بچهها! اين خبر و شنيدين: زنان متاهل از زنان مجرد چاقترند. خب، معلوم است؛ آنها انگيزهاي براي تناسب اندام ندارند. زن و مرد هم ندارد.... مردان هم همينطورياند...» بعضيها ميگويند اين چاق شدن به دليل تغييرات هورموني است و گريزي از آن نيست. بعضي هم ميگويند از آنجا که چاق يا لاغر بودن تاثيري در زندگي مشترک ندارد، انگيزهاي براي حفظ تناسب اندام وجود ندارد.
متاسفانه اين اشتباه (رسيدگي نکردن به سر و وضع و سلامت و تناسب اندام بعد از ازدواج) بيشتر علامت يک مطلب روانشناختي است تا يک مطلب اجتماعي؛ و آن علامت اين است که: «من خودم را دوست ندارم!» و متاسفانه علامت خيلي بدي هم هست. دليل اينکه قبل از ازدواج کمتر اين علامت نمايان ميشود آن است که چون ما خودمان را دوست نداريم، براي اينکه دوست داشته شويم (توسط شخص ديگري) به سر و وضع خودمان ميرسيم، بعد از اينکه آن شخص ما را دوست داشت و ازدواج صورت گرفت و در قالب همسر در کنار ما قرار گرفت، خودمان را رها ميکنيم و باور غلطي که در ذهن داريم نيز کمک ميکند که بگوييم چه زيبا و خوشاندام باشم و چه نقطه متضاد آن، ديگر او مرا به همسري برگزيده است و حالا ديگر چه فرقي ميکند که لاغرم يا ؟!
در دنياي روانشناسي، ما ميگوييم که اگر کسي خودش را دوست نداشته باشد هرگز نميتواند به معناي واقعي، ديگري را دوست داشته باشد. اين شخص چون قبل از ازدواج هم خودش را دوست نداشته، طبيعي است که بعد از ازدواج هم علاقهاي به خودش نداشته باشد؛ به ويژه اينکه چون خاطرش جمع است که کسي او را دوست داشته و همواره در کنارش ميماند، حتي حالا هم حاضر نيست لااقل براي خاطر او به ظاهر خود و سلامتش بها بدهد. در پشت اين قضيه به صورت پنهاني بايد بدانيم که او به معناي واقعي همسرش را هم دوست ندارد و براي همين حاضر نيست حتي براي خوشايند او اين کارها را انجام دهد.
اگر کسي خودش را دوست نداشته باشد هرگز نميتواند به معناي واقعي، ديگري را دوست داشته باشد.
شايد بخشي از اين اتفاق به اين دليل ميافتد که در فرهنگ ما «خودت را دوست داشته باش» و «براي خودت ارزش قايل شو» چندان جدي گرفته نميشود. در فرهنگ ما متاسفانه به چنين افرادي که خودشان را دوست دارند و احترام خاصي براي خود قايلند برچسب خودخواهي ميزنيم.و ... جملاتي از اين قرار « مرد که نبايد جلوي آينه بايستد و ببيند صورتاش جوش دارد يا نه...» نقطه مقابلاش را تصور کنيد: آن اربابرجوع بوي نامطبوعي ميدهد، دهانش را که باز ميکند انگار سالهاست مسواک نزده و ... حالا حس شما در مواجهه با او چيست؟
در همه اين مثالها قطعا اولين نکتهاي که به ذهن شما ميرسد اين است که آن آقا يا خانم در وهله اول براي خودش اهميت قايل نيست و در قدم بعدي ارزشي براي شما قايل نبوده است. توجه کنيد اين نمونهها براي محيط خارج از خانه است و مدت آن کوتاه بوده و شايد خيلي شما را آزار ندهد که امروز چنين ارباب رجوعي داشتيد آيا تحمل چنين افراد خاصي با آن ظاهر نازيبا در زير يک سقف و در مقام همسري آسان است؟ آقاي مراجعي داشتم که ميگفت: «همسرم دوستم ندارد و تا حالا نشده يک بار به استقبالام بيايد و پاکت ميوه را از دستام بگيرد، چه برسد به احوالپرسي و معاشرت گرم. او از موقع ازدواج کلي تغيير کرده است.»
همسر ايشان را خواستم و اين گله را با او مطرح کردم. ميدانيد پاسخ چه بود؟ «خانم دکتر! اوايل آشنايي و ازدواج هر وقت به خانه ميآمد، دوش ميگرفت، محاسنش مرتب بود و بوي خوش ميداد (چون شغلش تعويض روغني است) اما حالا ميگويد خستهام و فقط صبحها که ميخواهد سر کار برود دوش ميگيرد و لباس تميز ميپوشد. دليل تغيير رفتار من فقط همين است. من اتفاقا فکر ميکنم که او مرا دوست ندارد و ارزشي برايم قايل نيست وگرنه مانند اوايل خودش را مرتب و تميز و خوشبو نگه ميداشت تا رغبت کنم به او نزديک شوم...»
لذت بردن همسران از ظاهر و اندام يکديگر بسيار مهم است و در کنار لذتي که همسران بايد از اخلاق و منش يکديگر ببرند، اين فاکتور اهميت حياتي دارد زيرا تامين اين نياز است که به داشتن روابط صميمانهتر و صد البته روابط جنسي بهتر منجر ميشود. ديگر کمتر کسي وجود دارد که نقش پررنگ و تغذيه کننده روابط جنسي را در تحکيم روابط زناشويي کتمان کند. کساني که از رابطه جنسي با همسرشان لذت ميبرند به خوبي ميتوانند در حل ديگر مسايل و مشکلات زندگي، موفق عمل کنند. کافي است به بررسي علل عدم رضايت جنسي همسران بپردازيد،حتما و حتما ردپايي از اين قبيل مشکلات را خواهيد ديد. خالق زيباييها، خداوند، ما انسانها را طوري خلق کرده است که درست مانند خودش عاشق زيبايي هستيم و جذب آن ميشويم.
شما نياز داريد در کنار کسي زندگي کنيد که برايتان ارزش قايل است و هر روز و هر لحظه چيزهاي زيبا را به شما هديه ميدهد. اين چيزهاي زيبا ميتوانند شامل کلام زيبا، لبخندي زيبا و... باشند.
حالا به من بگوييد چه طور امکان دارد در مورد کسي که عاشقانه دوستش داشتهايد و او نيز چنين حسي به شما دارد و هماکنون همسر شماست، بيتفاوت باشيد و يا انتظار داشته باشيد او چنين نکات ظاهري را ناديده بگيرد؟ تاکيد ميکنم براي حفظ روابط زناشويي خود و تحکيم پايههاي عشق و محبت زندگيتان حتما و حتما به نيازهاي يکديگر اهميت بدهيد. شما نياز داريد در کنار کسي زندگي کنيد که برايتان ارزش قايل است و هر روز و هر لحظه چيزهاي زيبا را به شما هديه ميدهد. اين چيزهاي زيبا ميتوانند شامل کلام زيبا، لبخندي زيبا و... باشند. قطعا ديدن لبخندي زيباتر است که دندانهاي سفيد و تميز نمايان شود و بر چهرهاي باشد که نشانههاي تميزي بر آن آشکار باشد. بايد تلاش کنيم اين فرهنگ جا بيفتد که دوست داشتن خود بسيار باارزش است و اگر کسي خودش را دوست نداشته باشد، نميتواند به واقع همسرش يا بچههاي خود را دوست بدارد. دوست داشتن امري مستمر و جاري است و نيازمند رسيدگي هميشگي است. اگر ميخواهيم اين دوست داشتن و علاقه واقعي بين ما و همسرمان تا هميشه وجود داشته باشد بايد به آن بپردازيم.
شما خانم محترم که خودتان را به دلايل رواني دوست نداريد، گاهي اينطور حرکت کرده و در زندگي مشترک، خود را رها ميکنيد و تبديل ميشويد به يک زن مطبخ، نه زني که مورد علاقه و احترام همسرش بوده يا شما آقاي محترم تبديل ميشويد به ماشين پولسازي که انگار يادتان رفته چه طور بوي لوسيون بعد از اصلاح شما يا عطر مخصوصتان وقتي عبور ميکرديد فضا را پر ميکرد و براي همين است که همسر شما مدام مقايسهتان ميکند يا بهانههاي مختلف ميگيرد. بياييد به جاي اينکه خودتان را پشت اين افکار غلط پنهان کنيد و به خودتان برچسب «زن زندگي» و «مرد زندگي» بزنيد، به درمان مشکل جديتان (اينکه خودتان را دوست نداريد) بپردازيد. زيبايي و مرتب بودن شماست که همسر را همواره جذب شما ميکند. با مديريت زمان و انرژي علاوه بر بچهها، به سرو وضع خودتان هم برسيد.
دکتر بهرامي
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید