،درست است كه در زندگي زناشويي، اصل مهر و علاقه است اما وقتي بحث بر سر اجرا گذاشتن مهريه و تو گفتيها و من گفتمها ميرسد، ديگر خيلي نميشود خوشبين بود.
برخي معتقدند بسيار ارزشمندتر است كه خانمها به جاي مهريههاي سنگين، شروط ضمن عقد محكمي براي همسرانشان بگذارند تا در طول زندگي به استناد آن بتوانند اوقات راحتتري را سركنند زيرا با گذاشتن اين شروط، حقوقي نسبتا برابر با همسر خود پيدا ميكنند.
البته درست است كه در زندگي زناشويي، اصل مهر و علاقه است اما وقتي بحث بر سر اجرا گذاشتن مهريه و تو گفتيها و من گفتمها ميرسد، ديگر خيلي نميشود خوشبين بود. پس به هر ترتيب چنانچه عروس خانمي مهريه را سنگين قرار ميدهد تا از استحكام زندگي خود اطمينان حاصل كند بايد بداند كه شروط ضمن عقد بسيار محكمه پسندتر و راهي منطقيتر است.
شروط ضمن عقد ميتواند شامل هرخواسته مشروع و معقول و مشخص و معيني باشد بنابراين برابر ماده 1119 قانون مدني طرفين ميتوانند تمامي شروطي را كه مخالف مقتضاي ذات عقد نباشد براي يكديگر بگذارند.
البته شرط نبايد مخالف مقتضاي ذات باشد. بنابراين اگر زني حين عقد شرط كند كه از همسرش تمكين نكند شرط هم باطل است و هم عقد را باطل ميكند.
شروط ضمن عقد يك مطلب طنز يا شوخي ساده نيست. شما ميتوانيد به جاي مهريه، شروطي مثل داشتن حق ادامه و انتخاب شغل، حضانت اطفال درصورت طلاق، انتخاب شهر و محل اقامت، حق طلاق (كه البته مجال ديگري را براي توضيح ميطلبد) و هر شرطي كه ماهيت عقد را زير سؤال نبرد بگذاريد.
رنجيدن خواستگار
شايد خيلي از شما در ضمن اينكه مايل به گذاشتن اين شروط هستيد اما نگران اين ميشويد كه نامزد يا خواستگارتان از شما رنجيده خاطر شود يا اصلا قبول نكند اما جالب است كه اغلب شما عزيزان نگراني از بابت درخواست مهريههاي سنگين نداريد.چه بسيار خواستگاريها كه شب بلهبرون به خاطر بحث مهريه به هم ميخورد و گاه طبيعي بهنظر ميرسد.
اما همين خانم يا خانوادهشان از گذاشتن يك شرط ابا دارند. به شما توصيه ميكنيم در قبال بخشيدن قسمتي از مهريهتان شروطي را بگذاريد. باور بفرماييد نه تنها قبول ميكنند كه خوشحال هم ميشوند.
شروط چاپي و مندرج در قانون
در حال حاضر تعدادي از شروط ضمن عقد بهصورت چاپي در عقدنامهها وجود دارد كه اصولا قبل از عقد به امضاي عروس و داماد ميرسد اما متأسفانه اكثر عروس خانمها و آقا دامادها نميدانند اين شرايط چه هستند و آنها را نخوانده امضا ميكنند. بنابر همين اتفاق در مواردي كه استفاده از اين شروط لازم ميشود بدون اينكه بدانند مانع حقي از خود شدهاند.
اما، ماده 1119 قانون مدني شروطي را براي زن مطرح كرده است كه ميتواند هنگام عقد بر مرد تحميل كند؛ اين شروط به استثناي شروطي هستند كه در قباله ازدواج آمده است و عاقد يكايك آنها را براي طرفين ميخواند و درصورت موافقت، آنها را امضا ميكنند و متعهد ميشوند.
استنكاف شوهر از دادن نفقه: اگر مرد از دادن نفقه خودداري كرد، يا توانايي پرداخت نفقه را نداشت برابر ماده 1129، زن از طرف شوهر وكيل است كه با مراجعه به دادگاه تقاضاي طلاق كند.
سوء رفتار: چنانچه مردي در زندگي سوء رفتار داشت، زن برابر ماده 1129 قانون مدني ميتواند با مراجعه به دادگاه از شوهرش طلاق بگيرد.
ابتلا به امراض صعب العلاج: زن ميتواند با وكالت به دادگاه مراجعه كند و طلاق بگيرد.
جنون مرد: درصورت ابتلاي مرد به جنون دائمي يا ادواري به شرط استقرار، زن حق تقاضاي طلاق را دارد.
عدمرعايت دستور دادگاه مبني بر كنار گذاشتن شغل منافي با شئون خانوادگي: اگر دادگاه حكم كرد كه مرد شغل نامناسب را كنار گذارد و او رعايت نكند، دادگاه اجازه طلاق را به زن خواهد داد.
حكوميت شوهر به جرائم خلاف شئون خانوادگي.
اعتياد: اگر مردي معتاد باشد، زن اجازه طلاق دارد.
ترك منزل توسط زوج: ترك منزل توسط زوج با فلسفه زندگي مشترك منافات دارد. در اين صورت نيز دادگاه به زن اجازه طلاق ميدهد.
محكوميت قطعي 5 سال يا بالاتر: اگر مرد محكوم به حبس 5 سال يا بيشتر شود، زن اجازه طلاق دارد.
عقيم بودن: باعث حق طلاق زن ميشود.
مفقود الاثر شدن مرد:درصورتي كه 6 ماه پس از مراجعه زن به دادگاه اثري از مرد پيدا نشود، زن حق طلاق دارد.
درصورتي كه مرد همسر ديگري اختيار كند، زن ميتواند با مراجعه به دادگاه تقاضاي طلاق نمايد و دادگاه نيز حكم طلاق را صادر ميكند.
درباره شروط مذكور بايد متذكر شد، كه اول اينكه از آنجا كه حق طلاق با زن نيست، اين شروط بيشتر براي زن است تا مرد و دوم اينكه تمامي شروط پس از مراجعه به دادگاه و اثبات موضوع آنها، حق طلاق را به زن ميدهند.
تهيه كننده:ندا فرامرزيان
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید