ضرورت در نظر گرفتن ملاكها و معيارها در انتخاب همسر
جامعهي مترقي و متعالي آن نيست كه از جمعيت فراوان و يا منابع سرشار برخوردار باشد، بلكه جامعه مطلوب و خوب جامعه اي است كه در آن خانواده هاي متعادل و مستحكم وجود داشته باشد.
ضرورت در نظر گرفتن ملاكها و معيارها در انتخاب همسر
واضح است كه وقتي جامعه اي از خانواده هاي استوار و متعادل برخوردار باشد، به طور طبيعي فرزندان سالم و برومندي در آن خانواده ها پرورده ميشوند و در بزرگسالي از ارزشهاي واقعي اجتماع محسوب ميگردند و همين نيروهاي ارزنده هستند كه جامعه را متحول ميكنند. پس ثروت واقعي و غذاي جامعه در برخورداري از انسان هاي شايسته است و افراد شايسته در خانواده هاي مستحكم پرورده ميشوند.
در اينجا اين سؤال مطرح ميشود كه خانواده مستحكم داراي چه ويژگيهايي است؟ آيا خانواده مستحكم به خانوادهاي اطلاق ميشود كه از نظر فيزيكي وسعت داشته، يا از امكانات رفاهي برخوردار باشد؟
ضمن اقرار و اعتراف به اين نكته كه وسعت خانه و برخورداري از امكانات در استحكام خانواده مؤثر است، بايد گفت استحكام واقعي خانواده به علل و عوامل متعددي وابسته است كه با در نظر گرفتن اين عوامل خانواده تشكيل شده، از صفا و صميميت مستمر برخوردار خواهد شد. در چنين خانوادهاي زن و مرد يكي هستند و يكرنگي و وحدت در آن حكم فرماست. بديهي است كه هر قدر پيوند رواني و جسمي و فكري و فرهنگي گسترده تري بين زن و مرد وجود داشته باشد، استحكام خانواده استوارتر خواهد بود.
اكنون اين سؤال مطرح ميشود كه براي وصول به استحكام خانواده چه ملاكها و معيارهايي را بايد در نظر گرفت تا در پرتو آن خانوادهاي كه شكل ميگيرد از استحكام برخوردار باشد؟ ما مسلمانان اعتقاد داريم كه قرآن بيان كننده همه عوامل خوشبختي و بدبختي انسانهاست، اگر چه اين تبيين به طور اجمال و فشرده انجام گرفته است.
معيارها بايد از مكتب اسلام منبعث شده باشد
پيامبر بزرگوار اسلام (ص) فرمود: من به همه عواملي كه در خوشبختي انسانها مؤثر است اشاره كرده ام و در مورد همه عواملي كه به نوعي ركود و توقف انسان را موجب ميشود، هشدار دادهام.
با مراجعه به قرآن و عترت و سيره اهل بيت رسول خدا به خوبي مي توان به ضوابط و معيارهاي خوشبختي خانواده دست يافت.
ما مدعي هستيم وقتي اسلام درباره توسعه خانه و چگونگي ارتباط با همسايه ها دستورهايي را داده است، به طور يقين به همه عواملي كه خوشبختي را به درون خانواده انتقال ميدهد نيز اشاره كرده است.
همه ميدانيم كه خوشبختي و بدبختي زن و مرد از ابتداي زندگي مشترك آن دو با يكديگر آغاز ميشود. در روايات اسلامي، پيشوايان ديني به نكات بسيار دقيق و برجستهاي كه عامل پيوند و استحكام و يا موجب تزلزل و شكست خانواده است، به طور جدي اشاره كردهاند. يعني همچنان كه عالمِ شدن و يا به دست آوردن مال و ثروت احتياج به سعي و فعاليت دارد، تشكيل خانوادهي متعادل و مستحكم نيز نيازمند تلاش و كوشش است. خداوند در قرآن مي فرمايد: لَيسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعي. به بيان ديگر افراد انسان بايد تلاش كنند تا به خواستهاي خود دست يابند.
براي وصول به خانواده استوار و مستحكم ابتدا بايد بررسيهاي لازم از سوي دختر و پسر انجام شود تا بدون مطالعه و دقت به تشكيل خانواده نپردازند، بلكه بر اساس معيارهاي منطقي و عقلي، همسر آينده خود را به طور كامل شناسايي كنند و سپس براي ازدواج اقدام نمايند.
در اينجا اين سؤال مطرح مي شود كه آيا هر دختر و پسري پس از ازدواج صلاحيت دارند كه نقش حساس تعليم و تربيت را به عهده بگيرند؟ به عبارت ديگر آيا آنان شايستگي پدر و مادر شدن را دارند؟
هر دختري بايد ببيند كه آيا همسرش ميتواند عهده دار امور تربيتي شود؟ چنان كه هر مردي موظف است تحقيق كند كه آيا همسرش قادر است فرزند خانواده را تربيت كند؟
ممكن است در اينجا گفته شود كه اساساً عقد ازدواج هر دختر و پسري در آسمان انعقاد مي يابد و به عبارت ديگر سرنوشت و تقدير، دختر و پسر را به يكديگر پيوند مي دهد.
در پاسخ بايد گفت كه اگر سرنوشت، به تنهايي ازدواج دختر و پسر را رقم مي زند و انسانها از خود اختياري ندارند، پس چرا وقتي كه دو نفر از صحابه براي خواستگاري فاطمه زهرا سلام الله عليها نزد پيامبر آمدند آن حضرت با خود فاطمه به شور و مشاوره نشست و چون عدم رضايت فاطمه (ع) را در چهرهاش مشاهده كرد به آن دو نفر پاسخ منفي داد؟
اگر سرنوشت نقش تعيينكننده را داراست، چرا وقتي علي عليهالسلام به خواستگاري فاطمه سلاماللهعليها آمد رسول خدا فضايل و كمالات علي را براي فاطمه بازگو كرد؟ و اگر رسول خدا رضايت فاطمه (ع) را در چهره اش مشاهده نميكرد، آيا با ازدواج او با علي (ع) موافقت مي كرد؟
اگر سرنوشت، منهاي خود انسان نقش تعيينكننده دارد، چرا امام جعفر صادق عليه السلام درباره ازدواج اين طور تأكيد ميكنند كه زن همانند گردنبند است، دقت و بررسي كن و ببين چه نوع گردنبندي را به گردن خود مي افكني. ناگفته نماند كه منظور از نظر كردن، نگاه كردن نيست. بلكه دقت و مطالعه و فكر كردن است.
از همه اين مقدمات به خوبي آشكار ميشود كه هر دختر يا پسري با اراده و اختيار انساني خود در امر ازدواج تصميم ميگيرد و ميتواند با دقت و مطالعه، اين امر حياتي و سرنوشت ساز را انجام دهد و يا بدون بررسي و مطالعه و با در نظر گرفتن معيارهاي سطحي و غير منطقي براي ازدواج اقدام كند.
بنابراين اگر پسر و دختري بدون در نظر گرفتن معيارهاي اساسي و منطقي با يكديگر ازدواج كنند و پس از گذشت مدت زمان كوتاهي كارشان به جدايي و طلاق بينجامد، گناه و تقصير متوجه خامي و ناپختگي آنان است، نه به گردن تقدير و سرنوشت.
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید