افسانهاي ميگويد تا زماني كه عشق وجود دارد همهچيز عالي است. عشق اساس زندگي و بر همهچيز پيروز است. اگر عشق باشد هيچ مشكل و تعارضي در زندگي مشترك پيدا نخواهد شد و در حقيقت عشق و تعارض ناسازگار با همديگر هستند. ولي بايد دانست كه وجود تعارض اساس زندگي مشترك است و يكي از مهارتهاي مهم زوجهاي جوان شناختن، اداره كردن و حل تفاوتها و تعارضات آنهاست. مهارت كنترل و حل تفاوتها براي يك ازدواج سالم ضروري است. آنچه كه براي زندگي مشترك خطرناك است، نزاع و درگيري است كه به شكل اهانت به همسر، تهديد، استثمار، كينهتوزي و پرخاشگري نمود مييابد و اين نزاع و درگيري باعث از بين رفتن زندگي ميشود.
به ياد داشته باشيد هميشه همسرتان را مانند دوست صميمي خود بدانيد و به جاي آن كه با عصبانيت از او ايراد بگيريد ضمن تمركز روي حل مسئله از احساس پيروزي بر همسر و يا تحقير او اجتناب نماييد. حل تعارضات به شكل احترامآميز و نه با نزاع و بيان احساسات و نگرانيها مثمرثمر خواهد بود. همواره بايد سعي ما بر آن باشد تا تعارضات را به شيوه «برد ـ برد» حل نمود و يا حداقل به طريقي كه هركدام از زوجين با آن موافق باشند عمل كرد.
بعضي از زوجين با سادهانگاري از شيوههاي اجتناب از تعارضات استفاده ميكنند و از مشكل و تعارض چشمپوشي ميكنند تا آن تعارض از بين برود. مشكل اجتناب و ناديده گرفتن تعارضات موجود در زندگي مشترك آن است كه در زندگي مشترك در واقع تفاوتها و تعارضات همواره وجود دارند و سازش زياد با مسائل مانع پيشرفت ميگردد. تفاوتها هميشه و همه جا وجود دارند بنابراين بهتر است مشكلات را به صورت پيشگيرانه و در مراحل اوليه و قبل از آن كه به صورت حاد و با خشم و رفتارهاي منفي نمود پيدا كنند، حل كرد.
در بعضي زوجين ممكن است يكي از طرفين وجود مشكل را انكار نموده و از اين كه مشكل را بپذيرد طفره رود. در اين حالت مشكلات انكار شده و به بدتر شدن اوضاع ميانجامد چرا كه به حساب عدم صداقت و نقش بازي كردن در روابط بين زوجين گذاشته ميشود.
وقتي بين زن و شوهر اختلافي پيش مي آيد، به نتايج خاصي مي انجامد. سه نتيجه احتمالي تعارض به شرح زير است:
1- ناپديد شدن: موضوعي که موجب تعارض و اختلاف شده است، با گذشت زمان از بين مي رود.
2-بن بست: شرکاي زندگي در موضوع مورد اختلاف (گير) مي کنند و هيچ گونه اقدامي انجام نمي دهند. اين وضعيت ممکن است شامل توافقي سطحي و گذرا يا بي تفاوتي همراه با خصومتي پنهان باشد که در هر دو حالت به زودي به جر و بحثي ديگر منجر مي گردد.
3-حل و فصل: زن و شوهر براي خاتمه دادن به تعارض دست به کار مي شوند.
چگونه تعارضهايمان را حل كنيم
براي آن كه بدانيم چگونه بايد تعارضات را حل كنيم ابتدا بايد بدانيم تعارضاتي كه در زندگي وجود دارند شامل مباحث جزئي يا بحثهاي جديتر است. در بحثهاي جزئي از شيوه ارتباطي شنونده ـ گوينده استفاده كنيد. هر يك از زوجين احساسات و افكارش را بيان كند. به همسرتان توهين نكنيد، منظورتان را رك و راست بيان نماييد. هيچگاه همسرتان را استثمار و يا تحقير ننموده و از موضع قدرت با او برخورد نكنيد. مطمئن شويد كه همسرتان صحبت خود را بيان ميكند و احساسات او را تأييد كنيد. تأييد كردن احساسات به معناي موافقت شما با انتقاد و شكايت و پذيرفتن راهحل نيست. به عنوان مثال ممكن است شما با شيوه حل مشكلات مخالف باشيد، اما در عين حال بيان ميكنيد كه حل مشكل چقدر براي شما مهم است. در بيان پيشنهادات مطمئن شويد كه وقت كافي براي بررسي راهحلها صرف كردهايد و سادهترين راهحل را نپذيرفتهايد. همسرتان را تهديد و يا مجبور نكنيد. مطمئن شويد كه راهحل براي هيچ يك از زوجين مضر نيست. هر مشكل بايد براساس شايستگيها بررسي شود. توجه كنيد كه بايد با تفاوتها كنار آمد، نه اين كه آنها را فراموش كرد و يا دائماً با آنها درگير شد. در ازدواج سالم بايد بين پذيرفتن خود و پذيرفتن همسر تعادل برقرار گردد.
روش طرح مسئله يک فرايند مشارکتي است و به شما براي رسيدن به رضايت بخش ترين راه حل کمک مي کند. اين روش 6 مرحله دارد:
مرحله 1: اين مرحله هميشه حساس ترين مرحله (و اغلب وقت گيرترين آنها) در حل مسئله است. درک روشن نيازهاي يکديگر براي حرکت به سوي راه حلي که ارضاء کننده آن نيازها باشد اساسي است. در اين مرحله تمام توجه بايد فقط معطوف به نيازها باشد به دليل اين که همه ما عادت کرده ايم به جاي بيان نيازهايمان، راه حل آنها را عنوان کنيم . پس وقت کافي براي تشخيص دقيق مشکل بگذاريد. توجه به اين نکته نيز مهم است که اغلب در بيان صادقانه احساسات، روشن مي شود که بين شما و طرف مقابل، بيش از يک اختلاف وجود دارد و شايد لازم باشد به هر يک از آنها گوش دهيد؛ و ببينيد کدام يک، از اولويت بيشتري برخوردارند و يکي يکي روي آنها کار کنيد.
سعي نکنيد يک راه حل را تشويق يا تحميل کنيد و يا آن که ديگري را به پذيرفتن راه حلي که دوست ندارد تشويق نکنيد زيرا اگر هر دو طرف راه حلي را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعداً به آن عمل نکنند.
مرحله 2: به وجود آوردن راه حل هاي ممکن (تفکر سريع خلاقانه): اين قسمت حل مسئله، بخش خلاقانه آن است. مرحله اي که هر دوي شما مي گوييد: «بيا عقل هايمان را روي هم بگذاريم و يک راه-حل سازنده پيدا کنيم» اغلب رسيدن فوري به يک راه حل آسان نيست، در عين حال راه حل هاي اوليه با اين که خودشان قابل قبول نيستند باعث انگيزش افکاري مي شوند که راه را به سوي نظرات بهتري مي¬گشايد . از قضاوت يا انتقاد، از راه حل هاي يکديگر بپرهيزيد.
مرحله3: ارزشيابي راه حل ها حالا هر دوي شما مي خواهيد به ارزيابي راه حل ها بپردازيد. راه حل هاي ارائه شده چه چيزهايي هستند؟ آيا آنها براي هر دو عادلانه اند؟ آيا يک راه حل به نظر کاراتر از راه حل ديگر مي آيد؟ آيا دليلي هست که نشان دهد کارايي لازم را ندارد؟ آيا عمل کردن به آن بيش از حد مشکل خواهد بود؟اگر در اين مرحله راه حل ها را به خوبي بررسي نکنيد، در پايان يا با يک راه حل ضعيف روبه رو خواهيد شد و يا با راه حلي که نهايتاً با جديت به آن عمل نخواهيد کرد.
مرحله 4: تصميم گيري روي يک راه حل قابل قبول براي هر دو طرف در اين مرحله است. سعي نکنيد يک راه حل را تشويق يا تحميل کنيد و يا آن که ديگري را به پذيرفتن راه حلي که دوست ندارد تشويق نکنيد زيرا اگر هر دو طرف راه حلي را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعداً به آن عمل نکنند. بعد از اين کار مي توانيد آن را بنويسيد تا مطمئن شويد در آينده در مورد تصميمي که هر دو بر آن توافق کرديد سوء تفاهمي پيش نمي آيد.
مرحله 5: عمل بر اساس راه حل چون رسيدن به راه حل يک چيز است و عمل کردن به آن چيز ديگري است. مشخص کنيد چه کسي بايد تا چه وقت چه کاري را انجام دهد. از تحت فشار قرار دادن طرف مقابل بپرهيزيد. و اگر با گذشت زمان، طرف ديگر به سهم خود،عمل نکند لازم است شما با پيامي مثل تو به توافق خودت عمل نکرديطرف مقابلتان را متوجه اين نکته کنيد که شما از او انتظار داشته ايد مسئول باشد.
مرحله 6: کنترل نتايج راه حل . حالا زمان آن فرارسيده که اثر بخشي راه حل خود را با اين سوال مورد ارزشيابي قرار دهيد: آيا اين راه حل به نيازهاي هر دوي ما پاسخ مي دهد؟ از آن جايي که مسائل و مشکلاتي که مردم با آن روبه رو مي شوند تحت تاثير عوامل غير قابل پيش بيني و پيچيده زيادي است، ممکن است اين روش حل مسئله، هميشه مطلوب ترين نتيجه را به وجود نياورد. و ممکن است با رسيدن به يک هدف، هدف ديگري که از اولي مهم¬تر بوده به خطر بيافتد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید