مقدمه
ازدواج، تاريخچه اي به قدمت پيدايش انسانها در کره زمين دارد و در تمام مکاتب و اديان مطرح است اما هيچ مکتبي به اندازه اسلام براي اين موضوع اهميت قايل نبوده است. اسلام اساس ترقي و رشد و تکامل در تمامي شؤون زندگي را در چگونگي تشکيل خانوادهها ميداند و براي اين مهم اهدافي در نظر گرفته است; قرآن مجيد خلقت همسران و ايجاد رشته مودت و دوستي بين زن و مرد را از نشانه هاي شناخت خداوند شمرده و به برخي از فوايد ازدواج مانند آرامش روحي و جسمي، ارضاي غريزه جنسي، ايجاد دوستي و علاقه، بقاي نسل و تکامل فرد، اشاره ميکند: «از جمله نشانه هاي وجود خداوند اين است که برايتان از جنس خودتان همسراني آفريده تا بدانها آرام گيريد و ميان شما و آنها دوستي و مهرباني قرار داد. در اين (دوستي و محبت) براي کساني که تفکر ميکنند، نشانه هايي وجود دارد.» (روم: 21)
اسلام براي تحکيم کانون خانواده و جلوگيري از فروپاشي آن، قوانين خاصي وضع کرده و بر طبق آن، محدوده وظايف هر کدام از اعضا را تعيين نموده است. به طور کلي، اين مقررات را به چند دسته ميتوان تقسيم کرد:
1- مقرراتي که مربوط به پيش از تشکيل خانواده است و از زمان خواستگاري بايد رعايت گردد.
2- وظايف و حقوقي که هر يک از افراد خانواده پس از تشکيل خانواده بايد رعايت کنند.
3- مقرراتي که در صورت عدم توافق زن و مرد و انحلال خانواده و يا فوت يکي از افراد آن بايد عمل شود.
معيارهاي انتخاب همسر از ديدگاه اسلام
شرايطي که بايد همسر دارا باشد عبارتند از:
1- داشتن ايمان، تقوا و حسن خلق:
ايمان و تقوا ملاک اصلي انتخاب همسر است. در سايه ايمان و تقواست که روابط عميق عاطفي بين زوجين ايجاد ميشود. نزد چنين همسراني، زمينه تا حدود زيادي براي پرورش صحيح فرزندان فراهم است و زن و شوهر ميتوانند بر همه مشکلات زندگي، اعم از اقتصادي و رواني، فايق آيند و فرزندان خود را مطابق موازين و برنامه هاي ديني تربيت کنند. در اين زمينه، رسول اکرم صلي الله عليه و آله ميفرمايند: «زن را براي زيبايي اش به همسري مگير; چون ممکن است جمال زن باعث پستي و سقوط اخلاقي اش بشود. همچنين به انگيزه مالش، با او پيوند زناشويي برقرار مکن; زيرا مال ميتواند موجب طغيان او گردد، بلکه به سرمايه ديني اش متوجه باش و با زن با ايمان ازدواج کن.» (1)
مردي به امام حسن عليه السلام عرض کرد: دختري دارم، او را به ازدواج چگونه فردي درآورم؟ حضرت فرمودند: «او را به ازدواج مردي با تقوا درآور; که اگر دوستش داشته باشد، او را گرامي ميدارد و اگر هم دوستش نداشته باشد، به او ستم نميکند.» (2)
دو اصل دين و اخلاق نيک، ملاکهاي اصلي براي شايستگي زن و شوهر است و اين اصل چه در دوران جنيني و شير خوارگي، و چه در ساير مراحل زندگي کودک و تربيت او نقش بسزايي دارد. پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله ميفرمايند: «بهترين زنان شما زني است که وقتي همسرش به او مينگرد، شاد و مسرورش گرداند.» (3) مردي در اين زمينه با حضرت ابوالحسن عليه السلام مشورت نمود و عرض کرد: يکي از بستگانم از دخترم خواستگاري کرده، ولي او اخلاق بدي دارد. حضرت فرمود: «اگر بد خلق است، دخترت را به ازدواج او درنياور.» (4)
2- خوب و شايسته بودن:
جابربن عبدالله انصاري ميگويد، در محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله بودم. آن حضرت درباره همسر شايسته چنين فرمود: «بهترين همسران شما کساني هستند که داراي ده خصلتباشند:
1- براي آمدن فرزندان متعدد آمادگي داشته باشند. (زايا باشند.)
2- مهربان باشند.
3- عفت و پاکدامني خود را رعايت کنند.
4- در ميان بستگان خود عزيز و سربلند باشند.
5- نزد شوهر فروتن باشند.
6- خود را براي شوهر بيارايند و خود را به او بنمايانند.
7- نسبتبه نامحرمان خود نگهدار باشند و پوشش خود را حفظ کنند.
8- از شوهر حرف شنوي و اطاعت داشته باشند.
9- در مسائل جنسي، ميل شوهر را جلب کنند.
10- در عشق و علاقه به شوهر، افراط نکنند و حد اعتدال را حفظ نمايند.» (5)
در جايي ديگر، رسول اکرم صلي الله عليه و آله ميفرمايند: «من سعادة المرء الزوجة الصالحة»; (6) از سعادت مرد اين است که داراي همسري شايسته و خوب باشد.
3- اصالت خانوادگي:
اسلام تاکيد دارد که درباره سابقه خانوادگي همسر، تحقيق لازم صورت گيرد و به خصوص، مراتب ايماني و اخلاقي او در نظر گرفته شود و نيز تا حد امکان، همسر از خانوادهاي پاک و عفيف انتخاب گردد. اين اصالتخانوادگي در نحوه زندگي جديد و در نسل بعد تاثير دارد. اگر نطفه،که متاثر از خصايص وراثتي والدين است، ناسالم باشد، ديگر اميدي به اصلاح فرزند نيست. به همين دليل امام صادق عليه السلام ميفرمايند: «تزوجوا في الحجر الصالح، فان العرق دساس»; (7) با خانواده شايسته ازدواج کنيد; زيرا ژنها خصايص والدين و اجداد را به نسل بعدي سرايت ميدهند.
پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در اين مورد به مردم آگاهي ميدهند و ميفرمايند: «ايها الناس اياکم و خضراء الدمن»; (8) اي مردم بپرهيزيد از گياهان سبز و خرمي که در مزبله دانها پرورش يافته است. وقتي توضيح خواستند، مقصودشان را زنان زيبا و خوبرويي دانستند که در محيط فاسد و خانواده بد پرورش يافتهاند.
4- توجه به کفويت:
ازدواج با افراد همکفو و همشان باعث توافق بيشتر در زندگي ميشود; زيرا درصد بالايي از اختلافات بين زن و شوهرها در نتيجه نبودن طرفين در يک شان و طبقه است. کفويت در جنبههاي ايماني، فکري، اقتصادي و... مطرح است، اما تکيه اساسي اسلام در کفويت، بيشتر بر مساله ايمان و اعتقاد است. علت اينکه پيامبر صلي الله عليه و آله، حضرت علي عليه السلام را براي همسري دختر خود انتخاب نمودند، همين مساله بوده است. بعضي روايات، کفويت، را شامل دو چيز دانستهاند: يکي عفت ناشي از ايمان و اعتقاد و ديگري تامين امکانات زندگي. (9)
امام صادق عليه السلام ميفرمايند: «الکفو ان يکون عفيفا و عنده يسار»; (10) کفو (همرديف در ازدواج) کسي است که عفيف باشد و مالي هم داشته باشد.
مصداق اين فرموده پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله را که «هر زن مسلماني، کفو هر مرد مسلمان است»، در ماجراي ازدواج جويبر مييابيم; جويبر مردي از اهل يمامه، تازه مسلمان شده و به مدينه آمده بود. او مؤمن و مخلص، ولي سياه پوست و مستمند بود و در مسجد زندگي ميکرد. روزي پيامبر صلي الله عليه و آله به او فرمودند: چرا ازدواج نميکني؟ جواب داد: چه کسي به من بينوا زن ميدهد؟ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: اسلام هر خوار و ذليلي را عزيز کرده است. برو نزد زيادبن وليد - از اشراف انصار - و دختر او را خواستگاري کن. جويبر فرمايش پيامبر صلي الله عليه و آله را به زياد گفت. زياد پاسخ داد: ما دخترانمان را به هم رديفان خود - از انصار - ميدهيم. پيامبر صلي الله عليه و آله، که ماجرا را متوجه شدند، فرمودند: «اي زياد، جويبر مؤمن است، هر مؤمني کفو زن مؤمنه و هر مرد مسلماني کفو زن مسلمان است.» (11) زياد پس از اين فرمايش پيامبر صلي الله عليه و آله، اطاعت کرد و دخترش را با تشريفاتي، به ازدواج جويبر درآورد.
5- سلامت جسم و روان:
عدم سلامت، مانع از ازدواج نيست، ولي در تداوم زندگي مشترک اثر منفي دارد. بر همين اساس، علماي اخلاق با استفاده از روايات اسلامي، گفتهاند: با شش گروه از زنان ازدواج نکنيد; يک گروه از اينها زنان انانه هستند; يعني بسيار ناله ميکنند، مريض احوالند و خود را به بيماري ميزنند. (12)
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله به مغيرةبن شعبه، که دختري را براي همسري خود نامزد کرده بود، فرمود: «پيش از ازدواج، درباره مزاياي جسمي دختر مورد نظرت تحقيق کن; زيرا اين بررسي در ايجاد الفت و محبت و توافقهاي بيشتر بين تو و همسرت پس از ازدواج، تاثير زيادي دارد.» (13) به همين دليل به مرد اجازه داده شده در انتخاب همسر، براي به دست آوردن اطلاعات بدني، يک بار به زن نظر بيفکند.
سلامت فکر و انديشه نيز بر سلامت رفتار و اعتدال در برخوردها، اثر بسزايي دارد; زيرا روابط انساني زوجين، تابع شرايط نفساني و رواني آنهاست و با عدم وجود سلامت روان، نميتوانند روابط مستحکم خانوادگي را بنيان گذارند.
امام صادق عليه السلام از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نقل کردهاند که آن حضرت فرمودند: «از ازدواج با احمق بپرهيزيد که همنشيني با او مايه اندوه و بلاست.» (14)
6- ديگر معيارها:
از معيارهاي ديگري که در لابه لاي احاديث اسلامي به چشم ميخورد و پس از موارد مزبور، بايد مورد نظر قرار گيرد، عبارت است از: دوشيزگي همسر، نداشتن قرابت و فاميلي نزديک، زيبايي و... .
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: «بهترين زنان شما، زني است که بچه آور، مهربان، پاکدامن، نزد فاميل محترم و در برابر شوهر متواضع باشد، خود را براي شوهر بيارايد، به ديگران بياعتنا و در خلوت، در اختيار همسر خود بوده و مثل برخي از مردان مبتذل نباشد.» (15)
ملاکهاي غير ضروري در انتخاب همسر
عدم وجود اختلافات نژادي، سني و منطقهاي از شرايط اساسي ازدواج نيستند و ازدواج دختر و پسر مسلمان با وجود اين اختلافات، صحيح است.
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله دختر عبدالمطلب را به ازدواج مقداد در آورد تا ازدواج به سهولت صورت گيرد (تعنيات خرافي و تشريفات جاهلي از ميان برود) و مسلمانان از رسول خدا صلي الله عليه و آله پيروي کنند و بدانند که «گراميترين آنها نزد خدا، باتقواترين آنهاست.» (16)
بنابراين، بايد مسائل جزئي و ظاهري از قبيل ثروت، زيبايي، مقام و دلبري کمتر مورد توجه قرار گيرد و در مقابل، سعي شود ملاکهاي ضروري و اصلي همچون ايمان، تقوا و اصالتخانوادگي بيشتر مورد اهميت قرار گيرد. پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نهي فرمودند که زني را براي مال يا جمالش بگيرند; زيرا مالش موجب طغيان و جمالش مايه تباهي اوست. ملاک اصلي براي زن، دين و ايمان اوست. (17)
پي نوشتها:
1- ملامحسن فيض کاشاني، محجةالبيضاء، ج 3، ص 85
2و3- جمالالدينمحمدالابشيهي،المستطرف،ج2،ص218
4- حسنبن فضلطبرسي، مکارم الاخلاق، ص 103
5- محمدبنيعقوب کليني، فروع کافي، ج 5، ص 324 / محمدبن حسن حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 14، ص 14
6- محمدبن يعقوب کليني، اصول کافي، ج 5، ص 327
7- حسنبن فضل طبرسي، پيشين
8- محمدبن يعقوب کليني، پيشين، ج 5، ص 332
9- محمدبن حسن حر عاملي، ج 14
10- وافي، ج 3، ص 18
11- محمدبن يعقوب کليني، پيشين، ج 5، ص 34
12- همو، فروع کافي، ج 5، ص 325
13- محمدبن حسن حر عاملي، باب 35
14- جعفريات، ص 92
15- محمدبن عليبن عليبن بابويه، روضه المتقين، ج 8
16- محمدبن يعقوب کليني، ج 5، ص 344
17- نکاح المستدرک، باب 13، خ 1 و 3
پديدآورنده:محمدرضا مطهري
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید