اکثر قريب به اتفاق افراد در پاسخ به سوال «چه چيزي زندگي را ارزشمند مي سازد؟» روابط صميمي و عاشقانه را مطرح کرده اند. بسياري از افراد، برخورداري از يک ازدواج موفق و زندگي خانوادگي خوب و دوستان صميمي را از کار، سرپناه، امنيت مالي و مذهب مهمتر و با ارزشتر مي دانند.
روابط صميمي به رابطه اي گفته مي شود که از ويژگي هاي روابط رسمي و دائمي در طول يک دوره زماني گسترده، توام با خودفاش سازي دو طرفه، محبت، علاقه مندي، عشـق، اعتماد، عدالت در آن رابطه و بي همتايي رابطه مورد نظر برخوردارباشد.
اما درباره عشـق، سخن هاي بسياري گفته اند و تعابير مختلفي کرده اند و اصولا هر کسي به ميزان برداشتي که از آن داشته، درباره اش داوري کرده است. عشق را احساس عاطفي، شناخت و انگيزشي که بر اساس ارتباط، مشارکت و حمايت متقابل ابراز مي شود، تعريف کرده اند.
در يک زوج سه قسمت وجود دارد:"تو، من، ما". اين سه قسمت، هر يک داراي زندگي فردي است و هر يک ديگري را به نوعي کامل تر مي سازند. احتمالا "من"، "تو" را کامل مي سازد و "تو" امکان وجود "ما" را افزايش مي دهد و"ما" به وجود "من و تو" امکان بيشتري مي دهد.
انسانها تصور مي کنند که اگر واقعا عاشق باشند، حتما از آن آگاه خواهند بود. اما اين امکان هم است که راجع به اين مسئله سردرگم باشيم. روان شناسان در بررسي هاي متعدد، توانسته اند چندين ويژگي عشـق واقعي را مطرح سازند که در ادامه اين مقاله، اين ويژگي ها را توصيف خواهيم کرد.
عشـق واقعي چگونه عشقي است؟
عشـق واقعي داراي ده مشخصه اصلي و اساسي است که در ذيل به آن اشاره مي کنيم:
• در عشـق واقعي ارتقاء و رشد شخصي وجود دارد اما عشـق غيرواقعي با تفكر و احساس وسواس گونه در رابطه همراه است.
• در عشـق واقعي تمايل وامکان كافي براي رشـد و پـيشرفـت فـرد مـقـابـل وجود دارد اما درعشـق غيرواقعي امنيت و آسودگي بصورت يكنواخت و شـدت نـيـاز، گـواه بـر عشق واقعي است.
• در عشـق واقعي منافع مجزا، معاشرت با دوستان و بـرقـراري ديـگر روابـط مـعني دار مجاز مي باشد اما درعشـق غيرواقعي تعاملات اجتماعي فرد مـحـدود است و نسبت بـه ارتباطات اجتماعي خود بـي تـوجـه مي باشد.
• در عشـق واقعي افراد يكديگر را به پيشرفت تشويق مي كـنـند اما در عشـق غيرواقعي رفتار طرف مقابل تحت سيطره قرار مي گيرد و از تغيير و پيشرفت ديگري هراس وجود دارد.
در يک زوج سه قسمت وجود دارد:"تو، من، ما"، احتمالا "من"، "تو" را کامل مي سازد و "تو" امکان وجود "ما" را افزايش مي دهد و"ما" به وجود "من و تو" امکان بيشتري مي دهد
• در عشـق واقعي اعتماد كافي بين طرفين موجود است اما درعشـق غيرواقعي حسادت، تـملك جويي و ترس از رقابت نمود بيشتري دارد.
• در عشـق واقعي، متقابلا فرديت فرد مورد پذيرش و احترام طرف مقابل اسـت اما در عشـق غيرواقعي بيشترين تلاش فرد در تغيير ديگري اسـت تا وي را مطابق تصورات خيالي خود بسازد.
• در عشـق واقعي، رابطه با تمام جوانب واقعيت سرو كار دارد اما در عشـق غيرواقعي رابطه بر پايه توهمات و اجتناب از موضوعات ناخوشايند است.
• در عشـق واقعي هر دو طــرف از خودشان مراقبت مي كـنـند و حالت هيجاني فرد وابسته به خلق خوي طرف مقابل نمي باشد اما در عشـق غيرواقعي، شخص براي برطرف كردن تمام مشكلات و نجات خود، از فرد مـــقابل انتظار بالايي دارد.
• در عشـق واقعي، توجه و نگراني سازنده و مشخصي همراه با دادن آزادي نسبت بـه شـريـك زنـدگـي موجود است اما درعشـق غيرواقعي، شخص خود را درگير احساسات و مشكلات فرد مقابل مي کند.
• در عشـق واقعي، دو طرف توانايي لذت بردن از تنهايي را دارا مي باشند اما درعشـق غيرواقعي، در تحمل تنهايي عاجز و ناتوان مي باشند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید