زماني كه همديگر را در حياط دانشگاه ديدند، هيچ وقت فكر نميكردند در يك مراسم جمعي، با ديگر همكلاسيهايشان، بر سر سفره عقد بنشينند و پيمان زناشويي ببندند. ازدواجهاي دانشجويي چند سالي است كه براي تبليغ سادهزيستي و ترويج فرهنگ ازدواج در دانشگاههاي آزاد و دولتي رواج يافته است. اما آيا ميتوان گفت برگزاري اينگونه جشنها به ترغيب جوانان به امر ازدواج، عليرغم تمامي مشكلات موجود ميانجامد؟ در اين گزارش، در پي پاسخ به برخي سؤالات از نگاه دانشجويان بودهايم.
محمود اميري، دانشجوي سال آخر دانشگاه تهران، هدف از برگزاري مراسم ازدواج دانشجويي را تبليغ سادهزيستي ميداند و ميگويد: «دانشگاه زمينه مشاوره را براي دانشجويان ايجاد كرده و اين مركز ميتواند به دانشجويان در شناخت يكديگر و ازدواج به آنها كمك كند. ما سعي كرديم كلاسهاي مشاورهاي براي آموزش پيش از ازدواج آنها در نظر بگيريم تا به دانشجويان كمك كند با مشكلات مواجهه بهتري داشته باشند.»
صرف خوش گذراني در کنار يکديگر خوشبختي آينده را تضمين نمي کند و بايد به جاي استفاده از چشم سر، چشم عقل را بيشتر به کار اندازيم.
از سوي ديگر، فاطمه گودرزي، از فعالان دفتر نهاد در دانشگاهها و دانشجوي رشته روانشناسي، در خصوص سختگيريهايي كه در مورد روابط دختر و پسر در محيط دانشگاه صورت ميگيرد و موجب ميشود تا به ازدواج ختم نشود تصريح ميكند: «سختگيريهايي كه در اين زمينه ميشود براي خود دانشجوست. چه بسا افراد سودجويي باشند كه بخواهند از فضا سوء استفاده كنند. اين سختگيريها موجب ميشود كه آنها نتوانند از اين موقعيتها استفاده نامطلوب كنند. در عين حال، از طريق مركز مشاوره فضاي سالمي وجود دارد تا دختر و پسر بتوانند همديگر را بشناسند و از اين طريق با خانوادههاي يكديگر ارتباط برقرار كنند.»
از امير صداقت كه از فعالان برگزاري جشنهاي ازدواج دانشجويي در دفتر نهاد است، در خصوص برگزاري جشن ديگري در خانواده زوجين ميپرسيم. ميگويد: «طبق بخشنامه، كساني بايد در اين مراسم شركت كنند كه جشن ازدواج ديگري نگرفته باشند و با توجه به اين موضوع، قاعدتاً نبايد جشن ديگري بگيرند. به هر حال، ما از درون خانوادهها خبر نداريم.»
مينا رحيمي، 22 ساله و دانشجوي سال آخر رشته علوم اجتماعي دانشگاه آزاد واحد تهران شمال، هدف خود را از شركت در اين جشن دريافت هديههايي كه براي زوجهاي دانشجويي در نظر گرفته شده است ذكر ميكند و ميگويد:« يك سكه را حتماً ميدهند. در مورد هداياي ديگر هم صحبتهايي كردهاند، اما هنوز قطعي اعلام نشده.» اين دختر جوان در مورد برگزاري جشن ديگري در خانواده ميگويد: «حتماً اين كار را ميكنم، ولي من دوست داشتم اين نوع را هم تجربه كنم. اما اگر فردي وضعيت اقتصادي مناسبي نداشته باشد، ميتواند با كمي اغماض به همين جشن اكتفا كند.»
موسوي اولين و مهمترين مشكل جوانان دانشجويي را كه در آستانه ازدواجند، كار ميداند و خاطرنشان ميكند: «نداشتن امكانات زندگي نتيجه نداشتن كار و شغل است كه موجب مشكلات بسياري در زندگي جوانان ميشود.»سميرا در مورد ازدواجهاي دانشجويي ميگويد: «ازدواجهاي دانشجويي ميتوانند ازدواجهاي موفقي باشند، به شرطي كه منطق خاصي بر آن حاكم باشد، نه مجموعهاي از پيشفرضهاي بيهوده. در بسياري از موارد، طرفين با فرهنگها و باورهاي خود جرياني را شروع ميكنند و بعد از مدتي ميفهمند اشتباه كردهاند و نه زن ميتواند خودش را با همسرش انطباق دهد، نه مرد حاضر است براي بهبود اوضاع تلاش كند. بعضيها فكر ميكنند در دانشگاه حتماً بايد نيمه ديگرشان را پيدا كنند و براي خوشبختي، اينكه از يك رشته يا يك دانشگاه باشند كافي است. آنها حتي حاضر نيستند وقتي به شهرهاي خودشان برميگردند، به فرد ديگري كه دانشجو يا همدانشگاهيشان نيست فكر كنند.»
حميدرضا سعيدنيا، معاون دانشجويي دانشگاه آزاد، با اينكه اين مراسم را نمادين ميداند معتقد است هدف از برگزاري اينگونه جشنها براي تبريك به زوجهاي دانشجوست و در خصوص امتياز ازدواج دانشجويي معتقد است: «تجربه حضور در دانشگاه اين را ميگويد كه وقتي دو نفر در دانشگاه همديگر را ميبينند و با رفتارهاي يكديگر آشنا ميشوند، بهتر مسائل را درك ميكنند و شايد نسبت به انواع ديگر ازدواج بهتر باشد.» اوميگويد: « ما تشكلهاي دانشجويي داريم و آنها ميتوانند در آنجا به ابراز عقيده در مورد مسائل گوناگون بپردازند، فعاليتهاي فوق برنامه انجام دهند و همديگر را بشناسند.»
با اين حال، هنوز پرسشهاي فراوان بيپاسخ و مبهمي درباره تأثيرات مثبت و منفي اينگونه ازدواجها و چگونگي برگزاري جشنهاي دانشجويي وجود دارد كه مسئولان و كارشناسان فرهنگي بايد به آنها پاسخ بدهند؛ پرسشهايي كه همواره ساده و سطحي از آن عبور كردهايم.
خطر
حالا برگزاري جشن هاي ازدواج داشجويي خوب باشد يا بد ، اما آيا آنچه در اين ميان اتفاق مي افتد چقدر با ملاک هاي صحيح و آگاهانه همسر گزيني انجام مي شود ؟ جواناني که در محيط دانشگاه تنها از روي ظواهر و در نگاه اول شيفته هم مي شوند و براين اساس ارتباط برقرار مي کنند و پس از مدتي تنها به صرف جذابيتي که جنس مخالف براي آنها دارد و تنها بر پايه احساسات ، دلبسته يکديگر مي شوند، آيا مي توانند شناختي منطقي داشته باشند و انتخابي آگاهانه و ماندگار نمايند؟
به جاست که در اين زمينه دانا تر باشيم و با ارائه اطلاعات به جوانان در زمينه چگونه علاقمند شدن و چه زماني عاشق شدن ، آنان را از غرق شدن در دام انتخاب هاي احساسي و اشتباه نجات دهيم و به آنان ياد دهيم که صرف خوش گذراني در کنار يکديگر خوشبختي آينده را تضمين نمي کند و بايد به جاي استفاده از چشم سر، چشم عقل را بيشتر به کار اندازيم و واقع بين باشيم.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید