مسايل اين است كه يك زوج وقتي ازدواج مي كنند بايد به استقلال اقتصادي رسيده باشند زيرا ديده شده وقتي جوانها از حمايت مالي خانواده ها برخوردار هستند متاسفانه خانواده حامي به دليل برطرف كردن نياز مالي فرزند خود به خود اجازه مي دهد كه در امور مختلف دخالت نمايد. و حتي در مواردي كه به اين امر اعتراض مي شود خانواده حامي ادعا مي كند كه اگر از اين حق برخوردار نباشد حمايت مالي را قطع مي كند. در صورتي كه خانواده فداكار خانواده اي است كه بدون هيچ چشم داشتي از فرزند خود حمايت نمايد. از طرفي اگر جوانها مي خواهند مستقل باشند بايد از نظر اقتصادي هم استقلال لازم را پيدا كنند.
4- نكته ديگر اين است كه هنگام ازدواج بايد زوج به بلوغ فكري و سني هم رسيده باشند. زيرا در مواردي كه مثلا سن ازدواج كم است خانواده ها به بهانه اين كه فرزندانشان هنوز بچه هستند و تجربه ندارند به خود حق دخالت را مي دهند.
لذا بلوغ فكري و شخصيتي مي تواند مانع از دخالت شود.
5- از طرفي همه افرادي كه دخالت مي كنند كار خودشان را توجيه نموده و ادعاي دلسوزي و مهرباني و ارايه تجربيات به جوانها را دارند و هرگز كار خودشان را دخالت نمي دانند . به اين افراد بايد گفت تا از شما نخواسته اند دلسوزي نكنيد و بدانيد همه افراد داراي قوه تشخيص و ادراك هستند و هركس به نوعي زندگي خود را مي چرخاند. و به فرزندان خود اعتماد داشته باشيد و بدانيد آنها بزرگ شده اند و ديگر بچه نيستند.
6- بسياري از والدين انتظار دارند فرزندشان پس از ازدواج همچون گذشته رفتار نمايد.
بنظر من اين يك خواسته نامعقول است زيرا همين والدين نيز روزي ازدواج كرده اند و والدين خودشان را به قصد زندگي زناشويي مستقل ترك نموده اند و اين يك چرخه طبيعي است كه از ابتدا بوده و هميشه هم جريان دارد والدين فرزنداني را با زحمت به ميل خود بزرگ مي كنند و فرزندان نيز در زمان موعود خود به دنبال سرنوشت رفته و مستقل مي شوند. لذا بزرگترها هرگز نبايد توقع داشته باشند فرزندي كه ازدواج كرد مثل گذشته باشد زيرا وقتي فرد متاهل شد ديگر دو نفر هستند كه بايد تصميم گيري كنند. البته توقع احترام داشتن به جا است ولي توقع دخالت در امور زندگي فرزندان كاري است نادرست.
7- از طرفي جوانها هم بايد بدانند وقتي ازدواج مي كنند ازدواج يك تحول است كه بايد با تغيير همراه باشد و اين تغيير در همه رفتار و كردار فرد بايد نمايان شود. بايد درك كرد پس از ازدواج دو نفر با دو سليقه و عقيده متفاوت هستند كه بايد با يكديگر تفاهم برقرار كنند و در مورد تمام موارد از جمله ارتباطات خود تصميم بگيرند. ديده شده در بسياري از موارد زن يا مرد پس از ازدواج هم خواسته مثل گذشته روابط خانوادگي اش را داشته باشد و در تمام مسايل نظر خانواده اش برايش مهم بوده در صورتي كه بايد پس از ازدواج نظر همسر مهمتر از نظر ديگران باشد حتي اگر مشورت هم مي كنيد از يكديگر اجازه بگيريد و در نهايت با همسر خود تصميم گيري كنيد. و در نظر بگيريد كه همسرتان تا چه حد به داشتن ارتباط شما رضايت مي دهد و اين در مورد زن يا مرد فرقي نمي كند.
اين ارتباطات را تعديل كنيد. باز هم مي گويم احترام گذاشتن با دخالت دادن فرق مي كند. و بايد بدانيد وقتي ازدواج مي كنيد جايگاه شما در خانه پدري تان فرق مي كند و ديگر مثل گذشته نيستيد. اين را با يك مثال ساده مي گويم . شما فرض كنيد در زمان مجردي در خانه اصطلاحا" پدريتان نياز كوچكي مثل خريد كفش داشتيد مسلما" به راحتي نياز خود را با والدينتان مطرح مي كرديد و مي خواستيد كه نياز شما را برطرف كنند . ولي وقتي ازدواج مي كنيد ديگر به هزار و يك دليل رويتان نمي شود يك چنين درخواستي را از والدين خود داشته باشيد و هميشه سعي مي كنيد خودتان نيازهاي خود را برطرف كنيد .
پس مي بينيد كه پس از ازدواج يك چنين مثال ساده اي نشان دهنده يك تغيير در جايگاه فرد است لذا بايد قبول كرد كه پس از ازدواج روابط افراد حتي با والدينشان تحت تاثير و تغيير قرار مي گيرد و فقط بايد كوشيد بهترين تغيير را ايجاد كرد و اگر كسي بخواهد مثل گذشته اش رفتار كند دير يا زود با مشكل روبرو خواهد شد. ديده شده در مواردي افراد بخاطر تعصبات خانوادگي از يكديگر جدا شده اند و به خانه پدري برگشته اند ولي همه اذعان داشته اند پس از طلاق هرگز در خانه پدريشان احساس گذشته را نداشته اند و راحت نبوده اند و احساس سربار بودن را داشته اند . اينها نشان مي دهد كه پس از ازدواج خواه نا خواه روابط والدين با فرزندان تغيير مي كند .پس سعي كنيد در اين راه دچار اشتباه نشويد!
8- به نظر شخصي من براي اين كه از دخالتها جلوگيري شود بهتر است رفت و آمدها و معاشرتهاي خود را تعديل نمود و حتي در مواردي توصيه مي شود كه خيلي رسمي بايد برخورد كرد .
بطوري كه خيلي رسمي و با ادب و احترام كامل معاشرت نمود تا رو در بايستي ها و حرمتها حفظ شود و ديگران به خود حق دخالت ندهند . زيرا همانطور كه گفتم متاسفانه وقتي در روابطمان افراط كنيم ديگران صميميت را دليل بر حق دخالت مي دانند ثابت شده در معاشرتهاي زياد دخالتها هم بيشتر بوده است. صله رحم و ارتباط با ا قوام و خانواده اگر در چارچوب صحيح و در مرز خود باشد قابل احترام است اگر قرار باشد منجر به دخالت و در نهايت اختلاف شود جايز نيست.
9- زن و مرد بايد هميشه و در همه حال تكيه گاه يكديگر باشند . حتي در غياب هم بايد از يكديگر دفاع كنند. به اين منظور كه اگر فردي به همسرتان بي احترامي كرد بايد در دفاع از او بكوشيد و بگوييد اگر براي من ارزش قايل هستيد بايد براي همسر من نيز ارزش قايل باشيد و اگر صحبتي هست بايد در كمال احترام در حضور خودش عنوان شود تا مشكل برطرف گردد. خانمي ادعا مي كرد وقتي همسرش به تنهايي نزد خانواده اش مي رود در غياب او خانواده همسرش از نقطه ضعفهاي او به شوهرش تعريفها مي كنند.
و مرد ادعا مي كرد آنها هر حرفي مي زنند براي خودشان مي گويند و من اصلا تحت تاثير خانواده ام قرار نمي گيرم و به حرفهايشان توجه نمي كنم. در پاسخ اين آقا گفتم بدانيد هميشه وقتي شنونده خوبي وجود داشته باشد گوينده خوبي هم وجود خواهد داشت . اگر شما شنوده حرفهاي آنها نباشيد پس آنها هم حرفي براي گفتن به شما نخواهند داشت. اگر فقط يك بار كه خانواده تان خواست پشت سر همسرتان حرفي بزند و شما مي گفتيد كه من اجازه نمي دهم در غياب همسرم در موردش حرفي بزنيد و اگر چنين بكنيد باعث مي شود حرمت و احترام خودتان را از دست دهيد و اگر حرفي داريد در كمال ادب و احترام به خودش بگوييد و بدانيد من از او حمايت مي كنم چون همسرش هستم و بايد چنين بكنم لذا ايمان داشته باشيد ديگر هرگز پشت سر همسرتان كسي حرفي نخواهد زد زيرا احترام به همسر احترام به شما قلمداد شده است و از طرفي همسرتان هم يقين پيدا مي كند كه كسي هست كه هميشه از او حمايت كند. و اگر حمايت شما نباشد همسرتان خودش براي دفاع از خود اقدام مي كند كه ممكن است اين رفتار نتايج بدتري داشته باشد. اگر شما ادعا مي كنيد به حرف آنها توجه نمي كنيد پس لزومي هم ندارد شنونده حرفهايشان باشيد زيرا كساني كه به بد گويي در پشت سر افراد ديگر مي پردازند مسلما نياتي دارند كه ممكن است در ابتدا شما تحت تاثير قرار نگيريد ولي در آينده اين تكرارها باعث اختلاف در زندگيتان مي شود. و اگر در ابتدا با تحكم و جذبه برخورد شود از برخوردهاي ديگر جلوگيري مي شود.
10- در بسياري از موارد تعصبات شديد خانوادگي باعث اختلاف شده است و اين كه يكي از همسرها خواسته به نوعي دفاع از خانواده اش بكند كه منجر به لج و لجبازي شده است. در صورتي كه اگر افراد واقع بين باشند و نقطه ضعفهاي يكديگر و خانواده هاي يكديگر را قبول كنند و تعصب به خرج ندهند مشكلي هم ايجاد نمي شود. خانمي مدام مي گفت پدرم چنين گفت و چنان كرد و معتقد بود كه كار پدرش درست است . و همين امر باعث ايجاد حساسيت در همسرش شده بود كه حتي كارهاي درست پدر را بد مي پنداشت. توصيه مي شود هرگز نظر خانواده خود را مستقيم در زندگي مشترك دخالت ندهيد و اگر موردي است كه فكر مي كنيد درست است باز هم با همسر خود مشورت كنيد وتصميم نهايي را با هم بگيريد. و هرگز تعصب به خرج ندهيد كه چون خانواده ام چنين است من بايد فلان كار را انجام دهم يا ندهم. اگر چنين اشتباهي را مرتكب شديد يقين داشته باشيد فقط باعث ايجاد دلخوري بين همسرتان و خانواده تان خواهيد شد.
11- هرگز از همسر خود توقع نداشته باشيد كه مثل شما به خانواده تان بنگرد. و توقعات خانواده ها از عروس يا داماد نبايد زياد باشد زيرا اگر كسي به خانواده همسرش احترام بگذارد اين يك وظيفه نيست بلكه يك لطفي است كه به خاطر وجود همسرش روا داشته است. البته اين لطف مي تواند جنبه انساني داشته باشد. ولي وظيفه محسوب نمي شود. فرزندان در قبال والدين خود وظايفي دارند ولي همسرانشان در قبال والدين آنها هيچ وظيفه اي را ندارند .
12- درنزاع های خانوادگی جوانها برای جلب حمایت خانواده واز روی مظلوم نمایی خانواده ها را دخالت ندهند زیرا باعث افزایش تشنج می شود همانطور که قبلا" گفتم در مشاجرات خود فقط باید به افراد بی طرف مراجعه نمایند زیرا متاسفانه خانواده ها برای حمایت فرزندان خود ممکن است حقایق را نادیده بگیرند
۱۳- در نهايت تاكيد مي كنم هميشه يك زوج موفق در همه امور نظر يكديگر را جويا شده و براي هم احترام قايل مي شوند حتي در مواردي كه اختلاف سليقه است نيز به اختلافات يكديگر هم احترام مي گذارند و هرگز به ديگران حتي والدين خود اجازه دخالت نمي دهند . و در مواردي هم كه اختلافي ايجاد مي شود بهتر است به خانواده ها مراجعه نشود زيرا جانبداري هاي بي مورد باعث تشديد اختلاف مي گردد.
در چنين مواردي به مشاورين با تجربه كه بي طرف هم هستند مراجعه شود تا در محيطي آرام اختلافات حل شوند. موارد بسيار ديگري را مي توان برشمرد كه شايد از حوصله اين بحث خارج باشد .
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید