خداوند در قرآن كريم آيهي 217 سورهي مباركهي بقره ميفرمايد: "و لايزالون يقاتلونكم حتي يرّدوكُم عَنْ دينِكُم إن استطاعُوا". به اين معني كه «دشمنان شما همواره با شما در جنگ هستند». واژه لايزالون، دلالت بر استمرار دارد و گوياي اين است كه دشمنان هميشه با شما در جنگ هستند منتهي بسته به شرايط مكاني و زماني نوع اين جنگ ممكن است متفاوت باشد. گاهي جنگ، جنگ نظامي است. گاهي اقتصادي است و گاهي نيز فرهنگي.
اصولاً جنگهايي كه از نوع نظامي است و از وسايل و ادوات نظامي در آن استفاده ميشود، بهعنوان جنگ سخت يا Hard War مشهور است. ولي اگر در اين جنگ از وسايل و ادوات و كالاهاي فكري و فرهنگي استفاده شود، اصطلاحاً به آن Soft War يا جنگ نرم اطلاق ميكنند. بنابراين شاخصهي جنگ نرم، استفاده از ابزارهاي فكري و فرهنگي است.»
در واقع تعريف علمي جنگ نرم عبارت است از «استفاده دقيق و طراحي شده از تبليغات و ابزارهاي مربوط به آن به منظور تاثيرگذاري بر عقايد، فرهنگ، سياست، احساسات، تمايلات، رفتار و مختصات فكري دشمن با توسل به شيوههايي كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملي مي شود».
بنابراين جنگ نرم را ميتوان هرگونه اقدام نرم، رواني و تبليغات رسانهاي دانست كه جامعه را نشانه گرفته و بدون درگيري و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شكست وا ميدارد. جنگ رواني، جنگ سفيد، جنگ رسانهاي، عمليات رواني، براندازي نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملي، انقلاب رنگي و... از اشكال جنگ نرم است.
پيشينه تاريخي :
به نظر ميرسد جنگ نرم و مفاهيم همسان از قبيل عمليات رواني، جنگ رواني، قدرت نرم، جنگ سفيد و... قدمتي به اندازه حيات بشري دارد.
با اين وجود «جنگ نرم» با مختصات جديد خود بعد از شروع جنگ سرد Cold War و در اوج آن يعني در دهه 1970 با مشاركت اساتيد برجسته علوم سياسي و علوم ارتباطات از جمله جوزف ناي، هارولد لاسول، جان كالينز، اعضاي برجسته آژانس اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) CIA و فرماندهان ارشد پنتاگون با تاسيس مركزي تحت عنوان «كميته خطر جاري» طراحي، تدوين و عملياتي شد كه مهمترين هدف آن بمباران تبليغاتي عليه بلوك شرق و به ويژه شوروي بود كه ظاهراً بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي اين كميته به «كميته صلح جاري» تغيير كرده و همچنان فعال است و كانون تهاجمات رواني آن جهان اسلام و به ويژه جمهوري اسلامي ايران و هواداران منطقهاي آن از جمله حزب اله، حماس و كشورهاي دوست ايران ميباشد.
قدرت نرم از سه سطح راهبردي، مياني و تاكتيكي تشكيل ميشود:
1- سطح راهبردي: اين سطح از قدرت نرم كه متأثر از فرهنگ استراتژيك كشور است، به سطح رهبران و نخبگان يك كشور باز ميگردد و بالاترين سطح رويارويي قدرت نرم تلقي ميشود.
2- سطح مياني: اين سطح از قدرت نرم بر عنصر مردمي قدرت ملي كشور تأكيد دارد. قدرت نرم در اين سطح، از فرهنگ ملي متأثر است هدف، سلب اراده و انگيزه از مردم و بيتفاوت نمودن جمعيتهاي همراه و تبديل آنها به جمعيتهاي معارض، مخالف و بيتفاوت و شكل دادن به نافرمانيهاي مدني با ايجاد شكاف بين دو سطح راهبردي و مياني است.
3- سطح تاكتيكي: هدف اصلي از جنگ نرم در اين سطح، سلب اراده و روحيه مقاومت در جبهه حريف است.
حوزه جنگ نرم :
1- حوزه اجتماعي 2- حوزه فرهنگ 3- حوزه سياسي
مخاطبان جنگ نرم :
با توجه به اهميت دوچندان اين مسئله رهبر فرزانه انقلاب اسلامي با اشاره به جنگ نرم عظيمي كه دشمنان در مقابل ملت ايران و نظام اسلامي به راه انداختهاند، نخبگان فكري از جمله دانشجويان و اساتيد دانشگاهها را به هوشياري و فعاليت مبتني بر فكر و تدبر در اين عرصه فرا خواندند و تاكيد نمودند: «دانشجويان عزيز افسران جوان ايران و جمهوري اسلامي در جبهه مقابله با جنگ نرم دشمنان و جريان شيطاني متكي بر زور و تزوير و پول هستند... در اين منطقه بسيار حساس، جمهوري اسلامي با قدرت روز افزون خود در مقابل سلطه گران جهاني ايستاده است و طبعا شبكه بزرگ صهيونيستي، كمپانيهاي جهاني و مراكز پولي كه عرصه سياسي آمريكا و اروپا را نيز هدايت و اداره ميكنند قدرت عظيم ملت ايران و جمهوري اسلامي را دشمن ميپندارند و با آن مقابله ميكنند.»
بايد اين نكته را در نظر داشته باشيم كه چون قشر دانشگاهي بيشتر با مقولهي فكر و فرهنگ ارتباط دارد، در جنگ نرم دشمن نيز اين قشر در اولويتهاي بالاي آنها قرار ميگيرد. حال اگر در قشر تجّار، بازرگانان و... وارد شويم، مباحث اقتصادي و جنگ اقتصادي همچون تحريم و... بيشتر مدّنظر است و مباحث ايدئولوژيكي و فكري چندان موضوعيت پيدا نميكند. بنابراين دانشگاهيان كه بيشتر با دانش، كتاب، ايدئولوژي و فرهنگ و... سر و كار دارند، گروه مخاطب و هدف اصلي دشمن در جنگ نرم هستند.
جنگ نرم را ميتوان هرگونه اقدام نرم، رواني و تبليغات رسانهاي دانست كه جامعه را نشانه گرفته و بدون درگيري و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شكست وا ميدارد. جنگ رواني، جنگ سفيد، جنگ رسانهاي، عمليات رواني، براندازي نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملي، انقلاب رنگي و... از اشكال جنگ نرم است
در مورد نقش اساتيد دانشگاه در مقابله با جنگ نرم نيز اين نكته حائز اهميت است كه نقش روشنگر آنها براي دانشجويان بسيار اساسي است. استادان دانشگاه ميتوانند ادراك مناسب از وضعيت موجود را به دانشجويان خود منتقل كنند. بدون شك اگر دشمنان ما مانند آمريكا و اسرائيل، حرفهاي جذابي ميزنند، دلشان براي اين كشور نسوخته يا دنبال منافع ملي ما نيستند. انگيزههاي آنها از توجه به كشورهاي خاورميانه را ميتوان در عراق و افغانستان مشاهده كرد. بنابراين جذابيتهاي ظاهري كه دشمن در قالب القائاتش ايجاد ميكند، بايد توسط اساتيد براي دانشجويان كالبدشكافي شود.
ويژگي هاي جنگ نرم :
جنگ نرم به دليل پيچيدگي و اتكا به قدرت نرم از ويژگيهاي بسيار زياد و متنوع برخوردار است كه مهمترين آنها عبارتند از:
1. جنگ نرم در پي تغيير قالبهاي ماهوي جامعه و ساختار سياسي است.
2. آرام، تدريجي و زيرسطحي است .
3. جنگ نرم نمادساز است: تصويري شكست خورده، نااميد و مأيوس از حريف ارائه ميشود و در مقابل مهاجم با نمادسازي و تصويرسازي خود را پيروز و موفق نشان ميدهد. در اين ويژگي عمليات رواني در حد اعلاي، خود انجام ميشود.
4. پايدار و بادوام است: نتايج جنگ نرم در صورت موفق بودن، پايدار و بادوام خواهد بود. هدف اصلي در جنگ نرم تغيير باورها و اعتقادات است. چنانچه اين تغيير حاصل گردد، به راحتي تغيير مجدد و بازگشت به حالت اوليه ميسر نميباشد.
5. جنگ نرم پرتحرك و جاذبهدار است: جنگ نرم كه به صورت تدريجي و آرام شروع ميشود، در نقطهاي به دليل ايجاد جاذبههاي كاذب، خود جامعه هدف را براي تحقق اهداف به كار گرفته و از اين طريق بر دامنه تحركات آن افزوده ميگردد. در واقع با گذشت زمان، بسياري از بازيگران و حتي بازيگردانان جنگ نرم به صورت خواسته يا ناخواسته از درون جامعه هدف به استخدام كارگزاران اصلي جنگ نرم در مي آيند.
6. جنگ نرم هيجانساز است: با نمادسازيها، اسطورهسازيها و خلق ارزشهاي جديد، در جنگ نرم از احساسات جامعه هدف نهايت استفاده انجام ميگيرد.
مديريت احساسات يك ركن در مهندسي جنگ نرم به حساب ميآيد. در مديريت احساسات، تلاش ميشود از احساسات و عواطف جامعه هدف به عنوان پلي براي نفوذ در افكار و انديشهها براي ايجاد تغيير و دگرگوني در باورها استفاده شود. احساسات و عواطف به دليل تحريك پذيري، زمينههاي خلق بحران را فراهم ميسازد.
7. جنگ نرم آسيب محور است: دشمنان در جنگ نرم با شناسايي نقاط آسيب جامعه هدف در حوزههاي ذكر شده، فعاليتهاي خود را سامان داده و با خلق آسيبهاي جديد، بر دامنه تحركات خود ميافزايند.
8. جنگ نرم چندوجهي است:دراين جنگ، ازتمامي علوم، فنون، شيوهها و روشهاي شناخته شده و ارزشهاي موجود استفاده ميگردد.
9. جنگ نرم تضادآفرين است: تضادهاي به وجود آمده از طريق جنگ نرم، همبستگي اجتماعي و وحدت ملي را برهم ميزند و زمينههاي بروز بحران و درگيريهاي داخلي را فراهم ميسازد. بنابراين تخريب وحدت ملي يكي از پيامدها و ويژگيهاي جنگ نرم است.
10. جنگ نرم ترديد آفرين است:به مرور بر دامنه اين ترديدها افزوده شده تا در نهايت به ايجاد تغييرات اساسي در باورها و ارزشها دست يابد.
11. جنگ نرم از ابزار روز استفاده ميكند: از ظرفيتهاي فضاي مجازي، ماهواره، تلفن همراه و... در اين جنگ استفاده ميشود.
عرصهها و ابزارهاي جنگ نرم :
- رسانه (کتاب –مطبوعات – نشريات – راديو-اينترنت – خبر گزاريها)
- ادبيات (داستان –شعر – رمان – طنز)
- بين الملل(ديپلماسي – سازمانهاي بينالملل – عمليات رواني سفارتخانهها اپوزيسيون خارج از کشور)
- هنر (فيلم – هنرهاي تجسمي –تئاتر – موسيقي)
تاكتيك هاي جنگ نرم در رسانههاي غربي :
1- برچسب زدن: مانند تروريسم – بنيادگرايي– حقوق بشر
2- تلطيف و تنوير:از تلطيف و تنوير (مرتبط ساختن چيزي با كلمهاي پر فضيلت) استفاده ميشود تا چيزي را بدون بررسي شواهد بپذيريم و تصديق كنيم.
3-استفاده از نمادهاي مذهبي و يا ملي و انتساب به اشخاص و جريانهايي كه مورد احترام تودههاي عمومي مردم هستند تاكتيك انتقال ناميده ميشود. در اين تاكتيك از ابزارهاي گوناگون از جمله طنز، كايكاتور، داستان كوتاه، شعر و موسيقي و... استفاده ميشود.
4- تصديق: حمايت اشخاص معروف (سياستمداران، هنرمندان، ورزشكاران، دانشمندان و...) و گروههاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي از فردي يا جرياني تصديق ناميده ميشود.
5- شايعه: هر شايعه در برگيرنده بخش قابل توجهي از واقعيت ميتواند باشد (تاكتيك تسطيح در شايعهسازي) ولي ضريب نفوذ آن بستگي به درجه ابهام و اهميت آن دارد. در واقع هر چقدر شايعه پيرامون مسائل «مبهم» و«مهم» باشد همان مقدار ضريب نفوذ آن افزايش مييابد.
6- كلي گويي:تاكتيك كلي گويي، تاكتيكي است كه سعي ميشود ذهن مخاطب متوجه حواشي و شاخ و برگ نشده و در رابطه با هسته مركزي پيام، حساسيت نداشته و آن را بدون بررسي و كنكاش بپذيرد كه به همين دليل برخي اين تاكتيك را «بي حس سازي مغزي» نيز مينامند.
7- دروغ بزرگ:بدين معني كه پيامي را كه به هيچ وجه واقعيت ندارد، بيان مي كنند و مدام بر «طبل تكرار» مي كوبند تا ذهن مخاطب آن را جذب كند.
8- پاره حقيقت گويي:بخشي از خبر نقل و بخشي را نقل نميكنند. خبر هنگامي كامل است كه عناصر خبري در آن، به شكل كامل مطرح شوند.
در تاكتيك «پاره حقيقت گويي» حذف يكي از عناصر به عمد صورت ميگيرد و بيشتر اوقات عنصر«چرا» حذف ميشود.
9- انسانيت زدايي و اهريمن سازي:در اين تاكتيك با استفاده از برچسب زني صفات منفي به حريف از جمله دزد، قاتل، دروغگو و... به توجيه حملات و تهاجمات عليه رقيب ميپردازند.
10- ارائه پيشگوييهاي فاجعه آميز:ارائه اخبار و آمارهاي آلوده به دروغ از وضعيت سياسي، اقتصادي كشور و فاجعه آميز بودن آينده كشور در صورت تداوم وضع موجود، ذيل اين تاكتيك تعريف ميشود كه شعار «تغيير» نيز در اين رابطه از سوي يكي از نامزدها پيگيري ميشد.
11- قطره چكاني: اطلاعات و اخبار در زمانهاي گوناگون و به تعداد بسيار كم و به صورتي سريالي ولي نامنظم در اختيار مخاطب قرار ميگيرد تا مخاطب نسبت به پيام مربوطه حساس شده و در طول يك بازه زماني آن را پذيرا باشد.
12- حذف (سانسور): در اين تاكتيك با حذف بخشي از خبر و نشر بخشي ديگر به ايجاد سوال و مهمتر از آن ابهام ميپردازند و بدين ترتيب زمينه توليد شايعات گوناگون خلق ميشود.
جنگ نرم تضادآفرين است: تضادهاي به وجود آمده از طريق جنگ نرم، همبستگي اجتماعي و وحدت ملي را برهم ميزند و زمينههاي بروز بحران و درگيريهاي داخلي را فراهم ميسازد. بنابراين تخريب وحدت ملي يكي از پيامدها و ويژگيهاي جنگ نرم است
13- جاذبههاي جنسي:استفاده از نمادها و «مانكن ها» و همچنين از گويندگان خبري با ظاهري فريبنده ضمن جذب مخاطب، موجب ارتقاء سطح اثرپذيري پيام و غفلت از هسته مركزي و ادبيات آن ميشود.
14- ماساژ پيام:پيام با انواع تاكتيكها ماساژ داده ميشود كه از آن مفهوم و مقصودي خاص برآيد.
15- ايجاد تفرقه و تضاد: مهمترين هدف اين تاكتيك، ايجاد گسست بين مردم و نظام سياسي است كه باعث تزلزل و تنزل اعتماد عمومي مردم نسبت به پذيرش رژيم سياسي ميشود.
اين تاكتيك به شدت مورد توجه بنگاههاي خبرپراكني و استكبار جهاني در مواجهه با جمهوري اسلامي ايران است و در چند ماهه اخير بر شدت بهرهگيري از آن افزودهاند.
16-ترور شخصيت:در زماني كه نميتوان و يا نبايد فردي مورد ترور فيزيكي قرار گيرد با استفاده از نظام رسانهاي و انواع تاكتيكها به ترور شخصيت ميپردازند.
17- تكرار:براي زنده نگه داشتن اثر يك پيام با تكرار زمان بندي شده، سعي ميكنند اين موضوع تا زماني كه مورد نياز هست زنده بماند. در اين روش با تكرار پيام، سعي در القاي مقصودي معين و جا انداختن پيامي در ذهن مخاطب دارند.
18- توسل به ترس و ايجاد رعب:متخصصان جنگ نرم، ضمن تهديد و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنين القاء ميكنند كه خطرات و صدمههاي احتمالي و حتي فراواني بر سر راه آنان ممكن كرده است و از اين طريق، آيندهاي مبهم و توام با مشكلات و مصائب براي افراد ترسيم ميكنند.
19- مبالغه:با اغراق و بزرگ نمايي يك موضوع، سعي در اثبات يك واقعيت دارد. كارشناسان جنگ رواني، از اين فن در مواقع و وقايع خاص استفاده ميكنند.
20- مغالطه: شامل گزينش و استفاده از اظهارات درست يا نادرست، مشروح يا مغشوش و منطقي يا غيرمنطقي است، به اين منظور كه بهترين يا بدترين مورد ممكن را براي يك فكر، برنامه، شخص يا محصول ارائه داد.
متخصصين جنگ نرم، مغالطه را با «تحريف» يكسان ميدانند. اين روش، انتخاب استدلالها يا شواهدي است كه يك نظر را تاييد ميكند و چشم پوشي از استدلالها يا شواهدي كه آن نظر را تائيد نميكند.
راهكارهاي رسانههاي داخلي در مقابله با جنگ نرم رسانههاي غربي:
1- باورپذيري جنگ نرم و تلاش در راستاي خروج از وضعيت انفعالي
2- هوشياري و شناسايي تکنيکهاي جنگ نرم و معرفي ماهيت آن توسط رسانههاي داخلي
3- تلاش براي ايجاد وحدت، همبستگي و همگرايي بيشتر رسانههاي داخلي
4- همكاري و هماهنگي رسانههاي داخلي در انتقال و انعكاس حرفهاي اساسي نظام
5- وحدت کلمه در منافع ملي و مصالح نظام
6- موضعگيري و اقدام به موقع و يکپارچه در مقابله با جنگ نرم
7- فرصت سازي از موقعيت بوجود آمده عليه طراحان جنگ نرم
8- تکرار و پافشاري بر حقه و ترفندهاي جنگ نرم
9- تمرکز و افشاي جنگ نرم قبل از شروع آن
10- قدرت نمايي رسانههاي داخلي در مقابله با هجمه خبري جنگ نرم
11- افزايش قدرت نفوذ رسانههاي داخلي بر فضاي خارج از کشور
12- تلاش گسترده براي اثرگذاري بيشتر در داخل كشور
13- بسترسازي براي آگاهي بخشيدن مخاطبان اصلي جنگ نرم
14- پرهيز از انحراف و يا جو زدگي رسانههاي داخلي در مقابله با بحرانهاي زودگذر
15- بررسي کارکردهاي رسانههاي نوين در خصوص جنگ نرم
نظرات 0
شما هم میتوانید در این مورد نظر دهید