همه كودكان تا حدودي ترس را تجربه مي كنند برخي از اين ترس ها طبيعي و برخي ديگر غير طبيعي هستند. در اين موارد، والدين در اطمينان خاطر دادن به كودك خود نقش اصلي را ايفا مي نمايند. چنانچه والدين اين وظيفه خود را به خوبي ايفا نمايند، در زندگي حال و آينده كودك احساس ايمني حكمفرما خواهد شد.
تعداد زيادي از ترس هاي كودك طبيعي و بهنجار هستند. حتي برخي از آنها براي پيشگيري از آسيب رسيدن به آنها لازمند. بسياري از اين ترس را والدين خود به فرزندشان آموزش مي دهند. مثلاً به كودكان خود مي آموزيم كه از دويدن در خيابان شلوغ، همراهي با غريبه ها، خوردن داروهاي ديگران، بازي با كبريت و ... بترسند.
البته در چنين مواردي قصد ما ترساندن كودك از نتايجي است كه چنين اعمالي در پي خواهد داشت. چنين ترس هايي بهنجار و حتي لازم تلقي مي گردد و كاملاً با ترس هاي نابجاي كودكان متفاوت است. ترس هاي نابهنجار در واقع بيشتر پاسخ به تصورات خيالي هستند تا خطرات واقعي، كودكاني كه ترس هاي نابهنجار را تجربه مي كنند، در مواقعي كه مورد خاصي براي ترسيدن وجود ندارد، مضطرب و پريشان هستند، ترسي شديد كه مي تواند به فوبي تبديل گردد.
در سنجش هايي كه انجام گرفته است، پانزده ترس به عنوان ترس هاي معمول و رايج شناخته شده است كه برخي از آنها با ترس هاي كودكي ارتباط دارد. اين موارد عبارتند از: ترس از تاريكي، صحبت در جمع، تنهايي، دندانپزشكي، بيمارستان (خون)، طرد، افراد خشمگين، عنكبوت، امتحان، افراد غير عادي و ناقص الخلقه، مورد پذيرش واقع نشدن، پليس، شكست، اشتباه كردن و حيوانات (خصوصاً سگ). برخي از اين ترس ها اگر در كودكي به خوبي شناخته و درمان نشوند، در بزرگسالي به فوبياهاي جدي تري تبديل خواهند شد كه درمان آنها به مراتب سختر خواهد بود.
ترس از تاريكي
معمولاً ترس از تاريكي زماني در كودك بوجود مي آيد كه شب در تاريكي قرار گيرد، اين مساله ممكن است در نتيجه اصرار والدين بر خوابيدن كودك در اتاق تاريك و به تنهايي باشد و يا زمانيكه كودك نيمه شب بيدار مي شود و در تنهايي و تاريكي احساس وهم نمايد. برخي كودكان آنقدر در تاريكي دچار وحشت مي گردند كه ضربان قلبشان به شدت افزايش مي يابد. والدين بايستي اين واقعيت را بپذيرند كه اتاق تاريك براي كودكان ماهيتاً متفاوت با زماني درك مي شود كه چراغها روشن است يا روشنايي اتاق مناسب است. بنابراين بهترين و موثرترين شيوه در كاهش اين ترس، آن است كه به فرزندان خود اطمينان دهيم اتاق و فضاي آن، در تاريكي و روشنايي تغييري نمي كند. جهت كاهش ترس از تاريكي در كودكان چند راهكار پيشنهاد مي گردد:
از چراغ خواب استفاده كنيد، اما محل قرار گرفتن چراغ خواب هم بسيار حائز اهميت است، چرا كه بايد در محلي قرار گيرد كه باعث ايجاد سايه هاي ترسناك نگردد.
پس از آنكه چراغ اتاق خواب را خاموش كرديد چند دقيقه اي در كنارش بمانيد و راجع به مسايل مختلف با او صحبت كنيد، در اين مدت هم چشم كودك با تاريكي منطبق مي شود و هم اطمينان خاطرش افزايش خواهد رفت.
درب اتاق كودك را نيمه باز بگذاريد و به او بگوييد در نزديكي اتاقش باقي خواهيد ماند. فراموش نكنيد كه ممكن است حتي صداي باد هم، در شب براي كودكان وهم آور و متفاوت از روز، تلقي گردد.
هرگز به كودك اجازه ندهيد كه اگر نيمه شب از خواب بيدار شد به اتاق شما بيايد و پيش شما بخوابد، چرا كه اين مساله آغازگر عادتي خواهد شد كه ترك دادنش بسيار سخت خواهد بود. در چنين صورتي به اتاقش برويد، مساله را جويا شويد، او را اطمينان ببخشيد كه علتي براي ترسيدن وجود ندارد و از آن مهم تر اين كه با حضور در كنار والدين مشكلي حل نمي شود. سپس شرايطي را كه باعث ترس او شده كشف كنيد و آن را رفع نماييد. به كودكتان بگوئيد افتخار مي كنيد آنقدر بزرگ شده است كه مي تواند به تنهايي در اتاق خودش بخوابد.
در اجراي موارد فوق ثابت قدم باشيد و هرگز روند خود را تغيير ندهيد. به ياد داشته باشيد كه حتي يك مورد استثنا قائل شدن در اين زمينه، مي تواند سايز زحمات شما را به هدر دهد.
ترس از مهد كودك و مدرسه
ترس از مدرسه، مي تواند دلايل مختلفي داشته باشد و شناسايي علت دقيق آن بر عهده والدين است.
1 – بايد ديد كه آيا اين ترس، ترس از خود مدرسه است و يا ترس از ترك خانه؟ در صورتيكه ترس از مدرسه باشد چه چيز موجب آن شده است؟ آيا مشكلي در راه مدرسه وجود دارد آيا در سرويس مدرسه مشكلاتي براي كودك ايجاد مي شود؟ آيا ترس از مسخره شدن در مدرسه است؟ آيا كودك مي ترسد كه در درسي نمره نياورده؟ و .... بنابراين، كليه احتمالات بايستي در نظر گرفته شود و هر يك جداگانه آزمايش گردد، چرا كه هر يك از اين مشكلات راه حل مخصوص به خود را مي طلبد و حتي ممكن است لازم شود در اين خصوص از آموزگار، مربي و ساير مسوولان مدرسه و مهد كودك نيز، كمك خواست. در صورتي كه بتوانيد كودك خود را با ديگري آشنا كنيد كه در سرويس يا راه مدرسه با او همراه و هم مسير باشد، يا در زنگ هاي تفريح همبازي او شود و بين آنها رابطه اي دوستانه ايجاد كنيد، كمك بزرگي به رفع مشكل فرزندتان نموده ايد.
2 – در صورتيكه ترس مربوط به ترك كردن خانه باشد، بايد مطمئن شويم كه كودك دچار اضطراب جدايي شده است، يا خير، تحقيق كنيد كه آيا كودك اين واقعيت را درك مي كند كه حتي در صورت جدا شدن از شما و ترك منزل، شما آنجا باقي خواهيد ماند و هنگامي كه به منزل بازگشت، هنوز در خانه هستيد.
3 – هر روز راجع به وقايع آنروز در مدرسه با كودك خود صحبت كنيد. علي الخصوص اين گفتگو را دربارة مسايل و تجربيات جالب مدرسه رفتن ادامه دهيد و از خاطرات شيرين مدرسه رفتن خود و ساير نزديكانش برايش بگوئيد. اين كار هم شيريني هاي مدرسه رفتن را برايش بارزتر مي سازد و هم به شما كمك مي كند به آنچه كه در مدرسه رخ مي دهد آگاه شويد و ريشه مشكلات را صحيح تر بررسي نمائيد.
ترس از حيوانات
ترس از حيوانات، تقريباً در تمامي كودكان وجود دارد و با افزايش سن آنها كاهش مي يابد. رويكردهاي بسياري جهت كاهش ترس كودكان از حيوانات وجود دارد:
هرگز ترس خود را به كودكانتان انتقال ندهيد. كودكان ترسشان را از شما فرا مي گيرند.
طرز رفتار صحيح با حيوانات را ياد بگيريد و به كودكانتان آموزش دهيد.
ترس كودك را برايش معين كنيد. مثلاً به او بگوئيد گر به چنگ مي زند و خطرناك است ولي اگر به او كاري نداشته باشيم، هيچ آزاري نمي رساند. اگر تمايل به نگهداري حيوانات در منزل داريد حتماً به اين نكته توجه نمائيد.
حيواني انتخاب كنيد كه از نظر جثه از كودكتان كوچكتر باشد. حتي مي توانيد انتخابتان را طوري صورت دهيد كه هر دو با هم بزرگ شوند. در هيچ شرايطي اجازه ندهيد كه كودك با حيوان بدرفتاري كند يا به او آزار برساند. اين امر علاوه بر اينكه موجب شكل گيري روحيه خشونت و آزارگري در كودك مي شود، ممكن است حيوان را مجبور به واكنش كند كه يا آسيب زا است و يا باعث افزايش ترس كودك از حيوان مي گردد.
در مورد حيواناتي كه امكان دارد گاز بگيرند يا نوك بزنند، اجازه ندهيد كودك با دست به او غذا دهد.
طرز رفتار صحيح و مهربانانه با حيوان را به كودك آموزش دهيد.
ترس از دندانپزشك
بسياري از افراد از زمان كودكي از مراجعه به دندانپزشك هراس داشته اند و اين ترس تا بزرگسالي حل نشده باقي مي ماند. آنچه مسلم است همگي ما بالاخره روزي مجبوريم به دندانپزشكي مراجعه كنيم، بنابراين ضروري است كه ترس از دندانپزشكي در همان كودكي حل شود. ترس معمولاً زماني در كودك شكل مي گيرد كه احساس كند هيچ كنترلي، بر موقعيتي كه در آن قرار گرفته است، ندارد. دندانپزشكي هم چنين موقعيتي است. اما از آنجا كه معمولاًٌ نياز نيست كه كودكان دايماً به دندانپزشك مراجعه نمايند. مي توان با تدبير به راحتي چنين ترسي را از بين برد و يا حداقل از ميزان آن كاست. دندانپزشك كودك خود را دقت انتخاب كنيد در صورت امكان سعي نمائيد از دندانپزشك متخصص كودكان يا از دندانپزشك هايي كه طرز صحيح برخورد با كودكان را مي دانند و با حوصله با آنان رفتار مي كنند كمك بخواهيد. استفاده از دندانپزشك خانم مي تواند سودمند باشد.
مراجعه اوليه به دندانپزشك را در سنين پائين تر شروع كنيد و اين كار را در ابتدا براي چك كردن ساده (و نه درمان) انجام دهيد تا كودك با محيط دندانپزشكي در زمان خردسالي و آنهم در شرايطي كه نياز به تحمل درد يا انجام درمانهاي دندانپزشكي نيست مواجه شود و به آن خو بگيرد. چرا كه اولين برخوردها بسيار تعيين كننده هستند.
بهداشت دهان و دندان را به كودك آموزش دهيد، اما هرگز به او نگوئيد اگر بهداشت دهانش را رعايت نكند، دندانهايش پوسيده مي شود و مجبور است به دندانپزشكي برود. چون چنين رويكردي باعث ايجاد تصوري منفي و تنبيهي از دندانپزشكي در ذهن كودك مي گردد.
باز هم مواظب باشيد ترس خودتان از دندانپزشكي را به كودك انتقال ندهيد.
ترس از مرگ
معمولاً كودكان درباره مرگ كنجكاوند. اين كنجكاوي و درگيري ذهني كودك با مرگ تا زماني بهنجار و طبيعي است كه شكل وسواس گونه به خود نگيرد. به اين معني كه كودك همواره دچار نگراني و دلواپسي راجع به مرگ ناگهاني والدين يا اطرافيان خود باشد. معمولاً پس از تجربه مرگ در اطراف كودك، چنين افكاري به سراغ او مي آيند. اين مسئله حتي با مشاهده مرگ در حيوانات خانگي و يا مرگ شخصيت هاي اصلي برنامه هاي تلويزيوني كه كودك با آنها ارتباط برقرار كرده است نيز، ممكن است پيش آيد.
در چنين شرايطي چه بايد كرد؟
راجع به مفهوم مرگ با فرزندتان گفتگو كنيد و صحبت هاي او را نيز بشنويد و به سوالاتش پاسخ دهيد. اما اين كار را فقط در شرايطي انجام دهيد كه او كاملاً احساس ايمني مي كند و هيچ نشانه اي دال بر نگراني و دلواپسي در او ملاحظه نمي گردد. در واقع اين صحبت ها در مواقع بحراني يا در شرايطي كه مرگ اطرافيان تازه رخ داده است نبايستي انجام شود.
زماني كه يكي از نزديكان در اثر مرگ طبيعي، بيماري و يا حوادث از بين مي رود، حقيقت را به كودكتان بگوئيد. همين ناآگاهي كودك است كه موجبات ترس هاي او را فراهم مي سازد. او بايد علل واقعي مرگ را بشناسد.
در صورتي كه بر اثر اتفاقي، كودك خود را در مرگ ديگري مقصر مي داند به او اطمينان خاطر بدهيد كه چنين نيست. گاهي اتفاق مي افتد كه كودك از فردي ناراحت است و با خود آرزوي مرگ وي را مي كند، اگر اتفاقاً آن فرد از دنيا رفت، كودك خود را مسئول مرگ وي مي پندارد. به او اطمينان ببخشيد كه چنين نيست.
بسياري از متخصصان اعتقاد دارند كه كودك بايد پس از 5 سالگي و فقط در صورتيكه خودش علاقمند باشد در مراسم سوگواري شركت كند. والدين بايستي چنين موقعيت هايي را با تعبير «خداحافظي گفتن با متوفي» توصيف نمايند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید