سوال مطرح شده اين بود که :
«تصور کنيد ده سال از زندگي مشترک شما گذشته ، فرزندان بزرگ شده و به مدرسه مي روند . شما به عنوان مادر ، وظايف زنانه خود را به خوبي ايفا مي کنيد ،به تربيت فرزندان مي رسيد ، امورات منزل را مديريت مي کنيد و يا به عنوان پدر بخش عمده اي از روز را صرف تامين هزينه هاي زندگي همسر و فرزندانتان مي کنيد و خلاصه در طي اين چند سال شما دو نفر تبديل به يک پدر و مادر موفق شده ايد . اما در اين ميان در زنجيره زندگي خانوادگي شما حلقه اي مفقود شده و شما ديگر مانند اوايل زندگي مشترک خود فرصت نداريد مثل قبل با همسرتان اوقاتي را سپري کنيد ،با هم حرف بزنيد ،به گردش برويد و خلاصه روابط عاشقانه گذشته شما رنگ باخته است . به نظر شما در چنين شرايطي چه بايد کرد؟»
***
بهتر است بدانيد که اين مشکل مختص شما نيست ،بلکه اين موضوع براي بسياري از خانواده ها مطرح است که وقتي نقش هاي جديدي را مي پذيرند و پدر و مادر مي شوند ، روابط شان تغيير مي کند و به مرور زمان از هم دور تر شده و علاوه بر آزار خود ، باعث ايجاد احساس نا مطلوب عدم امنيت در فرزندان نيز مي شوند.
جالب است بدانيد در يکي از تحقيقاتي که در مدرسه ي راهنمايي در شهر تهران انجام شده ، فرزندان بيان کرده اند که زماني احساس مثبت دارند و از زندگي شان راضي هستند که پدرو مادرشان با يکديگر رابطه ي خوب و گرمي دارند.
همانطور که در نظرات يکي از کاربران عزيز نوشته بود که :
«اين هم(دوري زن و شوهر ) در خانواده ما هم رخ مي دهد.بابا شده خريد و کار - مامان شده کار هاي خونه.هرچي غرغر کردنه به بابا زده ميشه.هرچي اشتباه خونه است مال مامانه.اما خبري از عشق و دوستي بين هم نيست در صورتي که خيلي وقت ها اذعان مي کنند که عاشق هم هستند اما ما که تا حالا چيزي نديديم اما قبل از ما بوده»
پس زن و شوهر بايد براي رسيدن به آرامش و ساختن جوي دوست داشتني در خانه ، در قدم اول بايد يکديگر را دوست داشته باشند و اين دوست داشتن را ابراز کنند.
همسران ،عشق ،حمايت ،پذيرفته شدن و درک متقابل را از هم مي خواهند در هر سن و سالي که باشند.
براي حل اين مشکل ، و براي اينکه فضاي خانواده دل انگيز تر شود مراحل زير به شما کمک مي کند :
1- بررسي رفتار و کاستي هاي خود .
مرحله ي اول اين است که رفتار خود را از نقطه ي شروع تا به امروز بررسي کنيد . سعي کنيد بدون تعصب ،حقايق را ببينيد . ابتدا به رفتار خود توجه کنيد. آيا شما مانند روز اول بر خورد مي کنيد؟ آيا هنوز براي ديدن همسرتان لحظه شماري مي کنيد يا آنقدر در گير کارها و مشکلات زندگي هستيد که حضور و عدم حضور او را اصلا نمي فهميد؟ آيا لحن شما مانند گذشته است؟
شايد همسرتان مشابه احساس شما را داشته باشد . شايد او هم از شرايط موجود ونحوه ي رابطه اي که با هم داريد ،راضي نيست اما هيچکدام راجع به اين موضوع حرفي نمي زنيد.
پس در اين مرحله چند روزي رفتار خودتان را زير ذره بين بگذاريد . بر خلاف هميشه که رفتار همسرتان زير ذره بين است و فرض بر اين است که رفتار خودتان صحيح مي باشد . و علت رفتار هاي نا مناسب خود را پيدا کنيد.
2-مرور خاطرات و يافتن کاستي هاي ارتباطي هر دو طرف.
مرحله ي بعد مرور گذشته است .بهتر است به گذشته رجوع کنيد . از روزهايي که وقتي با همسرتان حرف مي زديد ، ضربان قلبتان تند تر مي زد تا امروز که گاهي حرفي براي گفتن نداريد . ببينيد در چه روزهايي ،چه شرايطي و به چه دلايلي از هم فاصله گرفتيد.
به نظر يکي از کاربران عزيز :
«اين روابط همين طوري که سرد نشده از يه جاهايي استارت خورده بايد بياد و اون جاها را پيدا کنه ،بعد کم کم بياد مثل گذشته رفتارشو عاشقانه کنه ممکنه زمان ببره اما مفيده »
3-صحبت کردن باهم .
وقتي دلايل دور شدن از يکديگر را پيدا کرديد ، وقتي به خطاهاي خود پي برديد ، بايد وارد مهم ترين مرحله شويد که مرحله ي صحبت کردن است .
اگر شما جز آن دسته از خانم ها و آقاياني هستيد که گمان مي کنيد دادن ليست خريد روزانه براي خانه ، بحث راجع به رنگ ديوارها و تغيير مبلمان ، يا برنامه ريزي براي حضور در جلسه ي اوليا و مربيان مدرسه ي فرزندان ، يعني صحبت کردن با همسر و براي بر قراري رابطه اي گرم و مناسب کفايت مي کند ، سخت در اشتباه هستيد .
ممکن است شما مردي در آستانه ي چهل سالگي باشيد اما هنوز هم اگر از پشت خط تلفن صداي شاداب همسرتان را بشنويد که نمي خواهد براي خريد نان تاکيد کند بلکه زنگ زده است تا صداي تان را بشنود ، بدون شک خوشحال مي شويد . يا اگر زني چهل ساله باشيد و ببينيد بعد از ظهر همسرتان مقابل محل کارشما منتظر است تا قبل از رفتن به خانه با هم در گوشه اي بنشينيد و در حين خوردن چاي يا هر چيز ديگر کمي حرف بزنيد مطمئنا فراموش مي کنيد ، قرار گذاشته بوديد امشب راجع به تاخير همسرتان براي خريد ماشين ظرفشويي حسابي گردو خاک کنيد.
در روابط همسرتان چيزي که بسياري از مواقع بهانه ي دعواست ، علت اصلي آن نيست . مثلا نسبت به تماس هاي تلفني همسرتان با دوستانش اعتراض مي کنيد اما مشکل شما صحبت تلفني يا صورتحساب پايان ماه نيست بلکه توجه همسرتان را مي خواهيد .و اين موارد زماني رخ مي دهد که زن و شوهر به راحتي با هم گفتگو نمي کنند.
در روابط همسرتان چيزي که بسياري از مواقع بهانه ي دعواست ، علت اصلي آن نيست .
خيلي از زن و شوهر ها صحبت کردن با يکديگر به گونه اي که منجر به دعوا نشود را بلد نيستند. دور شدن آدم ها از هم به خاطر صحبت نکردن از چيز هايي است که در دل شان مي گذرد. وقتي گوش شنوايي براي همسرمان نباشيم و وقتي او نيز گوش شنوايي براي ما نباشد به مرور زمان ، از هم آنقدر دور مي شويد که گاهي در کنار هم بودنتان نيز باعث آزارده شدنتان مي گردد.
براي شروع گفتگو را در خانواده پر رنگ کنيد. نقاط مشترکي پيدا کنيد که مي توانيد را جع به آن حرف بزنيد.از برخي مسائل اجتماعي ،ورزشي گرفته تا خبر هاي داغ روز . اما مواظب باشيد از نقاط مشترک شروع کنيد و گرنه گفتگو کردن همانا و تجربه ي تلخ کدورت همان .
خيلي وقت ها شروع يک کار سخت است اما اگر شروع شود بعد از گذشت زمان متوجه مي شويد آنقدر ها هم سخت نيست اما فراموش نکنيد پشت کار داشته باشيد و زود خسته نشويد .ارزشش را دارد.
صادقانه خواسته هاي تان را با همسرتان در ميان بگذاريد. بگوئيد چون روز هاي اول به عشق او نياز داريد . به او بگوئيد قدر دان محبت هايش هستيد اما نياز داريد توجه بيشتري ببينيد . خواسته هاي تان را شفاف بيان کنيد . با هم خاطرات روز هاي خوش اول آشنايي را مرور کنيد. او را با خود همراه سازيد
يکي از کاربران عزيز نوشته اند که :
بايد در زندگي قبل از آنکه شريک هم باشيم، رفيق هم باشيم. سختي هاي همسر، عين سختي ما و آسايش همسرمان، عين آسايش ما باشد. بايد همسفر خوبي باشيم تا سفر خوبي داشته باشيم. در بحث ها و دعواها، نبايد شخصيت هم را خرد کنيم. از پيشرفت همسرمان ابراز خشنودي کنيم حتي اگر پيشرفت ناچيز باشد. و نکته مهم هم صحبت خوبي براي ايشان باشيم. خوب گوش دادن نشانه توجه است که هر کسي در مواقع ناراحتي به آن نياز دارد.
4-شروع عشقي دوباره .
اين مرحله شروع پيوند دوباره است .البته فراموش نکنيد براي شروع اين مرحله عجله نکنيد بلکه ابتدا مهارت گفتگو را خوب تمرين کنيد و سپس با هم رابطه تان را باز نگري کنيد . نقاط ضعف ارتباط تان را پيدا کنيد . مانند جلسات خواستگاري ، باز هم هدف هاي تان را بگوئيد . هدف ها ي يکديگر را بشنويد و در صورت لزوم راجع به آن ها با هم بحث کنيد.اما در بحث ها مراقب لحن گفتار و طرز نگاه تان باشيد.
5-برنامه ريزي براي حفظ رابطه .
وقتي از حال و روز هم با خبر شديد ، بهتر است براي روز هاي پيش رو برنامه ريزي کنيد . فصل نا نوشته ي زندگي تان را ، آنطور که دوست داريد بنويسيد. فهرستي از کارهايي که مي توانيد با هم انجام دهيد ، تهيه و به آن عمل کنيد.
در برنامه تان لحظاتي براي خلوت کردن با هم داشته باشيد . فراموش نکنيد يکنواختي به ضرر رابطه تان است . براي مثال وقتي تابلوي زيبايي را در خانه داريد و آنرا به ديوار نصب کرده ايد ،روزهاي اول به آن نگاه مي کنيد و لذت مي بريد با گذشت زمان ،ميزان وقتي که در مقابل تابلو ايستاده ايد کم و کمتر مي شود . ممکن است بعد از گذشت زمان حتي فراموش کنيد به آن نگاه کنيد اما اگر کسي جاي آنرا تغيير دهد ، شرايط جديد باعث مي شود باز هم توجه تان به آن جلب شود.
از ظاهرتان گرفته تا نحوه ي رفتارتان ، نو آوري داشته باشيد . سعي کنيد خلوت تان رنگ و بوي روز هاي اول آشنايي تان را پيدا کند . راهکار اين موضوع را به شما واگذار مي کنم.
سعي کنيد از ظاهرتان گرفته تا نحوه ي رفتارتان ، نو آوري داشته باشيد . سعي کنيد خلوت تان رنگ و بوي روز هاي اول آشنايي تان را پيدا کند .
طبق گفته ي يکي از کاربران :
«تنوع در زندگي از کوچکترين کارها مي تونه محيط جديدي ايجاد کنه و اون علاقه رو دوباره به وجود بياره به شرط اينکه اين تنوع با شناخت اخلاق و رفتار دو طرف باشه»
راهکار اين موضوع را به شما واگذار مي کنم. اما يکي از جذابيت هايي که خداوند در ارتباط زن و شوهر قرار داده و در هيچ ارتباطي چنين نيست ، جذابيت جنسيتي است . اگر در خانه چنين جذابيت هايي ايجاد نشود ،احتمال لغزش طرفين در بيرون از خانه بيشتر مي شود. پس از اين امکان استفاده کنيد و ظاهري آراسته ، زيبا و کلامي دلنشين داشته باشيد ، معجزه اش را مي بينيد.
و در آخر اگر در تمام مراحل زندگي به خداوند متعال ايمان داشته باشيم و از او کمک بخواهيم موفق مي شويم .
يکي از کاربران عزيز نوشتند که :
معتقدم اولين اصل در زندگي مشترك داشتن ايمان است به چند دليل:1-دروغ نمي گوئيم.
2-صبور مي شويم.3-بعدازخدابخشنده مي شويم.
4-درآخراينكه از بدي دور مي شويم وبه خوبي نزديك.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید