ثبات و پايداري زندگي مشترک متکي به رعايت اصول و قوانيني است که زن و شوهر بايد به آن توجه و عمل کنند و البته يکي از اين اصول، توجه به رابطه زناشويي است...
اين رابطه اگر لذت بخش، مستمر، منظم و رضايت بخش باشد، نقش بسزايي در قوام و دوام زندگي مشترک خواهد داشت اما ارتقاي کيفيت اين رابطه نيز مانند هر مهارت ديگري نيازمند آموزش، تمرين و آگاهي است.
بسياري از زوجين با وجود علاقه زيادي که به هم دارند درباره پاره اي از موضوعات مرتبط به زناشويي، اختلاف ها و حتي تعارض هايي با همسر خود دارند اما از بيم بدتر شدن اوضاع و ناراحت شدن همسرشان اصلا چيزي به زبان نمي آورند و ناخودآگاه همين نارضايتي را به انحاي مختلف در رفتار و کردار و گفتار خود که ظاهرا نامرتبط با مسايل جنسي است، نشان مي دهند و به اختلافات خود دامن مي زنند؛ بدون اينکه همسرشان ريشه اين رفتارها را بداند. اينکه زن و شوهر چگونه بايد انتقاد هاي جنسي را که از دشوار ترين نوع انتقادها محسوب مي شود مطرح کنند، موضوعي است به آن مي پردازيم.
قبل از آن كه چيزي به همسرتان بگوييد كه بوي انتقاد داشته باشد، به سوالات اساسي زير پاسخ دهيد:
به چه دليل انتقاد ميكنم؟ اگر دليل خوب و سازندهاي نداريد. پس چيزي نگوييد. آيا بهترين زمان و بهترين مكان اينجاست؟ اگر نه، از خود بپرسيد، چه وقت و در كجا ميتوانم اين نكات را مطرح كنم كه روابط زناشويي ما را بهتر كند؟
با همسرتان صادق باشيد:
زن و شوهر بايد کاملا از علاقه به يکديگر مطمئن باشند و براي هر دو ثابت شده باشد که صادقانه و با همه وجود به زندگي مشترک خود پايبندند و براي حفظ و تحکيم آن تلاش مي کنند. تنها در اين صورت است که مي توان مطمئن بود دريافت کننده انتقاد هاي جنسي، همان پيامي را دريافت خواهد کرد که ارسال کننده پيام، مد نظرش بوده است؛ يعني تلاش براي تفاهم بيشتر. همچنين زن و شوهر نبايد از بيان انتقاد جنسي خود هدفي جز بهبود روابط زناشويي داشته باشند. نبايد انتقاد جنسي به ابزاري براي انتقام جويي يا سلطه طلبي يا باج گيري از همسر مبدل شود.
از انتقاد هاي کلي و مبهم بپرهيزيد:
بيان جمله هايي از اين قبيل که «روابط ما کسالت بار شده» يا «من ناراضي ام» خيلي کلي است و طبيعتا مناسب نيست. زوجين بايد براي يکديگر بسيار ريز و جزيي، مصداق مشکل يا موردي را که ناراحت کننده است، بيان کنند؛ چون تنها در اين صورت است که طرف مقابل متوجه مي شود احيانا چه چيزي را بايد تغيير بدهد يا اصلاح کند.
گاهي اوقات به جاي استفاده از کلام انتقادي بهتر است عملا و به صورت رفتاري، آنچه را که مي خواهيد ابراز کنيد
از انتقادهاي نامعقول بپرهيزيد:
انتقاد بر پايه شنيده ها، باورها و تصورات، فيلم هاي مستهجن، ماهواره يا ادعاهاي سودجويان نيز بي پايه و بي نتيجه است. زوجين بايد بر پايه شناخت از توانايي ها و استعداد هاي يکديگر از هم توقع داشته باشند زيرا تنها در اين صورت است که مي توانند از زندگي زناشويي احساس رضايت واقعي داشته باشند
از ظاهر يکديگر انتقاد نکنيد:
از طرح انتقاد درباره اندام تناسلي و نظاير اينها بپرهيزيد زيرا همسرتان ممکن است با جراحي هايي دشوار و پياپي و پرعارضه هم نتواند به تغييرات دلخواه و مورد نظر شما دست يابد.
از انتقاد هاي آمرانه و شروع جملات با ضمير دوم شخص مفرد بپرهيزيد:
بيان جملاتي نظير اينکه «تو بايد بفهمي که .... رفتارهاي تو وقتي که....» فقط به تشديد اختلافات دامن مي زند. به جاي اين گونه جملات، بهتر است از عباراتي که پيام دلنشين تري دارند استفاده کنيد: «من احساس آرامش و رضايت بيشتري دارم وقتي که ...» و نظاير آن.
از انتقاد هاي تحقيرکننده و تهديدکننده پرهيز کنيد:
جملاتي" مانندزندگي ما به آخر خط رسيده... تو ديگه تغيير نمي کني... ديگه ادامه اين زندگي معنا نداره... تو اصلا زن نيستي و نظاير آن " فقط به خراب کردن مسيرهاي احتمالي و باقيمانده تفاهم و بهبود روابط زناشويي مي انجامد و هيچ سود ديگري ندارد.
از انتقاد در زمان و مکان نامناسب بپرهيزيد:
وقتي دلخوري و اختلاف وجود دارد يا زماني که همسرتان اصلا انتظار شنيدن جملات سرد را ندارد يا در حين يک رابطه زناشويي، طرح انتقاد مي تواند بسيار مخرب باشد و نتايج معکوسي به بار آورد..
از مقايسه بپرهيزيد:
هرگز همسرتان را با زنان و مردان ديگر مقايسه نکنيد. اين کار جز کاهش اعتمادبه نفس او و لجاجت و سوءظن او به شما ثمره ديگري نخواهد داشت. زوجين بايد با شناخت کامل از يکديگر درباره آنچه که به آن تمايل دارند با هم صحبت کنند. و بالاخره نکته آخر اينکه گاهي اوقات به جاي استفاده از کلام انتقادي بهتر است عملا و به صورت رفتاري، آنچه را که مي خواهيد ابراز کنيد و از اين طريق به بهبود روابط زناشويي تان کمک کنيد.
چگونه انتقاد زناشويي را بپذيريم؟
وقتي همسرتان از شما انتقاد ميكند، واكنش خود را كنترل كنيد، براي آن كه درجه اعتبار آن انتقاد را بسنجيد، ابتدا ببينيد كه آيا منظور او را به خوبي درک كردهايد و آيا پيام آن را تشخيص ميدهيد؟ و به اين منظور، همه ذكاوت و درک خود را به كار اندازيد. از همسرتان بپرسيد كه منظورش از گفتن آن حرفها يا انجام آن كارها چه بوده است. هيچ وقت فرض نكنيد كه منظور او را ميدانيد، در صورت لزوم، دريافت خود را از انتقاد مطرح شده تكرار كنيد.
پيش از آن كه شتابزده در مورد مفهوم انتقاد نتيجهگيري كنيد، آن را تفسير كنيد، مقصود اصلي همسرتان از بيان انتقاد را با چنين جملاتي بپرسيد: «در اين مورد بيشتر برايم توضيح بده.» يا «ميتواني موضوع را بيشتر باز كني؟» يا «دلم ميخواست ميدانستم اين انتقاد چه احساسي در تو ايجاد ميكند.» اگر انتقاد حالت كلي دارد، مثل ـ «روابط زناشويي دارد كسل كننده ميشود» ـ از او بخواهيد كه بگويد از چه چيز مشخصي شكايت دارد، و پيشنهادش براي تغيير چيست؟
به همسرتان پيشنهاد كنيد كه نياز و خواستههايش را به طور مشخص بيان كند، براي اين كه انتقادي را به شكل سازنده بپذيريد، بايد انگيزه همسرتان را از گفتن آن انتقاد بدانيد. هر قدر هم كه رنجيده باشيد و يا در آن لحظه حالت دفاع به خود گرفته باشيد، فراموش نكنيد كه بايد هر چه زودتر علت انتقاد را پيدا كنيد. باز هم بايد سوالاتي مطرح كنيد:
- «آيا اين حرف را براي اين گفتي كه مرا ناراحت كني؟ يا براي اين كه خودت ناراحت بودي؟»
ـ «آيا انتقاد تو واكنشي بود به حرفي كه من زدم، يا كاري كه كردم باعث شد، ناراحت شوي و احساس سرخوردگي كني؟
ـ «آيا اين انتقاد را مدتهاست در سرت ميپروراني؟ اگر اين طور است چرا حالا آن را بروز دادي. چه اتفاقي افتاد كه سبب شد آن را بگويي؟»
ـ «فكر ميكني انجام چيزي كه از آن انتقاد ميكني، واقعاً در كنترل من است، و موردي است كه ميتوانم تغييرش دهم، چطور؟».
سعي كنيد، انتقاد كننده را به جستجوي انگيزههاي ناخودآگاه خويش ترغيب كنيد.
كلام آخر اين كه، زوجهايي كه قادرند مهمترين نيازها و احساسات زناشويي خود را با يكديگر در ميان گذارند ـ كه خواه و ناخواه مشمول انتقاد نيز ميشود ـ به گفتهي خودشان آنهايي هستند كه روابط خوبي با يكديگر دارند. هلن كاپلان مشاور مسايل زناشويي ميگويد، «سعي در برقرار كردن روابط زناشويي دلپذير، بدون ايجاد يك رابطهي كلامي موفقيتآميز، مانند سعي در ياد گرفتن تيراندازي با چشم بسته است.» با گفت و گو كردن، روابط زناشويي به سطح بالاتري ارتقا مييابد.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید