خوشبختي يعني اينکه در هر لحظه، احساس رضايت و آرامش داشته باشيم و اين احساس رضايت و آرامش در گرو همراهي دل انسان با حق بدست مي آيد.اما گام اول اينست که چگونه در هر لحظه دل را با حق همراه کنيم؟آن هم در زندگي روزمره ي امروز که گرفتار مشکلات آن هستيم. در قدم اول بايد دنيايي که تمام وقتمان را گرفته بشناسيم .
اول بايد بدانيم که دنيا به خودي خود بي ارزش است.اين دنياي زيبا و فريبا که زرق و برق بسيار آن همه را از هر يادي خالي مي کند و ذهن انسان را به دنبال خود مي کشد، هر لحظه در تکاپوي و نفرين انسان است. از اين روست که اميرمومنان مي فرمايد: من دنيا را سه طلاقه کردم. (نهج البلاغه ، کلمات قصار ، شماره 77 )دنيا به اين زيبايي را چرا بايد طلاق دهد ، او که از عقلاي خلايق است.
عقل سالم به ما مي گويد کسي همچون علي عليه السلام حتماً براي بدست آوردن امري بهتر و بالاتر دنيا را کنار مي گذارد.وقتي به سخنان بدون خطاي معصوم نظر مي افکنيم ، متوجه مي شويم که امور دنيا با تمام زيبايي هاي ظاهري آن به خودي خود، فاقد ارزش و چه بسا ضدارزش است لکن اگر رضايت الهي در امور دنيا در نظر گرفته شود ديگر هيچ امري از آن فاقد ارزش نخواهد بود و به اندازه خلوص آن عمل براي پروردگار، ارزش آن بالا مي رود.
در کلامي ديگر پيامبر مي فرمايند: «بدرستي که جبرئيل تمام گنجينه هاي دنيا را براي من آورد. و گفت: اي محمّد صلي الله عليه واله وسلم، اين گنجينه هاي زمين است و اگر آن را بر گيري، چيزي از فايده و نصيب تو نزد خدا کم نخواهد شد. پس گفتم: اي حبيبم جبرئيل من نيازي به آن ندارم. زماني که سير شدم پروردگارم را شکر مي کنم و زماني که گرسنه شوم از او مسئلت مي نمايم.»
در امور دنيا، نظر حضرت رسول اکرم با سخنان گهربار ايشان نشان از اين است که ايشان دنيا را تنها زماني ارزشمند مي دانند که دنيا وسيله اي براي رسيدن به آخرت جاويد و زيبا باشد.
حضرت علي (ع) مي فرمايند : در حلال دنيا حساب و حرامش عقاب است.(نهج البلاغه - خطبه ي 82)
يکي ديگر از عللي که دنيا را فاقد ارزش مي کند در کلام معصومين ، فاني بودن دنياست:
حضرت علي (ع) مي فرمايند : من شما را از دنيا مي ترسانم كه - در كام - شيرين است و - در ديده – سبز و رنگين. پوشيده در خواهش هاي نفساني، و – با مردم – دوستي ورزد با نعمت هاي زودگذر اين جهاني. متاع اندك را زيبا نمايد، و در لباس آرزوها در آيد، و خود را به زيور غرور بيارايد. شادي آن نپايد، و از اندوهش ايمن بودن نشايد. فريبنده اي است بسيار آزار دهنده، رنگ پذيري است ناپايدار ، فنا شوندهاي مرگبار ، كشندهاي تبهكار. چون با آرزوي خواهندگان دمساز شد، و با رضاي آنان هم آواز، بينند - سرابي بوده است - و بيش از آن نيست.(نهج البلاغه - خطبه 111)
اين دنيايي که لذت فاني دارد در مقابل آخرتي که لذايد باقي و تمام نشدني دارد، هيچ ارزشي ندارد، چه رسد که انسان بخاطر لذت فاني دنيا، آخرت خود را ويران کند، که اين نشان از عدم عقل و فکر است. انسان هايي که باري به هر جهت از هيچ لذت دنيا را چشم پوشي نمي کنند و هر کاري که پيش آمد، بدون فکر و تعقل انجام مي دهند، با کمي تامل شايد خيلي از اعمال خود را تغيير دهند.
امروز به گونه اي شده است که انسان ها دردهاي زيادي را براي داشتن ظاهري زيبا تحمل مي کنند حال آنکه اين ظاهر زيبا چند صباحي همراهشان است و عمر محدود تمام زحماتشان را بر باد مي دهد. ولي به ظاهرشان در دنياي جاويد اهميتي نداده و هيچ کاري براي آنجا انجام نمي دهند.
خانه هاي فاني اين دنياشان را زيبا و مدرن مي کنند ولي براي اقامت جاويدشان حتي کوچک ترين تاملي نمي کنند گويي هميشه در اين سرا هستند و به مکاني ديگر سفر نخواهند کرد.
با اين تاملات، پس چگونه بايد در اين دنيا زندگي کرد. آيا گوشه نشيني و عزلت و يا رهبانيت و پرهيز از نعمات زيبا و شيرين الهي راه حل سعادت ماست؟
زندگي و نعمات را پروردگار براي خلق، آفريده است و بايد از آنها استفاده نمود ولکن دلبستگي به دنيا و به خاطر دنيا زندگي کردن اشتباه است. دنيا زيباست. زمين و آسمان و کوه و دريا و... همه را پروردگار براي لذت بشر آفريده .استفاده از آنها نيکوست ولکن در تمام مراحل زندگي هدف بايد مشخص باشد و همه حرکات ما بايد، ما را به هدف نزديک کند.
وقتي هدف سعادت است، همگي اعمال ما بايد ما را در طي مراحل رسيدن به سعادت ياري کند و اين اصلي بسيار مهم است.تفريح و ازدواج و مسافرت و همه و همه بايد در امتداد رسيدن ما به سعادت و خوشبختي و رسيدن به حسن رضايت و آرامش باشد.اميد که لحظه اي از هدف اصلي غافل نباشيم.
حال که قدم اول را برداشتيم شايسته است که به تمام مسائل دنيا به گونه اي نگاه کنيم که مهم هستند اما تا آنجا مارا براي رسيدن به سعادت هميشگي کمک کنند. پس با اين نگاه به زندگي خيلي از دغدغه ها ،اضطراب ها و مشکلات روزمره مان برطرف مي شود.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید