مشترک شدن در همهچیز در دوران عقد و پس از آن، جذاب به نظر میرسد. زوجها از داشتن اتاق ، سلیقه ها، دوستان، سرگرمیها و تفریحهای یکسان و حتی تکیهکلامهای مشابه لذت میبرند اما همین موضوع به مرور باعث کاهش احساس عشق و علاقه و حتی از دست دادن هویت طرفین میشود...
به مرور زمان، «ما» جای «من» را میگیرد و خستگی و یکنواختی جایگزین لذت و شور زندگی میشود. این مساله حتی در روش زوجدرمانی به اثبات رسیده است. وقتی دو نفر خود را در همسر بودن خلاصه میکنند، دیگر نمیتوانند مانند قبل احساساتشان را بروز دهند و به تدریج به نقطهای میرسند که در رابطه با خود و همسرشان دچار مشکل میشوند.
سوالهایی نظیر «آیا همسرم جلوی پیشرفت من را گرفته است؟»، «او مرا در زندگی نادیده میگیرد؟» و... ناشی از یکی شدنهای افراطی و قربانی کردن «من» است. سوالهایی که درنهایت رابطه را فنا میکند.
برخی روشها به زوجها کمک میکنند در عین با هم بودن به خودشان فرصت دهند نفسی تازه کنند. این روش ها را از همین حالا یاد بگیرید تا با توقعات نابجا وارد زندگی مشترک نشوید و آینده خود و نامزدتان را از یک رابطه کسل کننده در امان دارید.
زن و مرد حتی وقتی ازدواج میکنند 2 نفر با 2 سلیقه متفاوت هستند و هر دو باید به تفاوتهای هم احترام بگذارند. در واقع آنچه باعث جذب 2 نفر به هم میشود، همین تفاوتهاست؛ تفاوتهایی که در طول زمان به دست فراموشی سپرده می شود
2 نفر باشید
این باور اشتباه است که اگر زندگی مشترکی را آغاز کردهایم، باید یک چیز را دوست داشته باشیم، سلایقمان یکی باشد و افکار هم را بپذیریم. بیان جملههایی نظیر «اگر آنچه من میخواهم نمیپسندی، یعنی دوستم نداری» اشتباه است.
زن و مرد حتی وقتی ازدواج میکنند 2 نفر با 2 سلیقه متفاوت هستند و هر دو باید به تفاوتهای هم احترام بگذارند. در واقع آنچه باعث جذب 2 نفر به هم میشود، همین تفاوتهاست؛ تفاوتهایی که در طول زمان به دست فراموشی سپرده و باعث خستهشدن 2 نفر از هم میشود و عشق را از بین میبرد.
خود را فدا نکنید
فراموش کردن و کنار گذاشتن علایق، دوستان و سرگرمیهای شخصی به بهانه ازدواج و آغاز یک زندگی مشترک، برخلاف تصور، عشق و محبت را بین زوجها افزایش نمیدهد بلکه بهتدریج باعث بروز بحث و جدل و حتی جدایی بین آنها خواهدشد.
خود را فدای دیگری کردن، فقط ظاهری فریبنده دارد اما به زودی روابط صمیمانه همسران را مسموم میکند. اینکه یکی از طرفین فضایی ایجاد کند که خوشایند طرف مقابل باشد، ابتدا بسیار خوب و عاشقانه به نظر میرسد اما به مرور فرد از زندانیشدن در سلایق دیگری خسته خواهد شد و ناگهان آشفته میشود.
گاهی باید دور باشید
شاید در دوران نامزدی و عقد بیشترین انگیزه و تمایل را برای با هم بودن داشته باشید. ساعت ها با هم بیرون از خانه بودن، مهمانی های پی در پی رفتن و تلفن هایی که روز و شب نمی شناسند، ویژگی های جالب دوران نامزدی برای خیلی از زوج های جوان است. اما باید بدانید این رفتارها در دراز مدت دردسرساز می شوند.
هر کس برای خود قلمرویی دارد که مخصوص اوست و حق دارد که بعد از ازدواج هم این قلمرو شخصی را حفظ کند. فضاهایی برای تنها بودن، تنها فکر کردن بدون این که سین جیم شود و فضایی برای بازگشت به خوشی های تک نفره اش. اهداف شخصی ما هم به همین فضاها برمی گردد.
اما گاهی 2 نفری که با هم ازدواج میکنند، نسبت به هم احساس مالکیت دارند و به خودشان حق میدهند که در مورد هر چیز مربوط به او تصمیم بگیرند و این به معنی از دست دادن حریم خصوصی است.
اجازه بدهید ساعتها یا روزها بین شما فاصله باشد. دیوار جداکننده عشق و مالکیت بسیار نازک است. آنچه بین شماست، باید احساس عشق باشد، نه تملک. اگر احساس میکنید جدایی همسرتان از شما برای چند ساعت اشکالی ندارد پس با آزاد بودن او مشکلی ندارید و عشق شما واقعی است اما اگر میخواهید او را پیش خود نگه دارید تا مبادا از شما غافل شود، احساس مالکیت میکنید. زندگی مشترکی بادوام میماند که زن و شوهر در آن به هم عشق بورزند نه اینکه دیگری را در تصرف خود بگیرند.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید