هر وقت بیکار میشوم و حرفی برای گفتن ندارم، کتاب «نوادر» را میخوانم که ترجمه فارسی محاضرات الادباء راغب اصفهانی است. اصل کتاب در قرن چهارم هجری به زبان عربی نوشته شده و ترجمه آن در قرن دوازدهم هجری به دست محمد صالح قزوینی صورت گرفته است. این کتاب را احمد مجاهد تصحیح کرده و انتشارات سروش آن را در سال 1371 منتشر کرده، اما بعداً از کار خود پشیمان شده است!
انتظار مرگ
فرزندحکیمی را خبر موت فرزند گفتند.گفت: میدانستم.گفتند: از کجا دانستی؟
گفت: آن روز که متولّد شد، این دانستم!
منافع ضرر!
صالح بن قدوس گفت:
هیچ حال نیست که درو امید نفعی نباشد.
شخصی گفت: اگر مردی را به یک دست بیاویزند، در آن چه حال باشد؟
گفت: زیر بغلش عرق نکند!
حکمت بعضی چیزها
شخصی گفت: موی سر من سفید شدهست و موی محاسنم سیاه است.
شفایی گفت: سبب این ظاهر است!
موی سر از موی ریش قریب به بیست سال بزرگتر است!
دعاگو
عابدی پیش امیری رفت. گفت: برای من دعا کن!
گفت: یا امیر! خلقی کثیر بر در هستند که ترا نفرین میکنند!
از فواید زندان
کسی از زندان به رشید نوشت:
هر روز که از خوشیهای تو میگذرد،
روزی هم از بدبختیهای من کم میشود.
خواهر زاده
از نسب مردی پُرسیدند.
گفت: من پسر خواهر فلانم!
اعرابیی بشنید و گفت:
همه مردم به طول انتساب کنند، تو به عرض!
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید